14
1391
میلاد منجی عالم بشریت مهدی موعود(عج) مبارک باد
اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ
صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ
فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ
وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً
حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً
وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلا.
14
1391
توریه یا دروغ مصلحتی
«توریه» بر وزن «توصیه» که گاهی از آن به معاریض نیز تعبیر میشود این است که سخنی بگویند که ظاهری دارد؛ اما منظور گوینده چیز دیگری است. هر چند شنونده نظرش متوجه همان ظاهر میشود؛ به عنوان مثال کسی از دیگری میپرسد کی از سفر آمدی؟ او میگوید پیش از غروب. در حالی که پیش از ظهر آمده است. شنونده از ظاهر این کلام کمی قبل از غروب را میفهمد در حالی که گوینده قبل از ظهر را اراده کرده است. چرا که آن هم قبل از غروب است.
یا کسی از دیگری سؤال میکند غذا خوردهای؟ میگوید آری. شنونده از این سخن چنین میفهمد که امروز غذا خورده در صورتی که منظورش این است که دیروز غذا خورده است.
این نکته در کتب فقهی مطرح است که آیه توریه دروغ محسوب میشود یا نه؟ جمعی از فقهای بزرگ از جمله شیخ انصاری معتقد است که توریه جز دروغ نیست، نه عرفاً کذب بر آن صادق است و نه از روایات اسلامی الحاق آن به کذب استفاده میشود بلکه در پارهای از روایات عنوان کذب رسماً از آن نفی شده است.
در حدیثی از امام صادق(ع) میخوانیم:«کسی دم در میآید و اجازه ورود به خانه میطلبد صاحبخانه که مانعی از پذیرش او دارد به کنیز میگوید بگو او اینجا نیست. و منظور از آن مثلا همان پشت در خانه است امام (ع) فرمود این دروغ نیست»
ولی باید توجه داشت حتی در مواردی که توریه مصداق کذب و دروغ نیست، گاهی مفاسد آن را در بردارد و سبب اغرای به جهل و افکندن مردم در خطا میشود. و از این نظر گاه ممکن است به مرحله حرام برسد. اما هر گاه نه چنین مفسدهای دارد و نه مصداق کذب و دروغ است دلیلی بر حرمت آن نداریم. و روایت امام صادق(ع) از این قبیل است.
بنابراین تنها دروغ نبودن برای توریه کردن کافی نیست بلکه باید مفاسد دیگر نیز در آن نباشد. و البته مواردی که ضرورتی ایجاب کند که انسان دروغی بگوید مسلماً مادام که توریه ممکن است باید توریه کرد تا سخن مصداق دروغ نباشد.
منبع:شرح نراقی
14
1391
علایم و نشانههای منافق
پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «چهار خصلت در هر کی باشد منافق است و اگر کسی یکی از آنها را دارد در او یک جهت نفاق است مگر آن که آن را ترک کند: کسی که چون حدیث کند دروغ گوید، و چون وعده دهد خلف وعده کند و چون پیمان بندد بشکند و چون مبارزه کند نابکاری و هرزگی کند. »
معنای نفاق
نفاق معنای وسیعی دارد که هرگونه دوگانگی ظاهر و باطن را در برمیگیرد. منافق در اصل از ماده «نفق» بر وزن «نفخ» به معنای نفوذ و پیشروی است و «نفق» بر وزن «شفق» به معنای کانالها و نقبهایی است که زیر زمین میزنند تا برای استتار یا فرار از آن استفاده کنند.
منافق کسی است که طریقی مرموز و مخفیانه برای خود برگزیده تا با مخفیکاری و پنهانکاری در جامعه نفوذ کند و به هنگام خطر از طریق دیگر فرار نماید.
زشتی دروغ
زبان ترجمان دل است و اگر راه این دو از یکدیگر جدا شود نشانه نفاق است و میدانیم یک انسان منافق از سلامت فکر و روح برخوردار نیست.
از رسول خدا (ص) نقل است که میفرمایند:« سه چیز است که در هر کس باشد منافق است هر چند نماز بخواند و روزه بگیرد و خود را مسلمان بداند: کسی که در امانت خیانت میکند و به هنگام سخن گفتن دروغ میگوید و هر گاه وعدهای میدهد تخلف میکند.»
و در حدیثی دیگر میفرمایند:« هر مقدار خشوع ظاهر بر آنچه در قلب است افزون گردد در نزد ما نفاق است»
دروغ سرچشمه همه گناهان است در روایات اسلامی دروغ به عنوان کلید گناهان شمرده شده است.
