30
1391
حدیث ماه مبارک رمضان
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله :
إنَّ أبوابَالسَّماءِ تُفتَحُ فی أوَّلِلَیلَهٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ ولاتُغلَقُ إلى آخِرِلَیلَهٍ مِنهُ؛
درهاى آسمان در شب اول ماه رمضان گشوده مىشود و تا آخرین شب این ماه بسته نمىشود
بحارالأنوار: ج ۹۶، ص ۳۴۴
14
1390
۱۰. همنشینى با قرآنشناسان و قرآنپژوهان
یکى دیگر از مؤلفههاى تأثیرگذار بر تقویت انس با قرآن براى مردم، همنشینى با قرآنپژوهان و قرآنشناسان است. از آنجا که قرآن نور است و حاملان وارسته و آشنا به قرآن از این نور بهرهمندند، همنشینى با این گروه خود بر انس با قرآن و رابطه بهتر با خداوند تأثیر دارد.
به تعبیر زیباى پیامبر اکرم «ص»: «حمله القرآن عرفاء اهل الجنه»[۱].
حواریون از حضرت عیسى«علیه السلام» پرسیدند: با چه کسانى مجالست کنیم؟حضرت در پاسخ فرمود: «کسى که دیدارش شما را به یاد خداوند بیندازد و گفتارش بر دانش شما بیفزاید و رفتارش شما را به آخرت ترغیب کند».[۲]
7
1390
نمونه ای از توبه واقعی
ابوبصیر گفت مرا همسایه ای بود از معاونین و همکاران سلطان جور ، ثروت زیادی به دست آورده بود.چند کنیز آوازه خوان و مطرب داشت و پیوسته مجلسی از هواپرستان تشکیل میداد به لهو و لعب و عیش و طرب می گذرانید کنیزان آواز می خواندند و آنها شراب میخوردند ، چون مجاور با من بود همیشه به واسطه شنیدن آن منکرات از دست او ناراحتی داشتم چند مرتبه گوشزدش کردم ولی نپذیرفت ، آن قدر اصرار و مبالغه نمودم تا روزی گفت : من مردی مبتلا و اسیر شیطانم اما تو گرفتار شیطان و هوای نفس نیستی ، اگر وضع مرا به صاحب خود حضرت صادق (ع) بگویی شاید خداوند مرا از پیروی نفس به واسطه تو نجات دهد ، ابوبصیر گفت سخن آنمرد بر دلم نشست ، صبر کردم تا زمانی که خدمت حضرت صادق (ع) رسیدم داستان همسایه ام را به آن جناب عرض کردم فرمود : وقتی به کوفه برگشتی او به دیدن تو می آید بگو جعفربن محمد (ع) می گوید آنچه از کارهای زشت می کنی ترک کن برایت بهشت را ضمانت میکنم به کوفه برگشتم مردم به دیدنم آمدند او نیز با آنها بود همینکه خواست حرکت کند نگاهش داشتم وقتی اطاق خلوت شد ، گفتم وضع تو را برای حضرت صادق (ع) شرح دادم ، فرمود او را سلام برسان و بگو آن حال را ترک کند تا برایش بهشت را ضمانت کنم گریه اش گرفت ، گفت تو را به خدا قسم جعفربن محمد (ع) این حرف را به تو فرمود ؟ سوگند یاد کردم آری ، گفت همین مرا بس است از منزل خارج شد ، پس از چند روز که گذشت از پی من فرستاد ، وقتی پیش او رفتم دیدم پشت درب ایستاده برهنه است گفت هرچه در خانه مال داشتم در محلش صرف کردم و چیزی باقی نگذاشتم اینک می بینی از برهنگی پشت درب ایستاده ام ، من به دوستان خود مراجعه کردم مقداریکه تامین لباسش را بکند تهیه نموده برایش آوردم ، باز پس از چند روز دیگر پیغام داد مریض شده ام بیا تو را ببینم در مدت مریضیش مرتب از او خبر می گرفتم و با داروهایی به معالجه او مشغول بودم ، بالاخره به حال احتضار رسید در کنار بسترش نشسته بودم و او در حال مرگ بود در این موقع بیهوش شد وقتی به هوش آمد ( در حالی که لبخندی بر لبانش آشکار بود ) گفت ابابصیر : صاحبت حضرت صادق (ع) به وعده خود وفا کرد ، این به گفت و دیده از جهان بربست ، در همان سال وقتی به حج رفتم در مدینه خدمت حضرت صادق (ع) رسیدم درب منزل اجازه ورود خواستم ، همینکه وارد شدم هنوز یک پایم در خارج و یکی داخل منزل بود که حضرت فرمود ابابصیر ! ما به وعده خود نسبت به همسایه ات وفا کردیم.
بحارالانوار جلد ۱۱ صفحه ۱۴۶ ، پند تاریخ جلد ۴ صفحه ۲۳۸
گاهشمار تاریخ خورشیدی
ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
---|---|---|---|---|---|---|
« فروردین | ||||||
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر خرداد ۷, ۱۳۹۰
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت خرداد ۷, ۱۳۹۰
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان خرداد ۷, ۱۳۹۰
- سجده شکر خرداد ۷, ۱۳۹۰
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر خرداد ۷, ۱۳۹۰