11
1395
بندگی و قرب خدا
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین نحمدوه و نستعینه و نستغفروه و نتوب الیه و نتوکل علیه و صلی الله علی سیدنا و مولانا؛ حبیب قلوبنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین سیما بقیۀ الله فی العالمین روحی له الفداء؛ بهم اتوالی و من اعدائهم اتبریء الی الله
قال الله الحکیم فی محکم کتابه
«مَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیم» [عنکبوت: ۵]
درسی از امام سجاد علیه السلام
سالروز شهادت امام سجاد سلام الله علیه است، عرض تسلیت دارم. دیدم بهتر است که در این روز بزرگ که مصادف با شام شهادت امام زین العابدین علیه السلام است، موضوع بحث را امری بگذارم که میتوانیم از حضرت سید الساجدین علیه السلام درس بگیریم، و آن بحث قرب الهی است. قرآن میفرماید: «مَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیم» [عنکبوت: ۵] هدف از آفرینش ما قرب الهی است، یعنی ما آفریدهشدهایم تا به مقام قرب و لقاء خدا برسیم. قرآن میفرماید: هرکس امید دارد که به لقاء خدا برسد، باید بداند که روز دیگر او فرا میرسد، این روز و این دیدار دیر و دور نیست، نزدیک است، فقط باید شما خودتان را برای آن آماده کنید.
همۀ شما بخش اول دعای ابوحمزۀ ثمالی را بلد هستید: «وَ أَنَ الرَّاحِلَ إِلَیْکَ قَرِیبُ الْمَسَافَهِ وَ أَنَّکَ لَا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِکَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَک» [مصباح المتهجد: ۲/۵۸۳] «خدایا هرکس به سوی تو آمد، راهش نزدیک است و تو از خلق خود پوشیده نیستی، مگر اینکه کردارشان، آنان را از تو دور کند.» اگر بخواهیم هدف تشریع دین را در یک کلمه خلاصه کنیم، باید بگوییم که هدف از تشریع دین و ارسال پیامبران رساندن بشریت به خدا و قرب خداست. این مقصدی است که مقصد انسان هم است، پس پیامبران الهی ما را به امری فطری و درونی ما دعوت میکنند، فطری است، یعنی در درون ما تعبیه شده است. در همین دعا هم امام سجاد علیه السلام به خداوند متعال عرض میکنند: «وَ أَنَ الرَّاحِلَ إِلَیْکَ قَرِیبُ الْمَسَافَهِ» «خدایا کسی که به سمت تو میآید، راهش دور نیست. بلکه مسافت نزدیک است. مقصد بسیار نزدیک است و راهی نیست. پس حجابی بین تو بنده نیست: «وَ أَنَّکَ لَا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِکَ» تو خودت را از مردم نپوشاندی؛ دسترسی ما به تو آسان است؛ زیرا حجابی بین تو و بندهات نیست، مگر یک حجاب: «إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَک» اعمال و کردار خود بندگان؛ این منیتها و نفسانیتها و ظهورات و جلوههای هوای نفس که حجاب و پردهای ضخیم میشود و راه را بر بندگان میبندد.
خود ما حجاب راه هستیم!
