20
1400
?زندگی حضرت جواد الائمه علیه السلام
♦️ حضرت جواد(ع) امام نهم شیعیان است. نام آنحضرت، محمد و کنیهاش؛ ابو جعفر و ابو علی است. لقبهای ایشان عبارت است از: مختار، متوکّل، متّقى، زکىّ، تقى، مُنتَجَب، مرتضى، قانِع، جواد و عالِم.[۱]
♦️ پدرش امام رضا(ع) و مادرش به نام سَبیکه[۲] نوبیّه (منطقهای در سودان) آفریقا بود و در رمضان[۳] و یا رجب[۴] سال ۱۹۵هـ.ق در مدینه متولد شد.
♦️ همسران امام جواد(ع)
▫️۱٫ همسر امام جواد(ع)، سمانه مغربیه نام داشت.[۵] البته نامهای حویث، غزاله مغربیه و مدنب نیز برای او در منابع اسلامی ذکر شده است.[۶]
▫️۲٫ مأمون خلیفه عباسی برای رهایى از یک سلسله تنگناها و شرایط دشوار سیاسى زمان خود، تصمیم گرفت ولایت عهدی را بر امام هشتم تحمیل کند و نیز با تظاهر به مهربانى و دوستى نسبت به امام جواد(ع) تصمیم گرفت دختر خود را به ایشان تزویج نماید تا استفادهاى که از تحمیل ولیعهدى بر امام رضا(ع) در نظر داشت از این وصلت نیز به دست آورد.[۷] بر اساس همین طرح بود که پس از شهادت امام رضا(ع) دختر مأمون «امّ فضل» به همسرى امام جواد(ع) درآورده شد و امام از او فرزندی نداشته است.[۸]
♦️ فرزندان
▫️ در منابع اسلامی دیدگاههای مختلفی نسبت به تعداد و نام فرزندان امام جواد(ع) بیان شده است؛ همانطور که شیخ طبرسی میگوید: امام جواد(ع) دو پسر و سه دختر از خود بهجاى گذارد که یکى از آنان حضرت هادى(ع) است و دومى هم به نام موسى و دختران آنجناب هم حکیمه، خدیجه و ام کلثوم نام داشتهاند، بعضى نیز گفتهاند وى دو دختر به نام فاطمه و امامه داشته است.[۹]
اما آنچه همه منابع دربارهاش اتفاق نظر دارند، این است که دو فرزند؛ امام هادی(ع) و موسی مبرقع جزو فرزندان امام جواد(ع) هستند.[۱۰]
♦️ امامت امام جواد(ع)
▫️امام جواد(ع) در سن کودکی بعد از شهادت پدر بزرگوارش به امامت رسید. چنانکه در روایات به آن تصریح شده است؛ مانند احادیثی که از پیامبر اکرم(ص) درباره تصریح به نامهای امامان(ع) نقل شده است.[۱۱]
همچنین از جمله کسانى که تصریح به امامت آنحضرت را از امام رضا(ع) روایت کردهاند، عبارتند از: على بن جعفر، صفوان بن یحیى، معمر بن خلاد، حسین بن بشار، ابن ابى نصر بزنطى، ابن قیاما واسطى، حسن بن جهم ابو یحیى صنعانى، خیرانى، یحیى بن حبیب زیات و… .[۱۲]
♦️ کرامات امام جواد(ع)
▫️امام جواد(ع) مانند سایر امامان دارای کرامات زیادی بودند که موردی از آنرا ذکر میکنیم:محمّد بن اورمه گفت: معتصم گروهى از وزیران خود را خواست به آنها دستور داد به دروغ گواهى دهند که محمّد بن على بن موسى(ع) تصمیم قیام دارد بعد حضرت را خواست گفت تصمیم دارى در دولت من قیام کنى. فرمود: به خدا قسم چنین تصمیمى ندارم.
▫️معتصم گفت: فلان کس و فلانى بر کار تو شهادت میدهند آنها را حاضر کردند. گفتند: صحیح است ما این نامهها را از بعضى غلامان تو به دست آوردهایم.
