اردیبهشت
9
1396

شرح ولادت حضرت امام حسین علیه السلام

مشهور نزد علمای شیعه این است که ولادت حضرت امام حسین علیه السلام در مدینه روز سوم شعبان سال چهارم هجری بوده است.

در توقیع حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف به قاسم بن علاء همدانی وکیل حضرت امام حسن عسکری علیه السلام آمده که؛ مولای ما حضرت حسین علیه السلام روز پنج شنبه سوم شعبان متولد شدند پس آن روز را روزه دار و این دعا را بخوان:

«اللهم انی اسئلک بحق المولود فی هذا الیوم…»

ولی بعضی چون شیخ طوسی رحمه الله (با استناد به روایتی از امام صادق علیه السلام) و شیخ مفید رحمه الله ، ولادت آن حضرت را در شب پنجم شعبان و ابن نما رحمه الله روز پنجم نقل کرده اند.

به سند معتبر از حضرت رضا علیه السلام از پدرانش از علی بن الحسین علیهم السلام روایت شده که چون حضرت حسین علیه السلام متولد شد حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم به اسماء بنت عمیس فرمود: «فرزندم را بیاور» من آن بزرگوار را در جامه ای سفید پیچیده خدمت ان حضرت بردم، آن جناب در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفت، و او را در دامن خود نهاد و گریست.

اسماء عرض کرد: پدر و مادرم فدایت، گریه شما از چیست؟ فرمود: برای این فرزندم می گریم. عرض کرد: این کودک که الان به دنیا آمده فرمود: بعد از من گروهی از ستمکاران او را خواهند کشت. خداوند شفاعت مرا به آنها نرساند.

آنگاه فرمود: دخترم فاطمه را از این جریان باخبر نکن چون تازه این فرزند برایش متولد شده است.

سپس به حضرت علی علیه السلام فرمود: او را چه نام می گذاری؟ گفت در نامگذاری بر شما سبقت نمی گیرم؛ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: من هم بر پروردگارم سبقت نگیرم، جبرئیل نازل شد و فرمود:

ای محمد! خدای بزرگ تو را سلام می رساند و می فرماید:

«عَلیٌّ مِنْکَ کَهارونَ مِنْ موسی؛ علی نسبت به تو به منزله هارون نسبت به موسی است»

او را به اسم پسر هارون نام گذار که شبیر است.

پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم فرمود: زبان من عربی است، جبرئیل عرض کرد نام او را «حسین» بگذار.

چون روز هفتم شد دو گوسفند سیاه و سفید برای او عقیقه کردند و یک رانش را به قابله دادند و سرش را تراشیده به وزن موی سرش نقره تصدق نمودند و خلوق (که چیز خوشبویی است) بر سرش مالیدند و فرمودند: ای اسماء

«الدَّمُ فِعْلُ الجاهلیّهِ؛ خون (بر سر نوزاد مالیدن) از آداب دوران جاهلیت است».

حضرت صادق علیه السلام می فرمایند: چون حضرت حسین علیه السلام به دنیا امد خداوند به جبرییل دستور داد که با هزار ملک فرود آید تا از جانب خداوند و خودش به حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم تهنیت بگوید.

چون جبرئیل نازل می شد در جزیره ای به ملکی از حاملان عرش عبور نمود که نامش فُطرُس بود که خداوند به او دستوری داده که در اجرای آن سستی ورزیده پس بالش را در هم شکسته و در ان جزیره انداخته بود و فطرس هفتصد سال در آنجا به عبادت خداوند مشغول بود تا روزی که امام حسین علیه السلام متولد شد.

چون دید که جبرئیل با ملائکه فرود می آیند از جبرئیل پرسید به کجا می روید؟ فرمود: خداوند نعمتی به حضرت محمد عطا فرموده مرا برای تهنیت و مبارک باد فرستاده است. فطرس گفت: مرا نیز با خود ببر شاید پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم برایم دعا کنند. جبرئیل او را به همراه خود برد.

چون خدمت پیامبر صلوات الله علیه رسید و از جانب خداوند و خود تهنیت گفت شرح حال فطرس را به عرض رسانید حضرت فرمود: به او بگو خود را به این مولود بمالد و به جایگاه خود برگردد.

