بهمن
19
1394

شان نزول آیه ۱سوره انفال

تفسیر نمونه:

از ابن عباس چنین نقل شده که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در روز جنگ بدر براى تشویق جنگجویان اسلام جوائزى براى آنها تعیین کرد و مثلا فرمود کسى که فلان فرد دشمن را اسیر کند و نزد من آورد چنین پاداشى را به او خواهم داد، این تشویق (علاوه بر روح ایمان و جهاد که در وجود آنها شعله ور بود) سبب شد که سربازان جوان پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در یک مسابقه افتخار آمیز با سرعت به سوى هدف بشتابند، ولى پیر مردان و افراد سالخورده در زیر پرچمها توقف کردند، هنگامى که جنگ بدر پایان پذیرفت ، جوانان براى گرفتن پاداشتهاى افتخارآمیز خود به خدمت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) شتافتند، اما پیر مردان به آنها گفتند که ما نیز سهمى داریم ، زیرا ما تکیه گاه و مایه دلگرمى شما بودیم و اگر کار بر شما سخت مى شد و عقب نشینى مى کردید ، حتما به سوى ما مى آمدید، در این موقع میان دو نفر از انصار مشاجره لفظى پیدا شد و راجع به غنائم جنگ با یکدیگر گفتگو کردند، آیه فوق نازل شد و صریحا غنائم را متعلق به پیغمبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) معرفى کرد که هر گونه بخواهد با آن رفتار کند، پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) هم آنرا به طور مساوى در میان همه جنگجویان تقسیم کرد، و دستور داد که میان برادران دینى صلح و اصلاح شود.

 

تفسیر المیزان:

نفل یعنی زیادی و اضافه ، یا آن چیزی که مالکی نداشته باشد، و برآن مقدار اموالی اطلاق می شود که زاید بر آن اموالیست که مردم مالک آن هستند،مثل کوهها و رودخانه هاو بیابانها و اموال بی وارث ،چنین اموالی از آن خدا ورسول است و بر غنائم جنگی نیز انفال اطلاق می شود و سئوال مردم گویای آنست که در باره انفال خصومتی وجود داشته است ، خلاصه می فرماید:اینچنین اموالی که مالکی ندارند از آن خدا و رسول است ، لذا از خدا بترسید و به حدودآنها تجاوز نکنید و میان خود صلح بر قرار نمائید، یعنی خصومتهایی که بین شماظاهر شده و روابط شما را تیره کرده و حالات شما را دگرگون و تباه نموده ،اصلاح نمائیدو همه این عبارات گویای آنست که در باره مسأله انفال بین مردم نزاع و تخاصم وجود داشته و به همین جهت هم حکم آن را از پیامبر(صلى اللّه علیه و آله و سلّم )سئوال کرده اند و آیه شریفه پس از بیان حکم این مسأله می فرماید:اگر مؤمن هستید ،احکام خدا و رسول را تصدیق کنید و در عمل به آنها از خدا و رسولش اطاعت نمائید.

 

مهر
16
1392

خواندن خداوند با اسم اعظم

روایت شده که امیرالمؤمنین علی علیه السلام به «براء بن عازب» فرمود: هنگامی که می‌خواهی خدا را به اسم اعظمش بخوانی، از آغاز سوره حدید تا شش آیه را بخوان:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

«سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ     لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ هُوَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ   هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیمٌ    هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ یَعْلَمُ ما یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَ ما یَخْرُجُ مِنْها وَ ما یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما یَعْرُجُ فِیها وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ    لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ    یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ یُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ وَ هُوَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ»

و سپس چهار آیه آخر سوره حشر را بخوان:

« لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْیَهِ اللَّهِ وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ   هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَهِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ    هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ    هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ»

بعد دو دستت را بلند کن و بگو:« یَا مَنْ هُوَ هکَذا، أسئَلُکَ بِحَقِّ هذِهِ الْأسْمَاءِ أنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أنّ تَفْعَلَ بی کَذا و کذا»

[و به جای کذا و کذا] آنچه را می‌خواهی بگو، سوگند به خداوندی که معبودی جز او نیست به حاجتت خواهی رسید إن شاء الله.