خب هدف و مقصد قرب الهی است، سدِّ راه چیست؟ خود ما؛ ما باید خود را بشکنیم تا به خدا برسیم: «تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز.» این درس بزرگ امام سجاد علیه السلام به ماست، اینکه عمر بن سعد را مقابل امام حسین علیه السلام قرار میدهد، همین حجاب منیت و نفسانیت است، و آنکه جناب حُر بن یزید ریاحی را نجات میدهد، همین شکستن خود و از خودگذشتن است. «دلبرِ تو دائماً بر درِ دل حاضر است/ رو در دل برگشای، حاضر و بیدار باش» [عطار]
مقام ولایت
بنابراین خدا به ما نزدیک است، و ما هم اگر این تعییات نفسانی را کنار بزنیم، خدا به ما بسیار نزدیک است. حالا دین آمده است که این ارتباط نزدیک را تأمین کند. مرحوم علامۀ طباطبائی میفرمایند: هدف نهایی دین و کمال نهایی و حقیقی انسان عبارت است که او به مقام ولایت برسد. [رسالۀ الولایۀ؛ الانسان و العقیدۀ: ۲۰۴] خوب به این تعبیر توجه فرمایید: هم کمال نهایی و حقیقی انسان و هم هدف نهایی دین یک چیز است: انسان به مقام ولایت برسد و منظور از مقام ولایت نیز تقرب به خداست. خدا که همواره و همیشه با ماست: «وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُم» [حدید: ۴] مهم آن است که ما با خدا باشیم. امام صادق علیه السلام میفرمایند:
«الْعَارِفُ شَخْصُهُ مَعَ الْخَلْقِ وَ قَلْبُهُ مَعَ اللَّهِ لَوْ سَهَا قَلْبُهُ عَنِ اللَّهِ طَرْفَهَ عَیْنٍ لَمَاتَ شَوْقاً إِلَیْهِ…وَ لَا مُونِسَ لَهُ سِوَى اللَّهِ وَ لَا نُطْقَ وَ لَا إِشَارَهَ وَ لَا نَفَسَ إِلَّا بِاللَّهِ وَ لِلَّهِ وَ مِنَ اللَّهِ وَ مَعَ اللَّهِ» [مصباح الشریعۀ: ۱۹۱]
«عارف شخص او با مردم است و قلب او با خداست، اگر قلب او یم چشم بههمزدن از خدا غافل شود، از شوقی که به خدا دارد، میمیرد….او مونس و همدمی جز خدا ندارد، و سخن نمیگوید، اشاره نمیکندف نفس نمیکشد، مگر با خدا، و برای خدا، و از خدا و با خدا.»
کوچ از خود
در اینصورت بودن خدا با خودمان را حس میکنیم. وقتی خدا با ماست، و کسی بین ما و خدا حائل و حاجب و حجاب نیست، زندگی حقیقی جلوه میکند: «وَ مَعَ اللَّهِ عَیْشَ الْقُرْبَى» [مصباح الشریعۀ: ۱۸۷] پس «وَ أَنَ الرَّاحِلَ إِلَیْکَ قَرِیبُ الْمَسَافَهِ وَ أَنَّکَ لَا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِکَ». فقط مشکل در خودمان است: این «من» برداشته شود، که «من» از شیطان است. امام سجاد سلام الله علیه چه درسی به ما میدهند؟
اگر میخواهید به خدا برسید، اول باید کوچ کنید. انسان باید از چه چیزی کوچ کند؟ از خود، از این منی که در درون اوست و طغیان میکند. قرآن چه زیبا به ما میفرماید: «کَلَّا إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى» [علق: ۶ ـ ۷] انسانی که خود را بینیاز از کوچکردن فرض کرد، او طغیان میکند. پس اگر بخواهیم به خدا برسیم، باید به مقام ولایت برسیم. زیرا خدا به ما نزدیک است، و ما هم باید به خدا نزدیک شویم، یعنی یک رابطۀ محبانه بین ما و خدا برقرار شود، که جز خدا را نبینیم و جز رضایت او را نجوییم. امام صادق علیه السلام میفرمایند: «وَ لْتَکُنْ صَفْوَتُکَ مَعَ اللَّهِ تَعَالَى فِی جَمِیعِ طَاعَتِکَ کَصَفْوَهِ الْمَاءِ حِینَ أَنْزَلَهُ مِنَ السَّمَاءِ وَ سَمَّاهُ طَهُوراً» [مصباح الشریعۀ: ۱۲۹] «لازم است که خلوص تو در همۀ اطاعتها فقط با خدابودن باشد ـ یعنی تو در هر کار و اطاعتت فقط باید با خدا باشی ـ مانند باران که از آسمان نازل میشود ـ و با چیزی مخلوط نشده است ـ و آن را پاک نام نهادند» میخواهی پاک باشد، فقط باید با خدا باشی و قرب الهی داشته باشی.
مقام بندگی
این همان مقام بندگی و عبودیت است که ما از امام زین العابدین علیه السلام باید یاد بگیریم و این دقیقاً همان کاری است که امام حسین علیه السلام و اصحاب بزرگوارشان در روز عاشورا بروز دادند و بعد هم ما در حرم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که اسیر دست دشمنان دین بودند، بخوبی میبینیم.