فطرس خود را به حضرت حسین علیه السلام مالید و بالا رفت و در آن حال می گفت ای رسول خدا به زودی امت تو این مولود را شهید می کنند. چون ان بزرگوار بر من حق دارد هر کس او را زیارت کند من زیارت او را به حضرتش می رسانم و هیچ مسلمانی به او سلام ندهد یا بر او صلوات نفرستد مگر آنکه به حضرتش می رسانم.

به روایت مناقب؛ چون فطرس به آسمان بالا رفت می گفت: کیست مثل من و حال آنکه من آزاد شده حسین –فرزند علی و فاطمه علیهما السلام- هستم.

منبع: سحاب رحمت، تألیف عباس اسماعیلی یزدی

اردیبهشت
19
1395

امام حسین علیه السلام و پیامبر اکرم

از ولادت حسین بن على علیه السلام که در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله صلی الله علیه و آله که شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد، مردم از اظهار محبت و لطفى که پیامبر راستین اسلام صلی الله علیه و آله درباره حسین علیه السلام ابراز مى‏ داشت، به بزرگوارى و مقام شامخ پیشواى سوم آگاه شدند.

سلمان فارسى مى ‏گوید: دیدم که رسول خدا صلی الله علیه و آله حسین علیه السلام را بر زانوى خویش نهاده او را مى ‏بوسید و مى‏ فرمود:

تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانى، تو امام و پسر امام و پدر امامان هستى، تو حجت‏ خدا و پسر حجت‏ خدا و پدر حجت‏هاى خدایى که نه نفرند و خاتم ایشان، قائم ایشان (امام زمان عج) مى ‏باشد.

انس بن مالک روایت مى ‏کند:

وقتى از پیامبر پرسیدند کدام یک از اهل بیت‏ خود را بیشتر دوست مى ‏دارى، فرمود:حسن و حسین را،  بارها رسول گرامى حسن و حسین را به سینه مى ‏فشرد و آنان را مى‏ بویید و مى‏ بوسید.

ابو هریره که از مزدوران معاویه و از دشمنان خاندان امامت است در عین حال اعتراف مى ‏کند که:

رسول اکرم صلی الله علیه و آله را دیدم که حسن و حسین علیهم السلام را بر شانه‏ هاى خویش نشانده بود و به سوى ما مى‏ آمد، وقتى به ما رسید فرمود: هر کس این دو فرزندم را دوست‏ بدارد مرا دوست داشته و هر که با آنان دشمنى ورزد با من دشمنى نموده است.

عالى ‏ترین، صمیمى‏ ترین و گویاترین رابطه‏ ى معنوى و ملکوتى بین پیامبر و حسین را مى‏ توان در این جمله‏ ى رسول گرامى اسلام صلی الله علیه و آله خواند که فرمود:

حسین از من و من از حسینم.

 

منابع:

۱- مقتل خوارزمى ، ج ۱ ، ص ۱۴۶- کمال الدین ، صدوق ، ص ۱۵۲٫

۲- سنن ترمذى ، ج ۵ ، ص ۳۲۳٫

۳- ذخائر العقبى ، ص ۱۲۲٫

۴- الاصابه ، ج ۱۱ ، ص ۳۳۰٫

۵- سنن ترمذى ، ج ۵ ، ص ۳۲۴-

اردیبهشت
19
1395

دومین ثمره پیوندی آسمانی

امام حسین علیه السلام در شریف ترین و اصیل ترین خانواده ها به دنیا آمد. مادرش، فاطمه زهرا علیهاالسلام در پاک دامنی و تقوا یگانه بود و پدرش، علی علیه السلام ، نماد فضیلت، شهامت و مردانگی به شمار می آمد. روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ، حسین علیه السلام را بر شانه خود گذاشت و در برابر مردم فرمود: «این حسین بن علی، بهترین مردان امت من است. جدّش، محمد رسول خدا صلی الله علیه و آله ، بزرگ پیامبران است و جدّ مادری اش، خدیجه دختر خُوَیلد، پیشی گیرنده زنان جهان به سوی ایمان به خدا و رسول خداست و مادر او فاطمه زهرا علیهاالسلام ، دختر محمد صلی الله علیه و آله وسلم بهترین و سرور زنان جهان است.» امام حسین علیه السلام نیز می فرمود: «در میان همگان کیست که جدی مانند من یا معلمی همچون علی داشته باشد؟ من فرزند دو ماه تابناکم. مادرم، فاطمه زهرا علیهاالسلام و پدرم، درهم کوبنده کفر در بدر و حُنین بود».

