اسفند
16
1394

کفن میت

و چون از دنیا رفت چشمانش را فرو خوابانند، و دستهایش را بکشند، و دهانش را بر هم گذارند، و ساقهایش را بکشند، و چانه اش را ببندند، و شروع در تحصیل کفن او کنند، و کفن واجب سه پارچه است: لنگ، پیراهن، و سرتاسرى، و مستحبّ است بر این پارچه ها جره یمنّیه اضافه شود، و آن جامه ایست که از یمن میآورند، یا پارچه اى دیگر، و پارچه پنجمى زیاد کنند، که با آن رانهاى میّت را بپیچند، و علاوه بر اینها مستحبّ است براى او عمامه قرار دهند، پس مقدارى از کافور که آتش به آن نرسیده باشد تهیّه کنند و بهتر است به وزن سیزده درهم و ثلث، و کمتر از آن چهار مثقال، و اقلّ یک درهم باشد، و اگر دشوار باشد هر اندازه ممکن است تهیه کنند.
و سزاوار است بر تمام کفنها، یعنى بر هر پارچه از آن بنویسند: فلان یشهد ان لا اله الاّ اللّه وحده لا شریک له و انّ محمّدا رسول اللّه و انّ علیّا امیر المؤمنین و الائمّه من ولدهو یک یک امامان را ذکر کند سپس نوشته را به این جمله ادامه دهد.
ائمّته ائمّه الهدى الابرار و این را با تربت امام حسین علیه السّلام یا به انگشت بنویسند، و به سیاهى نوشته نشود.

اسفند
16
1394

آداب مختصر وتلقین کلمات فرج به او

و سزاوار است وقتی حالت مرگ میرسد، باطن قدمهاى محتضر را رو به قبله کنند، و نزد او کسى باشد که سوره یس و صافات بخواند، و ذکر خدا کند، و او را به گفتن شهادتین، و اقرار به یک یک امامان تلقین نماید، و کلمات فرج را تلقین او کند:

لا اِلهَ اِلا اللَّهُ الْحَلیمُ الْکَریمُ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ الْعَلِىُّ الْعَظیمُ سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ السَّمواتِ السَّبْعِ وَ رَبِّ الاَْرَضینَ السَّبْعِ وَ ما فیهِنَّ وَ ما بَیْنَهُنَّ وَ ما تَحْتَهُنَّ وَ رَبِّ الْعَرشِ الْعَظیمِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَالصَّلوهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِبینَ

معبودى جز خدا نیست، خداى بردبار کریم، معبودى جز خدا نیست خداى برتر بزرگ، منزّه است خدا، پروردگار آسمانهای هفتگانه، و زمینهاى هفتگانه، و آنچه در آنها و بین آنها، و زیر آنهاست، و پروردگار عرش بزرگ، و ستایش خداى را پروردگار جهانیان، و درود بر محمّد و خاندان پاکش.
و نزد محتضر جنب و حایض حاضر نشود
اسفند
16
1394

نوشته ای که همراه میت می گذارند

شیخ فرموده: نسخه نوشته اى که با میّت نزد جریده گذارده میشود، پیش از نوشتن بگوید:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لاشَریکَ لَهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ اَنَّ الْجَنَّهَ حَقُّ وَ اَنَّ النّارَ حَقُّ وَ اَنَّ السّاعَهِ حَقُّ آتِیَهٌ لارَیْبَ فیها وَ اَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ

غبه نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانیاش همیشگى است، گواهى میدهم که معبودی جز خدا نیست، یگانه است، براى او شریک نمیباشد، و گواهى میدهم که محمّد بنده و رسول اوست، (درود خدا بر او و خاندانش) ، و این که بهشت و آتش و قیامت حق است.
قیامت آمدنى است و شکّى در آن نیست، و خدا هرکه در گورهاست برمیانگیزد.
آنگاه بنویسد:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ شَهِدَ الشُّهُودُ الْمُسَمَّوْنَ فى هذَا الْکِتابِ اَنَّ اَخاهُمْ فِى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ (فلان بن فلان )

به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانیاش همیشگى است، گواهى دادند، گواهان نامبرده در این نوشته بر این که برادرشان در راه خداى عزّ و جلّ فلان بن فلان
بجاى فلان نام شخص ذکر شود

