تیر
1
1393

رهِ عشق؛ تفسیر سورۀ کهف ۹

حجت‌الاسلام والمسلمین سیدسعید لواسانی:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏
إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زِینَهً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً (۷) وَ إِنَّا لَجاعِلُونَ ما عَلَیْها صَعِیداً جُرُزاً (۸)
آیه ۷
إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زِینَهً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً
ترجمه
بی‌گمان ما هرچه روی زمین است، زینتی برای آن قرار داده‏ ایم تا ایشان را بیازماییم که کدام‏یک از آنان نیکوکارتر هستند.
زینت زمین و زینت انسان
آیۀ هفتم و هشتم، ادامۀ تسلی به رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم [المیزان: ۱۳/۲۳۷] و تبیین دلیل رویگردانی کافران از ایمان است. [البحر المدید: ۳/۲۴۷] در آن روشن می‌شود که مشکل کافران؛ آن است که گرفتار وهم هستند و تصور می‌کنند که هدف آفرینش آن‌ها زندگی دنیویی و زیبایی‌های موقتی دنیویی است. زیبایی‌های طبیعی چون زیبا هستند، چشمان آدمی را نوازش و به خود جلب می‌کند. اما باید توجه داشت که آنها زینت زمین هستند، نه جان انسان؛ زیرا زوال‌پذیرند و جان انسان تنها در ابدیت آرامش می‌گیرد. هر آنچه در زمین است، زینت زمین است نه زینت ما و این نکتۀ بسیار مهمی است که اگر به آن توجه کنیم، به مال و امکانات مادی خود غره نمی‌شویم، بلکه می‌دانیم که همۀ این امور رفتنی هستند: «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِینَهُ الْحَیاهِ الدُّنْیا» [کهف: ۴۶]
اما زینت ما چیست؟ طبق آیۀ ۷ سورۀ مبارکۀ حجرات؛ خداوند ایمان را زینت ما قرار داده است: «وَ لکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُم» یعنی خداوند هرچه در زمین است، زینت خود زمین قرار داد، اما ایمان را زینت بشریت مقرر فرمود.
بنابراین ما هرچه در این دنیا به دست آوریم، هرچند زیبا و دوست‌داشتنی باشد، زینت ما نیست، بلکه زینت زمین است، و تنها ایمان زینت ماست. زیرا انسان برای دنیا آفریده نشده است، بلکه انسان برای آخرت آفریده شده است: «وَ ما هذِهِ الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَهَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُون» [عنکبوت: ۶۴] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرمایند: «مَا خُلِقْتُمْ لِلْفَنَاءِ بَلْ خُلِقْتُمْ‏ لِلْبَقَاءِ وَ إِنَّمَا تُنْقَلُونَ مِنْ دَارٍ إِلَى دَارٍ» [بحار الانوار: ۵۸/۷۸] «شما برای نابودی آفریده نشدید، بلکه برای باقی‌ماندن آفریده شده‌اید، و جز این نیست که از خانه‌ای (که خانۀ نابودی و نیستی) به خانه‌ای (که خانۀ همیشگی و ابدی است) منتقل می‌شوید.» بنابراین باید با چیزی به آخرت وارد شویم که به کار ما بیاید و آن تنها ایمان است، ایمان واقعی که در ذیل آیه دوم همین سوره دیدیم که حتماً همراه عمل صالح است. پس زینت واقعی انسان ایمان است، اما باغ و خانه و فرش و ماشین و همۀ امکانات مادی و دنیویی از ما گرفته می‌شود، و چیزی که از ما جدا شود، یقیناً نمی‌تواند زینت ما باشد و نباید به آن دلبسته شویم. اما شیطان گاهی چیزهایی را برای انسان زینت می‌دهد که آن‌ها زینت‌های بدلی هستند: «زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا الْحَیاهُ الدُّنْیا» [بقره: ۲۱۲] که بعداٌ حسرت می‌خوریم که چگونه فریب خوردیم: «یا حَسْرَتى‏ عَلى‏ ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّه» [زمر: ۵۶] «دریغا بر آنچه در حضور خدا کوتاهى ورزیدم.»
هدف آفرینش زینت‌های زمینی
