22
1392
ساز و برگ روز رستاخیز
امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند ابوذر غفاری را رحمت کند. روزی کنار خانه کعبه ایستاد و خود را معرفی کرد و گفت: من جندب بن سکن، ابوذر غفاری هستم. مردم اطراف او جمع شدند. ابوذر گفت: ای مردم هر یک از شما که قصد سفر کند به یقین توشه راهش را به قدر کفایت با خود برمیدارد. آیا نمیخواهید برای سفر آخرت برای خود توشه کافی بردارید که به کارتان آید؟ آیا در پی ساز و برگ مناسب برای سفر آخرت خود نیستید؟!
مردی به پاخاست و گفت: ای ابوذر! ما را در این کار راهنمایی کن.
ابوذر گفت: برای به یادآوردن گرمای روز رستاخیز در روزی بسیار گرم روزه بگیرید، برای کارهای بسیار مهم و دشوار روز قیامت حجی به جا آورید. برای نجات و رهایی از وحشت شب اول قبر در دل شب دو رکعت نماز خالصانه اقامه کنید و از اموال خود به مسکین و بینوایی صدقه بدهید شاید به سبب همان صدقه در ساعات سخت و دشوار روز قیامت، نجات و رهایی یابید.
سخنان خود را به دو قسمت تقسیم کنید: سخنی که خیر و خوبی در آن است بیان کنید و از حرفی که از آن فتنه و بلا برمیخیزد لب فرو بندید و دوری نمایید.
برای دنیا دو درهم قرار دهید: درهمی را برای مصرف و خرجی خانواده خود قرار دهید و درهمی را برای تامین روز رستاخیز پیش فرستید. درهم سوم زیانبار و بیفایده است پس در پی کسب آن نروید و از آن صرف نظر کنید.
دنیا را در دو جمله خلاصه کنید:جملهای را در طلب روزی حلال قرار دهید و جملهای را برای تحصیل آخرت، در پی جمله سوم که زیانبار و بیفایده است و به حال شما سودی ندارد مباشید.
سپس در خاتمه گفت: غم و اندوه روزی که در انتظارش هستم هلاکم مینماید و مرا میکشد.(۱)
امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: هر کس به یاد سفر طولانی آخرت باشد خود را آماده میسازد.(۲)
نقل شده است که جابر جعفی گفت به امام صادق علیه السلام عرض کردم: جانم به فدای شما باد ای مولای من مرا موعظه فرموده پندی دهید.
حضرت فرمود: ای جابر! دنیا را همچون مال و دارایی بدان که در خواب و رویا دیدهای بعد که از خواب بیدار میشوی چیزی از آن مال و دارایی در دست تو نیست.
ای جابر آیا مال دنیا غیر از آن جامه و لباسی است که میپوشی و سپس آن را کهنه و مندرس میکنی؟! یا غیر از غذا و طعامی است که میخوری و سرانجام آن میشود که میدانی؟
پس در شگفتم از مردمی که آغاز کارشان که همین دنیایی است که آن را توصیف کردم مانع از پایان کار آنها که سفر مرگ و سرای قیامت است میشود. در حالی که بانگ رحیل در میان آنان به صدا درآمده و منادی حرکت بر آنان فریاد میزند غافل و بیخبر سرگرم بازیچه دنیا هستند و به لهو و لعب مشغولند.(۳)
منابع
۱. بحارالانوار ج۷۵ ص۴۴۸ و ج۹۳ ص۱۱۸، امالی شیخ مفید مجلس ۲۵، خصال ج۱ ص۴۰، میزان الحکمه ج۴ ص۴۷۶،
۲. نهج البلاغه حکمت ۲۸۰
۳. مجموعه ورّام ج۲ ص۳۰
22
1392
دعای ندبه
