بهمن
11
1394

آداب عقیقه

علاّمه مجلسى در حلیه المتّقین فرموده: بدان که عقیقه فرزند مستحب موکّد است، براى کسیکه قادر بر آن باشد، و بعضى از علما واجب میدانند، و بهتر است روز هفتم واقع شود، و اگر تا بلوغ طفل تأخیر کند بر پدر مستحبّ است، و پس از بلوغ تا آخر عمر بر خودش مستحبّ است.
و در احادیث معتبر بسیارى وارد شده: عقیقه بر کسیکه داراى فرزند شود واجب است.
و در احادیث بسیارى نقل شده: هر فرزندى در گرو عقیقه است، یعنى اگر انجام نگیرد، در معرض مردن و انواع بلاهاست.
از حضرت صادق علیه السّلام نقل شده: عقیقه بر کسیکه توانگر باشد لازم است، و کسیکه تهیدست است پس از توانگرى انجام دهد، اگر هم توانگر نشد بر او تکلیفى نیست و اگر براى او عقیقه نکنند، تا زمانى براى او قربانى کنند، قربانى از عقیقه کفایت میکند.
در حدیث دیگرى نقل شده: از آن حضرت پرسیدند: ما براى عقیقه دنبال گوسفند رفتیم ولى نیافتیم، چه میفرمایید قیمتش را تصّدق کنیم؟ فرمود: طلب کنید تا بیابید.
خدا خوراندن طعام و ریختن خون را دوست دارد.
در حدیث دیگرى آمده: پرسیدند آیا فرزندى که در روز هفتم بمیرد، میباید عقیقه‏ اش کرد؟ فرمود: اگر پیش از ظهر بمیرد عقیقه ندارد، و اگر بعد از ظهر بمیرد عقیقه کنند.
در حدیث معتبرى از عمر بن یزید نقل شده: خدمت آن حضرت عرض کرد: نمیدانم پدرم براى من عقیقه‏ کرده یا نه؟ فرمود: عقیقه کن.
پس او در پیرى عقیقه کرد.
در حدیث حسن از آن حضرت نقل شده: فرزند را در روز هفتم ولادت‏ نام میگذارند و عقیقه میکنند، و سر میتراشند، و موى سرش را با نقره وزن میکنند، و آن نقره را تصدق میدهند، و پاى و ران عقیقه را براى قابله‏اى که در زایمان زن کمک کرده میفرستند.
و باقى را به مردم اطعام میکنند و تصدّق میدهند.
در حدیث موثّق دیگرى فرمود: هرگاه پسرى یا دخترى براى تو متولّد شود، در روز هفتم گوسفندى یا شترى عقیقه میکنى، و او را نامگذاری کن، و سرش را در روز هفتم بتراش، و به سنگینى موى سرش طلا یا نقره تصّدق بده.
در حدیث دیگرى وارد شده: ربع گوسفند را به قابله‏ میدهد، و اگر بیقابله زایمان کرده آن را به مادر میدهد، که به هرکه خواست ببخشد، و دست‏کم به ده مسلمان بخوراند، و هرچه زیادتر باشد بهتر است، و خود از گوشت عقیقه نخورد، و اگر قابله زنى یهودى باشد قیمت ربع گوشت گوسفند را به او بدهد.
و در روایت‏ دیگرى وارد شده: به قابله ثلث گوسفند را میدهند، و مشهور میان علما آن است که باید عقیقه شتر یا گوسفند یا بز باشد.
از حضرت‏ باقر علیه السّلام نقل شده: رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم در روز ولادت در گوش حسنین علیهما السّلام اذان گفتند و حضرت فاطمه علیها السّلام روز هفتم براى آنان‏ عقیقه کرد، و پاى گوسفند را با یک اشرفى به قابله دادند.
عقیقه اگر شتر باشد باید پنج ساله یا در شش یا بیشتر باشد، و اگر بز یک سال‏ یا در دو یا بیشتر، و اگر گوسفند باشد دست‏کم شش‏ماهه یا در هفت ماه باشد، و اگر هفت ماه تمام باشد بهتر است، و باید بیضه‏اش را نکشیده باشند، و نیز بهتر آن است که آن را نکوبیده باشند، و باید مغز شاخش شکسته، و گوشش بریده، و زیاد لاغر، و کور و بسیار لنگ که‏ راه رفتن برایش دشوار باشد، نباشد.
اما در حدیث معتبرى از حضرت صادق علیه السّلام نقل شده: عقیقه از باب قربانى نیست، هر گوسفندى که باشد خوب است.
هدف گوشت است هرچه فربه‏تر باشد بهتر است.
و مشهور میان علما آن است که مستحب است عقیقه‏ پسر نر باشد، و عقیقه دختر ماده، و گمان فقیر این است که براى هر دو موافق بسیارى از احادیث معتبر گوسفند نر بهتر است و برای هر دو گوسفند ماده هم خوب است.
و مستحبّ است پدرومادر از گوشت عقیقه نخورند، بلکه بهتر آن است، از طعامى که در آن پخته‏ باشند نیز نخورند، و خوردن مادر کراهتش بیشتر است.
و بهتر این است که عیال پدر و مادر هم که در خانه ایشان میباشند، از آن‏ گوشت طعام نخورند، و مستحبّ است بپزند، و خام تصّدق نکنند، و کمترینش آن است که با آب نمک بپزند، بلکه احتمال دارد این‏ گونه پختن بهتر باشد، و اگر خام هم تصدّق کنند خوب است، و اگر حیوان عقیقه پیدا نشود، تصدّق قیمتش فایده ‏اى ندارد، بلکه باید صبر کنند تا پیدا شود، و شرط نیست جماعتى که به خوردن عقیقه حاضر میشوند فقیر باشند، اما خوراندن به صالحان و فقرا بهتر است، انتهى.
فقیر گوید: مشهور کراهت شکستن استخواهنهاى عقیقه است، و روایت:

