2
1395
تفسیر حکمت تفسیر سورۀ آلعمران
چکیدۀ ۲۴
سورۀ آلعمران؛ آیات: ۶۹ تا ۷۴
صلوات ماه شعبان
یکی از دعاهای ویژه ماه شعبان صلوات این ماه است که حقیقتاً هم خیلی پرمحتواست. اولاً وقت خواندن آن وقت زوال است، نه بین نماز ظهر و عصر. ما باید توجه داشته باشیم، که وقت و ساعت و زمان و مکانی که اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام دستور دادهاند، رعایت کنیم و بر آن پایبند باشیم تا نتیجۀ مطلوب را ببریم. بله اگر آن وقت نشد، نه به نیت ادا، بلکه به نیت خواندن دعا بین دو نماز بخوانیم یا وقت دیگر. وقت زیادی هم نمیگیرد. ثانیاٌ این صلوات خیلی راهگشاست. مثل این است که ما به خانۀ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم وارد شدهایم، اذن ورود گرفته و وارد شدهایم ـ میدانید، خانۀ همۀ ائمه؛ در حقیقت خانۀ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است ـ. میزان چه کسی است؟ رسول خدا و ائمۀ اطهار علیهم السلام. خادم و حاجبی هم نیست، مستقیم در محضر صاحبخانه هستیم و او را مشاهده میکنیم و با او سخن میگوییم. وقتی خانۀ کریمی رفتیم، وسایل پذیرایی مهیاست و کم هم نمیگذارد، هم خورد و خوراک ما آماده است و هم جای استراحت ما.
مرحوم سید در اقبال نقل میکند، از جد بزرگوارشان شیخ الطائفۀ شیخ طوسی تا میرسد به امام سجاد صلوات الله علیه که ایشان در زوال هر روز ماه شعبان و در نیمۀ شعبان بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم اینگونه صلوات میفرستادند:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَهِ النُّبُوَّهِ وَ مَوْضِعِ الرِّسالَهِ وَ مُخْتَلَفِ الْمَلائِکَهِ وَ مَعْدِنِ الْعِلْمِ وَ اهْلِ بَیْتِ الْوَحْیِ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، الْفُلْکِ الْجارِیَهِ فِی اللُّجَجِ الْغامِرَهِ، یَأْمَنُ مَنْ رَکِبَها وَ یَغْرَقُ مَنْ تَرَکَها،. آنان در این ژرفای عمیق دنیا که طوفانهایش همه را به هلاکت میرساند، کشتیهای روان هستند که آسوده ما را به مقصد میرسانند. هرکس به خانۀ نبوت وارد شد، نجات پیدا کرد و هرکس از این خانه دوری گزیند، غرف شده است. الْمُتَقدمُ لَهُمْ مارِقٌ وَ الْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ وَ اللَّازِمُ لَهُمْ لاحِقٌ. مردم در رابطه با این بزرگواران سه دسته هستند: یک عده از آنان جلو میافتند، و پیشی میگیرند، آنان مارق هستند، از دین خارج شده است، گروهی عقب افتادهاند، و از آنان تبعیت نمیکنند، آنان زاهق هستند، به هلاکت رسیده است. گروه سوم ملازم آنان هستند و با آنان پیوند دارند، آنان در دنیا و آخرت با پیامبر خدا و اهل بیت او صلی الله علیه و آله و سلم ملحق هستند و پیوند دارند
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، الْکَهْفِ الْحَصِینِ وَ غِیاثِ الْمُضْطَرِّینَ وَ الْمَساکِینَ وَ مَلْجَأِ الْهارِبینَ وَ مَنْجَا الْخائِفِینَ وَ عِصْمَهِ الْمُعْتَصِمِینَ.
