2
1390
تفسیر آموزشی و تربیتی قرآن – جلسه دوم مقدمات تفسیر
[
تفسیر آموزشی و تربیتی قرآن
جلسه دوم مقدمات تفسیر
بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم، اَلْحَمْدُ وَ الثَّنَاءُ لِعَیِّن الوُجُود وَ الصَّلَوهُ وَ السَّلامُ عَلی وَاقِفِ مَوَاقِفِ الشُّهُود، سَیِّدِنَا اَبِی القَاسِمِ مُحَمَّد وَ عَلَی آلِه اُمَنَاءِ مَعْبُود
اِنَّ هذاالْقرآن یَهْدی لِلَّتی هی اَقْوَم[۱]
توضیحی درباره هدف قرآن
ما بنا داشتیم که از این جلسه وارد بحث سوره مباکه حمد بشویم؛ اما دیدم مقداری بحث گذشته ناقص است و باید این جلسه را هم مقداری درباره مقدمات تفسیر با هم صحبت کنیم. بحث این جلسه را با آیه نهم سوره مبارکه اسراء آغاز میکنیم.
توضیح مفردات آیه ۹ سوره اسراء
اِنَّ در عرب حرف تأکید است که ما ترجمه میکنیم به «درستی که»، «همانا»، میخواهد تأکید بکند. آیه جمله اسمیه است و مبنای آن تأکید است. هذَا الْقرآن، هذَا اشاره به این است. میفرماید: «هذاالْقرآن» یعنی همین قرآن. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز غدیر وقتی که میخواست امیر مؤمنان (علیه السلام) را معرفی کند گفت: فهذا علیٌ مولا. دست امیرمؤمنان(علیه السلام) را گرفت و گفت هذا که کسی بعدا نگوید منظور یک علی دیگری بوده است. در اینجا وقتی میگوید «هذاالْقرآن» یعنی همین قرآن. «یَهْدی» یعنی هدایت میکند. «لِلَّتی» یعنی آنچه را. حال ما این لغات را یکی یکی تحلیل میکنیم تا ببینیم معنای این آیه شریفه چیست. منظور از «لِلَّتی» چیست؟ «لِلّتی» موصول است؛ به تعبیر ما در فارسی «آنچه» یا «آنکه» و حتما موصوفی دارد. موصوفش چیست؟ ما برای اینکه بفهمیم موصوف آن چیست هیچ راهی نداریم جز اینکه به آیات قبلی این سوره برگردیم تا بفهمیم در این سوره خداوند درباره چه چیزی صحبت میکند و بعداً آیه را بفهمیم. سیاق آیات پیشین این سوره از دوم تا هشتم درباره سنت الهی در امت و قوم بنیاسرائیل است که آنها را به توحید هدایت فرموده است و نعمتهای متعدد به آنها داده است و آنها عصیان کردهاند و نعمت از آنها گرفته شده است. به تعبیر دیگر امت موسی و جامعه بنیاسرائیل مثالی است در آیات هقتگانه مذکور که سنت عمومی الهی در آنها پیاده شده است. آیه دوم همین سوره «ءاٰتَیْنا مُوسَی الْکِتاب»، ما به موسی کتاب دادیم منظور از کتاب چیست؟ تورات. «ءاٰتَیْنا مُوسَی الْکِتاب وَ جَعَلْناهُ هُدًی لّبَنی إِسْرائیلَ». این کتاب را چه کردیم؟ وسیلهای برای هدایت بنیاسرائیل قرار دادیم. یعنی بنیاسرائیل به چه وسیلهای هدایت شدند؟ به وسیله کتاب تورات. توجه داشته باشیم که بنیاسرائیل ذکر شده از حضرت موسی(علیه السلام) است تا زمان حضرت عیسی(علیه السلام) حتی شاید بتوانیم حضرت عیسی(علیه السلام) را هم شامل بشویم. اما فعلا همین قومی را میگوییم که داوود(علیه السلام) و سلیمان(علیه السلام) با آن حکومت عظیمش حاکمانش بودند. میفرماید ما کتاب را به موسی دادیم و به وسیله این قرآن بنیاسرائیل را هدایت کردیم. هدف هدایت چه بوده است؟ «اَلّا تَتَّخِذوا مِن دُونی وَکِیلاً». غیر از من کسی را وکیل نگیرید. معنای وکیل معنای خیلی عجیبی است؛ خلاصه بیان میفرماید که هدف هدایتی حضرت موسی این بوده است که وسیله تورات امت و جامعهای ایجاد کند همه تکیهگاهش خدا باشد و به غیر خدا تکیه نکند. بعد از اینکه بنیاسرائیل را معرفی میکند در آیه چهارم میگوید ما در کتاب چه گفتیم؟ «وَ قَضَیْنَا اِلَی بَنیإسْرائیلَ فِی الْکِتاب». ما در کتاب با بنیاسرائیل چه کردیم؟ قضاوت کردیم، اعلام کردیم. چه چیز را؟ «لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوّاً کَبیراً». شما دو بار در زمین فساد میکنید برتری میجوئید وقتی این اتفاق میافتد ما هم چه میکنیم؟ به خود آیات مراجعه فرماید، چون موضوع بحث ما نیست، از آن میگذریم. بعد در آیه هفتم دستور اخلاقی میدهد. من نمیخواهم این آیات را تفسیر کنم. آیه هشتم باز در مورد بنیاسرائیل صحبت میکند. آیه نهم میگوید: «اِنَّ هذاالْقرآن یَهْدی». مگر تورات برای هدایت نبود؟ چرا. هدایت چه کسی؟ بنیاسرائیل. حالا موصوف این کیست؟ برای امت و جامعهای دیگری غیر از قوم بنیاسرائیل است. امت و جامعه دیگر کیست؟ امت اسلام و جامعه اسلامی. همین قرآن دارد چه کسی را هدایت میکند؟ تورات چه قومی را هدایت میکرد؟ قوم بنیاسرائیل را. به قول امروزیها جامعه بنیاسرائیل را. یعنی اگر جامعه بنیاسرائیل کتاب تورات را اقامه میکرد و برپا میداشت جامعهاش جامعه هدایت شدهای بود. حتماً تاکید میکنم، آیات نخستین سوره مبارکه اسراء تا آیه نهم را با دقت تلاوت فرمایید، تا آنچه گفتم بهتر برایتان جا بیفتد. میفرماید: شما این کار را کردید ما هم این کار را میکنیم، اشتباه رفتید ما هم شما را زدیم، خوب بروید ما هم خوب میکنیم «اِن اَحْسَنْتُمْ اَحْسَنْتُمْ لِأنْفُسِکُم»[۲]. یعنی اگر این راه را بروی دستت را باز میگذارد. میخواهم این را عرض کنم که تورات کتاب هدایت است برای بنیاسرائیل که اگر بنیاسرائیل اقامه بکند هدایت میشود. «اِنَّ هذاالْقرآن یَهْدی لِلَّتی». لِلّتی به امت اسلام یا جامعه اسلامی برمیگردد این کتاب هدایت میکند آنچه را… یعنی چه کسی را؟ جامعه اسلامی را. هِی اَقْوَم تعریف جامعه است همانگونه که در جامعه قبلی دیدیم از بنیاسرائیل چه گفتیم؟گفتیم قومی است که به وسیله تورات یعنی دین حضرت موسی(علیه السلام) هدایت میشوند. دین حضرت موسی(علیه السلام) و دین حضرت عیسی(علیه السلام) و دین حضرت ابراهیم(علیه السلام) و دین حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) چه دینی است؟ یک دین در عالم بیشتر نداریم، اسلام «اِنّ الدّینَ عِنْدَالله الإسْلام»[۳] فقط یک دین داریم. یک دین هست پس یک جامعه هم هست. اما شرایع متعدد است، شریعت موسی یا شریعت عیسی و شریعت این دو پیامبر بزرگ الهی با شریعت رسول خاتم صلی الله علیه و آله و سلم متفاوت هستند، و برای هر شریعتی هم کتابی آمده است تا جامعه مناسب با آن را سامان دهد.
جوامع چطور هستند؟ میتواند قویتر باشند یا ضعیفتر. میفرماید: «اِنَّ هذاالْقرآن یَهْدی» هدایت میکند جامعهای را که… «هی اَقْوَم». صفتش چیست؟ این جامعه اقوم است. «هی اَقْوَم» صفت است برای این. این جامعه اقوم است اقوم برای چه؟ اقوم ، اَفْعَل تفضیلی است از قیام. قیام یعنی آن حالت خاص انسان است که ما در فارسی میگوییم ایستاده. انسان حالتهای مختلفی مثل خوابیده، نشسته و ایستاده دارد مسلطترین حالت انسان به کار حالت ایستاده است. در اصطلاح به حالت استواری و حالت تسلط قیام میگویند. وقتی قیام کرد یعنی چه کرد؟ یعنی بر کار مسلط شد و استوار شد. اَفْعَل تفضیلی یعنی چه؟ یعنی استوارتر، مسلطتر. پس این قرآن هدایت میکند جامعه اسلامی را که نسبت به تمام جامعهها و جامعه قبلی که بنیاسرائیل بود استوارتر و محکمتر و مسلطتر است. پس جامعه اسلامی به چه وسیلهای هدایت میشود؟ چگونه نسبت به جوامع دیگر استوارتر و پابرجاتر است و از بین نمیرود؟ به وسیله قرآن. کلمات را توضیح دادیم حال بیاییم بیشتر در مورد این آیه توضیح بدهیم.