اَشْهَدَهُمْ وَاسْتَوْدَعَهُمْ وَاَقَرَّ عِنْدَهُمْ اَنَّهُ یَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لاشَریکَ لَهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَنَّهُ مُقِرُّ بِجَمیعِ الاَْنْبِیآءِ وَالرُّسُلِ عَلَیْهِمُ السَّلامُ وَ اَنَّ عَلِیّاً وَلِىُّ اللَّهِ وَ اِمامُهُ وَ اَنَّ الاَْئِمَّهَ مِنْ وُلْدِهِ اَئِمَّتُهُ وَ اَنَّ اَوَّلَهُمُ الْحَسَنُ وَالْحُسَیْنُ وَ عَلِىُّ بْنُ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی وَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ وَ عَلِىُّ بْنُ مُوسى وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی وَ عَلِىُّ بْنُ مَحَمَّدٍ وَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِی وَالْقائِمُ الْحُجَّهُ عَلَیْهِمُ السَّلامُ وَ اَنَّ الْجَنَّهَ حَقُّ وَالنّارَ حَقُّ وَالسّاعَهَ آتِیَهٌ لارِیْبَ فیها ،

آنان را گواه گرفت، و به آنان سپرد، و نزدشان اقرار کرد بر اینکه او گواهى میدهد: معبودى جز خدا نیست، یگانه و بیشریک است، و اینکه محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) بنده و رسول اوست، و اینکه او به همه انبیا و رسولان (درود بر ایشان) اقرار دارد، و این که على ولىّ خدا و امام اوست، و ائمه از اولادش امامان اویند که اول آنان حسن، [است، سپس] حسین، و على بن الحسین، و محمّد بن على، و جعفر بن محمّد، و موسى بن جعفر، و على بن موسى، و محمّد بن على، و على بن محمّد، و حسن بن على، و قائم حجّت (درود بر ایشان) ، و اینکه بهشت و دوزخ حق است، و قیامت آمدنى است، شکّى در آن نیست،

وَ اَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ وَ اَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ [عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ] جآءَ بِالْحَقِّ وَ اَنَّ عَلِیّاً وَلِىُّ اللَّهِ وَالْخَلیفَهُ مِنْ بَعْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ مُسْتَخْلَفُهُ فى اُمَّتِهِ مُؤَدِّیاً لاَِمْرِ رَبِّهِ تَبارَکَ وَ تَعالى وَ اَنَّ فاطِمَهَ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ وَ ابْنَیْهَا الْحَسَنَ وَالْحُسَیْنَ اِبْنا رَسُولِاللَّهِ وَسِبْطاهُ [وَ] اِمامَا الْهُدى وَ قائِداَ الرَّحْمَهِ وَ اَنَّ عَلِیّاً وَ مُحَمَّداً وَ جَعْفَراً وَ مُوسى وَ عَلِیّاً وَ مُحَمَّداً وَ عَلِیّاً وَ حَسَناً وَالْحُجَّهَ عَلَیْهُم السَّلامُ اَئِمَّهٌ وَقادَهٌ وَ دُعاهٌ اِلَى اللَّهِ جَلَّ وَ عَلا وَ حُجَّهٌ عَلى عِبادِهِ

و خدا هرکه را در قبورند برمیانگیزد، و اینکه محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) ، بنده و رسول اوست، حق را آورد، و على ولىّ خدا، و خلیفه پس از رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش) است که او را در امّتش جانشین خود قرار داد، درحالی که فرمان پروردگارش را میرساند، و اینکه فاطمه دختر رسول خدا، و دو فرزندش حسن و حسین دو پسر رسول خدا، و دو فرزند زاده او، و دو پیشواى هدایت، و دو رهبران رحمتند.
و اینکه على و محمّد و جعفر، و موسى و على، و محمّد و على و حسن، و حجّت (درود بر ایشان) امامان و رهبران و دعوت کنندگان به سوى خدا، و حجّت بر بندگان اویند.
سپس بگوید:

یا شُهُودُ

ای گواهان
اى فلان و اى فلان که نام برده شده اید، براى من در این نوشته، این شهادت را نزد خودتان استوار بدارید، تا مرا به آن کنار حوض کوثر ملاقات کنید سپس گواهان بگویند: اى فلان

نَسْتَوْدِعُکَ اللَّهَ وَالشَّهادَهُ وَالاِْقْرارُ وَ الاِْخآءُ مَوْدُوعَهٌ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَنَقْرَءُ عَلَیْکَ السَّلامُ وَ رَحْمَهُاللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ

تو را به خدا میسپاریم، و گواهى و اقرار و برادری نزد رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش) سپرده است و به تو میفرستیم سلام و رحمت و برکات خدا را
پس آن صحیفه را به هم پیچند، و آن را مهر کنند، و باید به مهر شهود و میّت مهر شود، و با جریده طرف راست میّت گذاشته شود، و این صحیفه با نوک چوبى با کافور نوشته شود، و معطر و خوشبو نباشد.
اسفند
16
1394