خدایا، بر محمّد و آل محمّد درود فرست، هم ایشان که پناهندگان مصون و محفوظ، و یاور درمانده بیچاره ذلیل، و پناهگاه گریختگان و نگاهدارنده چنگزنندگان و پناهجویان هستند. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلاهً کَثِیرَهً طَیِّبَهً تَکُونُ لَهُمْ رِضا وَ لِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَداءً (وَ قَضاءً) بِحَوْلِ مِنْکَ وَ قُوَّهٍ یا رَبَّ الْعالَمِینَ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّاهِرِینَ الأَخْیارِ، الَّذِینَ اوْجَبْتَ حَقَّهُمْ وَ فَرَضْتَ طاعَتَهُمْ وَ وِلایَتَهُمْ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، اللَّهُمَّ وَ اعْمُرْ قَلْبِی بِطاعَتِکَ وَ لا تُخْزِنِی بِمَعْصِیَتِکَ، وَ ارْزُقْنِی مُواساهَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَیْهِ مِنْ رِزْقِکَ بِما وَسَّعْتَ عَلَیَّ مِنْ فَضْلِکَ، وَ نَشَرْتَ عَلَیَّ مِنْ عَدْلِکَ، وَ احْیَیْتَنِی تَحْتَ ظِلِّکَ، وَ هذا شَهْرُ نَبِیِّکَ سَیِّدِ رُسُلِکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، شَعْبانُ الَّذِی حَفَفْتَهُ بِالرَّحْمَهِ وَ الرِّضْوانِ، الَّذِی کانَ رَسُولُکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَدْأَبُ فِی صِیامِهِ وَ قِیامِهِ فِی لَیالِیهِ وَ أَیَّامِهِ، بُخُوعاً لَکَ فِی إِکْرامِهِ وَ إِعْظامِهِ الى مَحَلِّ حِمامِهِ.
اللَّهُمَّ فَأَعِنَّا عَلَى الاسْتِنانِ بِسُنَّتِهِ فِیهِ وَ نَیْلِ الشَّفاعَهِ لَدَیْهِ، اللَّهُمَّ فَاجْعَلْهُ لِی شَفِیعاً مُشَفَّعاً وَ طَرِیقاً الَیْکَ مَهْیَعاً، وَ اجْعَلْنِی لَهُ مُتَّبِعاً حَتّى أَلْقاهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ عَنِّی راضِیاً وَ عَنْ ذُنُوبِی غاضِیاً، وَ قَدْ اوْجَبْتَ لِی مِنْکَ الْکَرامَهَ وَ الرِّضْوانَ وَ انْزَلْتَنِی دارَ الْقَرارِ وَ مَحَلَّ الأَخْیارِ » [الاقبال: ۳/۲۰۹ ـ ۳۰۰]
این صلوات را آرام بخوانیم، کمی از ما وقت میگیرد، اما گشایش آن بسیار است، ما بتوانید با طیبین ابرار همکلام و همسخن شویم، این چه سعادت بزرگی است. بعد که با آن بزرگواران همسخن و همنشین شدیم، از خدا میخواهیم که خدایا به ما توفیق بده که از سنت و سیرۀ رسولت پیروی کنیم، شفاعتش را روزی ما بگردان. ما را پیروی آن بزرگوار قرار بده تا قیامت به ایشان ملحق شود، هم آن بزرگوار از ما راضی باشد و هم گناهان ما را بپوشاند و کرامت و رضوان خودت را بر ما واجب فرما. و مرا در خانۀ قرار و محل خوبان منزل بده.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
وَدَّتْ طائِفَهٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یُضِلُّونَکُمْ وَ ما یُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ (۶۹) یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ (۷۰) یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (۷۱) وَ قالَتْ طائِفَهٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ آمِنُوا بِالَّذِی أُنْزِلَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اکْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ (۷۲) وَ لا تُؤْمِنُوا إِلَّا لِمَنْ تَبِعَ دِینَکُمْ قُلْ إِنَّ الْهُدى هُدَى اللَّهِ أَنْ یُؤْتى أَحَدٌ مِثْلَ ما أُوتِیتُمْ أَوْ یُحاجُّوکُمْ عِنْدَ رَبِّکُمْ قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ (۷۳) یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ (۷۴)
آیۀ ۶۹
وَدَّتْ طائِفَهٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یُضِلُّونَکُمْ وَ ما یُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ
مفردات
طائفۀ
الطائفۀ: قطعهای از چیزی را گویند و همچنین است جماعتی از مردم. [النهایۀ: ۳/۱۵۳]
ترجمه
گروهى از اهل کتاب دوست دارند که شما را گمراه کنند، اما جز خودشان را گمراه نمىکنند و این حقیقت را درک نمىکنند.
تفسیر
آیۀ شریفه هدف اصلی بزرگان اهل کتاب در مواجهه و مذاکره با مسلمانان را به گمراهیکشاندن آنان میداند، نه بحث علمی یا گفتمان فرهنگی یا تعاملات دوطرفۀ سیاسی. بنابراین سران اهل کتاب نه تنها به حق گردن نمینهند، بلکه همۀ تلاش آنان گمراهی مسلمانان است. اما در حقیقت آنان خودشان را گمراه میکند و این حقیقتی است که آنان قدرت درک و فهم آن را ندارند، زیرا از توحید افعالی و حقیقت عالم وجود بیبهره هستند.
