بهمن
14
1394

دوران جوانی حضرت محمد صلوات الله علیه

در اینکه جوان قریش شجاع و دلیر، نیرومند و تندرست، صحیح و سالم بود جای گفتگو نیست زیرا در محیط آزاد و دور از غوغای زندگی پرورش یافته بود و خانواده‌ای که در میان آنها دیده به جهان گشود همگی عنصر شهامت و شجاعت بودند. ثروتی مانند ثروت خدیجه در اختیار داشت و وسائل خوشگذرانی از هر جهت برای او آماده بود. ولی باید دید که او از این امکانات مادی چگونه استفاده کرد؟ آیا بساط عیش و عشرت پهن نمود و مانند بسیاری از جوانان درفکر اشباع غرائز خود برآمد؟ یا با این وسائل و امکانات برنامه دیگری برگزید که از سراسر آن دورنمای زندگی پر از معنویت او هویدا بود؟
تاریخ گواهی می‌دهد که او بسان مردان عاقل و کارآزموده زندگی می‌کرد. همیشه از خوشگذرانی و بیخبری گریزان بود. پیوسته بر سیما آثار تفکر و تدبر داشت و برای دوری از فساد اجتماع گاهی مدتها در دامنه کوهها میان غار بساط زندگی را پهن می‌نمود و در آثار قدرت و صنع وجود به مطالعه می‌پرداخت.
در بازار مکه واقعه‌ای رخ داد که عواطف انسانی او را جریحه‌دار ساخت. دید قماربازی مشغول قمار است و از بدی بخت شتر خود را باخت خانه مسکونی خود را باخت کار به جائی رسید که ده سال از زندگی خود را نیز از دست داد. مشاهده این واقعه چنان جوان قریش را متأثر ساخت که نتوانست همانروز در شهر مکه بماند بلکه به کوه‌های اطراف پناه برد و پس از پاسی از شب به خانه بازگشت. او به راستی از دیدن این نوع مناظر غم انگیز و رقت بار متأثر می‌گشت و از کمی عقل و شعور این طبقه گمراه در فکر و تعجب فرو می‌رفت.
خانه خدیجه پیش از آنکه با محمد صلوات الله علیه ازدواج کند کعبه آمال و خانه امید مردم بینوا بود پس از آنکه با جوان قریش ازدواج نمود کوچکترین تغییری در وضع خانه و بذل و بخشش همسر خود نداد. در مواقع قحطی و کم بارانی گاهی مادر رضاعی او حلیمه به دیدار فرزند خود می‌آمد رسول گرامی عبای خود را زیر پای او پهن می‌نمود و به یاد عواطف مادر خود و آن زندگی ساده می‌افتاد و سخنان او را گوش می‌داد موقع رفتن آنچه می‌توانست درباره مادر خود کمک می‌کرد.

 

 

منابع:
۱- سیره حلبی ج۱ ص۱۲۳
۲- فروغ ابدیت ج۱ ص ۲۰۱

بهمن
14
1394

خواستگاری خدیجه

قدر مسلم است که پیشنهاد ابتدا از طرف خود خدیجه بوده است. حتی ابن هشام نقل می‌کند که خدیجه شخصا تمایلات خود را اظهار کرد و چنین گفت: عموزاده من بر اثر خویشی که میان من و تو برقرار است و آن عظمت و عزتی که میان قوم خود داری و امانت و حسن خلق و راستگوئی که از تو مشهود است جداً مایلم با تو ازدواج کنم. امین قریش به او پاسخ داد: که لازم است عموهای خود را از اینکار آگاه سازد و با مشورت آنها این کار را انجام دهد.
بیشتر مورخان معتقدند که نفیسه دختر «علیه» پیام خدیجه را به پیامبر به طرز زیر رساند:
محمد! چرا شبستان زندگی خود را با چراغ همسر روشن نمی‌کنی؟ هر گاه من تو را به زیبائی و ثروت شرافت و عزت دعوت کنم می‌پذیری؟ پیامبر فرمود: منظورت کیست؟ وی خدیجه را معرفی کرد حضرت فرمود: آیا به این کار حاضر می‌شود با اینکه وضع زندگی من با او فرق زیادی دارد؟ نفیسه گفت: اختیار او در دست من است و من او را حاضر می‌کنم تو وقتی را معین کن که وکیل او (عمرو بن اسد) با شما و اقوامتان دورهم گرد آمده و مراسم عقد و جشن برگزار شود.
رسول گرامی با عموهای بزرگوار خود جریان را مذاکره کرد مجلس باشکوهی که شخصیتهای بزرگ قریش را در برداشت تشکیل گردید. نخست ابوطالب خطبه‌ای خواند که آغاز آن حمد و ثنای خداست و برادرزاده خود را چنین معرفی کرد: برادرزاده من محمد بن عبدالله با هر مردی از قریش موازنه و مقایسه شود بر او برتری دارد. و اگر چه از هر گونه ثروتی محروم است لکن ثروت سایه‌ایست رفتنی و اصل و نسب چیزی است ماندنی…
چون خطبه ابوطالب مبنی بر معرفی قریش و خاندان هاشم بود در برابر آن ورقه بن نوفل بن اسد که از بستگان خدیجه بود ضمن خطابه‌ای گفت: کسی از قریش منکر فضل شما نیست ما از صمیم دل می‌خواهیم دست به ریسمان شرافت شما بزنیم.
عقد نکاح جاری شد و مهریه چهارصد دینار معین شده و بعضی گفته‌اند که مهریه بیست شتر بوده است.

منابع:
۱- سیره ابن هشام ج۱ ص۲۰۴
۲- مناقب ج۱ ص۳۰
۳- بحار ج۱۶ ص۱۶
۴- فروغ ابدیت ج۱ ص۱۹۷

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031