22
1393
ره عشق؛ تفسیر سوره کهف ۲۱
حجتالاسلام والمسلمین سیدسعید لواسانی:
وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْیَکْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنا لِلظَّالِمِینَ ناراً أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها وَ إِنْ یَسْتَغِیثُوا یُغاثُوا بِماءٍ کَالْمُهْلِ یَشْوِی الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرابُ وَ ساءَتْ مُرْتَفَقاً (۲۹)
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ إِنَّا لا نُضِیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً (۳۰)
أُولئِکَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ یُحَلَّوْنَ فِیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ یَلْبَسُونَ ثِیاباً خُضْراً مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَّکِئِینَ فِیها عَلَى الْأَرائِکِ نِعْمَ الثَّوابُ وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقاً (۳۱)
آیه ۲۹
وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْیَکْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنا لِلظَّالِمِینَ ناراً أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها وَ إِنْ یَسْتَغِیثُوا یُغاثُوا بِماءٍ کَالْمُهْلِ یَشْوِی الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرابُ وَ ساءَتْ مُرْتَفَقاً
ترجمه
«و بگو حق از پروردگار شماست. پس هر که بخواهد ایمان بیاورد و هرکه بخواهد کافر شود. ما براى ستمگران آتشى آماده کردهایم که سراپردههایش آنان را دربر مىگیرد و اگر فریادرسى جویند، به آبى چون مس گداخته که چهرهها را بریان مىکند، یارى مىشوند. وه! چه بد شرابى و چه زشت جایگاهى است»
آزادی در انتخاب راه یا چاه
انسان در نظام آفرینش به گونهای آفریده شده است که دارای اختیار است و میتواند آزادانه با خواست خود ایمان بیاورد و با خواست خود کافر شود و او مجبور به ایمان و دین نیست: «لا إِکْراهَ فِیالدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِ» [بقره: ۲۵۶] «در دین هیچ اجبارى نیست و راه از بیراهه بهخوبى آشکار شده است». آزادی یکی از بزرگترین نعمتهای الهی است. وظیفه دین تربیت انسانهاست و اراده الهی بر آن تعلق گرفته که انسان آزاد باشد و با آزادی خود راه یا بیراهه را انتخاب کند: «وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْیَکْفُرْ» خداوند به انسان عقل و فطرت داد، پیامبران الهی را هم برای هدایت بشر فرستاد. به چه هدفی؟ به هدف اینکه ایمان بیاورد و در مسیر الهی حرکت کند. اما این حرکت باید آزادانه باشد و کمال انسان در همین حرکت آزاد است. پس خواست خدا آن است که انسان با آزادی و از روی اختیار ایمان بیاورد، حق را هم به او نشان داده است و دین حق را هم برای همگان تشریع فرمود: «شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْک» [شوری: ۱۳] «از دین آنچه را به نوح درباره آن سفارش کرد و آنچه را به تو وحى کردیم، براى شما هم تشریع کرد.» پس خدا انسان را رها نکرد، بلکه راه را از چاه نشان داده است و در مقابل خواسته است که آزادانه به راه بیاید و این سخن در آیات متعدد تکرار شده است: «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً» [انسان: ۳] «ما راه را به انسان نشان دادیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس» و «وَ هَدَیْناهُ النَّجْدَیْن» [بلد: ۱۰] «ما دو راه خیر و شر را به انسان نشان دادیم»
نتیجه استفاده نادرست از آزادی
پس انسان مختار و آزاد است که یکی از دو راه خیر یا شر، ایمان یا کفر را انتخاب کند. اما در مقام زندگی دنیایی و در عمل باید یکی را انتخاب کند، اگر راه نادرست، یعنی شر و کفر را انتخاب کرد، خودش را به دست خودش به دلیل استفاده نادرست از آزادی و اختیارش، گرفتار آتش دوزخ کرده است. یعنی آزادی و اختیار یک شرط دارد و شرط آن است که باید مسؤولیت آن را هم بپذیرد. اگر راه را انتخاب نکرد و خود را به چاه انداخت، باید بداند که ستمکار است و خداوند برای ستمکار آتشی را فراهم کرده که بر همه وجودش احاطه دارد: «إِنَّا أَعْتَدْنا لِلظَّالِمِینَ ناراً أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها» بهگونهای که یاوری ندارد تا از آن طلب رهایی از این عذاب را بکند، خودش، خودش را به عذابی دردناک گرفتار کرد، و هرچه تلاش کند با آبی چونان مس ذوبشده که چهرهها را میگدازد به فریادش میرسند: «وَ إِنْ یَسْتَغِیثُوا یُغاثُوا بِماءٍ کَالْمُهْلِ یَشْوِی الْوُجُوهَ» و این سرنوشت تلخی است که خودش برای خودش رقم زده است و چه سرنوشت بد و تلخی و چه نوشیدنی ناگواری و چه تکیهگاه بدی است دوزخ: «بِئْسَ الشَّرابُ وَ ساءَتْ مُرْتَفَقاً»
آیه ۳۰
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ إِنَّا لا نُضِیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً
ترجمه
کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کردهاند، ما پاداش کسى را که نیکوکارى کرده است، تباه نمىکنیم.