وَدَّتْ طائِفَهٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یُضِلُّونَکُمْ
گروهی از اهل کتاب دوست دارند که شما مسلمانان را گمراه کنند و بر این امر تلاش میکنند. بنظر میرسد که منظور از «طائفۀ» «گروه» جماعت و گروهی هماهنگ است که با توجه به سیاق آیه به رهبران اهل کتاب برمیگردد. بنابراین هدف اصلی آنان از مواجهه و مذاکره و تعاملات سیاسی با مسلمانان؛ نه گفتگوی علمی یا فرهنگی است، و نه حل عادلانۀ مسائل؛ بلکه گمراهکردن مسلمانان است که در دین و جامعۀ خود به انحراف کشانده شوند. پس آیه هشدار به مسلمانان است که در مواجه با اهل کتاب بیدار باشند که آنان دشمنان دین شما هستند، در کمین هستند تا شما را دچار انحراف دینی کنند. هدف آنان هم این است که شما از اسلام ناب دست بردارید. ـ نه ظاهر و پوستۀ آن؛ به تعبیر حضرت آقا اسلام ارتجاعی و اسلام امریکایی ـ و با آنان سازش کنید.
وَ ما یُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ
اما در حقیقت آنان جز خود را گمراه نمیکنند. مرحوم علامه طباطبائی میفرمایند: این آیه ما را به توحید افعالی خدا توجه میدهد. زیرا هرکس به سوی باطل رفت و تلاش کرد که مومنان و مسلمانان را به گمراهی بکشاند، در حقیقت ابتداء و در نخستین گام خود را به گمراهی افکنده است، سپس باعث گمراهی مسلمانان شده است. و آنان توجه ندارند که همۀ تلاش آنان در به گمراهیکشاندن مسلمانان، در حقیقت ستم به خودشان و گمراهی خودشان است. زیرا هر خیری یا شری که را که انسان انجام میدهد، نفع و ضررش اول به خودش میرسد و آنگاه دیگران منتفع میشوند یا متضرر میگردند: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَیْها» [سجده: ۴۶] بنابراین حقیقت گمراهیکشاندن مسلمانان؛ هم در ظاهر و هم در باطن به خودشان برمیگردد و از آنجا که توجه ندارند، خودشان را گمراه کردهاند.
از سوی دیگر به مسلمانان هشدار میدهد که اگر شما گمراه شدید، به دلیل زشتی نیات و کردار خودتان است، و این اراده و عمل شماست که شما را به گمراهی کشانده است، بنابراین گناه اهل کتاب برگردن خودشان است که گناه اضلال و گمراهیکشاندن مسلمانان است و گناه مسلمانانی که گمراهشدن هم به گردن خودشان است: «مَنْ کَفَرَ فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ، وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِأَنْفُسِهِمْ یَمْهَدُونَ» [روم: ۴۴]
بنابراین آیۀ شریفه هم مسلمانان را هشدار میدهد و هم اهل کتاب را که همگی شما بدانید که از عمومیت حکم ربوبی خداوند سبحان و توحید افعالی او بیرون نیستند که هرچه انجام میدهند و اراده میکنند، تحت ارادۀ تکوینی خداست. و نتیجۀ عملتان به خودتان برمیگردد و آثار سوء ارتباطات سیاسی که به انحراف جامعۀ اسلامی منجر شود، به همگی شما بازمیگردد. و خداوند هم بر امر خود غالب است و دین خدا را پیش میبرد: «وَ اللَّهُ غالِبٌ عَلى أَمْرِهِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُون» [یوسف: ۲۱] حتی اگر برخی مسلمانان گمراه شوند، گروهی دیگر را برای حمایت دین خود برمیگزیند: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّهٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّهٍ عَلَى الْکافِرِینَ یُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَهَ لائِم» [مائده: ۵۴]
وَ ما یَشْعُرُونَ
شعور به معنای ادراک دقیق است، و قرآن تعبیر «لا یشعرون» و «ما یشعرون» را معمولاً در جایی به کار میبرد که نیاز به درک عمیق و فهم دقیق باشد که کسانی از آن عاجز باشند و به پندار خود بسنده کنند. به تعبیر دیگر این افراد در حد پندار و خیال که تصور میکنند، فهم و درک است، متوقف شدهاند، و دلیل آن هم این است که از وحی و دین خدا فاصله گرفتهاند. سران اهل کتاب هم گرفتار پندار خودساخته هستند و این حقیقت را که هرچه در گمراهی مسلمانان کوشش کنند، خود را بیشتر به گمراهی کشاندهاند، و در عاقبت در اهداف شوم خود شکست میخورند، درک نمیکنند.
