13
1394
حق کسیکه از تو کمک می خواهد
وأما حق السائل فإعطائه اذا تهیأت صدقه وقدرت على صد حاجته والدعاء له فیما نزل به والمعاونه له على طلبته وإن شککت فى صدقه و سبقت إلیه التهمه له و لم تعزم على ذلک لم تأمن أن یکون من کید الشیطان أراد أن یصدک عن حظک و یحول بینک و بین التقرب الى ربک و ترکته بستره ورددته ردا جمیلا وإن غلبت نفسک فى مره وأعطیته على ما عرض فى نفسک منه فإن ذلک من عزم الامور.
ترجمه:
اما حق کسیکه از تو کمک می خواهد آنست که اگر در قدرت و توانت هست برای رفع نیازش اقدام نموده و حاجتش را برآورده سازی؛ اگر صدقهء آماده داری به او عطا نموده و برای رفع گرفتاریش در حقش دعا کن؛ چنانچه در صدق گفتارش شک و تردید در دلت پیدا شد و گمان بردی که دروغ می گوید پس به این شک وگمان اعتناء ننموده و بدان که بعید نیست؛ این شک و گمان از وسوسه های شیطان باشد که می خواهد ترا از این ثواب محروم نموده و مانع تقرب تو به پروردگارت شود.
پس اگر چیزی به او ندادی؛ محترمانه و بدون آنکه خوارش کنی با سخنان زیبا و نرم که او را آزرده خاطر نسازد جوابش کن. چنانچه بر شکت غالب آمدی و علی رغم آنچه در دلت گذشته است کمکش نمودی بدان که این از کارهای مهم و قابل اطمینان است
13
1394
دعای پنجاه و یکم:در تضرع و زاری
نیایش، در تضرع و زارى
وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السّلَامُ فِی التّضَرّعِ وَ الِاسْتِکَانَهِ
إِلَهِی أَحْمَدُکَ وَ أَنْتَ لِلْحَمْدِ أَهْلٌ عَلَى حُسْنِ صَنِیعِکَ إِلَیّ، وَ سُبُوغِ نَعْمَائِکَ عَلَیّ، وَ جَزِیلِ عَطَائِکَ عِنْدِی، وَ عَلَى مَا فَضّلْتَنِی بِهِ مِنْ رَحْمَتِکَ، وَ أَسْبَغْتَ عَلَیّ مِنْ نِعْمَتِکَ، فَقَدِ اصْطَنَعْتَ عِنْدِی مَا یَعْجِزُ عَنْهُ شُکْرِی.
وَ لَوْ لَا إِحْسَانُکَ إِلَیّ وَ سُبُوغُ نَعْمَائِکَ عَلَیّ مَا بَلَغْتُ إِحْرَازَ حَظّی، وَ لَا إِصْلَاحَ نَفْسِی، وَ لَکِنّکَ ابْتَدَأْتَنِی بِالْإِحْسَانِ، وَ رَزَقْتَنِی فِی أُمُورِی کُلّهَا الْکِفَایَهَ، وَ صَرَفْتَ عَنّی جَهْدَ الْبَلَاءِ، وَ مَنَعْتَ مِنّی مَحْذُورَ الْقَضَاءِ.
إِلَهِی فَکَمْ مِنْ بَلَاءٍ جَاهِدٍ قَدْ صَرَفْتَ عَنّی، وَ کَمْ مِنْ نِعْمَهٍ سَابِغَهٍ أَقْرَرْتَ بِهَا عَیْنِی، وَ کَمْ مِنْ صَنِیعَهٍ کَرِیمَهٍ لَکَ عِنْدِی
أَنْتَ الّذِی أَجَبْتَ عِنْدَ الِاضْطِرَارِ دَعْوَتِی، وَ أَقَلْتَ عِنْدَ الْعِثَارِ زَلّتِی، وَ أَخَذْتَ لِی مِنَ الْأَعْدَاءِ بِظُلَامَتِی.
إِلَهِی مَا وَجَدْتُکَ بَخِیلًا حِینَ سَأَلْتُکَ، وَ لَا مُنْقَبِضاً حِینَ أَرَدْتُکَ، بَلْ وَجَدْتُکَ لِدُعَائِی سَامِعاً، وَ لِمَطَالِبِی مُعْطِیاً، وَ وَجَدْتُ نُعْمَاکَ عَلَیّ سَابِغَهً فِی کُلّ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِی وَ کُلّ زَمَانٍ مِنْ زَمَانِی، فَأَنْتَ عِنْدِی مَحْمُودٌ، وَ صَنِیعُکَ لَدَیّ مَبْرُورٌ.
تَحْمَدُکَ نَفْسِی وَ لِسَانِی وَ عَقْلِی، حَمْداً یَبْلُغُ الْوَفَاءَ وَ حَقِیقَهَ الشّکْرِ، حَمْداً یَکُونُ مَبْلَغَ رِضَاکَ عَنّی، فَنَجّنِی مِنْ سُخْطِکَ.