▫️حضرت جواد(ع) در اطاق جلو بود دستهاى خود را بلند کرده گفت: «خدایا! اگر دروغ میگویند اینها را بگیر». یک مرتبه دیدم اطاق جلو چنان به حرکت در آمد و هر کدام از ایشان که تصمیم به حرکت کردن میگیرد به زمین میافتد. معتصم صدا زد یا ابن رسول الله من از حرف خود توبه میکنم از خدا بخواه که اطاق از حرکت بایستد. گفت: «خدایا! اطاق را آرام فرما تو میدانى ایشان دشمن تو و من هستند»، اطاق آرام گرفت.[۱۳]
♦️ مناظرات علمی امام جواد(ع)
▫️بارزترین نوع تبلیغ امام جواد(ع) مناظراتی است که آنحضرت انجام میداد. مناظرههای آنحضرت که از نخستین روزهای امامتش آغاز شد، ایشان را در تثبیت جایگاه ولایت و امامت، هدایت حقجویان و آشکار ساختن سستی گفتار ستمگران یاری داد.
▫️آنحضرت به دو جهت در عرصه مناظرههای علمی گام نهاد:
نخست، نیاز شیعیان که با توجه به سنّ کم آنحضرت در پی کشف جایگاه معنویاش بودند و دوم خواست مأمون و معتصم که اندیشه خوار ساختن امام و اثبات الهی نبودن آگاهیهای وی را در سر میپروراندند.
♦️ کیفیت شهادت امام جواد(ع)
♦️درباره اینکه امام جواد(ع) به چه نحوی به شهادت رسیدند، دیدگاههای مختلفی وجود دارد که در اینجا به یک نمونه اشاره میشود:
▫️معتصِم خلیفه ستمگر عباسی -برادر مأمون و عموی ام فضل دختر مأمون- پیوسته نقشههایی را برای به شهادت رساندن امام جواد(ع) اجرا میکرد و در این زمینه با ام فضل نیز همدست شده بود که امام جواد(ع) را مسموم کند؛ زیرا معتصم میدانست که ام فضل از آنحضرت منحرف شده و به شدّت علیه امام(ع) موضع گرفته است.
▫️بر این اساس، ام فضل نیز درخواست معتصم را پاسخ مثبت داد و سمّی را در انگور جاسازی کرد و در پیش روی آنحضرت نهاد و همین که امام جواد(ع) از آن انگور خورد، ام فضل پشیمان شد و شروع به گریه کرد، حضرت فرمود: «گریهات برای چیست؟ سوگند به خدا، خداوند آنچنان تو را به دردی در ناحیه رحم دچار سازد که جبرانپذیر نباشد و به بلایی گرفتارت کند که قابل کتمان نباشد». بر اثر همین نفرین ام فضل بیمار شد و از دنیا رفت.[۱۴]
▪️به هر حال؛ آنحضرت در شهر بغداد در ماه ذى القعده سال ۲۲۰ هـ.ق در حالی که بیست و پنج سال از عمر شریفش گذشته بود، به شهادت رسید[۱۵] و در محلهای از بغداد به نام کاظمین در کنار قبر جدش امام موسى بن جعفر(ع) دفن شد.[۱۶]
———-
? پی نوشت:
[۱]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۵۰، ص ۱۶، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
[۲]. نامهای دیگری نیز درباره مادر امام جواد(ع) ذکر شده است؛ مانند «خیزران» و «سکینه مرسیّه». ر.ک: حسینى عاملى، سید تاج الدین، التتمه فی تواریخ الأئمه(ع)، قم، بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۲ق؛ بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۱۳؛ امین عاملی، سید محسن، أعیان الشیعه، ج ۲، ص ۳۲، بیروت، دار التعارف، ۱۴۰۳ق.
[۳]. شیخ مفید، الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، ج ۲، ص ۲۷۳، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
[۴]. بحار الأنوار، ج ۵۰، ص ۷٫
[۵]. الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، ج ۲، ص ۲۹۷؛ مرعشى، قاضى نور الله، إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج ۲۹، ص ۳۳، قم، مکتبه آیه الله المرعشى النجفى، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
[۶]. ر.ک: ابن ابى الثلج بغدادى، محمد بن احمد، تاریخ أهل البیت نقلا عن الأئمه الباقر و الصادق و الرضا و العسکری عن آبائهم (ع)، ص ۱۲۳ – ۱۲۴، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
[۷]. پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، ص ۵۵۶، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
[۸]. عماد طبرى، حسن بن علی، مناقب الطاهرین، ج ۲، ص ۸۰۸، تهران، سازمان چاپ و انتشارات، چاپ اول، ۱۳۷۹ش؛ بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۸٫
[۹]. شیخ طبرسى، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى، ص ۳۵۵، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۹۰ق.