آیۀ ۷۰
یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ
ترجمه
اى اهلکتاب! چرا به آیات خداوند کفر مىورزید، در حالى که به حقانیت آن گواهید.
تفسیر
در آیۀ پیشین پرده از توطئۀ فرهنگی و سیاسی اهل کتاب که تهاجم به دین و جامعۀ اسلامی جهت به انحرافکشیدن آنها بود، تبین گردید و در این آیه بیان میکند که اهل کتاب با حقیقت لجاجت و عناد دارند و در حالی که حقیقت برای آنان روشن است و درستی اسلام روشن است و آنان به آن علم دارند، به آیات الهی و نشانههای نبوت و رسالت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم کفر میورزند.
یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ
زبان آیه؛ زبان توبیخ است و پرسش هم توبیخی است، که چرا در حالی که به حقیقت رسالت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم علم دارید و نشانههای آن در کتب شما آمده است، به اسلام و نبوت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و قران کافر هستید؟ شما به چه دلیل به آیات و نشانههای خدا کافر شدهاید؟ آیۀ شریفه پرده از لجاجت اهل کتاب برمیدارد، عنادی که باعث حقپوشی آنان میشود.
بنابراین در عین حالی که آنان اهل کتاب هستند و به خدا ایمان دارند، کافر هستند، زیرا به آیات خدا کافر هستند و نتیجه کفر به آیات خدا مثل انکار نبوت حضرت خاتم، به کفر به خدا باز میگردد. پس آنان در عین حالی که به توحید شهادت میدهند، به آن کافر هستند. زیرا حقیقت ایمان به توحید، ایمان به لوازم آن چون نبوت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم است.
وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ
شهادت در جایی است که علم باشد. سران اهل کتاب به حق و آیات الهی علم دارند و آن را میشناسند، بهگونهای که در درون خود به آن شهادت و گواهی میدهند، اما در عین حال در بیرون آن را انکار میکنند و به آن کفر میورزند.
هشدار آیه
آیۀ شریفه هشداری به ما مسلمانان هم است که اگر به بخشی از معارف و حقایق توحیدی کافر شوید، به همان مقدار نسبت به توحید کافر شدهاید و این کفر؛ کفر اعتقادی هم نباشد، کفر عملی است که به ایمان ما ضربه میزند.
آیۀ ۷۱
یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ
ترجمه
اى اهل کتاب! چرا حقّ را به باطل میپوشانید و حقّ را پنهان مىکنید، با اینکه حق و باطل را آگاهید.
تفسیر
یکی دیگر از ویژگیهای جریان اهل کتاب را بیان میفرماید که آنان حق را با باطل میپوشانند و حق را پنهان و کتمان میکنند، و این حالی است که حق و باطل را میشناسند. بنابراین آیۀ شریفه ادامۀ احتجاج با اهل کتاب است.
یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ
پرسش توبیخی دیگر که چرا حق را میپوشانید؟ پوشاندن حق به باطل به این معناست که باطل را در لباس حق جلوه میدهند تا مردم تصور کنند که حق است و به دنبال آن بروند و در دام بیفتند. همچنین است که حق را باطل جلوه میدهند و بر حق لباس باطل میپوشانند و باعث میشوند که مردم تصور کنند که باطل است و به سراغ آن نروند. و این کاری است که اهل کتاب ـ یعنی آن جماعت و گروهی که رهبری آنها را بر عهده دارند ـ در ارتباط با حق انجام میدهند.
وَ تَکْتُمُونَ الْحَقَّ
ادامۀ توبیخ پیشین که نتیجه این آن کار آنان یعنی باطل را لباس حق بپوشانند یا حق را لباس باطل بپوشانند، این میشود که حق را کتمان و پنهان میکنند و نمیگذارند که به مخاطبان و اکثریت اهل کتاب برسد.
وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ
این حقپوشی از روی نادانی و غفلت نیست، بلکه کار آنان عالماً و عامداً است. هدف آنان همان است که در آیۀ ۶۹ گذشت، تهاجم فرهنگی و سیاسی به باورها و کیان جامعۀ اسلامی و مسلمان است. آنان فضا را برای مسلمانان و جامعۀ اسلامی چنان تیره میکنند که آحاد مردم نتوانند حق را تشخیص بدهند و در این درهمآمیختگی حق و باطل؛ نتوانند حق از از باطل و باطل را از حق تشخیص بدهند. و از این فضای تاریک، آنان بتوانند نهایت بهرۀ خود را ببرند. این هدف اصلی آنان است، در کنار آن؛ پیروان ادیان الهی هم به دلیل اینکه نمیتوانند حق و باطل را تشخیص بدهند، از پذیرش حق باز میمانند.
یک یادآوری
خطاب دو آیۀ مذکور به اهل کتاب بود، در حالی که انکار آیات الله و حقپوشی، کارجماعتی از اهل کتاب بود که گفتیم که سران آنها هستند. دلیل اینکه نیت و اراده و عمل گروهی را به همۀ اهل کتاب سرایت داد، آن است که همگی آنان به این کار خشنود هستند. به این دلیل قرآن صفت برخی را به همۀ جامعۀ اهل کتاب نسبت داد و این یک اصل جامعهشناسانه در قرآن است که اگر جامعه و آحاد مردم نسبت به چیزی هماهنگی باشند و آنچه سران و رهبران آنان انجام دهند، به آن خشنود و راضی باشند، در نیات و اعمال آنان شریک هستند. اگر رهبران یا خواص جامعه به راه درست رفتند، جامعه نیز به صلاح میرود و اگر آنان به خطا و انحراف رفتند، جامعۀ خود را هم به خطا و انحراف میکشانند.
آیۀ ۷۲
وَ قالَتْ طائِفَهٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ آمِنُوا بِالَّذِی أُنْزِلَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اکْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ
ترجمه
و گروهى از اهل کتاب به همکیشان خود گفتند: به آنچه بر مؤمنان نازل شده است، (بهصورت ظاهری) در بامدادان ایمان آورید و در پایان روز کافر شوید، شاید (حیلۀ شما کارگر شود و آنان از اسلام) باز گردند.
تفسیر
آیۀ شریفه در بیان کیفیت تهاجم اهل کتاب است که آنان از نیرنگ استفاده میکنند تا مسلمانان را در باورهای خود سست کنند. آنان برای اینکار از سیاست «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْض» [نساء: ۱۵۰] استفاده میکنند که سیاستی است که کفار اهل کتاب یعنی رهبران فکری و سیاسی آنان برای مردم خود در پیشگرفتهاند تا مسلمانان را در حقانیت قرآن دچار تردید کنند و آنان را از اسلام برگردانند. سیاست آنان مشتبهکردن حق و پنهانداشتن آن است و راه آن هم نیرنگ و فریب است.
وَ قالَتْ طائِفَهٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ
دستورالعمل و سیاست اجرایی سران اهل کتاب برای گمراهکردن مسلمانان و حقپوشانی آنان فریب و نیرنگ با مومنان است. تعبیر را با «واو» و «قالت» بیان فرمود تا نشان دهد که آیه ادامۀ توطئۀ فرهنگی و جنگ نرم آنان علیه مسلمانان است و این دستورالعملی اجرایی برای رسیدن به اهداف شومشان است.
آمِنُوا بِالَّذِی أُنْزِلَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ
سیاست آنان عبارت از آن است که صبحگاهان به آنچه بر مسلمانان نازل شده است، اظهار ایمان کنید.
وَ اکْفُرُوا آخِرَهُ
اما در پایان روز به آن کفر ورزید و انکار کنید. بدینسان بذر تردید را در دل مسلمانان بکارید. وجه این ایمان ظاهری و کفری حقیقی آن است که به مسلمانان القاء کنند که ما تحقیق کردید و دیدیم که اسلام و آیات قرآن درست نیست و علیرغم اینکه صبح به آن گرایش پیدا کردیم، پایان روز از روی تحقیق فهمیدیم که خطا و اشتباه است و از آن بازگشتیم.
لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ
با اینکار بذر تردید را در دل مسلمانان میکارند و موجب میشوند که شاید برخی از آنان از اسلام برگردند و مرتد شوند. بنابراین آنان حیله میکنند تا در تلاش خود برای گمراهکردن مسلمانان به نتیجه برسند.
