2
1395
سنن الهی در واقعۀ عاشورا (۲)
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین نحمدوه و نستعینه و نستغفروه و نتوب الیه و نتوکل علیه و صلی الله علی سیدنا و مولانا؛ حبیب قلوبنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین سیما بقیۀ الله فی العالمین روحی له الفداء؛ بهم اتوالی و من اعدائهم اتبریء الی الله
قال الله الحکیم فی محکم کتابه
بسم الله الرحمن الرحیم
تَبارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیر الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاهَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُور [ملک: ۱ ـ ۲]
بحث ما دربارۀ سنتهای الهی در واقعۀ عاشوراست. جلسۀ پیش تلاش کردیم که مشخص کنیم که سنتهای الهی که در قرآن به آن تأکید فراوانی شده است، به چه معنایی است و گفتیم، منظور از آن قانون قطعی خدا در میان مخلوقات است که تبدیل و تحویل و دگرگونی در آنها نیست. همچنین بیان کردیم که این سنتهای در زندگی انسانی هم جاری است، هم زندگی فردی و هم اجتماعی. این جلسه میخواهم از اصلیترین سنت الهی در زندگی بشر سخن بگویم و آن سنت امتحان و جزاء تا برسیم به بحث عاشورا و پیادهکردن این سنت در واقعۀ عاشورا.
سنت امتحان و جزاء
اما معنای سنت امتحان و جزاء چیست؟ معنایش این است که زندگی ما در دنیا پیچیده است، در بین این دو قانون الهی. ما تا زنده هستیم، مورد امتحان الهی هستیم، ـ توجه فرمایید، تا زنده هستیم، مورد امتحان الهی هستیم. در این امتحان چگونه عمل میکنیم، هرگونه عمل کردیم، جزای آن را میبینیم. خوب دقت فرمایید، ما هرگونه عمل کنیم، همان نتیجه را میبینیم.
ملاحظه فرمایید: دنیا خانۀ آزمایش و آزمون پیدرپی ماست، با این آزمایشهاست که درون ما آشکار میشود، تعبیری استاد مطهری رضوان الله علیه دارند، دنیا رحم ماست، چگونه است که جنین در رحم مادر پرورش مییابد تا به حدی برسد که بتواند پا به دنیا بگذارد؟ انسان در رحم است که شکل میگیرد، اما قلم در رحم دست کیست؟ دست خداست، خدا آنگونه که بخواهد، جنین را شکل میدهد. اما رحم دنیا؛ قلم را به ما دادهاند، ما آزمون میشویم و براساس آن عمل میکنیم. هر عملی که کردیم، جزا و نتیجۀ مناسب آن را میبینیم. بنابراین میتوانیم آیندۀ خودمان را تشخیص بدهیم که ما چه آیندهای داریم، زیرا خودمان هستیم، که آیندۀ خودمان را میسازیم. همینگونه است، آیندۀ جامعۀ خودمان را میتوانیم تشخیص دهیم، زیرا ما هستیم که جامعۀ خودمان را میسازیم. بنابراین هرکاری که میکنیم، باطن و حقیقیتی دارد که این حقیقت در آینده ظهور پیدا میکند.
توجه به بُعد اجتماعی امور
به آیۀ ۹۶ سورۀ مبارکۀ اعراف توجه فرمایید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» اگر مردم سرزمینها ایمان داشته باشند و تقوا پیشه کنند، برای آنان برکاتی از آسمان و زمین را میگشاییم. جماعت انسانها که در شهرها هستند، مردمی که در شهرها و جوامع زندگی میکنند، مومن و متقی یاشند، برکات الهی بر روی آنان باز میشود، یعنی امنیت و آسایش، ثروت و رفاه، سلامتی و عمرهای طولانی بر روی این جوامع باز میشود.
«وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُون» اما جوامع به جای ایمان و تقوا، آیات الهی را تکذیب کردند، در نتیجۀ این تکذیب موجب شد، که خداوند آنان را به دلیل کردار ناپسندشان بگیرد. بنابراین هم برکت و هم کیفری که گریبان مردم را میگیرد، نتیجۀ عمل خودشان است.