زیارت دیگر:زیارتى است که سیّد ابن طاوس نقل کرده،و فرموده:زائر دو رکعت نماز بخواند،و پس از آن بگوید: «سلام اللّه الکامل التّامّ الشّامل»تا آخر،و ما این زیارت را در فصل هفتم از باب اول،به عنوان استغاثه به آن حضرت از کتاب«کلم طیّب»نقل کردیم،به آنجا رجوع شود.مؤلّف گوید:سیّد ابن طاووس در کتاب«مصباح الزائر»فصلى در اعمال سرداب مقدّس آورده و در آن فصل شش زیارت نقل کرده،پس از آن فرموده:دعاى ندبه به این فصل ملحق مىشود،و همچنین زیارتى که هر روز،مولاى ما صاحب الامر پس از نماز صبح به آن زیارت مىشود،و آن زیارت هفتم حساب مىشود،و دعاى عهدى که به خواندن آن در حال غیبت امر شده،و دعایى که آن را وقتى که مىخواهند از آن حرم شریف بازگردند بخوانند،آنگاه در کتاب خود به ذکر این چهار عمل شروع کرده است]چهار عمل عبارتند از:۱-دعاى ندبه، ۲-زیارت پس از نماز صبح،۳-دعاى عهد،۴-دعاى هنگام خروج از حرم[ما هم در این کتاب مبارک از آن بزرگوار پیروى کرده و آن چهار عمل را ذکر مىکنیم: عمل اول:دعاى ندبه است.مستحب است دعاى ندبه را در چهار عید،یعنى فطر و قربان و غدیر و روز جمعه بخوانند،و دعا این است:
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیما اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَى مَا جَرَى بِهِ قَضَاؤُکَ فِی أَوْلِیَائِکَ الَّذِینَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ وَ دِینِکَ إِذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ جَزِیلَ مَا عِنْدَکَ مِنَ النَّعِیمِ الْمُقِیمِ الَّذِی لا زَوَالَ لَهُ وَ لا اضْمِحْلالَ بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُّهْدَ فِی دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْیَا الدَّنِیَّهِ وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِجِهَا فَشَرَطُوا لَکَ ذَلِکَ وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِهِ فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ وَ قَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّکْرَ الْعَلِیَّ وَ الثَّنَاءَ الْجَلِیَا وَ أَهْبَطْتَ عَلَیْهِمْ مَلائِکَتَکَ وَ کَرَّمْتَهُمْ بِوَحْیِکَ وَ رَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِکَ وَ جَعَلْتَهُمُ الذَّرِیعَهَ [الذَّرَائِعَ] إِلَیْکَ
ستایش خاص خدا،پروردگار جهانیان است،و درود و سلام خدا،سلامى کامل،بر سرور ما محمد،پیامبرش و اهل بیت او،خدایا تو را ستایش،بر آنچه به آنجارى شد قضاى تو درباره اولیایت،آنانکه تنها براى خود دینت برگزیدى،آنگاه که براى ایشان اختیار کردى،فراوانى نعمت پابرجایى که نزد توست،نعمتى که تباهى و نابودى ندارد،پس از آنکه بىمیل بودن نسبت به رتبههاى این دنیاى فرومیاه،و زیب و زیورش را با آنان شرط نمودى،آنان هم آن شرط را از تو پذیرفتند،و تو هم وفا نمودن به آن را از جانب آنان دانستى،پس قبولشان کردى،و مقرّب درگاهشان نمودى،و براى آنان یاد والا،و ثناى روشن پیش آوردى،و فرشتگانت را بر آنها فرو فرستادى،و به وحىات اکرامشان فرمودى،و به دانشت به آنان عطا کردى،و ایشان را دست آویز به سویت
وَ الْوَسِیلَهَ إِلَى رِضْوَانِکَ فَبَعْضٌ أَسْکَنْتَهُ جَنَّتَکَ إِلَى أَنْ أَخْرَجْتَهُ مِنْهَا وَ بَعْضٌ حَمَلْتَهُ فِی فُلْکِکَ وَ نَجَّیْتَهُ وَ [مَعَ] مَنْ آمَنَ مَعَهُ مِنَ الْهَلَکَهِ بِرَحْمَتِکَ وَ بَعْضٌ اتَّخَذْتَهُ لِنَفْسِکَ خَلِیلا وَ سَأَلَکَ لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ فَأَجَبْتَهُ وَ جَعَلْتَ ذَلِکَ عَلِیّا وَ بَعْضٌ کَلَّمْتَهُ مِنْ شَجَرَهٍ تَکْلِیما وَ جَعَلْتَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ رِدْءا وَ وَزِیرا وَ بَعْضٌ أَوْلَدْتَهُ مِنْ غَیْرِ أَبٍ وَ آتَیْتَهُ الْبَیِّنَاتِ وَ أَیَّدْتَهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَ کُلٌّ [وَ کُلا] شَرَعْتَ لَهُ شَرِیعَهًT