بنابراین آیه از توطئهای خطرناک پرده برمیدارد که آن دسیسۀ سران اهل کتاب برای به گمراهیکشاندن مسلمانان است. آنان تلاش میکنند که نشان دهند که در مواجهه با مسلمانان نیتی خیر دارند، تا مسلمانان با آنان همراه میشوند تا خیالشان نسبت به آنان آسوده شود تا سربزنگاه نیرنگ کنند و در باورها و کیان دینی آنان بذر تردید بکارند. بدینسان مفاد آیه هشداری دیگر به مسلمانان است که مراقب فریب اهل کتاب باشند که حقیقت دوستیهای آنان هم دشمنی و خباثت است.
آیۀ ۷۳
وَ لا تُؤْمِنُوا إِلَّا لِمَنْ تَبِعَ دِینَکُمْ قُلْ إِنَّ الْهُدى هُدَى اللَّهِ أَنْ یُؤْتى أَحَدٌ مِثْلَ ما أُوتِیتُمْ أَوْ یُحاجُّوکُمْ عِنْدَ رَبِّکُمْ قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ
ترجمه
(سران اهل کتاب به همکیشان خود گفتند:) جز به کسانی که از دین شما تبعیت میکند، اطمینان نکنید، (پیامبر ما! به آنان) بگو هدایت منحصراً هدایت خداست، که مانند هدایتی که به شما داده به کسی دیگر هم داده است، یا با شما نزد پروردگارتان احتجاج کنند. بگو فضل و بخشش به دست خداست، که به هرکه بخواهد میبخشد. و خدا گشایشگرِ داناست.
تفسیر
ادامۀ سخنان سران اهل کتاب است به همکیشان خود که دین حق منحصراً همان است که شما دارید و به اسلام ایمان نیاورید، بنابراین به غیر همکیشان خود اطمینان نکنید و سخنان مسلمانان را توجهای نکنید و جز به کسانی که از دین شما تبعیت میکنند، اطمینان نکنید. در آیۀ پیشین بیان شد که سران اهل کتاب نیرنگ کردند تا مسلمانان را فریب دهند و در باورهای آنان تردید به وجود بیاورند و زمینۀ ارتداد و بازگشت از حق را در برخی از آنان ایجاد کنند و این آیه در ادامه، توطئۀ آنان را در جلوگیری پیراون ادیان به اسلام بیان میکند. آنان تلاش میکنند که فضای جامعۀ خود را با ترفندهای تبلیغاتی بسته نگهدارند تا سخنان دین حق به مردم خودشان نرسد.
در ادامه خداوند دو احتجاج با آنان میکند. اول پیامبر ما به آنان بگو که هدایت، تنها هدایت خداست و هدایتی را که قبلاً با رسالت موسی و عیسی به شما داد، میتواند به امتهای دیگر هم بدهد. و این همان هدایت الهی است که خداوند سبحان به مسلمانان داده است، همچنین خداوند به آنان توان عقل و برهان داده است تا با شما نزد پروردگارتان احتجاج کنند و حق را از باطل بنمایند.
دوم: فضل تنها در اختیار خداست و به هرکس بخواهد میدهد. و چون فضل او گسترده است و او عالم است، به هرکس و هر امتی که علم او تعلق بگیرد، از فضل خود میدهد. بنابراین همۀ نیرنگهای شما در برابر امت اسلامی تباه است. و هرچه تلاش کنید، نمیتوانید که حق را بپوشانید و از گسترش آن جلوگیری نمایید.
وَ لا تُؤْمِنُوا إِلَّا لِمَنْ تَبِعَ دِینَکُمْ
خطاب سران اهل کتاب به همکیشان خود است، و در ادامۀ دستورالعملی که برای آنان داشتند که با مسلمانان نیرنگ کنید، این بار به خود آنان میگویند که دین حق منحصراً همان است که شما دارید و بنابراین به مسلمانان اعتماد نکنید و تنها به کسانی که از دین شما پیروی میکنند، اطمینان داشته باشید. و رازهای دینی خود را افشاء نکنید. و با آنان ارتباط گفتمانی نداشته باشید.
قُلْ إِنَّ الْهُدى هُدَى اللَّهِ
خداوند متعال دو پاسخ به آنان میدهد و در مقام احتجاج بیان میفرماید که پیامبر ما به آنان بگو که هدایت و راهنمایی تنها هدایت خداست. بنابراین مسیری که شما میروید، مسیری انحرافی است که شما را از هدایت دور میکند.
أَنْ یُؤْتى أَحَدٌ مِثْلَ ما أُوتِیتُمْ أَوْ یُحاجُّوکُمْ عِنْدَ رَبِّکُمْ
گفتهاند که جملۀ «قُلْ إِنَّ الْهُدى هُدَى اللَّه» جملۀ معترضه است و جملۀ «أَنْ یُؤْتى أَحَدٌ مِثْلَ ما أُوتِیتُمْ أَوْ یُحاجُّوکُمْ عِنْدَ رَبِّکُمْ» ادامۀ و«َ لا تُؤْمِنُوا إِلَّا لِمَنْ تَبِعَ دِینَکُمْ» است، بنابراین باید بگوییم که معنای آیه این است که «وَ لا تُؤْمِنُوا إِلَّا لِمَنْ تَبِعَ دِینَکُمْ أَنْ یُؤْتى أَحَدٌ مِثْلَ ما أُوتِیتُمْ أَوْ یُحاجُّوکُمْ عِنْدَ رَبِّکُم» سران اهل کتاب به همکیشان خود گفتند: به کسی جز کسانی که از دین شما پیروی میکنند، اطمینان نکنید، که همانند آنچه به شما داده شده است، به ایشان هم داده شود، یا آنان نزد پرودگارتان در قیامت احتجاج کنند که شما به حقانیت دین ما پی بردید، اما تسلیم حق نشدید. [تسنیم: ۱۴/۵۹۱؛ همچنین نگا: المیزان: ۳/.ذیل آیه با تفاوت در تعبیرات و نتایج] بنابراین قرآن در جملۀ معترضه میفرماید: آنان بد فهمیدهاند، هدایت منحصراً در اختیار خداست.
اما میتوان گفت: سران اهل کتاب به دنبال این هستند که از گزند مسلمانان ایمن باشند، و این ایمنی در صورتی است که حقایق به همکیشان خودشان نرسد تا تردیدی در آنان پیدا شود، به این دلیل خواص اهل کتاب و اهل فرهنگ و علم آنان را فرمان میدهند که حقایقی را که فهمیدید، با دیگران از همکیشان خود در میان نگذارید تا در آنان تردیدی در حقانیت راهشان ایجاد نشود. قرآن به آنان پاسخ میدهد که هدایت و راهنمایی منحصراً برای خداست و شما با این توطئۀ خود به سعادت و بهروزی نمیرسید و امکان ندارد که به هدف خود برسید. آنگاه جملۀ «أَنْ یُؤْتى أَحَدٌ مِثْلَ ما أُوتِیتُمْ أَوْ یُحاجُّوکُمْ عِنْدَ رَبِّکُم» ادامۀ «قُلْ إِنَّ الْهُدى هُدَى اللَّه» و تفسیری بر آن است که خداوند هدایت خود را از دو راه تکمیل میکند:
اول: از راه دادن همانند آنچه به شما اهل کتاب داده است، به امتهای دیگر. به امتهای پیشین خداوند پیامبران الهی و کتابهای آسمانی داده است، به امت اسلام هم خداوند پیامبر الهی و کتاب آسمانی داد. و این هدایت الهی است که خدواند متعال بر امت اسلام ارزانی کرد.
دوم: گروهی را خداوند برگزیند که با شما نزد خدا محاجه کنند و حق را روشن نمایند. روشن است که این راه عقل و برهان عقلی که حق را از باطل جدا میکند. و این راهی است که خداوند در اختیار دانشمندان امت اسلامی قرار داده است و آنان از این طریق وارث پیامبران هستند:
امام صادق علیه السلام میفرمایند: «إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَهُ الْأَنْبِیَاءِ إِنَّ الْأَنْبِیَاءَ لَمْ یُوَرِّثُوا دِینَاراً وَ لَا دِرْهَماً وَ لَکِنْ وَرَّثُوا الْعِلْمَ فَمَنْ أَخَذَ مِنْهُ أَخَذَ بِحَظٍّ وَافِرٍ.» [الکافی: ۱/۳۴]
بنابراین قرآن راه هدایت الهی را دو امر میداند: اول ارسال پیامبر خدا؛ دوم دلایل و براهین عقلی و حکمی که به کار احتجاج میخورد و حق را از باطل روشن میکند. قرآن کریم در سورۀ مبارکۀ ملک بیان میکند که وقتی از جهنمیان پرسیده میشود که «أَ لَمْ یَأْتِکُمْ نَذِیر» [ملک: ۸] آنان پاسخ میدهند: «قالُوا بَلى قَدْ جاءَنا نَذِیرٌ فَکَذَّبْنا» [ملک: ۹] نذیر آمد، اما ما او را تکذیب کردیم «وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَیْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ فِی ضَلالٍ کَبِیرٍ» [ملک: ۹] بعد ادامه میدهند: «وَ قالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنَّا فِی أَصْحابِ السَّعِیر»ِ [ملک: ۱۰] ما یا باید سخنان پیامبران میشنیدیم و تسلیم وحی و نقل بودیم، یا تعقل میکردیم تا گرفتار دوزخی نشویم. زیرا راه هدایت الهی منحصر به این دو راه است: نقل یا عقل.