امام حسن عسگری(ع) میفرمایند:« تمام پلیدیها در اتاقی قرار داده شده و کلید آن دروغ است»
خلف وعده
کسی که از ناتوانی خود بر عمل به وعدهای که میدهد، آگاه است یا با نداشتن قدرت بر وفای به وعده قصد خلف وعده را دارد یا از ابتدای امر میداند که به خاطر موانع غیر اختیاری به وعده خود نمیتواند جامه عمل بپوشاند در چنین مواردی وعده دادن به دیگری وعده دروغ است که موجب دردسر و گرفتاری برای طرفین خواهد بود.
شکستن پیمان
عهد پیمان و سوگند تاکیدی است بر حفظ همبستگی جامعه و اعتماد متقابل اما آن روز که عهد و پیمان پشت سر هم شکسته شود دیگر اثری از سرمایه بزرگ اعتماد عمومی باقی نخواهد ماند و جامعه به ظاهر متشکل تبدیل به آحاد پراکنده فاقد قدرت میشود.
به همین دلیل مکرراً در آیات قرآن و به طور گسترده و احادیث اسلامی روی مسئله وفای به عهد و ایستادگی در برابر سوگندها تأکید شده است و شکستن آن از گناهان کبیره محسوب میشود.
کسی که در مبارزه هرزگی کند
در برخورد با چنین رفتارهای سوئی دو گونه دستورالعمل وجود دارد از یک سو نباید به افرادی که طمع تجاوز به حریم دیگران و بهم زدن فضای سالم جامعه را دارند اجازه داده شود که حق دیگران را ضایع کنند آبروی مردم را ببرند و به حقوق مسلم آنها تجاوز نمایند. دستور دیگر این است که سعی شود از عمل بد دیگران گذشت شود.
خداوند میفرماید:« ای رسول ما! تو آزار و بدیها را به آنچه نیکوتر است دفع کن»
«هرگز خوبی با بدی یکسان نیست. ای پیامبر! همیشه بدی را به بهترین عمل پاسخ بده تا آن کس که با تو دشمن است دوست صمیمی تو گردد»
14
1391
به بهانه روز قلم
اشاره
به پیشنهاد انجمن قلم ایران و تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، روز چهاردهم تیرماه، به عنوان «روز قلم» در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران به ثبت رسیده است. این روز را، به همه قلم به دستانِ متعهد و دلسوز، که از قلم به نیکی استفاده و در راه کمال آدمی و انسان سازی کوشش میکنند، تبریک میگوییم که عرصه جولانِ قلم، نمایشگاه توانمندیهای اندیشمندان بوده است و امیر بیان، حضرت علی علیهالسلام در این مورد میفرماید: «اندیشههای دانشمندان، به بلندای قدرت قلمهاشان است».
سخن قلم
آن روز که خداوند مرا آفرید و با دست قدرت خویش، بر سینه «لوحم» کشید تا سرنوشت همگان را بر آن صفحه رقم زنم، موقعیت و منزلتم آن چنان بالا رفت که آفریننده همه آفریدهها، بر من و آثارم سوگند یاد کرد و فرمود: «ن وَالقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ؛ سوگند به قلم و آنچه مینویسند».
مرحوم علامه طبرسی رحمهالله ، در تفسیر مجمع البیان، در مورد قلم مینویسد: «پایه امور دین و دنیا بر دو چیز است: قلم و شمشیر و شمشیر زیر پوشش قلم قرار دارد».
من که آمدم، حیات معنوی انسان را جانی تازه بخشیدم و در درون جانها، راهی تازه گشودم. با رنگ عشق، هستی را نورباران کردم؛ هر چند این رنگ چون شب، سیاه و ظلمانی بود، ولی میوههای سرخ، به سرخی خورشید به گاه طلوع و غروب داشت و آن میوه سرخ و شیرین، «شهید» بود که شهیدان، میوه درخت توانمند قلماند؛ مگر آن سید ابرار و رسول بزرگوار نفرمود که: «مرکب سیاه دانشمندانِ آگاه، برتر از خون شهیدان است»؟ و نیز امام شهیدان، خمینی بت شکن فرمود: «قلمها شهید پرور هستند. اهمیت انتشارات، مثل اهمیت خونهایی است که در جبههها ریخته میشود».
