بهمن
9
1392

نامه ای از سوی پروردگار به همه انسان ها

نامه ای از سوی پروردگار به همه انسان ها

سوگند به روز وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رها کرد ه‌ام و نه با تو دشمنی کرده‌ام[۱]،افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را به سخره گرفتی[۲]. و هیچ پیامی از پیام هایم به تو نرسید مگر از آن روی گردانیدی[۳]. و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام[۴] و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان متوهم شدی که گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری[۵]. و این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری[۶] پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند و تمام وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی[۷] .تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی ، که من مهربانترینم در بازگشتن[۸].

وقتی در تاریکی ها مرا به زاری خواندی که اگر تو را برهانم با من می‌مانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری در عشقت شریک کردی[۹]. این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رویت را آن طرفی کردی و هروقت سختی به تو رسید از من ناامید شده‌ای[۱۰]. آیا من برنداشتم از دوشت باری که می شکست پشتت؟[۱۱]

غیر از من خدایی که برایت خدایی کرده است ؟[۱۲] پس کجا می روی؟[۱۳] پس از این سخن دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟[۱۴] چه چیز جز بخشندگی ام باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری؟[۱۵]

مرا به یاد می آوری ؟ من همانم که بادها را می فرستم تا ابرها را در آسمان پهن کنند و ابرها را پاره پاره به هم فشرده می کنم تا قطره ای باران از خلال آن ها بیرون آید و به خواست من به تو اصابت کند تا تو فقط لبخند بزنی، و این در حالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران، ناامیدی تو را پوشانده بود.[۱۶]

من همانم که می دانم در روز روحت چه جراحت هایی برمی دارد ، و در شب روحت را در خواب به تمامی بازمی ستانم تا به آن آرامش دهم و روز بعد دوباره آن را به زندگی برمی انگیزانم و تا مرگت که به سویم بازگردی به این کار ادامه می دهم.[۱۷]

من همانم که وقتی می ترسی به تو امنیت می‌دهم.[۱۸]

برگرد، مطمئن برگرد، تا یک بار دیگر با هم باشیم.[۱۹]

تا یک بار دیگه دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم.[۲۰]



[۱]   ضحی ۱-۲

[۲]  یس ۳۰

[۳]  انعام ۴

[۴]  انبیا ۸۷

[۵]  یونس ۲۴

[۶]  حج ۷۳

[۷]   احزاب ۱۰

[۸]  توبه ۱۱۸

[۹]  انعام ۶۳-۶۴

[۱۰]  اسرا ۸۳

[۱۱]  سوره شرح ۲-۳

[۱۲]  اعراف ۵۹

[۱۳]  تکویر۲۶

[۱۴]  مرسلات ۵۰

[۱۵]  انفطار ۶

[۱۶]  روم ۴۸

[۱۷]  انعام ۶۰

[۱۸]  قریش ۳

[۱۹] فجر ۲۸-۲۹

[۲۰] مائده ۵۴

 

نویسنده مهمان: خانم عطیه سادات حسینی

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

بهمن ۱۳۹۲
ش ی د س چ پ ج
« دی   اسفند »
 1234
567891011
12131415161718
19202122232425
2627282930