و وسیله به جانب خشنودىات قرار دادى،پس بعضى را در بهشت جاى دادى،و بعضى را براى خود دوست صمیمى گرفتى،و از تو درخواست نام نیک،در میان آیندگان کرد،و تو درخواست او را اجابت نمودى،و نامش را بلند آوازه کردى،و با بعضى از میان درخت سخن گفتى،سخن گفتنى خاص،و براى او برادرش را یاور و وزیر قرار دادى،و بعضى را بدون پدر به وجود آوردى،و دلایل آشکار به او عنایت فرمودى و به روح القدس او را تأیید نمودى،و براى همه آنان شریعت مقرّر کردى،
وَ نَهَجْتَ لَهُ مِنْهَاجا وَ تَخَیَّرْتَ لَهُ أَوْصِیَاءَ [أَوْصِیَاءَهُ] مُسْتَحْفِظا بَعْدَ مُسْتَحْفِظٍ [مُسْتَحْفَظا بَعْدَ مُسْتَحْفَظٍ] مِنْ مُدَّهٍ إِلَى مُدَّهٍ إِقَامَهً لِدِینِکَ وَ حُجَّهً عَلَى عِبَادِکَ وَ لِئَلا یَزُولَ الْحَقُّ عَنْ مَقَرِّهِ وَ یَغْلِبَ الْبَاطِلُ عَلَى أَهْلِهِ وَ لا [لِئَلا] یَقُولَ أَحَدٌ لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَیْنَا رَسُولا مُنْذِرا وَ أَقَمْتَ لَنَا عَلَما هَادِیا فَنَتَّبِعَ آیَاتِکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزَى إِلَى أَنِ انْتَهَیْتَ بِالْأَمْرِ إِلَى حَبِیبِکَ وَ نَجِیبِکَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ،
و راه را روشن و واضح ساختى،و جانشینانى اختیار کردى،نگهبانى پس از نگهبان،از زمانى تا زمانى دیگر،براى برپا داشتن دینت،و حجّتى بر بندگانت،براى اینکه حق از جایگاهش برداشته نشود،و باطل بر اهل حق پیروز نگردد،و احدى نگوید چه مىشد اگر براى ما پیامبرى بیمدهنده مىفرستادى،و پرچم هدایت براى ما برپا مىنمودى تا بر این اساس از آیاتت پیروى مىکردیم،پیش از آنکه خوار و رسوا شویم،تا اینکه مقام رسالت و هدایت را به حبیب و برگزیدهات محمد(درود خدا بر او خاندانش) را رساندى،
فَکَانَ کَمَا انْتَجَبْتَهُ سَیِّدَ مَنْ خَلَقْتَهُ وَ صَفْوَهَ مَنِ اصْطَفَیْتَهُ وَ أَفْضَلَ مَنِ اجْتَبَیْتَهُ وَ أَکْرَمَ مَنِ اعْتَمَدْتَهُ قَدَّمْتَهُ عَلَى أَنْبِیَائِکَ وَ بَعَثْتَهُ إِلَى الثَّقَلَیْنِ مِنْ عِبَادِکَ وَ أَوْطَأْتَهُ مَشَارِقَکَ وَ مَغَارِبَکَ وَ سَخَّرْتَ لَهُ الْبُرَاقَ وَ عَرَجْتَ بِرُوحِهِ [بِهِ] إِلَى سَمَائِکَ وَ أَوْدَعْتَهُ عِلْمَ مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ إِلَى انْقِضَاءِ خَلْقِکَ ثُمَّ نَصَرْتَهُ بِالرُّعْبِ وَ حَفَفْتَهُ بِجَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ الْمُسَوِّمِینَ مِنْ مَلائِکَتِکَ وَ وَعَدْتَهُ أَنْ تُظْهِرَ دِینَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ وَ ذَلِکَ بَعْدَ أَنْ بَوَّأْتَهُ مُبَوَّأَ صِدْقٍ مِنْ أَهْلِهِ وَ جَعَلْتَ لَهُ وَ لَهُمْ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ ،
