1
1393
کسلی و سستی در عبادت
کسل بودن از صفات منافقان است و از ضعف ایمان و یقین ناشی میشود و موجب محرومی از سعادات ابدی میگردد. مؤمن باید در عبادت صاحب نشاط باشد و مردانه متوجه عبادت شود و کارهای خیر را با شوق و شعف به جا آورد و به تأخیر نیندازد که در تأخیر آفت است؛
چنانکه حضرت صادق علیه السلام فرمود:«پدرم میفرمود: هرگاه اراده خیری نمایی به آن مبادرت کن زیرا نمیدانی بعد از این چه خواهد شد.»(۱)
و در حدیث دیگر فرمود:«هر گاه قصد خیری داشتی به تأخیر مینداز؛ زیرا بسیار است که حق تعالی مطلع میشود بندهای به طاعتی مشغول است پس میفرماید: به عزت و جلال خودم قسم! بعد از این عمل هرگز تو را عذاب نکنم! و اگر گناهی را قصد کنی آن را ترک کن؛ زیرا بسیار است که حق تعالی بر بندهای مطلع میشود و او را مشغول معصیتی مییابد، پس میفرماید: به عزت و جلال خود قسم! بعد از این عمل هرگز تو را نیامرزم!»(۲)
پیامبر اکرم صل الله علیه و آله فرمودند: ای ابوذر! دو رکعت نماز میانه که بسیار طول ندهی و بسیار سبک به جا نیاوری و با حضور قلب و تفکر باشد بهتر از یک شب ایستادن به عبادت است که با فراموشی دل باشد و دل از آنچه انجام میدهی و میگویی خبر نداشته باشد.
ای ابوذر! حق بر طبعها گران و تلخ است و باطل سبک و آسان و شیرین میباشد. بسیار است که شهوت یک ساعت دنیا مورث حزن طولانی آخرت میگردد.
ای ابوذر! آدمی فقیه کامل نمیباشد و چنانکه باید دانا نمیشود تا اینکه مردم در جنب جلال و عظمت الهی نزد او به مثابه شتران نباشند. پس به نفس خویش رجوع کند و خود را از همه کس حقیرتر شمارد.
ای ابوذر! به حقیقت ایمان نمیرسی تا ندانی همه مردم در دین خود احمقند و در دنیای خود عاقل.(۳)
۱٫ اصول کافی ج۲ ص۱۴۲ ح۳
۲٫ همان ج۲ ص۱۴۳ ح۷
۳٫ عین الحیات محمدباقر مجلسی ص ۵۰۱
7
1392
حکمت و فلسفه نماز
چون به جای نماز آمد، بار دیگر اقامه را میخواند و تفکر در جلال الهی زیاده میکند و عظمت شأن عبادت را به دیده روشنتر میبیند. چون در وقت اذان غفلت عظیم پردهدار دیده او گردیده بود. چون نماز معراج مؤمن است و در شب معراج حضرت رسول(ص) به هر آسمانی که داخل میشد، یک بار الله اکبر میگفت در نماز نیز هفت الله اکبر در افتتاح آن مقرر فرمود؛ که به هر تکبیری بر آسمانی از آسمانهای قرب و معرفت درآید و قابل عرش حضور گردد.
در این مقام هنوز در ساحتها و کریاسهای عظمت و جلال است و در مقام غیبت میباشد و به مقام حضور نرسیده است؛ لهذا هنوز حرف زدن و با غیر او سخن گفتن است. چون تکبیر آخر را گفت بلاتشبیه داخل مجلس قرب ملک الملوک گردیده و با غیر سخن گفتن و رو از جانب پادشاه پادشاهان گردانیدن، بر آن حرام شده این است که در دعای توجه در این مقام میخواند:« روی دل و جمیع اعضا و مشاعر خود را به جانب خداوندی گردانیدم که خالق آسمانها و زمینهاست؛ موافق ملت ابراهیمم که یگانهپرستی است و دین محمد(ص) و طریقه امیرالمؤمنین(ع) که جمیع شرایط و آداب بندگی از ایشان مانده. عبادت و دین خود را برای خدا خالص گردانیدم. و منقاد او شدم و شرک جلی و خفی و ریاهای شیطانی را از خود دور گردانیدم. نماز و عبادتهای من و زندگانی من و مردن من همه خالص برای خداوندی است که پروردگار عالمیان است و او را شریک نیست. و چنین از جانب او مأمور گردیدهام که وی را عبادت کنم، و من از جمله مسلمانان و منقادان اویم.»
