شهریور
5
1399

حجاز تا کربلا (قسمت نوزدهم)

کربلا
زمان: دوشنبه ششم محرم الحرام ۶۱ هجری

عمربن سعد، نامه‌ای را از عبیدالله دریافت می‌دارد که مضمون آن چنین است: من از لشکر سواره و پیاده چیزی را از تو فروگذار نکردم، و توجه داشته باش که مأمورانی سپرده‌ام تا هر روز وضعیت را به من گزارش کنند.
حبیب بن مظاهر از حضرت اجازه می‌گیرد تا نزد طایفه‌ای از بنی اسد ـ که در آن نزدیکی‌ها زندگی می‌کردند ـ رفته و آنان را به یاری فرا خواند، حضرت اجازه دادند. «حبیب» نزد آنها رفت و گفت: «امروز از من فرمان برید و به یاری حسین بشتابید تا شرف دنیا و آخرت از آن شما باشد». تعداد ۹۰ نفر بپاخواستند و حرکت کردند، اما در میان راه با لشکر عمربن سعد برخورد کردند و چون تاب مقاومت نداشتند، پراکنده شده و برگشتند. «حبیب» به نزد حضرت رسید و جریان را تعریف نمود. حسین(ع) گفت: «لاحول و لا قوه الا بالله»

نامه امام حسین (ع) از کربلا به برادرش محمدبن حنفیه و بنی هاشم:
مثل اینکه دنیا اصلاً وجود نداشته (این گونه دنیا بی ارزش و نابود شدنی است) و آخرت همیشگی و دائم بوده و هست.

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

شهریور ۱۳۹۹
ش ی د س چ پ ج
« مرداد   مهر »
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031