ملاحظه میفرمایید که جوامع و مردم جوامع امتحان میشوند و این سنت الهی است که همۀ جوامع مورد امتحان قرار گیرند، مردم و جوامع بشری در برابر امتحان الهی دو دسته میشوند، جوامعی هستند که به مقتضای ایمان و تقوا حرکت میکند. پس اول سنت امتحان الهی است، آنگاه عمل جوامع انسانی که تقوا و ایمان است، بعد سنت جزای الهی است که برکات آسمان و زمین بر روی آنان گشوده میشود. اما کسانی که در برابر امتحان الهی تاب نیاورند، و حق و حقیقت و دین خدا را تکذیب کردند، و دچار بدی شدند، چه جزایی میبینند؟ آنان را خداوند به دلیل عملکردشان مجازات میکند. پس ملاحظه میفرمایید که ما در میان دو سنت الهی حرکت میکنیم، در این میان اختیار داریم که حرکت کنیم، اما هرچه را اختیار کردیم، نتیجه در اختیار ما نیست و ما مجبور هستیم که نتیجه را که در سنت الهی آمده است، تحمل کنیم.
حالا در همینجا ببینید که عاشورا از کجا پدید آمد، «یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّهُ وَ جَلَّتِ الْمُصِیبَهُ بِکَ عَلَیْنَا وَ عَلَى جَمِیعِ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض» [مصباح المتهجد: ۲/۷۲۱] اگر ایمان و تقوا بود، و مردم در امتحان ثروت و رفاه و تنپروری؛ معنویت را از دست نمیدادند و دنیاطلب نمیشدند، چنین حادثۀ بزرگ و سختی در جامعۀ اولیۀ اسلامی رخ نمیداد. اساس جامعۀ اسلامی معنویت و عدالت است، و این دو امر با ایمان و تقوا حاصل میشود، اگر جامعهای از ایمان و تقوا تهی شد، معنویت و عدالت در آن میمیرد، و در نتیجه از درون تهی و نابود میشود، فساد یعنی همین، که مثل سرطان کل جامعه را میگیرد و در نتیجه چیزی از آن باقی نمیماند. خداوند مهلت میدهد، اما این مهلت براساس سنت استدراج است: «وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِین» [آلعمران: ۱۸۷] « کسانى که کافر شدند، تصور نکنند اگر ما به آنان مهلت مىدهیم بسود آنهاست. ما به آنان مهلت مىدهیم تا بر گناهان خویش بیفزایند و بدترین عذاب در انتظار آنهاست» جامعهای که از معنویت و عدالت دور شد، دیگر روی سعادت و برکت را نمیبیند، و خدا عنایت خود را از آن جامعه برمیدارد و آنوقت کسی مثل یزید حاکم سرزمینهای اسلامی میشود و همان کلام امام حسین علیه السلام رخ مینماید که «مثلی لا یبایع مثله» حاکمیتی یزیدی از امام حسین علیه السلام هم نمیگذرد، نتیجه چه میشود؟ کوفیان میآیند و امام حسین را به شهادت میرسانند و حرم پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم را به اسارت میگیرند.
آزمون جامعۀ ایمانی
بنابراین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم جامعۀ ایمانی را تحقق بخشیدند، اما این جامعه هم در زمان پیامبر خدا و هم پس از آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم مورد آزمونهای الهی بود: «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُون» [عنکبوت: ۲] همین که گفتیم، ایمان داریم، مورد آزمون الهی واقع میشویم. و این مختص به جامعۀ اولیۀ اسلامی نیست، پیش از آن جامعه و پس از آن هم آزمون است: «وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبِینَ» [عنکبوت: ۳] هدف این آزمون چیست؟ مسلمان و مومن صادق از کسانی که به دورغ ادعای ایمان میکنند، شناخته شوند. این سنت الهی امتحان است، که در همۀ جوامع انسانی ـ به ویژه جوامع ایمانی ـ جاری است.
شما صحنۀ عاشورا را خوب برانداز کنید، صحنۀ عجیب و عبرتآموزی است، بهطور کامل نبرد حق و باطل؛ عدالت و ستم؛ معنویت و بیایمانی را در آن میبینیم. یک صحنۀ واقعی و زنده که نقشهای انسانها در آن برای همۀ تاریخ تعریف شده است، از همۀ سنها و جنسها در آن میبینید، صحنهای معنویت مطلق و صحنهای پستترین افراد بشر قرار دارند که از فجیعترین کارها ابایی ندارند، زن، کودک شیرخوار، پیرمرد سالمند، توبهکار و گنهکار، همه در آن هستند. هم والایی و بلندمرتبگی در آن هست و هم پستی و فرومایگی. [شهید صدر؛ امامان اهل بیت علیهمالسلام مرزبانان حریم اسلام؛ ص ۴۸۴]
یکطرف افرادی هستند، که به خدا و معاد ایمان دارند، یک نمونۀ آن را مثال بزنیم، جناب حر را ملاحظه بفرمایید، وقتی موعظۀ امام حسین علیه السلام را به گوش ایشان میخورد، چون به معاد ایمان دارد، توبه میکند، اما عمرسعد طرف دیگر ماجراست، او چون به معاد ایمان نداشت، به ظاهر میگفت: قبول دارم، اما در واقع ایمان نداشت. لذاست حُرّ به عمرسعد گفت: «أ تُقَاتِلُ هَذَا الرَّجُلَ»؛ آیا میخواهی با این مرد بجنگی؟! آیا هیچیک از پیشنهادهایش را نمیپذیری؟! عمر سعد گفت با او چنان جنگی کنم که آسانترینش آن باشد که دستها و سرها از پیکرها جدا شود. اینجاست که حُر به خودش میلرزد و خودش را بین بهشت و جهنم میبیند که باید انتخاب کند، و چون ایمان دارد، تقوا به کمک او میآید و توبه میکند و بهشت را انتخاب میکند، اما عمرسعد که معاد را تکذیب میکند، به خودش مغرور میکند و به ورطۀ هلاکت میافتد.