یَا کَهْفِی حِینَ تُعْیِینِی الْمَذَاهِبُ وَ یَا مُقِیلِی عَثْرَتِی، فَلَوْ لَا سَتْرُکَ عَوْرَتِی لَکُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحِینَ، وَ یَا مُؤَیّدِی بِالنّصْرِ، فَلَوْ لَا نَصْرُکَ إِیّایَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبِینَ، وَ یَا مَنْ وَضَعَتْ لَهُ الْمُلُوکُ نِیرَ الْمَذَلّهِ عَلَى أَعْنَاقِهَا، فَهُمْ مِنْ سَطَوَاتِهِ خَائِفُونَ، وَ یَا أَهْلَ التّقْوَى، وَ یَا مَنْ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى، أَسْأَلُکَ أَنْ تَعْفُوَ عَنّی، وَ تَغْفِرَ لِی فَلَسْتُ بَرِیئاً فَأَعْتَذِرَ، وَ لَا بِذِی قُوّهٍ فَأَنْتَصِرَ، وَ لَا مَفَرّ لِی فَأَفِرّ.
وَ أَسْتَقِیلُکَ عَثَرَاتِی، وَ أَتَنَصّلُ إِلَیْکَ مِنْ ذُنُوبِیَ الّتِی قَدْ أَوْبَقَتْنِی، وَ أَحَاطَتْ بِی فَأَهْلَکَتْنِی، مِنْهَا فَرَرْتُ إِلَیْکَ رَبّ تَائِباً فَتُبْ عَلَیّ، مُتَعَوّذاً فَأَعِذْنِی، مُسْتَجِیراً فَلَا تَخْذُلْنِی، سَائِلًا فَلَا تَحْرِمْنِی مُعْتَصِماً فَلَا تُسْلِمْنِی، دَاعِیاً فَلَا تَرُدّنِی خَائِباً.
دَعَوْتُکَ یَا رَبّ مِسْکِیناً، مُسْتَکِیناً، مُشْفِقاً، خَائِفاً، وَجِلًا، فَقِیراً، مُضْطَرّاً إِلَیْکَ.
أَشْکُو إِلَیْکَ یَا إِلَهِی ضَعْفَ نَفْسِی عَنِ الْمُسَارَعَهِ فِیمَا وَعَدْتَهُ أَوْلِیَاءَکَ، وَ الْمُجَانَبَهِ عَمّا حَذّرْتَهُ أَعْدَاءَکَ، وَ کَثْرَهَ هُمُومِی، وَ وَسْوَسَهَ نَفْسِی.
إِلَهِی لَمْ تَفْضَحْنِی بِسَرِیرَتِی، وَ لَمْ تُهْلِکْنِی بِجَرِیرَتِی، أَدْعُوکَ فَتُجِیبُنِی وَ إِنْ کُنْتُ بَطِیئاً حِینَ تَدْعُونِی، وَ أَسْأَلُکَ کُلّمَا شِئْتُ مِنْ حَوَائِجِی، وَ حَیْثُ مَا کُنْتُ وَضَعْتُ عِنْدَکَ سِرّی، فَلَا أَدْعُو سِوَاکَ، وَ لَا أَرْجُو غَیْرَکَ
لَبّیْکَ لَبّیْکَ، تَسْمَعُ مَنْ شَکَا إِلَیْکَ، وَ تَلْقَى مَنْ تَوَکّلَ عَلَیْکَ، وَ تُخَلّصُ مَنِ اعْتَصَمَ بِکَ، وَ تُفَرّجُ عَمّنْ لَاذَ بِکَ.
إِلَهِی فَلَا تَحْرِمْنِی خَیْرَ الْآخِرَهِ وَ الْأُولَى لِقِلّهِ شُکْرِی، وَ اغْفِرْ لِی مَا تَعْلَمُ مِنْ ذُنُوبِی.
إِنْ تُعَذّبْ فَأَنَا الظّالِمُ الْمُفَرّطُ الْمُضَیّعُ الْآثِمُ الْمُقَصّرُ الْمُضَجّعُ الْمُغْفِلُ حَظّ نَفْسِی، وَ إِنْ تَغْفِرْ فَأَنْتَ أَرْحَمُ الرّاحِمِینَ
ترجمه :
اى معبود من ترا مىستایم و تو شایان ستایشى، در برابر احسان کاملت نسبت بمن، و فراوانى نعمتهایت بر من، و بسیارى عطایت در باره من، و بر رحمتى که مرا به آن برترى دادهاى، و نعمتى که بر من سرشار ساختهاى. زیرا چندان در بارهام احسان کردهاى که شکر من از آن قاصر است. و اگر احسان تو نسبت بمن و سرشارى نعمتهایت بر من نمىبود، به احراز بهره خود و به اصلاح نفس خود نمىرسیدم. ولى تو در بارهام احسان آغاز کردى، و از رنج کوشش در کفایت امورم بىنیازم ساختى، و مشقت بلا را از من برگرداندى، و قضاى خوفناک را از من باز داشتى – اى معبود من – پس چه بسا بلاى مشقت بارى که آن را از من برگرداندى! و چه بسا نعمت سرشارى، که چشمم را به آن روشن ساختى و چه بسا احسان بزرگى که از آن تو نزد من است!