حضرت امام تعبیر دقیقی دارند: «انّ الولایه التامّه افناء رسوم العبودیّه، فهى الرّبوبیّه، التى هىکنه العبودیّه» [تعلیقات علی فصوص الحکم: ۱۷۹] حقیقت ولایت، و ولایت تام، فانیشدن رسوم بندگی است و این بندگی همان ربوبیت است که نهان و کنه بندگی است.» خیلی سخن دقیقی است. میفرمایند: اگر میخواهید به مقام ولایت برسید، هیچ راهی ندارید، مگر اینکه به مقام بندگی برسیم. ما هرچه بیشتر در مقام بندگی پیش برویم، بیشتر به مقام ولایت و قرب خدا میرسیم. این سخن عمیقی است که درس امام سجاد سلام الله علیه است.
در زمانی که مردم همۀ رسوم بندگی را یادشان رفته است و هرکس به طریقی به راه شیطان و نفسانیت میرود، برخی فسادهای مالی دارند، دیگرانی گرفتار فسادها و انحطاطات اخلاقی هستند، و خلاصه نفسانیت در جامعه ظهور و بروز دارد، امام سجاد علیه السلام یکتنه ایستادهاند، ـ واقعاً یکتنه ـ. هرچه از خوبان بود که به شهادت رسیده بودند، اما امام علیه السلام یکتنه ایستاده بودند و راه رستگاری را به مردم نشان دادند. و این درسی است که باید ما هم بگیریم. اگر میخواهیم خودمان و جامعۀ خودمان به سعادت برسند، باید به رسوم بندگی برگردیم، بندۀ خدا بشویم. داستان بُشر حافی را شنیدهاید. یک اشرافزاده که جز عیاشی و فسق و فساد نمیشناخت. خانهاش را مرکز فساد کرده بود، مجالس عیش و طرب در این خانه برپا بود، و صدای آواز زنان آوازهخوان از آن خانه بیرون میآمد. روزی امام کاظم علیه السلام از کنار این خانه رد میشد، کنیز و خدمتکار خانه بیرون آمد که ظرف خاکروبه را بیرون خانه خالی کند، خب صدای ساز و آواز هم بلند بود، امام علیه السلام یک سوال مهم پرسیدند: صاحب این خانه بند است یا آزاد؟ خیلی سوال مهمی است که باید از خودمان بپرسیم، ما بندهایم یا آزاد؟ تا بنده نشویم، به مقام ولایت و قرب نمیرسیم، یعنی تا بنده نشویم، گرفتاریم، زیرا وقتی قرب خدا نباشد، دوری از خداست، دوری از خدا هم نزدیکی به شیطان است، چقدر خطرناک است! خدمتکار معنای سخن امام را نفهمید. عرض کرد: البته که آزاد است. امام علیه السلام فرمودند: آری راست گفتى آزاد است؛ اگر بنده بود از مولاى خود مى ترسید و این چنین در معصیت گستاخ نمى شد. کنیز به داخل منزل برگشت .
بشر که بر در مجلس و سفرۀ گناه نشسته بود از کنیز پرسید: چرا دیر آمدى ؟ کنیز داستان سؤال مرد ناشناس و جواب خودش را نقل کرد، تعجب خودش را هم گفت و سخن آخر امام را هم بیان کرد. که راست گفتى، اگر صاحب این خانه آزاد نبود، و بنده بود، از مولاى خود مىترسید و در معصیت این چنین گستاخ نبود.»