 

امام حسین علیه السلام تا هفت سالگی در مهد نبوت تربیت شد. پیامبراسلام، او را در آغوش خویش با آموزه های آسمانی اسلام پرورش داد و زیرنظر خود تربیت کرد. میزان علاقه پیامبر به حسین علیه السلام به اندازه ای بود که کوچک ترین ناراحتی او را تحمل نمی کرد. روزی از در خانه فاطمه علیهاالسلام می گذشت. وقتی صدای گریه حسین علیه السلام را شنید، وارد خانه شد و به دخترش فرمود: «مگر نمی دانی که گریه حسین علیه السلام مرا اندوهگین می سازد.» سپس نوزاد را بوسید و گفت: «خدایا! من این نوزاد را دوست دارم. تو نیز او را دوست بدار».

 

امام حسین علیه السلام ، پس از شهادت پدر بزرگوارش، ده سال در کنار برادر و رهبرش، امام حسن مجتبی علیه السلام قرار گرفت. در زمان حرکت نیروهای امام حسن علیه السلام به سمت شام برای نبرد با معاویه، همراه آن حضرت در صحنه های نظامی حضور داشت و زمانی که معاویه به امام حسن علیه السلام پیشنهاد صلح کرد، ایشان با امام حسین علیه السلام و عبدالله بن جعفر درباره این پیشنهاد به گفت وگو پرداخت.

 

امام حسین علیه السلام در دوران ده ساله امامت خویش، به دنبال هر جنایت معاویه، او را با نامه های متعدد یا سخنرانی های کوبنده مورد انتقاد قرار می داد. یکی از مهم ترین موارد مخالفت امام با معاویه، موضوع ولی عهدی یزید بود. امام با آگاهی از فعالیت های دامنه دار معاویه در این زمینه، در برابر او موضع گیری تندی کرد.

در اواخر دوران حکومت معاویه که فشار بر شیعیان به اوج رسیده بود، آن حضرت به حج رفت و در سرزمین مِنی، در سخنرانی افشاگرانه ای فرمود: «دیدید که این مرد زورگو و ستمگر با ما و شیعیان ما چه کرد؟ من در اینجا مطالبی را با شما در میان می گذارم … وقتی به شهرها و میان قبایل خود برگشتید، با افراد مورد اعتماد در میان بگذارید و آنان را به رهبری ما دعوت کنید؛ زیرا می ترسم این موضوع به دست فراموشی سپرده شود و حق نابود گردد.» سپس به بیان فضیلت ها و پیشینه درخشان پدرش و خاندان امامت پرداخت و جنایت های معاویه را برشمرد.

 

روزی کنیز امام حسین علیه السلام بر آن حضرت وارد شد و شاخه گلی به عنوان شادباش به آن حضرت تقدیم کرد. حسین بن علی علیه السلام به او فرمود: «در راه خدا آزاد هستی.» از حضرت پرسیدند: شاخه گلی بی قدر و قیمت تقدیم شما کرد و در برابر، آزادش کردید؟ حضرت فرمود: «خداوند ما را این گونه ادب کرده است آنجا که فرمود: و هنگامی که به شما درود گویند، شما درودی نیکوتر از آن یا همانندش را پاسخ دهید. شادباش نیکوتر از شادباش او، آزاد کردن او از بندِ کنیزی بود».

 

 

اردیبهشت
19
1395

شرح ولادت امام حسین علیه السلام

مشهور نزد علمای شیعه این است که ولادت حضرت امام حسین علیه السلام در مدینه روز سوم شعبان سال چهارم هجری بوده است.

در توقیع حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف به قاسم بن علاء همدانی وکیل حضرت امام حسن عسکری علیه السلام آمده که؛ مولای ما حضرت حسین علیه السلام روز پنج شنبه سوم شعبان متولد شدند پس آن روز را روزه دار و این دعا را بخوان:

«اللهم انی اسئلک بحق المولود فی هذا الیوم…»

ولی بعضی چون شیخ طوسی رحمه الله (با استناد به روایتی از امام صادق علیه السلام) و شیخ مفید رحمه الله ، ولادت آن حضرت را در شب پنجم شعبان و ابن نما رحمه الله روز پنجم نقل کرده اند.