اما هدف از این زینت‌های زمینی چیست؟ آزمون بشر است که چه کسی نیکوکردارتر است: «لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً» در آیۀ ۱۴ آل‌عمران می‌فرماید: «زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِینَ وَ الْقَناطِیرِ الْمُقَنْطَرَهِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّهِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَهِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْث ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآب» «دوستىِ خواستنی‌هایی از زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سیم و اسب‏هاى نشاندار و دام‌ها و کشتزار براى مردم آراسته شده است، و حال آنکه این جمله، مایه بهره‌وری‌های زندگى دنیاست، و فرجام نیکو نزد خداست.» یعنی این خواستنی‌ها، زینت زندگی دنیاست، زیرا انسان معجونی از دو بُعد است: بُعد نخست جسم و بدن اوست: «إِنِّی خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِین» [ص: ۷۱]
دوم روح او «وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی» [ص: ۷۲]
بنابراین دو کشش دارد: هم کشش غریزی و طبیعی به دنیا و طبیعت و هم کشش فطری به خدا و عالم ملکوت؛ از میان این دو بُعد روح اصل است و بر جسم حاکم است و از میان این دو کشش، کشش فطری است که اصالت دارد. منتها خداوند هر دو را در دسترس انسان قرار داده است، تا او را بیازماید که آیا می‌تواند تشخیص بدهد که دنیا موطن و جایگاه او نیست، بلکه دنیا جایگاه عمل نیکو یعنی عقل‌ورزی، پرهیز از محارم الله، و فرمانبرداری خداست. چنانچه از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در تفسیر آیه می‌فرمایند: «لیبلوکم أیکم أحسن عملا و أورع عن محارم الله و أسرعکم فی طاعه الله» [المیزان: ۱۳/۲۳۹] «شما را می‌آزماید که کدام یک از شما عقل نیکوتر، و نسبت به محارم الله پرهیزگارتر، و در فرمانبرداری سریع‌تر هستید.»
آیۀ ۸
وَ إِنَّا لَجاعِلُونَ ما عَلَیْها صَعِیداً جُرُزاً
ترجمه
و ما آنچه را بر آن است، قطعاً بیابانى بى‏گیاه خواهیم کرد
استعاره‌ای دربارۀ زندگی دنیا
در ادامه می‌فرماید: هنگامى که آزمون به پایان رسد، آنچه را بر روى زمین است از بین مى‏بریم و آن را به صورت خاکى بى‏گیاه و جایى که مورد رغبت نباشد درمى‏آوریم‏، و این مَثَل زندگی دنیاست که هم‌چون زمینی بی‌گیاه می‌شود که هیچ رغبتی به آن نیست. بنابراین آن‌چه در زمین است، در حقیقت برای زمین زینت هستند؛ و برای انسان، وسیلۀ آزمون و سرگرمی‌هایی در زندگی دنیا. اما چه کسی این سرگرمی‌ها را برای انسان زینت قرار داده است؟ شیطان؛ «وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ ما کانُوا یَعْمَلُون» [انعام: ۴۳]
این امور در حقیقت زینت نیستند، بلکه وسیلۀ آزمون هستند، همسر، فرزند، امکانات مالی و باغ و بوستان، مزرعه و اسب و غیره همگی وسیلۀ و محک آزمون هستند که ای انسان در دنیا چه کرده‌ای؟ توجه هم بشود که هرچه خداوند داده است، زیبا و «زینۀ الله» است، و چون زیباست، برای انسان حلال است: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ» [اعراف: ۳۲]
اما هیچ‌کدام از آن‌ها هدف انسان نیستند، بلکه مواهب الهی هستند که خداوند برای بندگان خود آفریده است، اما نباید زینت داخلی انسان شوند، زیرا زینت‌های دنیا از دست انسان می‌رود و سرنوشت نهایی انسان؛ تنها با زینت درونی رقم می‌خورد. حقیقت این زینت‌ها «صعیداً جرزاً» است. «صعید» «سطح زمین» را گویند. «جرز» «زمینی است که در آن گیاه نمی‌روید، مانند اینکه زمین تخم گیاهان را می‌خورد.» [المیزان: ۱۳/۲۳۷]
بنابراین می‌فرماید: «ما زمین را بعد از آبادى ویران مى‏سازیم و سطح آنها را صاف و هموار مى‏کنیم بطورى که خشک و فاقد گیاه باشد.» [مجمع البیان: ۶/۶۹۵]
به تعبیر دیگر؛ هدف از زیبایی‌های دنیایی آزمون مردم است، تا نیکوکار مشخص شود، اما وقتی زمان کوچ رسید، مدت سکونت آن‌ها در زمین پایان یافت، زمین خشک و بی‌گیاه می‌شود و همه از دست انسان می‌روند. و این حقیقت زندگی انسان است. بنابراین دلیل اعراض کافران؛ سرگرمی به زندگی مادی است، و ای رسول ما! از اعراض آن‌ها غمگین نباش، آن‌ها درگیر آزمون ما هستند. بنابراین آیۀ «وَ إِنَّا لَجاعِلُونَ ما عَلَیْها صَعِیداً جُرُزاً» معنایی کنایی و استعاری دارد که مقصود از آن قطع رابطۀ انسان و بهره‌های زندگی دنیاست، که در زمین یافت می‌شود. [المیزان: ۱۳/۲۳۸]