عهدنامه میت

به راستى از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم روایت شده: هرکه هنگام مرگ خویش وصیّتش را نیکو نکند، نشانه نقص در عقل و مروّت اوست.
عرضه داشتند: ان وصیّت نیکو چگونه است؟ فرمود: چون مرگ او برسد، و مردم نزد او جمع شوند بگوید:

اَللّهُمَّ فاطِرَ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ عالِمَ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَهِ الرَّحْمنَ الرَّحیمَ اِنّى اَعْهَدُ اِلَیْکَ اَنّى اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلاّاللَّهُ وَحْدَهُ لاشَریکَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً صَلَى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَنَّ السّاعَهَ آتِیَهٌ لارَیْبَ فیها وَ اَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ وَ اَنَّ الْحِسابَ حَقُّ وَ اَنَّ الْجَنَّهَ حَقُّ وَ اَنَّ ما وُعِدَ فیها مِنَ النَّعیمِ مِنَ الْمَاْکَلِ وَ الْمَشْرَبِ وَ النِّکاحِ حَقُّ وَ اَنَّ النّارَ حَقُّ وَ اَنَّ الاْیمانَ حَقُّ وَ اَنَّ الدّینَ کَما وَصَفَ،

خدایا آفریننده آسمانها و زمین، داناى پنهان و عیان، بخشنده و مهربان، من با تو عهد میکنم، به حق گواهى میدهم که معبودى جز خدا نیست، یگانه است، شریکى ندارد، و اینکه محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) بنده و فرستاده اوست، و قیامت آمدنى است، شکى در ان نیست، و خدا هرکه را در قبور هستند.
برمیانگیزد، و همانا حسابرسى اعملا و بهشت حق است، و آنچه در آن از نعمتها و خواراکیها، و آشامیدنیها، و ازدواج وعده داده شده حق است، و آتش حق است، و ایمان حق است.
و دین چنان که وصف کرده،

وَ اَنَّ الاِْسْلامَ کَما شَرَعَ وَ اَنَّ الْقَوْلَ کَما قالَ وَ اَنَّ الْقُرآنَ کَما اَنْزَلَ وَ اَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبینُ وَ اَنّى اَعْهَدُ اِلَیْکَ فى دارِ الدُّنْیا اَنّى رَضیتُ بِکَ رَبّاً وَ بِاْلاِسْلامِ دیناً وَ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ نَبِیّاً وَ بِعَلِی وَلِیّاً وَ بِالْقُرْآنِ کِتاباً وَ اَنَّ اَهْلَ بَیْتِ نَبِّیِّکَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ اَئِمِّتى اَللّهُمَّ اَنْتَ ثِقَتى عِنْدَ شِدَّتى وَ رَجائى عِنْدَ کُرْبَتى وَ عُدَّتى عِنْدَ الاُمُورِ الَّتى تَنْزِلُ بى وَ اَنْتَ وَلِیّى فى نِعْمَتى وَ اِلهى وَ اِلهُ آبائى صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ لاتَکِلْنى اِلى نَفْسى طَرْفَهَ عَیْنٍ اَبَداً وَ انِسْ فى قَبْرى وَحْشَتى وَاجْعَلْ لى عِنْدَکَ عَهْدَاً یَوْمَ اَلْقاکَ مَنْشُوراً

و اسلام چنان که تشریح فرموده، و گفتار چنان که گفت، و قران چنانچه نازل کرد، و خداى حق روشنگر است، و من در خانه دنیا با تو عهد میکنم که من راضى شدم به تو به اینکه پروردگارم هستى و به اسلام براى دین، و به محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) براى پیامبرى، و به على براى ولایت، و به قرآن به عنوان کتاب، و اینکه اهل بیت پیامبرت (بر او بر خاندانش درود) امامان من هستند، خدایا تو مرود اطمینان منى هنگام سختى، و امید منى به گاه گرفتارى، و ذخیره منى در کارهایى که برایم پیش آید، و تو سرپرست منى در نعمتم، و معبود من و پدران منى، بر محمّد و خاندانش درود فرست، و هرگز چشم برهم نهادنى مرا به خود وا مگذار، و در قبر وحشتم را برطرف کنى، و برایم در پیش خود پیمانى گسترده قرار ده روزى که تو را ملاقات میکنم.
این عهد میّت است در روزى که به حاجت خود وصیّت میکند، و وصیت بر هر مسلمانى حق است.
حضرت صادق علیه السّلام فرمود: تصدیق این معنا در گفتار خداى تبارک و تعالى در سوره مریم آمده است: مالک نمیشوند شفاعت را، مگر کسیکه نزد خداى بخشنده پیمان گرفته باشد.
و این همان پیمان است.
رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم به امیر مؤمنان علیه السّلام فرمود: آن را بیاموز و به اهل بیت و شیعه خود آموزش ده، که آن را جبرئیل به من آموخت.
اسفند
16
1394