یُکْسَرُ عَظْمُها وَ یُقْطَعُ لَحْمُها وَ تَصْنَعُ بِها بَعْدَ الذِّبْحِ ما شِئْتَ

استخوانش شکسته شود، و گوشتش بریده گردد، و پس از ذبح آنچه خواهى انجام میدهى.
منافات با کراهت ندارد.
صاحب جواهر فرموده: اما آنچه بین مردم عراق مشهور شده که پیچیدن استخوانهاى آن، در پارچه‏اى سپید و دفن کردن آن‏ مستحبّ است نصّى بر آن نیافتم، و اللّه العالم
دی
28
1394

دوای تنگی نفس وسرفه

بیست‏ و یکم: در حدیث است: مفضّل به حضرت صادق علیه السّلام از تنگى نفس شکایت کرد و گفت: اندکى که راه میروم نفسم تنگ میشود، به این خاطر مینشینم.
حضرت فرمود: بول شتر بخور تا آرام شود.
در حدیث دیگری آمده: شخصى به آن حضرت از سرفه شکایت کرد.
فرمود: مقدارى انجدان رومى با همان مقدار از نبات بکوب و یک روز یا دو روز بخور، آن شخص گفت: یک مرتبه خوردم برطرف شد.

دی
28
1394

برای ادای قرض

بیستم: روایت شده: شخصى خدمت حضرت جواد علیه السّلام نوشت: قرض بسیار دارم، حضرت نوشتند: بسیار استغفار کن و زبانت را به خواندن سوره انا انزلناه تر بدار.

دی
13
1394

خواص سوره توحید و صد آیه از قرآن

چهارم: شیخ کلینى از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده: پدرم میفرمود:

[قل هو اللّه احد]

ثلث قرآن، و

قل یا ایّها الکافرون

ربع قرآن است.
پنجم: از موسى بن جعفر علیه السّلام نقل کرده: هرکه هنگام خواب ایه الکرسىّ‏ را بخواند، از مبتلا شدن به فلج اندام نترسد ان شاء اللّه، و کسیکه آن را پس از هر فریضه بخواند، هیچ حیوان زهرآلودى به او زیان‏ نرساند، و نیز فرمود: کسیکه