محتوای قلم
سوگند خداوند به «قلم» و «نوشته»، قلم را قداست و نوشتن را حرمت بخشیده است. درخت قلم، اگر ریشه در «تعهّد» و «تدیّن» داشته باشد، میوههاش شیرین و ماندگار است. ارزش هر قلم، به «پیام» آن است و عظمت نوشته، به محتوایش. قلمهای شهیدپرور، عشقهای برتر را بذرافشانی میکنند و شور شهادتطلبی را در رواق دلها میتابانند و شهیدان را در معراج شهادت، از «خاک» تا «خدا» پیش میبرند. چه دستهایی قلم شده تا قلم در دست پاکان قرار گیرد و چه بسیار نویسندگان شجاع که «شهید قلم» شدهاند. نویسنده متعهّد، تکتیراندازِ میدان نبرد اندیشههاست و برای پیروزی، نیازمند «مهارت»، «دقت»، «هدفگیری»، «لحظهشناسی» و «سرعت عمل» است.
قلم، رازدار بشر
«قلم»، حافظ علوم و دانشها، پاسدار افکار اندیشمندان، حلقه اتصال فکری عالمان و پُل ارتباطی گذشته و آینده بشر بوده، و حتی ارتباط آسمان و زمین نیز از راه لوح و قلم به دست آمد. «قلم»، انسانهایی را که از نظر زمان و مکان جدا از هم زندگی میکنند، پیوند میدهد؛ گویی همه متفکران بشر را در تمام طول تاریخ و در تمام نقاط زمین، در یک کتاب خانه بزرگ جمع میبینی! در این کتاب خانه، سخنان آسمانی و زمینی جمع است، از سقراط گرفته تا ابنسینا و معاصرانمان. از قرآن و نهج البلاغه تا اَوسْتا و انجیل. همه و همه هستند. «قلم»، رازدار بشر و خزانه دار دانشها و جمع آوری کننده تجربههای قرنها و دورانهاست و اگر قرآن به آن سوگند یاد میکند، به همین دلیل است؛ زیرا همیشه، سوگند به امری بسیار پر ارزش و محترم یاد میشود. شاعر خوشبیان، مسعود سعد سلمان، موقعیت حسّاس قلم و نوشتن را چنین ترسیم میکند:
نبشتن ز گفتن مهمتر شناس
به گاه نوشتن به جایْ آرْ هوش
اگر در نبشتن خطایی کُنی
سرت چون قلم دور مانَد ز دوش
قلم، منشأ هدایت و آگاهی
خداوند متعال در قرآن مجید، افزون بر آن که نام سورههای را «قلم» مینهد، تا آنجا برای این موضوع به ظاهر کوچک اهمیت قائل است که به آن و آنچه با آن نوشته میشود، سوگند یاد میکند. چه سوگند عجیبی! در واقع آن چه به آن در اینجا سوگند یاد شده، ظاهرا موضوعی کم اهمیت است؛ یک قطعه نی یا چیزی شبیه به آن و کمی مادّه سیاه رنگ، سپس نوشتههایی که بر صفحه کاغذ ناچیز رقم زده میشود؛ اما در واقع، این قلم، همان چیزی است که سرچشمه پیدایش تمام تمدّنهای انسانی، تکامل دانشها و بیداری اندیشهها به شمار میآید.
قلم، منشأ هدایت و آگاهی بشر است تا آنجا که زندگی بشر را به دو دوران تقسیم میکنند: دوران تاریخ و دوران پیش از تاریخ. دوران تاریخ، از زمانی آغاز میشود که خطْ اختراع و انسان دست به قلم شد و توانست ماجرای زندگی و تجربههای خود را بر صفحههای کاغذ بنویسد.
اسلام و قلم
دین مبین اسلام، برای قلم و نوشتن، ارزش خاصی قائل است. گاه در کلام امیر بیان، حضرت علی علیهالسلام میخوانیم که: «عقلِ نویسنده، در قلم اوست» و گاه از زبان رسول مکرّم اسلام میشنویم که سه صداست که حجابها را پاره میکند و به پیشگاه با عظمت خدا میرسد و یکی از آنها صدای گردش قلمهای دانشمندان به هنگام نوشتن است. خداوند متعال در قرآن مجید هم، گاه به قلم و نوشته آن سوگند یاد میکند و گاه، آن را وسیله تعلیم خود بر میشمارد، هر آینه عظمت و بزرگی قلم، این سلاحِ انسانساز را بیشتر درک میکردیم.