چون در این بارگاه چنین دعوی بزرگی کرده و شیطان دشمن این راه و راهزن این درگاه است پس باید به خداوندی که شیطان سگِ درگاه اوست پناه برد تا دفع او بنماید. لهذا در این مقام خطیر پناه به خداوند کبیر خود میبرد، از شر او میگوید:«أعوذُ بِالله السَّمیع العلیم مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم» یعنی: پناه میبرم به خداوند شنوای دانا، که بر عجز و بیچارگی من اطلاع دارد و میداند که عاجز این دشمنم از شر شیطان دور از رحمت الهی و رانده شده درگاه او!
پس شروع به مکالمه میکند اما هنوز خود را قابل مخاطبه نمیداند؛ غایبانه سخن میگوید. چون اعلای درجات کمال، مرتبه فنا و نیستی است؛ یعنی خود را عاجز و ناچیز دانستن و در همه باب، به ناتوانی خود اقرار نمودن و در جمیع امور،به خداوند خود توسل جستن.
لهذا در جمیع کارها سنت است بسمالله گفتن. چون امر نماز از جمیع امور اعظم است. میگوید: شروع در قرائت و عبادت و بندگی مینمایم، به استعانت خداوندی که جامع جمیع کمالات میباشد و رحمان است به نعمتهای عامه بر مؤمن و کافر و رحیم است بر رحمتهای خاصه بر مؤمنان.
چون آداب مجلس عظمی این است که پیش از ذکر مطلوب ستایشی مناسب آن بزرگ به جا آورند، لهذا حق تعالی شأنه تعلیم بندگان نموده که:« چنین مرا ستایش نمایید و نعمتهای عامه و خاصه مرا یاد آورید و مکرر مرا به رحمت بستایید تا بر شما رحمت کنم. و بدانید که من خداوند روز جزایم به حشر و قیامت اقرار کنید.»
چون عارف تفکر در این اوصاف و کمال نمود، به درجه شهود و حضور اعلای درجات معرفت است، و از مقام غیبت به خطاب میآید و او را به مجلس مخاطبه و انس راه میدهند. پس میگوید:«إیاکَ نَعبُد» یعنی: تو را عبادت مینماییم. پس در این آیه کریمه حق تعالی اشاره به این معنا فرموده که چون به مقام عبادت رسیدی چنان عبادت کنی که گویا مرا میبینی و با من خطاب مینمایی،و فرمود:«إیاک نَستَعین» یعنی: در جمیع امور از تو استعانت میجوییم. و بس. همچنین در آداب، چون بر عبادت خود اعتماد نداشته و به عجز خود اعتراف دارد، عبادت خود را میان عبادت دوستان خدا میآورد و میگوید از زبان همه که ما همه بندگان تو را عبادت میکنیم تا شاید عبادت او به برکت عبادت آنها مقبول گردد، زیرا از لطف کریم دور است که چند چیز به درگاه او ببرند، بعضی را قبول فرماید و بعضی را رد کند، و یک حکمت از حکمتهای نماز جماعت این است.
باید دانست اسرار عبادات مخصوصا نماز را در این نوشتههای مختصر احصا نمی توان نمود.
برگرفته از کتاب عین الحیات مجلسی
گاهشمار تاریخ خورشیدی
ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
---|---|---|---|---|---|---|
« فروردین | ||||||
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر اردیبهشت ۷, ۱۳۹۲
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت اردیبهشت ۷, ۱۳۹۲
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان اردیبهشت ۷, ۱۳۹۲
- سجده شکر اردیبهشت ۷, ۱۳۹۲
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر اردیبهشت ۷, ۱۳۹۲