شهریور
28
1394

نکاتی از ایه و واعدنا موسی

۱-بعضی روایات همین را تایید می‌کند که اول سی شب قرار بود که وجود مبارک موسای کلیم (سلام الله علیه) مهمان ذات اقدس اله باشد و بعدا ده شب اضافه شده است

لذا فرمود ﴿وَأَتْمَمْناها بِعَشْرٍ﴾ آن ده شب را برای دریافت تورات و مکالمه مستقیم ذات اقدس اله … که آن ده شب نتیجه آن سی شب هست

شاید این روایت ناظر به این با شد که در مقام اظهار و افشا اینچنین بود وگرنه میعاد اولی همان چهل شب است

۲- اربعین لیله چهل شب تفکیک شده است به یک سی شب و یک ده شب تا مشخص بشود که چهل شب مطلق نیست .یک سی شبی است یعنی یک ماه است .

مشخص است که از اول ذی قعده است مثلاً تا پایان ذی قعده یعنی یک ماه

یک دهه‌ای هم هست که دهه فجر است و لیالی عشرا ست و همان دهه ذی حجه است که ضمیمه یک ماه ذی قعده می‌شود می‌شود چهل شب

اگر بفرماید چهل شب خب ممکن است که از دهم یک ماه شروع بشود تا بیستم ماه دیگر این هم می‌شود چهل شب. ولی این نصاب خاص و آن معیار مخصوص نیست

آن وصف مشخصی که برای اربعین گیری سودمند است همین اول ذی قعده است تا دهم ذی حجه

گرچه همیشه اربعین گیری نافع است و اما آن اربعین گیری ماثور و مجرب همین اربعین گیری موسای کلیم (سلام الله علیه) است که از اول ذی قعده شروع می‌شود تا دهم ذی حجه

۳- این مواعده چهل شبه چهل شبانه روز بود حالا شرحش آن طوری که رد روایات هست این است که وجود موسای کلیم (سلام الله علیه) در این چهل شب که ضیف الرحمان بود نه خوابی داشت و نه غذایی روزش هم شب بود شبش هم شب بود

اما تعبیر قرآن کریم این است که ما سی شب با او قرار گذاشتیم و ده شب هم اضافه کردیم شده چهل شب. نفرمود سی روز قرار گذاشتیم که او سی روز مهمان ما باشد و ده روز اضافه کردیم شده چهل روز.

برای آن است که کسی که کار او روزانه است مثل روز کار می‌کند این نمی‌تواند اهل مناجات با شد

روز همان است که ﴿إِنَّ لَکَ فِی النَّهارِ سَبْحًا طَویلاً﴾ روز همان است که انسان با کارهای عادی مانوس است

شب همان است که ﴿وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَهً لَکَ عَسى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقامًا مَحْمُودًا﴾ شب است و این چهل شبانه روز وجود مبارک موسای کلیم چهل شب بود نه اینکه چهل تاروز داشت چهل تا شب داشت و

حضرت شبانه روز با خدا صحبت می‌کرد روز هم با خدا صحبت می‌کرد شب هم با خدا صحبت می‌کرد

وقتیکه روز آدم کار سحر را بکند چنین روزی پر برکت است و می‌شود شب
۴-جریان اربعین موسای کلیم (سلام الله علیه) همانند اربعینهای دیگر به این معنا نیست که اگر کسی چهل شبانه روز مخلصا قیام کرد نتیجه را بعد از اربعین می‌گیرد

بلکه به این معناست هر قدمی از این قدمهای چهل گانه را که برداشت به همان اندازه نتیجه را هم می‌گیرد ولی کمال نتیجه متفرع بر اربعین است

یک وقت است که عدد اربعین نقش تعیین کننده دارد که اگر آن اربعین حاصل شد آن حکم حاصل است وگرنه اصلاً حاکم نیست

اما جریان اربعین صباحا «من اخلص لله اربعین صباحا» «من اصبح لله اربعین» معنایش این نیست که اگر کسی چهل روز مخلص بود نتیجه می‌گیرد و اگر ۳۰ روز مخلص بود اصلاً نتیجه می‌گیرد یا ۱۰ روز مخلص بود اصلاً نتیجه نمی‌گیرد این طور نیست

 

تفسیر تسنیم اقای جوادی املی

مرداد
11
1394

ره عشق؛ تفسیر سوره کهف ۴۰

حجت‌الاسلام و المسلمین سید سعید لواسانی:
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
وَ یسْئَلُونَکَ عَنْ ذِی الْقَرْنَینِ قُلْ سَأَتْلُوا عَلَیکُمْ مِنْهُ ذِکْراً (۸۳) إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ وَ آتَیناهُ مِنْ کُلِّ شَی‏ءٍ سَبَباً (۸۴) فَأَتْبَعَ سَبَباً (۸۵) حَتَّى إِذا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَغْرُبُ فِی عَینٍ حَمِئَه وَ وَجَدَ عِنْدَها قَوْماً قُلْنا یا ذَا الْقَرْنَینِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَ إِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِیهِمْ حُسْناً (۸۶)

بیان کلی آیات ۸۳ تا ۱۰۲ درباره ذوالقرنین
در آیه ۸۳ تا ۱۰۲، از داستان ذوالقرنین یاد می‌شود و ما تلاش می‌کنیم پا به پای آیات بیست‌گانه حرکت کنیم و در حد بضاعت بسیار ناچیز خود تفسیری از این آیات ارائه دهیم.

