آبان
18
1397

اهمیت لقمۀ حلال

مواظب لقمه ها باشید، حلال و حرام را در نظر بگیرید و حواستان باشد سر سفره ای که می نشینید چه لقمه ای می خورید، چرا که اگر مواظب نباشیم کربلا بوجود می آید.

امام حسین (علیه السلام) لحظه آخر به خیمه امام سجاد (علیه السلام) رفتند، امام سجاد (علیه السلام) عرضه داشتند خدمت پدر: ” أین عمی العباس؟ أین اخی علی اکبر؟ ” پدرم هر زمان به ملاقاتم می آمدید با عمو جان و علی اکبر و قاسم و اینها می آمدید؛ حال چرا این ها نیامده اند؟ حضرت فرمودند: ” قد قتل” به شهادت رسیدند، عرض کرد: پدر جان یاران چه؟ حضرت فرمودند:” پسر جان همین قدر بدان که در این صحرا غیر از من و تو،این زن و بچه دیگر محرمی ندارند. امام سجاد(علیه السلام) فرمودند: بابا جان این ها را موعظه کن؛ امام فرمودند: اثر نمی گذارد، گفتند: چرا؟ امام فرمودند: ” ملأت بطونهم من الحرام” شکم هاشان از حرام پر گشته و نفس من در اینها اثری ندارد.

? سخنرانی حجت الاسلام ریاضت در شب سوم محرم ۱۳۹۲ – هیئت نوباوگان قنات آباد

آبان
10
1397

جایگاه امام سجاد(علیه السلام) در زدودن تحریف از چهره اسلام

حادثه کربلا و روشنگری های بعد از آن دین را نجات داد و حقیقت را بازگرداند.

قیام امام حسین(علیه السلام) تحریف ها را از جامعه اسلامی‌ زدود و نقش امام سجاد(علیه السلام) استمرار مبارزه با تحریف ها بود.

یکی از عالمان اهل سنت نوشته بود که حادثه کربلا حادثه ای بسیار سخت و تکان دهنده بود و بعد از عاشورا همه از جمله فرزند امام حسین(علیه السلام) کنار رفتند و تنها مشغول دعا خواندن بودند و کاری به کسی نداشتند.

مرحوم سید حسن امین در جواب این ادعا، مقاله بلندی نوشته که نشان می دهد جایگاه امام سجاد(علیه السلام) در زدودن تحریف از چهره اسلام چقدر مهم است، حادثه کربلا و روشنگری های بعد از آن دین را نجات داد و حقیقت را بازگرداند.

? سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین محمدعلی مهدوی راد در دارالقرآن علامه طباطبایی – مهر۹۷

اردیبهشت
3
1397

خوف امام سجاد(علیه السلام)

ای ملائکه شما فقط مامور نوشتن این اعمال بودید اما نیت آنها را فقط من میفهمیدم!

امام سجاد “علیه السلام” میفرمایند من خوف دارم از مواجه شدن با حضرت حق در عرض اعمالم.

ما در روایات داریم که امام صادق “علیه السلام” عرض میکنند در صحرای محشر ۵۰ ایستگاه است که ۵۰ هزار سال طول میکشد، ملائکه دور یک نفر را میگیرند و در هر ایستگاه جداگانه امضا میگیرند، وقتی اعمال نزد خدا عرضه میشود، ملائکه شهادت میدهند که این فرد آدم خوبی است. آن موقع خداوند به دو فرشته عرض میکند که این بنده را به جهنم ببرید و بعد میفرماید ای ملائکه شما فقط مامور نوشتن این اعمال بودید اما نیت آنها را فقط من میفهمیدم، این هیچ یک از اعمالش را بخاطر من انجام نداد.

? سخنرانی حجت الاسلام علوی تهرانی در حسینیه موج الحسن علیه السلام

مرداد
17
1393

برخورد پسندیده

یکى از خویشان امام زین العابدین علیه السلام در برابر آن حضرت ایستاد و زبان به ناسزاگویى گشود. حضرت در پاسخ او چیزى نگفت . هنگامى که مرد از پیش حضرت رفت . امام به اصحاب خود فرمود:
– آنچه را که این مرد گفت ، شنیدید. اکنون دوست دارم ، همراه من بیایید تا نزد او برویم و جواب مرا نیز به او بشنوید.
عرض کردند: حاضریم ، ما دوست داشتیم شما هم همانجا پاسخ ایشان را بگویید و ما هم آنچه مى توانیم به او بگوییم.
سپس امام نعلین خویش را پوشیده ، به راه افتاد. در بین راه این آیه را مى خواند:
– ((والکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین .))

راوى مى گوید: ما از خواندن این آیه دانستیم به او چیزى نخواهد گفت . وقتى رسیدیم به خانه آن مرد، او را صدا زد و فرمود:
– به او بگویید على بن الحسین با تو کار دارد.
همین که متوجه شد امام زین العابدین علیه السلام آمده است در حالیکه آماده مقابله و دفاع بود از منزل بیرون آمد و یقین داشت آن جناب براى تلافى جسارتهایى که از او سر زده آمده است .
ولى چشم امام علیه السلام که به او افتاد، فرمود:
– برادر! چندى پیش نزد من آمدى و آنچه خواستى به من گفتى . اگر آن زشتیها که به من گفتى در من هست ، هم اکنون استغفار مى کنم و از خداوند مى خواهم مرا بیامرزد و اگر آن چه به من گفتى در من نیست ، خداوند تو را بیامرزد.
راوى مى گوید: آن شخص سخن حضرت را که شنید پیش آمد و پیشانى امام علیه السلام را بوسید و عرض کرد:
– آرى ! آن چه من گفتم در شما نیست و من به آن چه گفتم سزاوارترم .

شهریور
6
1392

توشه بر دوش به سوی آخرت

زهرى مى گوید:در شبى تاریک و سرد، على بن حسین علیه السلام را دیدم که مقدارى آذوقه به دوش گرفته ، مى رود.

عرض کردم :- یابن رسول الله ! این چیست ، به کجا مى برید؟

حضرت فرمودند:- زهرى ! من مسافرم . این توشه سفر من است . مى برم در جاى محفوظى بگذارم (تا هنگام مسافرت دست خالى و بى توشه نباشم !)

گفتم :- یابن رسول الله ! این غلام من است ، اجازه بفرما این بار را به دوش ‍ بگیرد و هر جا مى خواهى ببرد.

فرمودند:- تو را به خدا بگذار من خودم بار خود را ببرم ، تو راه خود را بگیر و برو با من کارى نداشته باش !

زهرى بعد از چند روز حضرت را دید، عرض کرد:- یابن رسول الله ! من از آن سفرى که آن شب درباره اش سخن مى گفتى ، اثرى ندیدم !

فرمود:- سفر آخرت را مى گفتم و سفر مرگ نظرم بود که براى آن آماده مى شدم !سپس آن حضرت هدف خود را از بردن آن توشه در شب به خانه هاى نیازمندان توضیح داد و فرمود:- آمادگى براى مرگ با دورى جستن از حرام و خیرات دادن به دست مى آید.

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031