[۱۰]. الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، ج ۲، ص ۲۹۵؛ شامی، جمال الدین یوسف بن حاتم، الدر النظیم فی مناقب الأئمه اللهامیم، ص ۷۱۸، قم، انتشارات دفتر اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۰ق؛ حموی، محمد بن اسحاق، أنیس المؤمنین، ص ۲۱۵، تهران، بنیاد بعثت، ۱۳۶۳ش؛ التتمه فی تواریخ الأئمه(ع)، ص ۱۳۴٫
[۱۱]. بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۳۳۶ – ۳۳۷؛ ر.ک: «اهل بیت»، سؤال ۸۲۹؛ «انحصار معصومین در چهارده نفر»، سؤال ۱۷۸؛ «انحصار امامت در نسل پیامبر»، سؤال ۲۹۶۹٫
[۱۲]. ر.ک: الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، ج ۲، ص ۲۷۴ – ۲۸۰٫
[۱۳]. بحار الأنوار، ج ۵۰، ص ۴۵ – ۴۶٫
[۱۴]. همان، ص ۱۶ – ۱۷٫
[۱۵]. الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، ج ۲، ص ۲۷۳٫
[۱۶]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۴۹۲، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق؛ مسعودى، على بن حسین، إثبات الوصیه للإمام علی بن أبیطالب(ع)، ص ۲۲۷، قم، انصاریان، چاپ سوم، ۱۴۲۶ق.
11
1392
شعله حسد
در اواخر تابستان و در شب دوازدهم ماه رجب سال ۲۱۸ (ه- ق ) مأمون خلیفه عباسى از دنیا رفت و در ناحیه طرسوس به خاک سپرده شد. برادرش معتصم زمام خلافت را عهده دار گشت .
معتصم که از هر راه ممکن جهت تثبیت پایه هاى زمامدارى خویش تلاش مى کرد، براى جلوگیرى از خطرهاى احتمالى از ناحیه امام جواد علیه السلام و اینکه تحت مراقبت شخصى قرار گیرند، ایشان را از مدینه به بغداد آورد.
هنوز از اقامت امام علیه السلام در بغداد مدت زیادى نگذشته بود که به اشاره معتصم خلیفه عباسى به وسیله زهر آن حضرت به شهادت رسیدند. این حادثه ، به دنبال ماجرایى پیش آمد که داستانش چنین است .
زرقان دوست صمیمى ابن ابى دُآد بود مى گوید:
روزى ابن ابى دآد از نزد معتصم بازگشت در حالى که سخت غمگین بود. علت اندوه را جویا شدم . پاسخ داد:
– امروز آرزو کردم که کاش بیست سال پیش از این مرده بودم .
گفتم : براى چه ؟
جواب داد: به خاطر واقعه اى که از ابوجعفر، امام جواد علیه السلام ، در حضور معتصم علیه من رخ داد.
– مگر چه پیش آمد؟
– دزدى را نزد مجلس خلیفه آوردند دزد به سرقت خود اعتراف کرد و از خلیفه خواست با اجراى حد او را پاک سازد. خلیفه فقها را گرد آورد و ابوجعفر را نیز حاضر کرد، از ما پرسید دست دزد از کجا باید قطع شود؟ من گفتم : از مچ دست .
گفت : به چه دلیل ؟
گفتم : دست از انگشتان است تا مچ ، زیرا که خداوند در آیه (تیمم ) فرموده است : ((فامسحوا بوجوهکم و ایدیکم )) ((صورت و دستهایتان را مسح کنید)) منظور از دست در این آیه ، انگشتان تا مچ دست است .
عده اى از فقها نیز با من موافق شدند و گفتند دست دزد باید از مچ قطع گردد، ولى عده اى دیگر گفتند دست دزد را از آرنج باید قطع کرد، چون خداوند در آیه وضو مى فرماید: ((و ایدکم الى المرافق )) یعنى ((دست هاى خویش را تا آرنج ها بشویید!)) و این آیه دلالت دارد بر اینکه حد دست آرنج است .
سپس معتصم رو به ابوجعفر کرد و پرسید: در این مساءله چه نظر دارید؟
ایشان اظهار نمود: حاضران در این باره سخن گفتند، مرا معاف بدار!
متعصم بار دیگر سخنش را تکرار کرد و او عذر خواست. در آخر، معتصم گفت تو را به خداوند سوگند! آنچه را در این باره مى دانى بگو.
امام جواد علیه السلام گفت : حال که مرا قسم دادى ، نظرم را مى گویم . اینها به خطا رفتند زیرا فقط انگشتان دزد باید قطع شد، و کف دست بماند.