مفاد آیه مذکور
انسان مجبور است در اجتماع زندگی کند هیچ راهی ندارد به جز اینکه در اجتماع زندگی کند. وقتی در اجتماع است برای اینکه بتواند سعادت خودش را تأمین کند چه سعادت مادی، چه اجتماعی، چه دنیایی و چه اخروی مجبور است که به یکسری قوانین و مقررات تن بدهد. یکسری اصول را بپذیرد و بر اساس یکسری اصول زندگی کند. این اصول میتواند دو حالت داشته باشد. یا مبتنی بر وحی الهی است یا خود انسان آنها را اختراع میکند. آن چیزی که مبتنی بر وحی الهی است اسمش را دین و شریعت میگذاریم حال چه وحی الهی مربوط به دین حضرت نوح (علیه السلام) باشد چه حضرت ابراهیم(علیه السلام) چه حضرت موسی(علیه السلام) چه حضرت عیسی(علیه السلام) و چه حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم). آن چیزی که مبتنی بر تفکرات انسانی است مکاتب بشری امروزی است که به آنها ایسمها یا ایدئولوژیها میگویند. قرآن میگوید آن چیزی که مبتنی بر وحی الهی است دو دسته است یک عده اش قیام است مثل بنیاسرائیل و یک عده اقوم است مثل اسلام. یک قیام داریم و یک اقوم.
اقعل تعیینی
اما این اَفْعَل وقتی به جامعه بشری برمیگردد یعنی به ایسمها، دیگر اَفْعَل تفضیلی نیست و در اینجا اَفْعَل تعیینی میشود. اینجا دیگر اقوم به معنی بهتر نیست. مارکسیسم هم یک راه هست، لیبرالیسم هم یک راه؛ و اسلام هم یک؛ راه منتها اسلام بهتر است. جامعه کمونیستی هم یک جامعه است، جامعه لیبرالیستی هم یک جامعه و جامعه اسلامی هم یک جامعه؛ منتها جامعه اسلامی بهتر است نه. اینجا دیگر اَفْعَل تعیینی میشود. آیات بسیاری در این قضیه داریم که حال ذکر میکنیم.
دین قیّم
اولین آیهای که میخوانیم آیه ۱۶۱ سوره مبارکه انعام است: «قُلْ إِنَّنِی هَدانِی رَبِّی إِلى صِراطٍ مُسْتَقِیم دِیناً قِیَماً مِلَّهَ إِبْراهِیم حَنِیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِین» بگو: «آرى! پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده است: دینى پایدار، آیین ابراهیمِ حقگراى! و او از مشرکان نبود.»
قُلْ إِنَّنی هَدانی رَبَّی إِلَی صِرٰطٍ مُسْتَقیم پیامبر به مردم بگو که پروردگار من مرا به راه مستقیم هدایت کرد. راه مستقیم چیست؟ صراط یعنی مسیر روشن و بدون انحراف. مسیری که باید پیموده شود. این مسیر مستقیم چیست؟ دِیناً قِیَماً ، دین پایدار و پابرجا. ملاحظه بفرمائید که قیام در اینجا چه میشود؟ دین محکم و پایدار، دینی که قیام دارد استوار است . حال این دین چیست؟ مِلَّهَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً. این دین همان ملت ابراهیم(علیه السلام) حقگراست. اگر بخواهید برای ملت مصداق یابی کنید در ترجمههای جدید ملت میشود فرهنگ. فرهنگ ابراهیمی چیست؟ وِ ما کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِین. ابراهیم(علیه السلام) از مشرکین نبود.در فرهنگ ابراهیمی هیچگونه شرکی نیست به تعبیر امروزی اسلام ناب است. پس دین، آن چیزی که ما به آن سرسپرده هستیم، دینی استوار و پایدار است و به طور مطلق حقگراست.
آیه فطرت
آیه دوم که خدمت شما عرض میکنم آیه ۳۰ سوره مبارکه روم است: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُون» پس روى خود را با گرایش تمام به حقّ، به سوى این دین کن، با همان سرشتى که خدا مردم را بر آن سرشته است. آفرینش خداى تغییرپذیر نیست. این است همان دین پایدار، ولى بیشتر مردم نمىدانند.»
فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدّینِ حَنِیفاً به پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) دستور میدهد رویت را به سمت دین حق و پاک برگردان. دین ناب همان اسلام نابی که ما میگوییم. فِطْرَتَ الله الَّتی فَطَرَ النّٰاسَ عَلَیْها . این دین مبتنی بر چیست؟ مبتنی بر فطرت است. فطرت و سرشتی که خداوند بشر را بر اساس آن خلق کرد. لَا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللهِ . خلق خدا هم تغییر نمیکند. ذٰلِکَ الدّینُ الْقَیِّم این دین استوار و پایدار است به طور مطلق. دین استوار چیست؟ دینی که به سمت خدا برگردد و مبنای آن توحید ناب باشد. یا آیه ۴۳ همین سوره، فَأَقِم وَجْهَکَ لِلدّینِ الْقَیّم. روی خودت را به دینی که پایدار و استوار است برگردان.
پس اینکه گفتیم «اقوم» در صورتی اَفْعَل تفضیلی است که مقابلش دین و جامعه دینی دیگر باشد. یعنی اگر کتاب تورات واقعی باشد و جامعه بنیاسرائیل جامعه واقعی موسوسی باشد و با جامعه اسلامی مقایسه شود جامعه اسلامی قویتر و استوارتر و محکمتر است اما همین جامعه نسبت به غیرِ دین، مطلقِ قیام است و بقیه چه هستند؟ بقیه چیزی نیستند، یعنی از سبک قیام و استواری نیست، سست هستند: «مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کانُوا یَعْلَمُون»[۴] «داستان کسانى که غیر از خدا دوستانى اختیار کردهاند، همچون داستان عنکبوت است که [با آب دهان خود] خانهاى براى خویش ساخته، و در حقیقت- اگر مىدانستند- سستترین خانهها همان خانه عنکبوت است.» بقیه هیچ هستند، همانند خانه عنکبوت که سست و بیبنیاد است.
قرآن ابزار قوام جامعه اسلامی
تا اینجا مشخص شد که منظور از لِلّتی جامعه اسلامی است جامعه اسلامیای که نسبت به جوامع دیگر ـ اگر آن جامعهها دینی باشند ـ اقوم یعنی استوارتر است و اگر آن جامعهها دینی نباشند، چون آنها مطلقاً استواریای ندارند، اقوم تعیینی است؛ یعنی آن جوامع قوام و استواری واقعی ندارند و تنها جامعه اسلامی است که دارای قوام و استواری به طور مطلق است. و در هر صورت جامعه اسلامی که قرآن میسازد؛ پایدارترین و استوارترین جوامع بشری است. حال سوالی مطرح میشود. این دین و این جامعه اسلامی به چه وسیلهای پایدار میشود؟ به چه وسیلهای قوام پیدا میکند؟ به چه وسیلهای شکل میگیرد؟ به چه وسیلهای استوار می شود؟ در خود قرآن ذکر شده است ِانَّ هذاالْقرآن یَهْدی لِلَّتی هی اَقْوَم، به وسیله کتاب الهی.
قرآن مهیمن است
پس قرآن است که جامعه اسلامی را میسازد. حال آیه ۴۸ سوره مبارکه مائده را با هم بخوانیم: «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتابِ وَ مُهَیْمِناً عَلَیْه» «و ما این کتاب [قرآن] را به حقّ به سوى تو فرو فرستادیم، در حالى که تصدیقکننده کتابهاى پیشین و حاکم بر آنهاست.» به مفاد آیه توجه فرمایید: وَأَنْزَلْنا إِلَیْکَ الکِتاب ما این کتاب را بر تو نازل کردیم.چگونه نازل کردیم؟ بِالحَقّ یعنی در این کتاب هیچگونه باطلی راه ندارد، حق مطلق است. مُصَدّقًا لِّما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الکِتاب؛ این کتاب تمام کتب پیشین را تصدیق میکند .