به سند معتبر از حضرت رضا علیه السلام از پدرانش از علی بن الحسین علیهم السلام روایت شده که چون حضرت حسین علیه السلام متولد شد حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم به اسماء بنت عمیس فرمود: «فرزندم را بیاور» من آن بزرگوار را در جامه ای سفید پیچیده خدمت آن حضرت بردم، آن جناب در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفت، و او را در دامن خود نهاد و گریست.

اسماء عرض کرد: پدر و مادرم فدایت، گریه شما از چیست؟ فرمود: برای این فرزندم می گریم. عرض کرد: این کودک که الان به دنیا آمده فرمود: بعد از من گروهی از ستمکاران او را خواهند کشت. خداوند شفاعت مرا به آنها نرساند.

آنگاه فرمود: دخترم فاطمه را از این جریان باخبر نکن چون تازه این فرزند برایش متولد شده است.

سپس به حضرت علی علیه السلام فرمود: او را چه نام می گذاری؟ گفت در نامگذاری بر شما سبقت نمی گیرم؛ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: من هم بر پروردگارم سبقت نگیرم، جبرئیل نازل شد و فرمود:

ای محمد! خدای بزرگ تو را سلام می رساند و می فرماید:

«عَلیٌّ مِنْکَ کَهارونَ مِنْ موسی؛ علی نسبت به تو به منزله هارون نسبت به موسی است»

او را به اسم پسر هارون نام گذار که شبیر است.

پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم فرمود: زبان من عربی است، جبرئیل عرض کرد نام او را «حسین» بگذار.

چون روز هفتم شد دو گوسفند سیاه و سفید برای او عقیقه کردند و یک رانش را به قابله دادند و سرش را تراشیده به وزن موی سرش نقره تصدق نمودند و خلوق (که چیز خوشبویی است) بر سرش مالیدند و فرمودند: ای اسماء

«الدَّمُ فِعْلُ الجاهلیّهِ؛ خون (بر سر نوزاد مالیدن) از آداب دوران جاهلیت است».

حضرت صادق علیه السلام می فرمایند: چون حضرت حسین علیه السلام به دنیا امد خداوند به جبرییل دستور داد که با هزار ملک فرود آید تا از جانب خداوند و خودش به حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم تهنیت بگوید.

چون جبرئیل نازل می شد در جزیره ای به ملکی از حاملان عرش عبور نمود که نامش فُطرُس بود که خداوند به او دستوری داده که در اجرای آن سستی ورزیده پس بالش را در هم شکسته و در ان جزیره انداخته بود و فطرس هفتصد سال در آنجا به عبادت خداوند مشغول بود تا روزی که امام حسین علیه السلام متولد شد.

چون دید که جبرئیل با ملائکه فرود می آیند از جبرئیل پرسید به کجا می روید؟ فرمود: خداوند نعمتی به حضرت محمد عطا فرموده مرا برای تهنیت و مبارک باد فرستاده است. فطرس گفت: مرا نیز با خود ببر شاید پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم برایم دعا کنند. جبرئیل او را به همراه خود برد.

چون خدمت پیامبر صلوات الله علیه رسید و از جانب خداوند و خود تهنیت گفت شرح حال فطرس را به عرض رسانید حضرت فرمود: به او بگو خود را به این مولود بمالد و به جایگاه خود برگردد.

فطرس خود را به حضرت حسین علیه السلام مالید و بالا رفت و در آن حال می گفت ای رسول خدا به زودی امت تو این مولود را شهید می کنند. چون ان بزرگوار بر من حق دارد هر کس او را زیارت کند من زیارت او را به حضرتش می رسانم و هیچ مسلمانی به او سلام ندهد یا بر او صلوات نفرستد مگر آنکه به حضرتش می رسانم.

به روایت مناقب؛ چون فطرس به آسمان بالا رفت می گفت: کیست مثل من و حال آنکه من آزاد شده حسین –فرزند علی و فاطمه علیهما السلام- هستم.

منبع: سحاب رحمت، تألیف عباس اسماعیلی یزدی

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031