قل هو اللّه احد

را هنگام دیدار شخص جبّارى بخواند، حق تعالى شرّ وى را از او بازدارد، با خواندن‏ آن سور، از پیش‏رو، و پشت سر، و طرف راست و طرف چپ، که هرگاه چنین کند حق تعالى خیر وى را روزى او کند و او را از شرّ آن جبّار بازدارد، و نیز فرمود: هرگاه از امرى ترسیدى صد آیه قرآن، از هر جاى قرآن‏که باشد بخوان سپس سه مرتبه‏ بگو: اللّهمّ اکشف عنّى البلاء ششم: شیخ کلینى از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده: هر که به خدا و روز قیامت ایمان دارد، خواندن‏

قل هو اللّه احد

را پس از فریضه وا نگذارد، به یقین کسیکه آن را بخواند، حق تعالى خیر دنیا و آخرت را براى او جمع کند، و او و پدر و مادر و اولادش را بیامرزد.
هفتم: و از آن حضرت روایت کرده: هر که سوره

الهیکم التکّاثر

را هنگام خواب بخواند، از عذاب‏ قبر در امان باشد.

آذر
29
1394

مناجات طلب حوائج

جدیرٌ مَنْ اَمَرْتَهُ بِالدُّعآءِ اَنْ یَدْعُوَکَ وَ مَنْ وَعَدْتَهُ بِالاِْجابَهِ اَنْ یَرْجُوَکَ وَلِىَ اللّهُمَّ حاجَهٌ قَدْ عَجَزَتْ عَنْها حیلَتى وَکَّلَتْ فیها طاقَتى وَ ضَعُفَ عَنْ مَرامِها قُوَّتى وَ سَوَّلَتْ لى نَفْسِىَ الاَْمّارَهُ بِالسّوءِ وَ عَدُوِّىَ الْغَرُورُ الَّذى اَنَا مِنْهُ مَبْلُوُّ اَنْ اَرْغَبَ اِلَیْکَ فیها، اَللّهُمَّ وَاَنْجِحْها بِاَیْمَنِ النَّجاحِ وَاهْدِها سَبیلَ الْفَلاحِ وَاشْرَحْ بِالرَّجآءِ لاِِسْعافِکَ صَدْرى وَ یَسِّرْ فى اَسْبابِ الْخَیْرِ اَمْرى وَ صَوِّرْ اِلَىَّ الْفَوْزَ بِبُلُوغِ ما رَجَوْتُهُ بِالْوُصُولِ اِلى ما اَمَّلْتُهُ وَ وَفِّقْنِى اللّهُمَّ فى قَضآءِ حاجَتى بِبُلُوغِ اُمْنِیَّتى وَ تَصْدیقِ رَغْبَتى وَاَعِذْنِى اللّهُمَّ بِکَرَمِکَ مِنَ الْخَیْبَهِ وَالْقُنُوطِ وَالاَْناهِ وَالتَّثْبیطِ اَللّهُمَّ اِنَّکَ مَلىءٌ بِالْمَنائِحِ الْجَزیلَهِ وَفِىُّ بِها وَ اَنْتَ عَلى کُلِّ شَىْءٍ قَدیرٌ بِعِبادِکَ خَبیرٌ بَصیرٌ

سزاوار است که فرمان دعا به او دادى تو را بخواند، و کسیکه وعده اجابت به او دادى به تو امید بندد، برایم خدایا حاجتى است، که چاره‏ام از آن ناتوان شده، و طاقتم در آن وامانده، و از طلبش نیرویم‏ سست گشته، نفس اماره‏ام به بدى برایم آرایش نموده، و دشمنم، آن دشمن فریبایى که من از او در بلایم، از این که در آن حاجتم به سوى تو میل کنم، خدایا آن را برآور، به مبارک‏ترین روا کردن، و هدایتش کن به راه رستگارى، و باز کن به امید یاریات سینه‏ام را، و آسان کن در اسباب خیر کارم را، و برایم رستگارى را نقش‏ بند، به رسیدن آنچه به آن امید بستم، با پیوستن آنچه آن را آرزو نمودم، و موفقم بدار خدایا در برآوردن حاجتم، به رسیدن به آرزویم، و درست درآمدن اشتیاقم، و پناهم ده خدایا به کرامت از ناامیدى و یأس و تنبلى و بازآمدن از کار، خدایا تو توانا بر عنایت عطاهاى بسیارى و وفاکننده به آنهایى، و تو بر هرچیز توانایى، و به بندگانت آگاه و بینایی [دعاى پرده نگاهبانان]

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031