منبع: تفسیر نمونه، ج ۲۳، ص ۳۱۱

آبان
24
1391

فضیلت سوره اخلاص

این سوره چنانکه از نامش پیدا است (سوره اخلاص و سوره توحید) از توحید پروردگار، و یگانگی او سخن می گوید، و در چهار آیه کوتاه چنان توصیفی از یگانگی خداوند کرده که نیاز به اضافه ندارد.

در شاءن نزول این سوره از امام صادق (علیه السلام ) چنین نقل شده : یهود از رسول الله (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) تقاضا کردند خداوند را برای آنها توصیف کند، پیغمبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) سه روز سکوت کرد و پاسخی نگفت ، تا این سوره نازل شد و پاسخ آنها را بیان کرد.

(بیشتر…)

آبان
24
1391

اهمیت بسم الله در آغاز کارها

میان همه مردم جهان رسم است که هر کار مهم و پر ارزشی را به نام بزرگی از بزرگان آغاز میکنند، یعنی آن کار را با آن شخصیت مورد نظر از آغاز ارتباط میدهند. ولی آیا بهتر نیست که برای پاینده بودن یک برنامه و جاوید ماندن یک تشکیلات، آن را به موجود پایدار و جاویدانی ارتباط دهیم که فنا در ذات او راه ندارد، از میان تمام موجودات آنکه ازلی و ابدی است تنها ذات پاک خداست و به همین دلیل باید همه چیز و هر کار را با نام او آغاز کرد و از او استمداد نمود لذا در نخستین آیه قرآن میگوئیم : (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ) « بنام خداوند بخشنده بخشایشگر»

(بیشتر…)

تیر
8
1391

تفاوت ان شاء الله با انشاءلله

آیا به کلمات و الفاظی که روزانه می نویسیم دقت کرده ایم ؟

برخی از این الفاظ رایج به دلیل عدم مشروعیت و مخالفت آنان با اعتقادات ما می تواند خطراتی به همراه داشته باشد.
از بین این الفاظ ( ان شاء الله ) در بعضی اوقات انشاء الله نوشته می شود, با کمی دقت به معانی این دو متوجه می شویم که این دو لفظ با هم تفاوت دارند .

إنشاء مصدر فعل « أنشأ » و به معنای ( ایجاد کردن ,به وجود آوردن , خلق کردن ) است.

طبق این آیه (( إِنَّا أَنشأْنَهُنَّ إِنشاءً ))(۳۵٫واقعه)ما آنان را به وصفی ناگفتنی ایجاد کردیم .

پس ابراز (انشاءالله) در مواقعی که می خواهیم کاری را انجام دهیم، معنای ایجاد و خلق از سوی ما را القاء می کند، یعنی ما خداوند را ایجاد کرده ایم.( العیاذبالله )

«إن» در (ان شاء الله) حرف شرط و به معنای « اگر » و فعل « شاء » به معنای خواستن و مقدر کردن است.
و ما با نوشتن إن شاء الله به این صورت می گوییم( اگر خداوند مقدر فرمود؛ به خواست خدا).

که در این آیه معنا مشخص است:

وَ مَا تَشاءُونَ إِلا أَن یَشاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیماً حَکِیماً(۳۰٫انسان)
و شما ( اولیای حق ) چیزی جز آنچه خدا بخواهد نمی‏خواهید ( و کار را به او تفویض می‏کنید که ) البته خدا به احوال خلق دانا و به صلاح بندگان آگاهست.