دی
3
1391

توکل حضرت ابراهیم(ع) بر خداوند

یکی از بهترین نمونه و اسوه برای این نوع توکل همانا توکل شگفت‌انگیز حضرت ابراهیم خلیل الرحمن (ع) است که در آن شرایط حساس به پروردگار خود اعتماد کرد آنگاه که بت‌پرستان تصمیم گرفتند او را در میان آتش بسوزانند و از بین ببرند.

«قالوا حَرَّقُوهُ وَ انصُرُوا الِهَتَکُمْ إنْ کُنتُم فاعِلین»

«گفتند او را بسوزانید و خدایان خود را یاری کنید اگر کاری از شما ساخته است.»

برخی از مورخین نوشته‌اند:« یک ماه هیزم جمع‌آوری کردند و آنقدر هیزم روی هم ریختند که هنگام آتش زدن هیزم‌ها به قدری شعله آتش شدید بود که حتی پرندگان قادر نبودند از آن منطقه عبور کنند، زیرا پر و بالشان آتش می‌گرفت»

آنقدر برای جمع‌آوری هیزم کوشش می‌کردند و به آن اهمیت می‌دادند که مرحوم طبرسی می‌نویسد:« کسانی که بیمار بودند و به زنده بودن خود امید نداشتند، وصیت می‌کردند که مقداری از مال آنان را صرف خریدن هیزم برای سوزاندن ابراهیم کنند و حتی برخی از زنان که کارشان پشم ریسی بود و با این زحمت برای خود مال تهیه نموده و از درآمد آن هیزم تهیه می‌کردند. اگر زنی مریض می‌شد نذر می‌کرد چنانچه شفا یابد مقداری هیزم برای سوزانیدن ابراهیم تهیه کند‍‍!!»

به هر حال تا آنجا که توان داشتند هیزم روی هم انباشتند و آنگاه که هیزم‌ها را آتش زدند و خواستند حضرت ابراهیم(ع) را در میان آتش بیفکنند از شدت حرارت نمی‌توانستند نزدیک آتش بروند تا این که شیطان منجنیقی برای آنان ساخت و ابراهیم را بر بالای آن نهادند و آن حضرت را به درون آتش پرتاب کردند.

امام صادق(ع) فرمود:« هنگامی که ابراهیم را بالای منجنیق گذاشتند و می‌خواستند او را در آتش بیفکنند جبرئیل به ملاقاتش آمد و پس از سلام گفت: آیا نیازی داری که به تو کمک کنم؟ ابراهیم(ع) جواب گفت: اما به تو نه.»

«جبرئیل به حضرت ابراهیم(ع) پیشنهاد کرد حال که از من کمک نمی‌طلبی پس از خدا نیازت را بخواه.»

و ابراهیم گفت:« همین قدر که خداوند از حال من آگاه است کافی است.»

سرانجام برای این که حضرت ابراهیم(ع) کار خود را به خدا واگذاشت و به او اعتماد کرد آتش بر او گلستان شد.

«و ما گفتیم ای آتش! برای ابراهیم سرد و سالم باش.»

«و آنچنان آتش سرد شد که: اگر خداوند متعال به آتش نمی‌فرمود بر ابراهیم سالم باش و تنها می‌فرمود سرد باش، جان ابراهیم از سرما به خطر می‌افتاد.»

کسی که تا این حد بر خدا توکل کند خداوند متعال نیز او را از گرفتاری‌ها و سختی‌ها نجات می‌دهد و آتش را تبدیل به گلستان می‌کند.

پی نوشت:
۱.انبیاء آیه ۶۸
۲. تفسیر قرطبی ج ۱ ص ۳۰۳
۳. تفسیر مجمع البیان ج ۴ ص ۵۴
.۴ بحار، ج ۷۱ ص ۱۵۶
۵. تفسیر تبیان ج ۷ ص ۲۶۳

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031