مرداد
25
1396

نماز، از دیدگاه عقل و وجدان

 اگر لب ما نرم نبود، قدرت حرف زدن نداشتیم.
اگر اشک، شور نبود، چشم ما که از «پى» آفریده شده، خراب مى‏ شد.
اگر آب‏ها تلخ و شور بود، درختان نمى ‏روییدند.
اگر زمین، جاذبه نداشت، و اگر فاصله خورشید به ما نزدیک‏ تر بود، اگر هنگام تولّد مکیدن را نمى ‏دانستیم، اگر مهر پدر و مادر نبود، و هزاران «اگر» دیگر… آیا مى ‏توانستیم به زندگى ادامه دهیم؟
البته نه درصدد بر شمردن نعمت‏ هاى خداییم و نه از عهده آن برمى ‏آییم؛ که خداوند خود فرمود اگر نعمت ‏هاى الهى را بشمارید، نمى‏ توانید آنها را به حساب آورید.
بارى… اگر یک میلیونیم این نعمت ‏ها را از کسى دیگر دریافت مى‏ کردیم، همه عمر مدیون و سپاسگزار او نبودیم؟

 وظیفه انسانى و وجدانى ما، ایجاب مى ‏کند که سپاس نعمت‏ هاى الهى را ادا کنیم و به شکرانه آن همه نیکى، نماز بخوانیم و او را بپرستیم.
چون او مارا آفریده، ما هم او را عبادت کنیم و بنده او باشیم تا بنده و برده شرق و غرب نشویم.

 نماز، تشّکر از خداوند است و هر انسان عاقل و با وجدانى، به لزوم نماز پى مى ‏برد. وقتى یک سگ، در مقابل استخوانى که به او مى ‏دهند، حق ‏شناسى مى‏ کند و دُم مى‏ جنباند و اگر دزد و بیگانه ‏اى وارد خانه شود، به او حمله مى ‏کند، اگر انسان نسبت به این همه نعمت پروردگار، بى تفاوت باشد و از روحیه سپاسگزارى که به صورت «نماز» جلوه‏ گر مى ‏شود، بى بهره باشد، آیا در قدرشناسى کمتر از سگ نیست؟!…

کتاب پرتوی از اسرار نماز، محسن قرائتی

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031