ذکر توسّل
از کاروان کربلا ۲۰ نفر از مخدرات باقی مانده بودند، غیر کودکان و امام زینالعابدین که در جریان کربلا به شدت بیمار بودند. همگی باید سوار مرکبهای بدون جهاز بشوند، این کار سختی است. نمیدانم که دیدهاید که سوار شدن به شتر بیجهاز بسیار سخت است. میگویند: بیبی همه را سوار کردند، اما خودشان چگونه سوار شوند، نه محرمی و نه کسی. خدا میداند که به حضرت زینب چه گذشته است. ناظر این صحنه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم هستند. این در حالی است که بدنهای مطهر شهدا در زمین گرم کربلا افتاده است. این چه صحنهای که عمرسعد دستور داد که اجساد پلید کشتههای کوفه دفن شوند، اما بدنهای مطهر شهداء همینجور روی زمین بماند! در روایات میگویند: همۀ کاروان امام حسین را غارت کرده بودند، لا اله الا الله، یعنی حرم رسول خدا پوشش نداشتند، چقدر کوفیان خبیث بودند، و چه کردند؟ به همین بسنده کردند، اسرا را آوردند به سمت قتگاه تا این بانوان بزرگوار پیکر امام حسین علیه السلام را ببینند، امام زین العابدین علیه السلام میفرمایند: «تا چشم من افتاد به بدن مقدس پدرم، داشت روح از بدنم مفارقت میکرد. اینجا عمهام زینب بود که به من نگاه کرد و گفت: «مَا لِی أَرَاکَ تَجُودُ بِنَفْسِکَ یَا بَقِیَّهَ جَدِّی وَ أَبِی وَ إِخْوَتِی» [ بحارالأنوار، ج ۴۵، ص ۱۷۹] چرا با جانت داری بازی میکنی؟! ما دیگر کسی را جز تو نداریم. به عمهام گفتم: عمه نگاه کن! آخر، این اجساد مطهره که هستند؟!
راوی میگوید: فراموش نمیکنم، «لاأنسَی قَولَ زَینَبَ» گفتار زینب را فراموش نمیکنم، وقتی که «مَرَّت» تعبیر میکند از مصرع حسین(علیهالسلام) گذشت و این پیکر برادر را دید، « فَنَادَت» با صدای بلند گفت: «وَامُحَمَّدَاهُ!» [بحارالأنوار، ج ۴۵، ص ۵۷] اینجا زینب کبری پیامبر خدا را صدا زنند، و بین درودیوار فاطمۀ زهرا سلام الله علیها است که پدرشان را صدا زدند: « فَنَادَتْ: یَا أَبَتَاهْ یَا رَسُولَ اللَّهِ هَکَذَا کَانَ یُفْعَلُ بِحَبِیبَتِکَ وَ ابْنَتِکَ»[ بحارالأنوار، ج ۳۰، ص ۲۹۳] ای پیغمبر! ای بابا! آیا با دخترت باید اینطور رفتار کنند؟
حجتالاسلام و المسلمین سید سعید لواسانی
سخنرانی ماه محرم: ۲۸/۷/۹۵
مطالب مرتبط
فرستادن دیدگاه
گاهشمار تاریخ خورشیدی
ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
---|---|---|---|---|---|---|
« اردیبهشت | ||||||
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر آبان ۲, ۱۳۹۵
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت آبان ۲, ۱۳۹۵
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان آبان ۲, ۱۳۹۵
- سجده شکر آبان ۲, ۱۳۹۵
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر آبان ۲, ۱۳۹۵