معلوم است که بندۀ خدا، محال است که در مظهر خدا گستاخی کند، اگر ما آلوده به نفسانیت هستیم، هرکس هم در حد خودش، معلوم است که بندۀ خدا نیستیم. بُشر فهیمد، امام چه میفرمایند، پا برهنه دوید و عرض کرد که میخواهم بنده باشم.» ما همه بندۀ خدا هستیم، اما یادمان رفته است، بُشر هم فراموش کرده بود که بندۀ خداست و خودش را بینیاز میدید و طغیان کرده بود، سخن کوتاه امام علیه السلام او را از نفسانیت آزاد کرد و بندۀ خدا شد. البته بندۀ خداشدن، مثل جناب بُشر اولا دستگیری مقام ولایت عظما را میخواد و ثانیاً توبۀ مردانه. حجابی بین او خدا بود، آن هم اعمال و کردار بد او بود، توبه کرد، و به سوی خدا کوچ کرد، دید رسیده است. چقدر سریع! شما سریعتر از این میشناسید! سریعتر از جناب حُر میشناسید! این کوچکردن مردانه و این توبه به شرط اینکه حجاب نفسانیت برداشته شود، نه تنها گناهان ما را میبخشد، بلکه «یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَنات» [فرقان: ۷۰] به مقام قرب رسید، حُر الان کجاست؟ «حلت بفنائک» مقام قرب الهی و در آستانۀ امام حسین علیه السلام است، بُشر هم از اولیای الهی شد. «وَ أَنَ الرَّاحِلَ إِلَیْکَ قَرِیبُ الْمَسَافَهِ وَ أَنَّکَ لَا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِکَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَک»
راه بندگی
پس اگر بخواهیم به مقام قرب الهی یعنی مقام ولایت برسیم، راهش بندگی خداست، بندگی خدا هم معنایش روشن است، یعنی هرچه خدا گفت: بگوییم چشم. چشم و گوش و دل خودمان را به روی گناهان و نفسانیتها ببنیدیم. این مرتبۀ اول؛ بعد جز خدا را نبنیم و جز از خدا نخواهیم، بدانیم و ایمان بیاوریم که جز خدا در جهان کسی کارهای نیست. هرچه هست از خداست. بعد خودمان ـ قلب و اعضا و جوارحمان ـ را تسلیم مقام ربوبیت بکنیم، چشم ما در اختیار خدا باشد، زبان ما در اختیار خدا باشد، گوش با در اختیار خدا باشد، دستها و پاهای ما در اختیار خدا باشد، قلب ما در اختیار خدا باشد. اگر اینگونه شد، وقتی که از دنیا رفتیم و از ما دو فرشتۀ الهی پرسیدند: «مَن ربک؟» امید است که زبانمان بند نیاید و بگوییم: «الله جل جلاله ربی» وگرنه خدای ناکرده یا زبانمان بند میآید، یا میگوییم: رب من شیطان است، یا نفس است، یا پول است، یا مقام است. و خدا چنین روزی را برای ما نیاورد.
بندگی و حقیقت ایمان
بنابراین باید بندۀ خدا باشیم، و این بندگی هم با حقیقت ایمان عجین شود. آنموقع است که اولاً اعتمادمان فقط به خداست و از غیر خدا صرفنظر میکنیم و ناامید میشویم. و چشم امید خودمان را از دیگران به طور کلی میبندیم. ثانیاً وقتی اینگونه شد، نه تنها اصلاً گناه نمیکنیم، بلکه هیچ گناهی را کوچک نمیشمریم. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ابوذر را نصیحت میفرمایند: «یَا أَبَا ذَرٍّ، لَا تَنْظُرْ إِلَى صِغَرِ الْخَطِیئَهِ وَ لَکِنِ انْظُرْ إِلَى مَنْ عَصَیْتَ.» [الامالی للطوسی: ۵۲۸] خدا در نظر ما بزرگ است و از مخالفت با خدا پرهیز میکنیم. امیرالمومنین علیه السلام میفرمایند: «عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِم» [نهجالبلاغۀ: ۳۰۳] ثالثاً غیرخدا در نظر ما حقیر است. چرا حضرت امام اینهمه امریکا در نظرشان پست و حقیر بود، امریکایی که همه از آن میترسیدند؟ وقتی قلب را خدا پر کرد، میداند که هرکس که اسم خودش را ابرقدرت گذاشته است، پستتر از آن است که به آن توجه شود. رابعاً وقتی اینگونه شد، فقط از خدا درخواست داریم، دعای من واقعاً فقط به سوی خداست، با دل شکسته و خاضعانه و خاشعانه، فقط خدا را میخوانیم و در عین حال از مردم به صورت کلی بینیاز هستیم. خامساً محاسبۀ نفس داریم، وقتی حقیقت ایمان به قلب آمد، نفس ما همواره در نظر ما متهم است، مشکلات را ازخودمان میدانیم و میبینیم و بنابراین همواره نفس خودمان را در جایگاه متهم مینشانیم. در شبانهروز جهاد با نفس داریم، و هر شب هم محاسبۀ نفس داریم. مرحوم علامه طباطبائی میفرمودند: اول صبح با خودشان شرط کنید، که فقط کاری را انجام دهید که رضای خدا در آن باشد، در طی شبانهروز ملاحظه کنید که هرکاری میخواهید، انجام بدهید، آیا رضای خدا در آن است؟ آیا آخرت شما را آباد میکند؟ شب هم پیش از خواب، در خلوت خود از خودمان محاسبه بکشید.
