24
1397
عبور از دروازه مرگ در کلام نبی خدا
عن النَّبیِّ صلی الله علیه وآله:
مُسْترِیحٌ وَ مُسْتَراحٌ مِنْهُ
پیامبر خدا فرمودند:
از این مرز بین دنیا و آخرت همه عبور می کنند و دو قسم اند: یک عدهای خودشان با این عبور به راحت می رسند وا ز رنج نجات پیدا می کنند؛ یک عده هم کسانی هستند که وقتی عبور می کنند، دیگران از دست آنها راحت می شوند «أمَّا المْسْتَرِیحُ» آن کسی که خودش با عبور از دروازهی مرگ به راحت می رسد،«فاَلعْبْدُ الصَّالحِ»، بندهی صالح است که راحت می شود، عبد صالح در دنیا ریاضتهایی باید بکشد، مثلاً روزهی ماه رمضان در هوای گرم؛ اینها یک رنجهایی است دیگر، از آن هم راحت میشود ]به سوی آسایش و نعمتهای آخرت. «أمَّا المُسْتَراحُ منِهُ فاَلفْاجِرُ»، ]اما کسی که دیگران از دست او راحت میشوند، انسان فاجر است[. چه کسی از دست او راحت میشود؟ «یسَتَرِیحُ منِهُ المْلکَانِ» اول این دو ملک الهی که مأور نوشتن اعمال او هستند؛ آنها از دست او راحت میشوند… «وَ خادِمُهُ» آن کسانی که در دنیا خدمت او را میکنند از دستش راحت می شوند. «وَ أهَلهُ» و خانواد هی او، «وَ الْرَضُ التَّى کانَ یَمْشى عَلَیْها» همین زمینی که انسان فاجر بر روی او عبور میکند، این زمین هم از دست او راحت میشود.
الکافی ج۳ ، ص ۲۵۴
15
1392
گوشه ای از صفات امام کاظم علیه السلام
حضرت امام موسى کاظم(علیه السلام) عابدترین و زاهدترین، فقیه ترین، سخى ترین و کریمترین مردم زمان خود بود، هر گاه دو سوم از شب مى گذشت نمازهاى نافله را به جا مى آورد و تا سپیده صبح به نماز خواندن ادامه مى داد و هنگامى که وقت نماز صبح فرا مى رسید، بعد از نماز شروع به دعا مى کرد و از ترس خدا آن چنان گریه مى کرد که تمام محاسن شریفش به اشک آمیخته مى شد و هر گاه قرآن مى خواند مردم پیرامونش جمع مى شدند و از صداى خوش او لذّت مى بردند.
آن حضرت، صابر، صالح، امین و کاظم لقب یافته بود و به عبد صالح شناخته مى شد، و به خاطر تسلّط بر نفس و فروبردن خشم، به کاظم مشهور گردید.
شیخ مفید درباره آن حضرت می گوید : ” او عابدترین و فقیه ترین و بخشنده ترین و بزرگ منش ترین مردم زمان خود بود ، زیاد تضرع و ابتهال به درگاه خداوند متعال داشت . این جمله را زیاد تکرار می کرد : « اللهم انی أسألک الراحه عند الموت و العفو عند الحساب »
(خداوندا در آن زمان که مرگ به سراغم آید راحت و در آن هنگام که در برابر حساب اعمال حاضرم کنی عفو را به من ارزانی دار )”.
امام موسی بن جعفر ( ع ) بسیار به سراغ فقرا می رفت . شب ها در ظرفی پول و آرد و خرما می ریخت و به وسایلی به فقرای مدینه می رساند ، در حالی که آن ها نمی دانستند از ناحیه چه کسی است . هیچکس مثل او حافظ قرآن نبود ، با آواز خوشی قرآن می خواند ، قرآن خواندنش حزن و اندوه مطبوعی به دل می داد ، شنوندگان از شنیدن قرآنش می گریستند ، مردم مدینه به او لقب ” زین المجتهدین “ داده بودند . مردم مدینه روزی که از رفتن امام خود به عراق آگاه شدند ، شور و ولوله و غوغایی عجیب کردند . آن روزها فقرای مدینه دانستند چه کسی شب ها و روزها برای دلجویی به خانه آن ها می آمده است .
امام ( ع ) با آن کرم و بزرگوارى و بخشندگى خود لباس خشن بر تن مىکرد ، چنان که نقل کردهاند : ” امام بسیار خشن پوش و روستایى لباس بود ” و این خود نشان دیگرى است از بلندى روح و صفاى باطن و بىاعتنایى آن امام به زرق و برق هاى گول زننده دنیا .
امام موسى کاظم ( ع ) نسبت به زن و فرزندان و زیردستان بسیار با عاطفه و مهربان بود . همیشه در اندیشه فقرا و بیچارگان بود ، و پنهان و آشکار به آنها کمک مىکرد .
مردى از تبار عمر بن الخطاب در مدینه بود که او را مى آزرد و على(علیه السلام) را دشنام مى داد. برخى از اطرافیان به حضرت گفتند: اجازه دهید تا او را بکشیم، ولى حضرت به شدّت از این کار نهى کرد و آنان را شدیداً سرزنش فرمود. روزى سراغ آن مرد را گرفت، گفتند: در اطراف مدینه، به کار زراعت مشغول است. حضرت سوار بر الاغ خود وارد مزرعه وى شد.
آن مرد فریاد برآورد: زراعت ما را خراب مکن، ولى امام به حرکت خود در مزرعه ادامه داد وقتى به او رسید، پیاده شد و نزد وى نشست و با او به شوخى پرداخت، آن گاه به او فرمود: چقدر در زراعت خود از این بابت زیان دیدى؟ گفت: صد دینار. فرمود: حال انتظار دارى چه مبلغ از آن عایدت شود؟ گفت: من از غیب خبر ندارم. امام به او فرمود: پرسیدم چه مبلغ از آن عایدت شود؟ گفت: انتظار دارم دویست دینار عایدم شود. امام به او سیصد دینار داد و فرمود: زراعت تو هم سر جایش هست. آن مرد برخاست و سر حضرت را بوسید و رفت. امام به مسجد رفت و در آنجا آن مرد را دید که نشسته است.
وقتى آن حضرت را دید، گفت: خداوند مى داند که رسالتش را در کجا قرار دهد. یارانش گرد آمدند و به او گفتند: داستان از چه قرار است، تو که تا حال خلاف این را مىگفتى. او نیز به دشنام آنها و به دعا براى امام موسى(علیه السلام) پرداخت. امام(علیه السلام) نیز به اطرافیان خود که قصد کشتن او را داشتند فرمود: آیا کارى که شما مىخواستید بکنید بهتر بود یا کارى که من با این مبلغ کردم؟و بسیارى از این گونه روایات، که به اخلاق والا و سخاوت و شکیبایى آن حضرت بر سختیها و چشمپوشى ایشان از مال دنیا اشارت مى کند، نشانگر کمال انسانى و نهایت عفو و گذشت آن حضرت است.
گاهشمار تاریخ خورشیدی
ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
---|---|---|---|---|---|---|
« فروردین | ||||||
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر خرداد ۱۵, ۱۳۹۲
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت خرداد ۱۵, ۱۳۹۲
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان خرداد ۱۵, ۱۳۹۲
- سجده شکر خرداد ۱۵, ۱۳۹۲
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر خرداد ۱۵, ۱۳۹۲