معتصم پرسید: دلیل این فتوا چیست ؟
گفت : رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم فرمود است سجده با هفت عضو بدن تحقق مى یابد، صورت (پیشانى )، دو کف دست ، دو سر زانو، دو پا (دو انگشت بزرگ پا.) بنابراین ، اگر دست دزد از مچ یا از آرنج قطع شود، دیگر دستى براى او نمىماند تا هنگام سجده آن را بر زمین گذارد.
و نیز خداى متعال فرموده است : ((و ان المساجد لله فلا تدعوا مع الله احدا)) ((سجده گاهها از آن خداست . پس هیچ کس را همپایه و همسنگ با خدا قرار ندهید)) منظور از سجده گاهها اعضاى هفتگانه است که سجده بر آنها انجام مى گیرد، و آنچه براى خداست قطع نمى شود.
معتصم از این بیان خوشش آمد و دستور داد فقط انگشتان دزد را قطع کردند.
ابن ابى دآد مى گفت : در این هنگام ، حالتى بر من رخ داد که گویى قیامت بر پا شده است و آرزو کردم که کاش مرده بودم و چنین روزى را نمى دیدم .
پس از سه روز نزد معتصم رفته به او گفتم : توصیه خیرخواهانه خلیفه بر من واجب است ، من مى خواهم در موردى با شما صحبت کنم که مى دانم به واسطه آن وارد آتش جهنم مى شوم .
معتصم گفت : کدام صحبت ؟
گفتم : خلیفه در مجلس خویش ، فقها و علما را براى حکمى از احکام دین جمع مى کند و از آنان در شرایطى که رؤساى لشگرى و کشورى حضور دارند و تمام گفتگوها را مىشنوند، حکم مساءله اى را مىپرسند و آنان جواب مىدهند، ولى نظر فقها را نمىپذیرند و تنها سخن مردى را قبول مىکنند که نیمى از مسلمانان به امامت و پیشوایى وى اعتقاد دارند و ادعا مى کنند که او سزاوار خلافت است ، این کار براى خلیفه پسندیده نیست !
در این هنگام سیماى خلیفه دگرگون شد و فهمید چه اشتباهى کرده آن گاه گفت :
خداوند تو را پاداش دهد که مرا توصیه خوبى کردى .
سپس روز چهارم به یکى از دبیران (کتّاب) دستور داد ابوجعفر، (امام جواد علیه السلام)، را به خانه اش دعوت کند. او نیز چنین کرد، ولى امام نپذیرفت و عذر خواست . اما وى در دعوت خویش اصرار ورزید و گفت : من شما را به مهمانى دعوت مى کنم و آرزو دارم قدم به خانه ام بگذارید تا من از مقدم شما تبرک جویم . چند تن از وزراى خلیفه نیز آرزوى دیدار شما را در منزل من دارند.
امام علیه السلام ناچار! دعوت وى را پذیرفت و به خانه اش رفت ، اما آنان در غذاى وى زهر ریخته بودند.
به محض اینکه از غذا میل نمود، احساس کرد آغشته به زهر است ، از این رو تصمیم گرفت حرکت کند. میزبان از ایشان خواست بماند ولى حضرت در پاسخ فرمود:
اگر در خانه تو نباشم براى تو بهتر است !
امام جواد علیه السلام، براى مدتى سخت ناراحت بود تا آنکه زهر در اعضاى بدنش اثر کرد و چشم از جهان فروبست.
24
1391
شهادت امام محمد تقی(ع) تسلیت باد
ای شیعه بزن ناله و فریاد امشب از غربت آن غریب کن یاد امشب
مسموم شد از زهر، جواد بن رضا در حجره در بسته بغداد امشب
امام جواد علیهالسلام: «تا هنگامی که سپاسگذاری بندگان ادامه دارد نعمتهای خداوند قطع نمیشود.»
امام محمد تقی علیهالسلام: «بدان که از دید خداوند پنهان نیستی پس بنگر که چگونه هستی!»
شهادت مظهر جود و سخا و علم و معرفت، تسلیت و تعزیت.
گاهشمار تاریخ خورشیدی
ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
---|---|---|---|---|---|---|
« فروردین | ||||||
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر مهر ۲۴, ۱۳۹۱
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت مهر ۲۴, ۱۳۹۱
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان مهر ۲۴, ۱۳۹۱
- سجده شکر مهر ۲۴, ۱۳۹۱
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر مهر ۲۴, ۱۳۹۱