بهمن
14
1394

خواستگاری خدیجه

قدر مسلم است که پیشنهاد ابتدا از طرف خود خدیجه بوده است. حتی ابن هشام نقل می‌کند که خدیجه شخصا تمایلات خود را اظهار کرد و چنین گفت: عموزاده من بر اثر خویشی که میان من و تو برقرار است و آن عظمت و عزتی که میان قوم خود داری و امانت و حسن خلق و راستگوئی که از تو مشهود است جداً مایلم با تو ازدواج کنم. امین قریش به او پاسخ داد: که لازم است عموهای خود را از اینکار آگاه سازد و با مشورت آنها این کار را انجام دهد.
بیشتر مورخان معتقدند که نفیسه دختر «علیه» پیام خدیجه را به پیامبر به طرز زیر رساند:
محمد! چرا شبستان زندگی خود را با چراغ همسر روشن نمی‌کنی؟ هر گاه من تو را به زیبائی و ثروت شرافت و عزت دعوت کنم می‌پذیری؟ پیامبر فرمود: منظورت کیست؟ وی خدیجه را معرفی کرد حضرت فرمود: آیا به این کار حاضر می‌شود با اینکه وضع زندگی من با او فرق زیادی دارد؟ نفیسه گفت: اختیار او در دست من است و من او را حاضر می‌کنم تو وقتی را معین کن که وکیل او (عمرو بن اسد) با شما و اقوامتان دورهم گرد آمده و مراسم عقد و جشن برگزار شود.
رسول گرامی با عموهای بزرگوار خود جریان را مذاکره کرد مجلس باشکوهی که شخصیتهای بزرگ قریش را در برداشت تشکیل گردید. نخست ابوطالب خطبه‌ای خواند که آغاز آن حمد و ثنای خداست و برادرزاده خود را چنین معرفی کرد: برادرزاده من محمد بن عبدالله با هر مردی از قریش موازنه و مقایسه شود بر او برتری دارد. و اگر چه از هر گونه ثروتی محروم است لکن ثروت سایه‌ایست رفتنی و اصل و نسب چیزی است ماندنی…
چون خطبه ابوطالب مبنی بر معرفی قریش و خاندان هاشم بود در برابر آن ورقه بن نوفل بن اسد که از بستگان خدیجه بود ضمن خطابه‌ای گفت: کسی از قریش منکر فضل شما نیست ما از صمیم دل می‌خواهیم دست به ریسمان شرافت شما بزنیم.
عقد نکاح جاری شد و مهریه چهارصد دینار معین شده و بعضی گفته‌اند که مهریه بیست شتر بوده است.

منابع:
۱- سیره ابن هشام ج۱ ص۲۰۴
۲- مناقب ج۱ ص۳۰
۳- بحار ج۱۶ ص۱۶
۴- فروغ ابدیت ج۱ ص۱۹۷

فرستادن دیدگاه

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031