توئى که هنگام بیچارگى دعایم را اجابت کردى. و هنگام در افتادن به گناه از لغزشم در گذشتى، و حقم را از ستمکاران باز ستاندى. اى معبود من – من آنگاه که از تو مسئلت کردم ترا بخیل ندیدم. و چون آهنگ تو کردم ترا گرفته نیافتم. بلکه ترا نسبت به دعایم شنونده و در باره خواهشهایم عطا کننده یافتم: نعمتهایت را در هر حال از حالاتم و در هر زمان از زمانهایم بر خود سرشار یافتم، از این رو تو نزد من ستودهاى، و احسانت پیش من مشکور است. جان و زبان و عقل من ترا همى سایند: چنان ستایش که به پایگاه کمال و به کنه شکر رسد، چنان ستایش که در حد خشنودى تو از من فراز آید. پس در آن وقت که تعدد راهها مرا خسته سازد، و اى در گذرنده از لغزش من، که اگر عیب پوشى تو در باره من نمىبود هر آینه از رسوا شدگان مىبودم، و اى دستگیر من از سر یارى، که اگر یاریت نسبت به من نمىبود هر آینه از مغلوبان مىبودم. و اى کسى که پادشان در پیشگاهش یوغ مذلت را به گردنهاشان نهادهاند، و از این رو از حملههایش ترسانند. و اى سزاوار پرهیزگارى. و اى کسى که نامهاى نیکو مخصوص او است. از تو مسئلت مىکنم که از من در گذرى و مرا بیامرزى زیرا من بىگناه نیستم که در برابر مؤاخذه تو حجت آورم، و نیرومند نیستم که غلبه کنم و گریز گاهى ندارم که بگریزم، و از تو مىخواهم که از لغزشهایم در گذرى، و پوزش و بیزارى مىجویم از آن گناهانم که مرا گرفتار ساخته، و بر من احاطه کرده، چندانکه نابودم ساخته.
از شر آن گناهان – اى پروردگار من – به حال توبه بسوى تو گریختهام، پس توبهام را بپذیر و به حال پناه جستن، پس پناهم ده، و به حال زینهار خواستن، پس خوارم مگذار، و به حال سؤال، پس محرومم مگردان، و به حال دست به دامن شدن، پس به دشمن تسلیمم مکن، و به حال خواهش، پس ناامیدم باز مگردان.ترا خواندم – اى پروردگار من – در حالى که مسکین و زار و ترسنده و هراسان و نگران و فقیر و بیچاره آستان توئم. بتو شکایت مىکنم – اى معبود من – از ناتوانى خود در شتاب کردن بسوى آنچه به دوستانت وعده دادى، و در دورى گزیدن از آنچه دشمنانت را از آن بیم دادهاى، شکایت مىکنم از بسیارى عمهایم، و از وسوسه نفسم – اى معبود من – تو مرا به نیت بدم رسوا نکردى، و به گناهم هلاک نساختى. ترا مىخوانم، پس مرا اجابت مىکنى، اگر چه چون تو مرا مىخوانى در اجابتت کند باشم و هر حاجتى که دارم از تو مىخواهم، و هر کجا باشم راز خود را پیش تو مىسپارم. پس جز ترا نمىخوانم و به غیر تو امید ندارم. لبیک لبیک: تو مىشنوى شکایت کسى را که شکایت نزد تو آورد، و رو مىآورى به کسى که بر تو توکل کند، و مىرهانى هر که را به پناه لطف تو در آید و بلا را بر طرف مىکنى از هر که بتو پناه مىآورد.
– اى معبود من – پس مرا به علت ناسپاسیم از خیر جهان و این جهان محروم مکن، و آن گناهانم را که مىدانى بیامرز. اگر عذاب فرمائى پس به علت آن است که من آن ستمکار سهل انگار اهمال پیشه گناهکار کوتاهى کننده فرو گذارنده به غفلت گزارنده بهره خویشم. و اگر بیامرزى، پس به سبب آن است که تو مهربانترین مهربانانى
13
1394
برای ورم های بدن
براى ورمهاى بدن:روایت شده:چون براى نماز واجب وضو بگیرى،پیش از نماز و بعد از آن بر ورم بخوان:لو انزلنا هذا القران على جبل تا آخر سوره حشر،و در هنگام خواندن آن تدبّر کن،که ان شاء اللّه تعالى ورم آرام خواهد شد.
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر مرداد ۱۳, ۱۳۹۴
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت مرداد ۱۳, ۱۳۹۴
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان مرداد ۱۳, ۱۳۹۴
- سجده شکر مرداد ۱۳, ۱۳۹۴
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر مرداد ۱۳, ۱۳۹۴