حُسن انتخاب و ثمره آن
پس دین امر جدیای است که واجب است در مقام عمل آن را انتخاب کرد و به راه آن رفت و ذرهای انحراف از آن جایز نیست اما این راه آزادانه پیموده میشود و مردم یا با سوءاختیار خود به بیراهه میروند که نتیجهاش «خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلى سَواءِالْجَحِیم» [دخان: ۴۷] « او را بگیرید و به میان دوزخش بکشانید» است. یا با حُسناختیار خود به راه ایمان و مسیر الهی میرود که «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» خداوند به مومنانی که عملشان هم برپایه ایمان است و عمل شایسته دارند، اطمینان میدهد که «إِنَّا لا نُضِیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً» به یقین پاداششان را بهطور کامل مىدهیم، زیرا ما پاداش کسى را که کار نیکو کند، تباه نمىکنیم».
آیه ۳۱
أُولئِکَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ یُحَلَّوْنَ فِیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ یَلْبَسُونَ ثِیاباً خُضْراً مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَّکِئِینَ فِیها عَلَى الْأَرائِکِ نِعْمَ الثَّوابُ وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقاً
ترجمه
آنانند که بوستانهای همیشگی به ایشان اختصاص دارد که از زیر قصرهاشان جویبارها روان است. در آنجا با دستبندهایى از طلا آراسته مىشوند و جامههایى سبز از پرنیان نازک و حریر ستبر مىپوشند. در آنجا بر سریرها تکیه مىزنند. چه خوش پاداش و نیکو تکیهگاهى.
بهشتی جاودان
نتیجه چنین ایمانی بهشت جاودان است: «أُولئِکَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ» بهشتی که دارای قصرهایی است که از زیر این قصرها جوهایی روان است و «یُحَلَّوْنَ فِیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ یَلْبَسُونَ ثِیاباً خُضْراً مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَّکِئِینَ فِیها عَلَى الْأَرائِکِ» آری مومنانی که آزادانه به راه ایمان رفتهاند، چنان در نعمت الهی متنعم هستند که بهشت جاودان جایگاهشان است و در آنجا با دستوارههایى زرین آراسته مىشوند و جامههایى سبز از حریر نازک و دیباى ستبر بر تن مىکنند و در آنجا بر تختها تکیه مىزنند و این پاداش نیکویی است که خدا برای آنان آماده کرده است. آنان انتخابی درست و آگاهانه و آزادانه داشتند در نتیجه چه خوش و نیکو پاداشی و چه نیکو تکیهگاهی برایشان فراهم شده است: «نِعْمَ الثَّوابُ وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقاً»
دولت اسلامی و وظیفه فرهنگی و انتظامی
ما در عصری زندگی میکنیم که جهان کوچکتر از دهکده شده است و هر لحظه با پیامی جدید مواجه هستیم که چارهای نداریم جز آنکه خود را در برابر آن آماده نگه داریم. بنابراین در سخن «بگذاریم مردم خودشان راه بهشت را انتخاب کنند، نمیتوان با زور و شلاق مردم را به بهشت برد.» مغالطهای نهفته است. آری ما نباید مردم را به زور به بهشت ببریم اما باید راه را از چاه نشان دهیم و راه جهنم را تا میتوانیم، سد و راه بهشت را باز و هموار کنیم و مردم را به سوی بهشت سوق دهیم. آنگاه کسی به دنبال بیراهه رفت، خودش مسؤول است. دولت اسلامی نمیتواند خود را از نشاندادن راه حق کنار بکشد و این روش انبیاء الهی است که مردم را به سوی حق دعوت و با طاغوتها که موانع راه هستند، مبارزه میکردند تا مردم بتوانند آزادانه به سوی حق بروند و اگر راه را از چاه نشان دادیم و موانع را برطرف کردیم، اکثر مردم به راه میآیند و آن اقلیتی هم که به بیراهه میروند، گرفتار اعمال خود هستند. البته اگر در بیدینی تظاهر نداشته باشند که آن وقت وظیفه دوم دولت اسلامی رخ مینماید که با انحراف و خروج از مسیر مبارزه قانونی بکند. پس دولت اسلامی دو وظیفه دارد.
نخست وظیفه فرهنگی که راه بهشت را نشان دهد و باز کند و بیراهه و راه دوزخ را سد کند.
دوم برای کسانی که به بیراهه میروند و بنا دارند جامعه را به فساد بکشند و راه خدا را سد کنند، برخورد قانونی و قاطع داشته باشد.
اگر این دو کار را به نحو احسن انجام داد، جامعه اسلامی تشکیل میشود و به امید خدا، اکثریت قاطع مردم به راه حق میروند و موحدانه و مومنانه زندگی میکنند زیرا راه حق، توحید و دین مبتنی بر فطرتشان است. این نه به معنای مداخله در زندگی مردم است و نه به این معناست که فکر میکنیم پیکر دینداری مردم ضعیف شده و باید از این پیکر نحیف مراقبت کرد بلکه این وظیفه قطعی و دینی ماست که راه را از چاه بازنمایی کنیم و در عصر دهکده جهانی که سردمداران کفر همه امور را به سمت بیدینی میکشانند و به زور تبلیغات و شلاق ظواهر فریبنده، مردم را به سوی جهنم میکشند، کاری بس مشکل اما شدنی است زیرا حرکتی در مسیر فطرت است.
گاهشمار تاریخ خورشیدی
ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
---|---|---|---|---|---|---|
« فروردین | ||||||
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر دی ۲۲, ۱۳۹۳
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت دی ۲۲, ۱۳۹۳
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان دی ۲۲, ۱۳۹۳
- سجده شکر دی ۲۲, ۱۳۹۳
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر دی ۲۲, ۱۳۹۳