آیه ۸۳
وَ یسْئَلُونَکَ عَنْ ذِی الْقَرْنَینِ قُلْ سَأَتْلُوا عَلَیکُمْ مِنْهُ ذِکْراً
ترجمه
و از تو درباره ذوالقرنین می‌پرسند بگو بزودی برای شما از آن یادی خوانم.

پرسش از ذوالقرنین
«وَ یسْئَلُونَکَ» داستان جدیدی شروع می‌شود که جزو سه داستان اصلی این سوره است، ظاهراً این پرسش از جانب یهود بوده است، اگر مشرکان مکه هم پرسیده‌اند، تحت تأثیر یهود چنین پرسشی را مطرح کرده‌اند. «وَ یسْئَلُونَکَ عَنْ ذِی الْقَرْنَینِ» اینکه ذوالقرنین کیست و چرا او را چنین لقب داده‌اند- اگر خدا بخواهد- در انتهای آیات مربوط به اختصار توضیح می‌دهیم. اما آنان از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) درباره حال و کار ذوالقرنین می‌پرسند، نه شخص و اسم و رسم او. [المیزان: ۱۳/۳۵۵] در آن فضا شنیده بودند که او کارهای بزرگی انجام داده است، می‌خواستند از آنها خبر بگیرند. «قُلْ سَأَتْلُوا عَلَیکُمْ مِنْهُ ذِکْراً» پیامبر ما پاسخ بده که بزودی برای شما از جانب خدا ذکری و یادی تلاوت می‌کنم. یعنی در همین قرآن آیاتی را خداوند درباره ذوالقرنین اختصاص می‌دهد تا برای شما تلاوت کنم.

آیه ۸۴
إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ وَ آتَیناهُ مِنْ کُلِّ شَی‏ءٍ سَبَباً
ترجمه
ما به او حکومتی مقتدرانه بخشیدیم و به او از هر چیزى وسیله‌ای دادیم.

حکومتی مقتدرانه
«إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ» از این آیه، تلاوت مذکور شروع می‌شود چون آغاز سخن با «انّا» «به یقین ما» است، نشان می‌دهد ضمیر «منه» در‌ آیه پیشین به «الله» برمی‌گردد، یعنی پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) از جانب خدا آیاتی را تلاوت می‌کند تا ذوالقرنین برای پرسشگران شناسایی شود. اما «مکن» به معنای استقرار و ماندگاری همراه با قدرت است که از نشانه‌های آن عظمت، بلندمرتبگی، حکومت، قدرت، شدت، آسانی و بودن در جایگاهی است. [التحقیق: ۱۱/۱۵۰] ما به ذوالقرنین استقرار و قدرتی دادیم، یعنی اسباب قدرت و حکومت را در اختیار او قرار دادیم تا در زمین- در شرق و غرب عالم- توانمندانه حکومت کند، آنچنانکه حکومتش اقتضا می‌کند در زمین تصرف کند. این منت خدا بر او است که او را قدرتی تام داد.

وسایل اقتدار
«وَ آتَیناهُ مِنْ کُلِّ شَی‏ءٍ سَبَباً» «السَّبَب‏» ریسمانى است که با آن از درخت خرما بالا مى‏روند و جمع آن، اسباب است. به این مناسبت هر چیزی که وسیله رسیدن چیزی به دیگری باشد، سبب می‌نامند. [مفردات: ۳۹۱] توجه شود که در «سبب» نوعی احاطه به چیز دیگر خوابیده است، یعنی کسی که دارای سبب است، بر چیز موردنظر احاطه دارد، مثل اینکه بر آن تنگ گرفته است و از هر جهت آن را محاصره کرده است. [التحقیق: ۵/۱۵] «وَ آتَیناهُ مِنْ کُلِّ شَی‏ءٍ سَبَباً» ما به او از هرچیزی که او را برای تحقق اهدافش لازم است، وسیله‌ای قرار دادیم تا بتواند به وسیله آن به هدف خود برسد و بر آن احاطه پیدا کند، و هدف و راه رسیدن به آن را تحت اختیار و قدرت خود قرار دهد. این سبب و وسیله، معنایی عام است که شامل اسباب علمی، ابزار عملی و هنری و صنعتی می‌شود یعنی او هم وسایل و ابزار علمی در اختیارش بود، مثلاً دانشمندان توانمندی در حکومت او خدمت می‌کردند، هم ابزار نظامی، هم ابزار مالی، و هم نیروی انسانی توانمند، مشاوران و کارگزاران امین و دانشمند و متخصص، و هم قدرت صنعتی و هنری لازم را در اختیار داشت. توجه شود که می‌فرماید: «مِنْ کُلِّ شَی‏ءٍ» یعنی هر ابزاری که برای حکومت لازم داشت، اعم از ابزار مادی یا معنوی و انسانی در اختیار او بوده است. معلوم می‌شود که تمکن او در زمین و حکومت او مقتدرانه و وسیع بوده است.