اینها راههای تقرب به خدا و ولایت و بندگی است. و این راهی است که تنها به دست ولی کامل الهی ممکن است، همه راهها بسته است، الا راه ولایت مطلقۀ الهیه؛ یعنی خانۀ چهارده معصوم علیهم السلام.
ذکر توسل
اجازه بدهید، عرض ادبی به ساحت مقدس امام سجاد علیه السلام داشته باشیم. مرحوم آیت الله بهجت سخنی دارند که خیلی عمیق است که امام سجاد علیه السلام وقتی که غل و زنجیر به دست و پاهایشان بود و اسیر بودند، به سائل و نیازمند شاهانه کمک میکند و ما چنین امامانی داریم که همه چیز ما ازآنهاست، ولی گویا آنها را نداریم! خیلی حرف عمیقی است، رضوان و رحمت خدا بر این مرد الهی؛ وقتی ما میتوانیم در خانۀ ائمۀ اطهار علیهم السلام برویم و مشکلات نفسانی و فردی و اجتماعی خود را حل کنیم، وقتی میتوانیم از محضر امام سجاد علیه السلام درخواست داشته باشیم، آنهم امامی که همۀ فکرش آن است که ما را هدایت کند و به مقام بندگی برساند تا ما هم به مقام قرب برسیم، واقعاً خیلی کاهلی میخواهد که نرویم.
جناب جابر بن یزید جعفی نقل میکند، که در وقت غسل امام سجاد علیه السلام؛ من در محضر امام باقر علیه السلام بودم. میگوید: مولای من امام باقر علیه السلام لباسهای مولایم امام سجاد علیه السلام را از بدن مبارکشان درآوردند و ایشان را در جایگاهی که غسل میدادند، قرار دادند، در این هنگام بشدت به گریه افتادند و این گریه طول کشید، وقت سوال نبود، امام سجاد را غسل دادند و دفن کردند، خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم و عرض کردم: «جُعلت فداک، ممّ کان بکاؤک وأنت تغسّل أباک؟ ذلک حزناً علیه؟» امام فرمودند: نه! مرگ حق است، «لا یا جابر؛ لکن لمّا جردت أبی ثیابه و وضعته على المغتسل…رأیت آثار الجامعه فی عنقه، وآثار جرح القید فی ساقیه.» دیدم که آثار غل و زنجیر بر گردن و آثار جراحت غل و زنجیرها برپاهای پدر را»
امام سجاد را در حالی اسیر کردند و از شهری به شهری دیگر بردند، که بشدت بیمار بودند، تا رسیدن به شام. شام کجاست؟ وقتی حرم رسول خدا را از میان بازار و شهر شام میبرند، یهودیان هم حاضر بودند…
لا حول و لا قوۀ الا بالله
حجتالاسلام و المسلمین سید سعید لواسانی
سخنرانی شب شهادت امام سجاد علیه السلام ۲۵ محرم ۱۴۳۸/ ۶ آبان ۱۳۹۵
29
1395
تبریک عید غدیر
نازد به خودش خدا که حیدر دارد
دریای فضائلی مطهر دارد
همتای علی نخواهد آمد والله
صد بار اگر کعبه ترک بردارد
عید کمال دین . سالروز اتمام نعمت و هنگامه اعلان وصایت و ولایت
امیر المومنین علیه السلام
بر شیعیان و پیروان ولایت خجسته باد
29
1395
نمازهای عید غدیر
۱٫ نماز شب عید غدیر
این نماز دوازده رکعت است. هر دو رکعت یک تشهد دارد و در پایان رکعت دوازدهم باید سلام داد. در هر رکعت، بعد از سوره حمد توحید ده بار و آیه الکرسی یک بار خوانده می شود. در رکعت دوازدهم باید هر یک از حمد و سوره را هفت بار خواند و این ذکر را ده بار در قنوت تکرار کرد: لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الملک و له الحمد یحیی و یمیت و یمیت و یحیی و هو حی لا یموت بیده الخیر و هو علی کل شی قدیر.