تاکید در امر وصیت

بدانکه چون بر کسى آثار مرگ نمایان شود، اول کسیکه باید به احوال او بپردازد، خود شخص است که سفر آخرتى ابدى در پیش دارد، و براى او در خود آن سفر توشه لازم است.
اوّل چیزى که براى او ضررى است، اقرار به گناه و اعتراف به تقصیر و ندامت از گذشته ها و توبه کامل و تضرع و زارى به درگاه جناب مقدّس ایزدى که از گناهان گذشته او درگذرد، و در احوال و هول و هراسى که در پیش دارد، او را به خود و دیگران وا مگذارد.
پس باید که متوجه وصیت شود، و حقوق خدا و خلق و آنچه را بر ذمّه اوست ادا کند، و به دیگران وا گذار نکند که پس از مردن بی اختیار میشود، و به حسرت در اموال خود بنگرد، و شیاطین جن و انس، اوصیا و وارثان او را وسوسه ها کنند، و از اینکه ذمّه او را از حقوق آزاد کنند مانع شوند، و براى او چاره ای نشود، و حسرت و ندامت سودى نبخشد.
پس به اندازه ثلث مال خود براى خویشان و صدقات و خیرات و آنچه مناسب حال خود میداند وصیت کند، که اضافه بر ثلث را ختیارى ندارد.
برائت ذمّه خود را از برادران مؤمنش بخواهد، و از هرکه غیبت کرده، یا اهانت و آزارى روا داشته، اگر حاضر باشند از آنان بخواهد او را حلال کنند و اگر حاضر نباشند، از برادران مؤمن بخواهد که براى او برائت ذمّه بخواهند، سپس امور اطفال و عیال خود را بعد از توکّل بر جناب حق به امینى وا گذارد و شخصى را براى اولاد صغیر خود به عنوان وصى تعیین نماید.
سپس کفن خود را مهیا نماید و از شهادتین و عقاید و اذکار و ادعیه و آیات، آنچه در کتب مبسوطه ذکر شده است، و این رساله گنجایش بیان آنها را ندارد، بگوید با تربت حضرت امام حسین علیه السّلام بر کفن او بنویسند، و این در صورتى است، که قبل از این غافل بوده و کفنى مهیا نکرده باشد، وگرنه مؤمن باید کفنش همیشه مهیّا و نزد او حاضر باشد، چنان که از حضرت صادق علیه السّلام نقل شده: هرکه کفنش در خانه اش همراه او باشد، او را در شمار غافلان ننویسند، و هرگاه به آن کفن نظر کند ثواب یابد، و باید پس از آن دیگر به فکر زن و فرزند و مال نباشد، و متوجّه حضرت حق گردد، و به یاد او باشد، و اندیشه کند که این امور فانى به کار او نمیآید، و به غیر لطف و رحمت پروردگار، در دنیا و آخرت چیزى به فریاد او نمیرسد، و بداند وقتى که توکّل بر حق کند، امور بازماندگانش به بهترین صورت انجام خواهد گرفت، و بداند که اگر خود باقى بماند، نمیتواند بدون خواست خدا سودى به آنان رساند، و ضررى از آنان برطرف نماید، و خدایى که آنان را آفریده از او به آنان مهربان تر است.
و باید در آن حال در مقام امید و رجا به سر برد، و به رحمت خدا و شفاعت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و ائمه معصومین علیهم السّلام امید عظیم داشته باشد، و منتظر قدوم شریف ایشان باشد، و بداند همه آنان در آن وقت حاضر میشوند، و شیعیان خود را بشارتها میدهند، و ملک الموت را سفارشها مینمایند.
شیخ طوسى در (مصباح المتهجّد) فرموده: وصیت و اخلال نکردن به آن براى انسان مستحبّ است.
چه آنکه روایت شده: براى آدمى سزاوار است شب را به روز نیاورد، مگر آنکه وصیت نامه اش زیر سرش باشد، و این معنا در حال بیمارى تاکید شده است.
و نیکو وصیت کند، و خود را از حقوقى که ما بین او و خداست و از مظالم عباد [ستمهایى که بر بندگان روا داشته است] خلاص کند

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031