فروردین
26
1393

ثمره حب و دوستی اهل بیت علیهم السلام

ثوبان غلام پیامبر اکرم صل الله علیه و آله نزدیک حضرت آمد و گفت: پدر و مادرم به فدایت ای رسول خدا قیامت کی بر پا می‌شود؟

حضرت فرمود: برای روز قیامت چه چیزی آماده کرده‌ای که می‌پرسی؟

گفت: حب و دوستی خدا و پیامبر خدا را آماده کرده‌ام.

حضرت فرمود: چه مقدار پیامبر خدا را دوست می‌داری؟

عرض کرد: سوگند به آن کسی که تو را به حق به رسالت مبعوث فرموده در دل من آن قدر محبت شما جای گرفته که اگر مرا با شمشیر قطعه قطعه کنند با اره تکه تکه ببرند با آتش بسوزانند و با سنگ آسیاب خرد کنند برای من بهتر است از این که در دلم نسبت به شما حب و علاقه ای نداشته باشم بلکه نسبت به شما یا یکی از اهل بیت شما در دلم غل و غش و کینه‌ای وجود داشته باشد. محبوب‌ترین شخص نزد من پس از شما آن کسی است که شما او را بیشتر دوست دارید و مبغوض ترین شخص نزد من آن کسی است که شما را دوست نداشته باشد و مخالف و دشمن شما یا یکی از اهل بیت شما باشد این است مقدار دوستی و علاقه من به شما و اهل بیت گرامی شما.

حضرت با شنیدن این جملات فرمود: ای ثوبان! پس به تو بشارت می‌دهم که در روز قیامت هر کس با آن کسی محشور می‌شود که او را دوست می‌دارد.

بحار ج۲۷ ص۱۰۰

فروردین
11
1393

عجایبی از رسول خدا صلی الله علیه و آله

عبدالرحمان بن سمره می‌گوید: روزی با عده‌ای در خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم. ضمن صحبت حضرت فرمود: دیشب در خواب مطالب عجیبی دیدم.

عرض کردم: جانمان به فدایت ای رسول خدا! آیا ممکن است خواب خود را برای ما تعریف کنید؟

حضرت فرمود: دیدم ملک الموت آمده بود تا جان مردی از امتم را به سختی و قهر و غضب بگیرد اما احسان و نیکی او به پدر و مادر آمد و مانع از این کار شد و با آسایش و راحتی جان سپرد.

مردی از امتم را دیدم که سایه عذاب قبر او را احاطه کرده و بر وی چنگال گشوده بود اما وضویش آمد و مانع از عذاب قبر او شد.

مردی از امتم را دیدم که فرشتگان عذاب اطرافش را گرفته بودند اما نمازش آمد و آنان را از عذاب او بازداشت.

مردی از امتم را دیدم که دست و صورت خود را سپر شعله‌ها و شراره‌های آتش قرار داده بود اما صدقاتش آمد و سپر روی او شد.

مردی از امتم را دیدم که می‌خواستند نامه عملش را به دست چپش بدهند اما خوف و خشیت او از خدا آمد و نامه عملش را به دست راستش داد.

مردی از امتم را دیدم که میزان اعمالش سبک بود اما نمازهای مستحبی که خوانده بود آمد و میزان اعمالش را سنگین نمود.

مردی از امتم را دیدم که چون شاخه خرما که در برابر باد سخت می‌لرزد بر روی پل صراط به شدت می‌لرزید اما حسن ظن و خوش گمانی او به خدا و رحمت الهی آمد و او را آرام کرد و به راحتی از روی پل صراط گذشت.

مردی از امتم را دیدم که بر روی پل صراط افتان و خیزان و گاهی چهار دست و پا می‌خزد و گاهی گام‌هایش می‌لغزد و تلو تلو می‌خورد و به چپ و راست آویزان می‌شود اما ذکر صلواتی که بر من و اهل بیت من فرستاده بود آمد و او را بر پا داشت و از روی پل صراط با آرامش گذشت.

مردی از امتم را دیدم که در آتش دوزخ سرازیر بود اما اشک‌هایی که از خوف و خشیت خداوند از چشمانش جاری شده بود آمد و او را از سرنگونی در آتش نجات بخشید.

مردی از امتم را دیدم که بر لب پرتگاه جهنم ایستاده بود و هر لحظه ممکن بود او را به درون آتش جهنم بیفکنند اما امید او به خدا و رحمت الهی آمد و مانع از سقوط او شد.

مردی از امتم را دیدم که با یک دنیا امید و آرزو به سوی درهای بهشت می‌رفت ولی به هر دری که می‌رسید به روی او بسته می‌شد در این هنگام توحید و شهادت او به یگانگی خداوند از روی صدق و خلوص و راستی آمد و درهای بهشت را به روی او باز نمود.

منبع: امالی شیخ صدوق مجلس ۴۱- بحار ج۷ ص۲۹۰- انوار نعمانیه ج۴ ص۲۷۷- لئالی الاخبار ج۵ ص۱۰۷- دارالسلام نوری ج۱ ص۵۳

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031