پس بود همانگونه که او را برگزیدى،سرور مخلوقاتت،و برگزیده برگزیدگانت،و برترین انتخاب شدگانت،و گرامىترین معتمدانت،او را بر پیامبرانت مقدم نمودى،و بر جنّ و انس از بندگانت برانگیختى و مشرقها و مغربهایت را زیر پایش گذاردى،و براق را برایش مسخّر ساختى،و آن شخصیت بزرگ را به آسمانت بالا بردى،و دانش آنچه بوده،و خواهد بود تا سپرى شدن آفرینشت به او سپردى،سپس او را با فرو انداختن هراس در دل دشمن یارى دادى،و به جبرائیل و میکائیل و نشانداران از فرشتگانت قرار گرفتى،و به او وعده دادى که دینش را بر همه دینها پیروز گردانى گرچه مشرکان را خوش نیاید،و این کار پس از آن بود که در جایگاه راستى از اهلش جایش دادى،و قرار دادى براى او و ایشان نخستین خانهاى که براى مردم بنا شد،
لَلَّذِی بِبَکَّهَ مُبَارَکا وَ هُدًى لِلْعَالَمِینَ فِیهِ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کَانَ آمِنا وَ قُلْتَ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرا ثُمَّ جَعَلْتَ أَجْرَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَوَدَّتَهُمْ فِی کِتَابِکَ فَقُلْتَ قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرا إِلا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَى وَ قُلْتَ مَا سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ وَ قُلْتَ مَا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلا مَنْ شَاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِیلا فَکَانُوا هُمُ السَّبِیلَ إِلَیْکَ ،
که در مکه است،خانه بابرکت،و مایه راهنمایى براى جهانیان،در آن خانه نشانههاى آشکارى است،مقام ابراهیم،و هرکه وارد آن شد،در امان بود،در حق آنان فرمودى:جز این نیست که خدا اراده فرموده،پلیدى را از شما خانواده ببرد،و شما را پاک گرداند،پاککردنى شایسته،سپس پاداش محمد را در قرآنت موّدت اهل بیت او قرار دادى،و فرمودى بگو من از شما براى رسالت پاداشى جز مودّت نزدیکانم نمىخواهم،و فرمودى:آنچه به عنوان پاداش از شما خواستم،آن هم به سود شماست،و فرمودى:من از شما براى رسالت پاداشى نمىخواهم،جز کسىکه بخواهد،راهى به جانب پروردگارش بگیرد،پس آنان راه به سوى تو بودند،
وَ الْمَسْلَکَ إِلَى رِضْوَانِکَ فَلَمَّا انْقَضَتْ أَیَّامُهُ أَقَامَ وَلِیَّهُ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِمَا وَ آلِهِمَا هَادِیا إِذْ کَانَ هُوَ الْمُنْذِرَ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ فَقَالَ وَ الْمَلَأُ أَمَامَهُ مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَ قَالَ مَنْ کُنْتُ أَنَا نَبِیَّهُ فَعَلِیٌّ أَمِیرُهُ وَ قَالَ أَنَا وَ عَلِیٌّ مِنْ شَجَرَهٍ وَاحِدَهٍ وَ سَائِرُ النَّاسِ مِنْ شَجَرٍ شَتَّى وَ أَحَلَّهُ مَحَلَّ هَارُونَ مِنْ مُوسَى فَقَالَ لَهُ أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلا أَنَّهُ لا نَبِیَّ بَعْدِی وَ زَوَّجَهُ ابْنَتَهُ سَیِّدَهَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ أَحَلَّ لَهُ مِنْ مَسْجِدِهِ مَا حَلَّ لَهُ وَ سَدَّ الْأَبْوَابَ إِلا بَابَهُ ثُمَّ أَوْدَعَهُ عِلْمَهُ وَ حِکْمَتَهُ فَقَالَ:
و راه به حریم خشنودىات،انگاه که روزگار آن حضرت سپرى شد،نمایندهاش على بن ابیطالب(درود تو بر آن دو و خاندانشان باد)را،براى راهنمایى برگماشت،چرا که او بیمدهنده،و براى هر قومى راهنما بود،پس درحالى که انبوهى از مردم در برابرش بودند فرمود:هرکه من سرپرست او بودم،پس على سرپرست اوست،خدایا دوست بدار کسىکه على را دوست دارد،و دشمن بدار کسى را که دشمن على است،و یارى کن هرکه او را یارى کند،و خوار کن هرکه او را وا گذارد،و فرمود:هر که من پیامبرش بودم،پس على فرمانرواى اوست،و فرمود:من و على از یک درخت هستیم،و سایر مردم از درختهاى گوناگونند،و جایگاه او را نسبت به خود همچون جایگاه هارون به موسى قرار داد،و به او فرمود:تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسایى،جز اینکه پس از من پیامبر نیست،و دخترش سرور بانوان جهانیان را به همسرى او در آورد،و از مسجدش براى او حلال کرد،آنچه را براى خودش حلال بود،و همه درهایى را که به مسجد باز مىشد بست مگر در خانه او را،آنگاه علم و حکمتش را به او سپرد،و فرمود:
أَنَا مَدِینَهُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ الْمَدِینَهَ وَ الْحِکْمَهَ فَلْیَأْتِهَا مِنْ بَابِهَا ثُمَّ قَالَ أَنْتَ أَخِی وَ وَصِیِّی وَ وَارِثِی لَحْمُکَ مِنْ لَحْمِی وَ دَمُکَ مِنْ دَمِی وَ سِلْمُکَ سِلْمِی وَ حَرْبُکَ حَرْبِی وَ الْإِیمَانُ مُخَالِطٌ لَحْمَکَ وَ دَمَکَ کَمَا خَالَطَ لَحْمِی وَ دَمِی وَ أَنْتَ غَدا عَلَى الْحَوْضِ خَلِیفَتِی وَ أَنْتَ تَقْضِی دَیْنِی وَ تُنْجِزُ عِدَاتِی وَ شِیعَتُکَ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْیَضَّهً وُجُوهُهُمْ حَوْلِی فِی الْجَنَّهِ وَ هُمْ جِیرَانِی وَ لَوْ لا أَنْتَ یَا عَلِیُّ لَمْ یُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدِی وَ کَانَ بَعْدَهُ هُدًى مِنَ الضَّلالِ وَ نُورا مِنَ الْعَمَى وَ حَبْلَ اللَّهِ الْمَتِینَ وَ صِرَاطَهُ الْمُسْتَقِیمَ،
من شهر علمم و على در آن شهر است،پس هر که اراده شهر علم و حکمت کند،باید از در آن وارد شود،سپس گفت:تو برادر و جانشین و وارث منى،گوشتت از گوشت من،و خونت از خون من،و آشتى با تو،آشتى با من،و جنگ با تو،جنگ با من است،و ایمان با گوشت و خونت آمیخته شده،چنانکه با گوشت و خون من درآمیخته{#۸۱۶#}و تو فرداى قیامت کنار حوض کوثر جانشین منى،و تو قرضم را مىپردازى،و به وعدههاى من وفا مىکنى،و شیعیان تو بر منبرهایى از نورند،درحالىکه رویشان سپید،و در بهشت پیرامون من،و همسایگان منند،و اگر تو اى على نبودى،اهل ایمان پس از من شناخته نمىشدند،و آن حضرت پس از پیامبر،مایه هدایت از گمراهى،و نور از نابینایى و ریسمان استوار خدا و راه راست او بود،
لا یُسْبَقُ بِقَرَابَهٍ فِی رَحِمٍ وَ لا بِسَابِقَهٍ فِی دِینٍ وَ لا یُلْحَقُ فِی مَنْقَبَهٍ مِنْ مَنَاقِبِهِ یَحْذُو حَذْوَ الرَّسُولِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِمَا وَ آلِهِمَا وَ یُقَاتِلُ عَلَى التَّأْوِیلِ وَ لا تَأْخُذُهُ فِی اللَّهِ لَوْمَهُ لائِمٍ قَدْ وَتَرَ فِیهِ صَنَادِیدَ الْعَرَبِ وَ قَتَلَ أَبْطَالَهُمْ وَ نَاوَشَ [نَاهَشَ] ذُؤْبَانَهُمْ فَأَوْدَعَ قُلُوبَهُمْ أَحْقَادا بَدْرِیَّهً وَ خَیْبَرِیَّهً وَ حُنَیْنِیَّهً وَ غَیْرَهُنَّ فَأَضَبَّتْ [فَأَصَنَّتْ] [فَأَصَنَ] عَلَى عَدَاوَتِهِ وَ أَکَبَّتْ عَلَى مُنَابَذَتِهِ حَتَّى قَتَلَ النَّاکِثِینَ وَ الْقَاسِطِینَ وَ الْمَارِقِینَ وَ لَمَّا قَضَى نَحْبَهُ وَ قَتَلَهُ أَشْقَى [الْأَشْقِیَاءِ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ] الْآخِرِینَ یَتْبَعُ أَشْقَى الْأَوَّلِینَ لَمْ یُمْتَثَلْ أَمْرُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی الْهَادِینَ بَعْدَ الْهَادِینَ وَ الْأُمَّهُ مُصِرَّهٌ عَلَى مَقْتِهِ مُجْتَمِعَهٌ عَلَى قَطِیعَهِ رَحِمِهِ وَ إِقْصَاءِ وَلَدِهِ إِلا الْقَلِیلَ مِمَّنْ وَفَى لِرِعَایَهِ الْحَقِّ فِیهِمْ ،
با نزدیکاش در خویشاوندى به رسول خدا،کسى بر او پیشى نگرفت،و همچنین با سابقهاش در دین،کسى بر او مقدم نبود،و در فضیلتى از فضائل هیچکس به او نرسید،کار پیامبر(درود خدا بر او خاندانش)را پى گرفت،و براساس تأویل قران جنگ مىکرد،و درباره خدا سرزنش هیچ سرزنشکنندهاى را به خود نمىگرفت،خون شجاعان عرب را،در راه خدا به زمین ریخت،و دلاورانشان را از دم تیغ گذراند و با گرگانشان در افتاد،پس به دلهایشان کینه سپرد،کینه جنگ بدر و خیبر و حنین و غیر آنها را،پس دشمنى او را در نهاد خود جا دادند و به جنگ با او رو آوردند،تا پیمانشکنان و جفا پیشگان و خارجشدگان از دایره دین را کشت،و هنگامىکه درگذشت و او را بدبختترین پسینیان،که از بدبختترین پیشینیان کرد،به قتل رساند،دستور رسول خدا(درود خدا بر او و خاندانش)در باره هدایتکنندگان،از پس هدایتکنندگان]امامان بعد از پیامبر[اطاعت نشد،دامّت بر دشمنى نسبت به آن حضرت پافشارى کردند،و براى قطع رحم او،و تبعید فرزندانش گرد آمدند،مگر اندکى از کسانىکه براى رعایت حق درباره ایشان به پیمان پیامبر وفا کردند
فَقُتِلَ مَنْ قُتِلَ وَ سُبِیَ مَنْ سُبِیَ وَ أُقْصِیَ مَنْ أُقْصِیَ وَ جَرَى الْقَضَاءُ لَهُمْ بِمَا یُرْجَى لَهُ حُسْنُ الْمَثُوبَهِ إِذْ کَانَتِ الْأَرْضُ لِلَّهِ یُورِثُهَا مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ الْعَاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ وَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنْ کَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولا وَ لَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ فَعَلَى الْأَطَائِبِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِمَا وَ آلِهِمَا فَلْیَبْکِ الْبَاکُونَ وَ إِیَّاهُمْ فَلْیَنْدُبِ النَّادِبُونَ وَ لِمِثْلِهِمْ فَلْتُذْرَفِ [فَلْتَدُرَّ] الدُّمُوعُ وَ لْیَصْرُخِ الصَّارِخُونَ وَ یَضِجُّ [یَضِجَ] الضَّاجُّونَ وَ یَعِجُّ [یَعِجَ] الْعَاجُّونَ أَیْنَ الْحَسَنُ أَیْنَ الْحُسَیْنُ أَیْنَ أَبْنَاءُ الْحُسَیْنِ صَالِحٌ بَعْدَ صَالِحٍ وَ صَادِقٌ بَعْدَ صَادِقٍ أَیْنَ السَّبِیلُ بَعْدَ السَّبِیلِ ،
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر اسفند ۲۲, ۱۳۹۲
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت اسفند ۲۲, ۱۳۹۲
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان اسفند ۲۲, ۱۳۹۲
- سجده شکر اسفند ۲۲, ۱۳۹۲
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر اسفند ۲۲, ۱۳۹۲