آیه ۸۵
فَأَتْبَعَ سَبَباً
ترجمه
پس او در پی سبب روان شد.

بهره‌برداری ذوالقرنین از ابزار قدرت
خداوند به او اسباب و وسیله‌های مختلف عنایت فرمود، او هم از این قدرت بهره‌ها برد. «تبع» به معنای پیروی کردن و روان‌‌شدن در پی اثر چیزی است. [مفردات: ۱۶۲] ذوالقرنین سبب را دنبال کرد و از وسایلی که در اختیارش گذارده بودیم، بهره برد.

درسی برای حکومت دینی
پس خداوند به او حکومتی مقتدرانه داد، وسایل آن را هم فراهم کرد، او هم به‌خوبی از این وسایل بهره برد. این درسی بزرگ برای نظام اسلامی است که خداوند که کشوری با این نعمت در اختیار ما قرار داده است، نیروی انسانی توانمند، منابع زیرزمینی، قدرت علمی و فرهنگی، حضور مردم در صحنه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی، از همه مهم‌تر، قدرت برآمده از دین و ولایت الهی؛ همه این امور وسایلی است که باید کارگزاران نظام از آن بهره برند و اگر چنین نکنند، اشکال از خودشان است و باید صحنه را برای کسانی خالی کنند که چون ذوالقرنین، به‌خوبی از امکانات و ابزار موجود بهره برند و بر اقتدار و عزت کشور ایران و نظام اسلامی بیفزایند.

آیه ۸۶
حَتَّى إِذا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَغْرُبُ فِی عَینٍ حَمِئَه وَ وَجَدَ عِنْدَها قَوْماً قُلْنا یا ذَا الْقَرْنَینِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَ إِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِیهِمْ حُسْناً
ترجمه
سپس حرکت کرد تا آنگاه که به غروبگاه خورشید رسید، چنین می‌نمود که خورشید در چشمه‌ای گل‌آلود و سیاه فرو می‌رود و در ساحل آن، گروهی را یافت. گفتیم:‌ ای ذوالقرنین؛ آیا آنان را کیفر می‌کنی یا در میان‌شان نیکویی پیش می‌گیری؟

حرکت به سمت مغرب
او با قدرت و مکنتی که داشت و اسبابی که برای او فراهم آورده بودیم، حرکت کرد «حَتَّى إِذا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ» تا به غروبگاه خورشید رسید، منظور از غروبگاه خورشید که مغرب زمین است، کجاست؟ یقیناً آنچه امروز ما به عنوان شرق و غرب عالم می‌شناسیم، نخواهد بود بلکه آخرین نقطه‌ای است که در آن دوران غرب عالم محسوب می‌شد. «وَجَدَها تَغْرُبُ فِی عَینٍ حَمِئَه» «عین» از واژگانی است که معنای بسیاری دارد، یکی از معانی آن چشمه است. [المصباح المنیر: ۲/۴۴۰] «حمئه» از «الحَمَأ» به معنای گل سیاه بدبو است. [کتاب العین: ۳/۳۱۲] منظور از «عَینٍ حَمِئَه» چشمه سیاهی است که آبی گل‌آلود دارد. ذوالقرنین از ساحل دریا چنین یافت که گویى خورشید در دریایى سیاه و گل‏آلود فرومى‏رود. اگر هنگام غروب آفتاب کنار ساحل دریا بایستیم، خیال می‌کنیم که خورشید در دریا فرو می‌رود. اگر هوا هم گرم باشد و ساحل هم گل‌آلود، آدمی تصور می‌کند آفتاب در چشمه‌ای گل‌آلود فرورفته است. قرآن می‌فرماید، او به نقطه‌ای رسید که گویی خورشید در دریایی سیاه و گل‌آلود فرو رفته است.

ملتی در ساحل
«وَ وَجَدَ عِنْدَها قَوْماً» در آن ساحل و جزیره گروه و ملتی را یافت که آنجا زندگی می‌کردند. «قُلْنا» ما به او گفتیم. این گفتار خدا چگونه بوده است؟ برای ما نامعلوم است، بلاواسطه بوده چنانکه با مادر موسی وحی فرمود یا با واسطه پیامبری بوده است، معلوم نیست. «یا ذَا الْقَرْنَینِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَ إِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِیهِمْ حُسْناً» تو در رفتار خود با آنان مخیر هستی که یا آنان را عذاب کنی یا با آنان به نیکویی رفتار کنی. در حقیقت این جمله پرسش است که درباره این قوم چه می‌کنی؟ آنان را عذاب می‌کنی یا رفتاری نیکو درباره آنان اتخاذ می‌کنی؟ اکنون که خداوند به تو قدرت داد و بر ملتی هم چیره شدی، رفتارت با آنان چگونه است؟ این کلام از نوعی امتحان حکایت می‌کند که همواره افرادی را که خداوند اقتدار می‌بخشد، در معرض امتحان هستند، و رفتار آنان سنجیده می‌شود.

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031