بنابراین راه سران اهل کتاب و پیروان آنان باطل است، زیرا نه عقل آن را تأیید میکند و نه نقل به آن ناطق است، بلکه گمراهی محض است.
قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ
در ادامه باز پیامبر خود را مامور میکند که با آنان احتجاج کن و بگو که فضل تنها در دست خداست و هرکس را بخواهد میدهد و خداوند هدایت را به فضل خود به مسلمانان داده است و شما نمیتوانید جلوی آن را بگیرید. زیرا «الله» هم «واسع» واسعبخش است و درِ هدایت را بر همگان باز کرده است و هم «علیم» و «دانا»ست و میداند که به چه کسی فضل و هدایت خود را بدهد و شما هم نمیتوانید با هدایت الهی مقابله کنید.
آیۀ ۷۴
یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ
ترجمه
رحمت او (خداوند) به هرکس بخواهد، اختصاص دارد. و خداوند دارای فضلی بس بزرگ است.
تفسیر
ادامۀ احتجاج پیشین است، خداوند هرکس را بخواهد و اراده کند، به رحمت خود اختصاص میدهد، زیرا خداوند فضل و بخششی پس بزرگ دارد.
یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ
در آیۀ پیشین فرمود: «قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّه یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیم» در این آیه با این جمله ادامه میدهد که «یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ» اولاً فضل و بخشش منحصراً در دست خداست، ثانیاً خداوند به هرکس بخواهد، آن را میدهد، ثالثاً رحمت هم تنها در دست خداست، رابعاٌ به هرکس بخواهد میدهد، بنابراین حسادت و مقابلۀ هیچکسی هم در این جهت فایدهای ندارد، زیرا فضل خداوند گسترده است و او دارای فضلی بس بزرگ است و به همۀ امور هم داناست. دین خداوند و پیامبران الهی و کتب آسمانی و اولیاء خدا و احکام نورانی دین و عقل همۀ فضل خداست: «ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیم» [جمعه: ۴] اما فضل بیکران و وسیع خداوند، همان رحمت بیکران و عام الهی است که هرکس را بخواهد به آن مختص میفرماید. بنابراین رحمت بیکران الهی برای امتهایی اختصاص مییابد که خداوند صلاح بداند و کسی هم در این جهت معارض رحمت خدا نیست، زیرا خدایی که مالک همۀ انسانهاست، هرچه صلاح بداند، در ملک خود تصرف میکند. و در این جهت محدودی ندارد و کسی را هم یارایی مقابله و مخالفت و معارضه نیست.
وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ
آیه را با این جملۀ نورانی پایان برد، تا به منزلۀ تعلیل بر رحمت و فضل بیکران خدا باشد. که الله دارای فضلی بس بزرگ است، بنابراین هیچ محدودیتی در فضل و رحمت الهی نیست. بنابراین به اهل کتاب هشدار میدهد و مومنان را بشارت و توجه که نباید جز از خدا بخشش و رحمت خواست که او فضلی گسترده و علمی بیکران و فضلی بس بزرگ دارد و رحمت و فضل خود را به اهلش عنایت میکند و نه کسی را یارای مقابله با آن است و نه مومنان در راه او را از رحمت و فضل خود محروم میکند.
حجتالاسلام و المسلمین سید سعید لواسانی
مطالب مرتبط
فرستادن دیدگاه
گاهشمار تاریخ خورشیدی
ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
---|---|---|---|---|---|---|
« فروردین | ||||||
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر خرداد ۲, ۱۳۹۵
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت خرداد ۲, ۱۳۹۵
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان خرداد ۲, ۱۳۹۵
- سجده شکر خرداد ۲, ۱۳۹۵
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر خرداد ۲, ۱۳۹۵