در دو سجده رکعت آخر، این ذکر ده بار خوانده می شود:
سبحان من احصی کل شی علمه سبحان من لا ینبغی التسبیح الا له سبحان ذی المن و النعم سبحان ذی الفضل و الطول سبحان ذی العز و الکرم اسالک بمعا قد العز من عرشک و منتهی الرحمه من کتابک و بالاسم الاعظم و کلماتک التامه ان تصلی علی محمد رسولک و اهل بیته الطیبین الطاهرین و ان تفعل بی کذا و کذا [به جای کذا و کذا حاجت خود را [ذکر کند] و سپس بگوید انک سمیع مجیب.
۲٫ نماز روز عید غدیر
نیم ساعت پیش از ظهر غدیر، دو رکعت نماز مستحب است. در هر رکعت بعد از حمد، سوره های توحید، قدر و آیه الکرسی ده بار خوانده می شود.
۳٫ نماز مسجد غدیر
امام صادق(علیه السلام) فرمود: یستحب الصلاه فی مسجد الغدیر ; نماز در مسجد غدیر مستحب است.
29
1395
اعمال مستحبی در عید غدیر
زینت دادن
آراستن پیکر و آذین بستن خانه، کوچه و بازار، در روزهای عید، عملی رایج است. عیدی در ذهن و دل مردم زنده است که در آن خویش را بیارایند و در و دیوار را آذین بندی کنند.
چون عید غدیر بزرگترین عید است مردم باید در آن، بیش از هر عید دیگر، شادمانی کنند و خود و جامعه را بیارایند. فضیلت این عمل بسیار است، امام رضا(علیه السلام) فرمود:
روز غدیر روز زینت است، کسی که برای روز غدیر زینت کند خداوند همه گناهان کوچک و بزرگش را آمرزیده، فرشتگانی به سویش می فرستد تا حسنات او را بنویسند و تا عید غدیر سال بعد بر درجات او بیفزایند.
اهمیت زینت در این روز چنان است که امام رضا(علیه السلام) برای گروهی لباسهای نو، انگشتر و کفش فرستاد.
شادی کردن
امام علی(علیه السلام) فرمود: و اظهروا … السرور فی ملاقاتکم ; در برخوردها شادی را آشکار کنید.
امام صادق(علیه السلام) فرمود: روز غدیر روز خوشحالی و شادی است.
شکر گزاری
امام علی(علیه السلام) فرمود: در روز غدیر، خدای را بر آنچه به شما ارزانی داشته نعمت ولایت شکر کنید.
صدقه دادن
روز غدیر یکی از مستحبات مؤکد صدقه دادن است. امام علی(علیه السلام) فرمود: الدرهم فیه بمائتی الف درهم ;فضیلت یک درهم، که در روز غدیر داده شود، با فضیلت دویست هزار درهم برابر است.
صلوات فرستادن
امام صادق(علیه السلام) فرمود: در روز غدیر، بر محمد و اهل بیتش صلوات بسیار می فرستی.
طعام دادن
در روز غدیر غذا دادن به مؤمنان اهمیت بسیار دارد، امام صادق(علیه السلام) می فرماید: و اطعم اخوانک ; در روز غدیر، برادران دینی ات را اطعام کن.
امام رضا(علیه السلام) در فضیلت این عمل فرمود: من اطعم مؤمنا کان کمن اطعم جمیع الانبیاء و الصدیقین ; کسی که مؤمنی را در روز غدیر غذا دهد مانند فردی است که تمام پیامبران و صدیقین را غذا داده است.
اهمیت طعام دادن در این روز به اندازه ای است که امام صادق(علیه السلام) روز غدیر را روز اطعام طعام خوانده است.
عبادت
امام رضا(علیه السلام) فرمود:
هو الیوم الذی یزید الله فی مال من عبد فیه… .