بیان لطیف قرآن

وَلَا تَقُولَنَّ لِشَیْءٍ إِنِّی فَاعِلٌ ذَلِکَ غَدًا «۲۳» إِلَّا أَن یَشَاء اللَّهُ وَاذْکُر رَّبَّکَ إِذَا نَسِیتَ وَقُلْ عَسَى أَن یَهْدِیَنِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا


«۲۴» (سوره کهف)این آیات یک دستور کلى به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى دهد که هرگز نگو من فلان کار را فردا انجام مى دهم (و لا تقولن لشى ء انى فاعل ذلک غدا). مگر اینکه خدا بخواهد (الا ان یشاء الله ) یعنى در رابطه با اخبار آینده و تصمیم بر انجام کارها، حتما جمله ان شاء الله را اضافه کن ، چرا که:

اولا: تو هرگز مستقل در تصمیم گیرى نیستى و اگر خدا نخواهد هیچ کس توانائى بر هیچ کار را ندارد، بنابراین براى اینکه ثابت کنى نیروى تو از نیروى لا یزال او است و قدرتت وابسته به قدرت او جمله ان شاء الله (اگر خدا بخواهد) را حتما به سخنت اضافه کن .

ثانیا: خبر دادن قطعى براى انسان که قدرتش محدود است و احتمال ظهور موانع مختلف مى رود صحیح و منطقى نیست ، و چه بسا دروغ از آب در آید، مگر اینکه با جمله ان شاء الله همراه باشد.

شان نزولى را که در مورد آیات فوق نقل شده است این بیان را تایید مى کند، زیرا پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) بدون ذکر ان شاء الله به کسانى که پیرامون اصحاب کهف و مانند آن سؤ ال کرده بودند قول توضیح و جواب داد، به همین جهت مدتى وحى الهى به تاخیر افتاد، تا به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در این زمینه هشدار داده شود و سرمشقى براى همه مردم باشد سپس در تعقیب این جمله ، قرآن مى گوید هنگامى که یاد خدا را فراموش کردى بعد که متوجه شدى پروردگارت را بخاطر بیاور (و اذکر ربک اذا نسیت ). اشاره به اینکه اگر بخاطر فراموشى جمله ان شاء الله را به سخنانى که از آینده خبر مى دهى نیفزائى هر موقع بیادت آمد فورا جبران کن و بگو ان شاء الله ، که این کار گذشته را جبران خواهد کرد. و بگو امیدوارم که پروردگارم مرا به راهى روشنتر از این هدایت کند (و قل عسى ان یهدین ربى لاقرب من هذا رشدا).

تعبیر «ان شاء الله » با افزایش دادن توجه ما به خدا در کارها، به ما نیرو و قدرت مى بخشد ، و هم دعوت به پاکى و صحت عمل مى کند.

جمله ان شاء الله به هنگام بیان تصمیم هاى مربوط به آینده ، نه تنها یک نوع ادب در پیشگاه خدا است ، بلکه بیان این حقیقت مهم نیز هست که ما چیزى از خود نداریم هر چه هست از ناحیه او است، مستقل بالذات خدا است، و ما همه متکى باو هستیم، تا اراده او نباشد اگر تیغ هاى عالم از جا حرکت کنند حتى یک رگ را نخواهند برید، و اگر اراده او باشد همه چیز به سرعت تحقق مى یابد و حتى شیشه را در بغل سنگ نگه مى دارد.

این در حقیقت همان مفهوم توحید افعالى است که در عین وجود اختیار و آزادى اراده انسان، وجود هر چیز و هر کار را به مشیت خدا وابسته مى کند. این تعبیر با افزایش دادن توجه ما به خدا در کارها، به ما نیرو و قدرت مى بخشد، و هم دعوت به پاکى و صحت عمل مى کند. از پاره اى از روایات استفاده مى شود که اگر کسى سخنى را در ارتباط با آینده بدون ان شاء الله بگوید خدا او را به خودش وامیگذارد و از زیر چتر حمایتش بیرون مى برد.
در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) میخوانیم : امام دستور داده بود نامه اى بنویسند، هنگامى که نامه پایان یافت و به خدمتش دادند ملاحظه کرد، ان شاء الله در آن نبود، فرمود: «کیف رجوتم ان یتم هذا و لیس فیه استثناء، انظروا کل موضع لا یکون فیه استثناء فاستثنوا فیه» شما چگونه امیدوار بودید که این نامه (یا این کار) به پایان برسد

در حالى که ان شاء الله در آن نیست، نگاه کنید در هر جاى آن نیست بگذارید.

تنظیم و تخلیص: مهدی سیف جمالی

برگرفته از : تفسیر نمونه جلد ۵

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031