امتیازهای قلم
«قلم» سه امتیاز دارد که در «بیان» آنها را نمیبینیم:
۱. باقی بودن:
سخن فرار میکند و نوشته باقی است. امیر مؤمنان علی علیهالسلام در سخن جالبی میفرماید: «دانش را با نوشتن در بند کنید» تا باقی بماند و از کفتان نرود.
۲. دقیق بودن:
بیان و سخن معمولاً دقیق نیست. اگر قرار بود کتابی که هزار سال پیش نوشته شده، زبانی به ما میرسید و در جایی نوشته نمیشد، هیچ گاه به طور دقیق به ما نمیرسید و در واقع ما کتاب دیگری را پیش روی خود میدیدیم.
۳. عمیق بودن:
مطالب نوشته عمیق و فکرشده است؛ در حالی که به طور معمول سخنان، بدون تأمل گفته میشود و کم محتواست. نویسندگان گاه یک ساعت فکر میکنند و یک خط مینویسند، ولی در سخن نمیتوان آن دقت را رعایت کرد.
علامه طبرسی رحمهالله در این مورد مینویسد:«بیان دو گونه است: بیان زبان و بیان قلم. بیان زبان، با گذشت زمان کهنه میشود و از بین میرود، ولی بیان قلم تا ابد باقی است».
قلم و شمشیر
مرحوم علامه طبرسی رحمهالله ، در تفسیر مجمع البیان، در مورد قلم مینویسد: «پایه امور دین و دنیا بر دو چیز است: قلم و شمشیر و شمشیر زیر پوشش قلم قرار دارد».
گردش نیش قلم بر صفحه کاغذ است که سرنوشت بشر را رقم میزند. چه عهدنامهها و صلح نامهها که ملّتی را ذلیل و کوچک ساخت و چه فتواها که مردمانی را از زبونی نجات داد. توجه به عهدنامههایی چون «ترکمانچای» و «گلستان»، در مقابل فتوای تاریخی «ضد تنباکو»ی میرزای شیرازی یا «حکم ارتداد سلمان رشدی» از قلم آن یگانه دوران، حضرت امام خمینی رحمهالله اهمیت گردش قلم را بر صفحه سپید کاغذ بیشتر نمایان میکند. زور قلم، از توان شمشیر بیشتر است. البته باید قلم را به دست صالحان داد و گرنه به قول عارف معروف، شیخ محمود شبستری در منظومه عرفانی گلشن راز:
چون قلم در دست غدّاری بُوَد
لاجرم منصورْ برداری بُوَد
چون سفیهان راست این کار وکیا
لازم آید یقتلون الانبیا
سوگند خداوند به «قلم» و «نوشته»، قلم را قداست و نوشتن را حرمت بخشیده است. درخت قلم، اگر ریشه در «تعهّد» و «تدیّن» داشته باشد، میوهاش شیرین و ماندگار است.
جامعه مطلوب
قلم را نباید به دست نااهلان سپرد. قلم در دست نابخردان که نمیدانند چگونه از آن استفاده کنند یا غرضورزان که نمیخواهند از آن به شیوه صحیح استفاده کنند، همان تیغِ از نیام برکشیده به دست زنگی مست است که لجام گسیخته، کیانِ اسلام و انقلاب را به مخاطره میاندازد. همه نوشتهها، اعم از کتاب و مطبوعات، باید در راستای اهداف والا و گهربار اسلام و انقلاب اسلامی باشند تا آن جامعه مطلوب اسلامی که مقام معظم رهبری، در پیام خود، به مناسبت سالگرد ارتحال حضرت امام رحمهالله ترسیم کردند، محقق شود:
« جامعه مطلوب اسلامی، جامعهای است که در آن، گنجینههای فکر و ذهن انسانها که گران بهاترین ثروت ملّیِ هر جامعهای است، استخراج و به کار گرفته شود، بیسوادی ریشه کن گردد، مدارس،… دانشگاهها و حوزههای علمیه پر رونق، مراکز تحقیق فعّال و پیشرو،… مطبوعات پر مغز و آگاهیبخش، دانشمندان و اساتید با نشاط و پرانگیزه… و نویسندگان… فیضبخش باشند».
برگرفته از : گلبرگ – تیر ۱۳۸۳، شماره ۵۲
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر تیر ۱۴, ۱۳۹۱
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت تیر ۱۴, ۱۳۹۱
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان تیر ۱۴, ۱۳۹۱
- سجده شکر تیر ۱۴, ۱۳۹۱
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر تیر ۱۴, ۱۳۹۱