غدیر روزی است که خداوند بر مال کسی که در آن عبادت کند، می افزاید … .
عطر زدن
بر اساس برخی از روایات امام صادق(علیه السلام) مؤمنان را به استعمال عطر در روز غدیر سفارش کرده است.
عمل صالح انجام دادن
روی ان العمل فیه یعدل ثمانین شهرا و دوی انه کفاره ستین سنه.
روایت شده که کردار نیک در روز غدیر، با عمل هشتاد ماه برابری می کند; و نیز روایت شده که کردار نیک در این روز کفاره شصت سال است.
غسل کردن
علمای شیعه بر استحباب غسل در روز غدیر اجماع دارند و آن را مستحب مؤکد می دانند. بهتر این است که غسل در اول روز انجام گیرد.
قضای حوائج مؤمنان
امام صادق(علیه السلام) فرمود: واقض حوائج اخوانک ; در عید غدیر حاجتهای برادرانت را برآور!
کمک کردن
کمک کردن به ضعیفان و نیازمندان پیام ویژه صاحب غدیر برای روز غدیر است; پیامی که به فرمان حضرت(علیه السلام) باید دهان به دهان به همه مردم ابلاغ شود:
و لیعد الغنی علی الفقیر و القوی علی الضعیف; باید در روز غدیر ثروتمند به تهیدست و توانا به ناتوان کمک کند.
گذشت و آشتی کردن
چشم پوشی از گناه برادران و برقراری ارتباط دوستانه از دیگر مستحبات روز غدیر شمرده شده است.
گشاده رویی
امام علی(علیه السلام) فرمود: و اظهروا البشر فیما بینکم ; با یکدیگر با گشاده رویی برخورد کنید.
مساوات
امام علی(علیه السلام) فرمود: و ساووا بکم ضعفائکم ; میان خویش و ضعیفان مساوات ایجاد کنید.
مصافحه
امام علی(علیه السلام) فرمود: اذا تلاقیتم فتصافحوا بالتسلیم ; وقتی در روز غدیر یکدیگر را ملاقات کردید به هم دست بدهید و سلام کنید.
مهربانی و عطوفت کردن
امام علی(علیه السلام) فرمود: و التعاطف فیه یقتضی رحمه الله و عطفه… .
با یکدیگر عطوفت و مهربانی کردن در روز غدیر، موجب رحمت و عطوفت خدای متعال خواهد شد.
مهمان کردن
امام رضا(علیه السلام) در روز غدیر گروهی را برای افطار نزد خود نگاه داشت.
29
1395
زیارت در روز غدیر
یکی از اعمال روز غدیر زیارت امیرمؤمنان علی(علیه السلام) است.
زیارت آن حضرت(علیه السلام) به دو صورت ممکن است:
۱٫ زیارت در حرم مطهر
امام رضا(علیه السلام) به احمد بن محمد بن ابی نصربزنطی فرمود: ای فرزند ابونصر، هر کجا بودی در روز غدیر کنار قبر امیرمؤمنان(علیه السلام) حاضر شو! همانا خداوند در این روز گناه شصت سال مرد و زن مؤمن را می آمرزد.
بدرستی که پروردگار در این روز دو برابر آنچه در ماه رمضان شب قدر و شب عید فطر آزاد می کند، می رهاند.
شیوه زیارت آن حضرت را از امام هادی(علیه السلام) مرحوم شیخ عباسی قمی(ره) در مفاتیح الجنان روایت کرده است.
۲٫ زیارتهای عمومی
این زیارت، که به حرم مطهر اختصاص ندارد و ارادتمندان ولایت در همه جا می توانند از آن بهره گیرند، دو مورد است:
الف. زیارت امین الله;
ب. زیارت روایت شده از امام صادق(علیه السلام).
هر دو زیارت در مفاتیح ذکر شده است.
گاهشمار تاریخ خورشیدی
ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
---|---|---|---|---|---|---|
« فروردین | ||||||
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر شهریور ۲۹, ۱۳۹۵
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت شهریور ۲۹, ۱۳۹۵
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان شهریور ۲۹, ۱۳۹۵
- سجده شکر شهریور ۲۹, ۱۳۹۵
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر شهریور ۲۹, ۱۳۹۵