تذکری ضروری
یک تذکری به شما عرض کنم. در برخی مداحیها میشنویم و واقعا هم زجر میکشیم ـ خدا را شکر در سالهای اخیر هم بسیار کم شده است و من از مداح حسابی نشنیدهام؛ اما بهر حال برخی مداحهای کمسواد چنین میگویند ـ مثلا ما میخواهیم حضرت زهرا(سلام الله علیها) را بالا ببریم، امام حسین(علیه السلام) را بالا ببریم؛ میگوییم حضرت زهرا(سلام الله علیها) کسی است که حضرت مریم(علیها السلام) کنیزشان است. امام حسین(علیه السلام) کسی است که حضرت موسی(علیه السلام) نوکرشان است. این عبارات خیلی وهمآمیز و بدی است. حضرت موسی(علیه السلام) پیامبر خداست و مقام عظیمی دارد یعنی چه که نوکرش است؟ یا از حضرت مریم(علیها السلام) اینهمه تجلیل شده است. ما میخواهیم ادب قرآن را یاد بگیریم ادب قرآنی که انسان صحبت میکند. وَأَنْزَلْنا إِلَیْکَ الکِتاب بِالحَقّ مُصَدّقًا لِّما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الکِتاب . این کتاب تمام کتب گذشته را تصدیق میکند. یعنی هم تورات، هم انجیل، هم زبور، هم کتاب ابراهیم را تصدیق میکند. یعنی هرچه در کتابهای گذشته است در قرآن هم هست. تصدیق به همین معناست یعنی هرچه که گذشتگان گفتند ما هم میگوییم. پس به این تعبیر دقت بکنید که خدای نکرده ما توی این دام نیافتیم. وَ مُهَیْمِنًا عَلَیْه . فقط همین است؟ نه! یک برتری هم دارد بر همه اینها مهیمن است. مهیمن یعنی برتر است. هیمنهداشتن یعنی تسلطداشتن یعنی هرچه در کتابهای گذشته است در این کتاب هست و بیشتر از آنها هم هست. هرگونه هدایتی که آن کتابها میکردند این کتاب هم میکند، اما بیش از آنها؛ منظور کمی نیست، بلکه کیفی است، این کتاب بهگونهای است که بشر را بیشتر به هدف اصلیاش که قرب الهی است، رهنمون میشود و بالاتر میبرد و جامعه قویتری ایجاد میکند. پس تفاوت پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرمؤمنان(علیه السلام) با حضرت موسی(علیه السلام) خدای نکرده در این نیست که یکی آقاست و دیگر نوکر. تفاوت این است که هرچه حضرت موسی(علیه السلام) میگوید پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هم میگوید با یک تفاوت، کار پیامبر استوارتر است. و هیمنه و تسلط دارد یعنی اگر در یک جامعهای پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت موسی(علیه السلام) باشند پیامبر حاکم و رهبر است. و حضرت موسی(علیه السلام) این را با طیب خاطر میپذیرد. اینکه در روایت داریم وقتی حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور میکند حضرت عیسی(علیه السلام) هم میآید و پشت سر حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نماز میخواند این یعنی او امام است و مُهَیْمِنًا عَلَیْه و بر او تسلط دارد
قرآن سلطان همه کتب آسمانی
پس سلطان همه کتابها چیست؟ قرآن است و ما انسان و موجودی هستیم که در محضر قرآنیم. دقت کنید وقتی فهمیده میشود که انسان اولاً موجودی ملکوتی است و نَفَخْتُ فِیه مِن روحی»[۵] این نشان میدهد که انسان موجودی ملکوتی است و ثانیا چند روزی قفسی ساختهاند از بدنم، چند روزی در این بدن زندانی است روشن است برای اینکه انسان بتواند از این قفس نجات پیدا کند و به سمت ملکوت و اصل خودش و به سمت حقیقت خودش برگردد نیاز به راهنما دارد. راهنما یعنی چه؟ یعنی کسی که دست تو را بگیرد و ببرد و به مقصود برساند. این راهنما کیست؟ قرآن است به صورت کلی تمام کتابهای آسمانی راهنما هستند، اما قرآن از همه به این مقصود نزدیکتر است . آنچه زندگی دنیا و آخرت ما را تأمین میکند کتب آسمانی هستند. به وسیله چه کسی؟ به وسیله تمام پیامبران. یعنی پیامبران آمدند برای اینکه زندگی دنیای من و شما را تأمین کنند، برای اینکه ما را از این دنیا گذر بدهند و به سمت آخرت ببرند، ملکوتی که ما باید به آن برسیم. اما بهترین کتاب و مهیمن تمام کتابها چه کتابی است؟ قرآن است. بزرگترین پیامبر و مهیمن تمام پیامبران چه کسی است؟ حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) و بهترین جامعه و مهیمن تمام جوامع و اقوم هم جامعه چیست؟ جامعه اسلامی است به شرط اقامه قرآن. این شرط را باید داشته باشیم.
پرسش و پاسخ
نتیجه سخنان شما شد قرآن و حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) و اسلام. پس شیعه و سنی چه جایگاهی دارند؟
جواب: اولاً به تعبیر حافظ جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه/ چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند. اگر مسلمانان به قرآن و رسول خدا گوش میدادند، وضعشان بهتر از الان بود و نه تنها فرقهفرقه نمیشدند، اسیر دست اختلاف و استعمار هم نبودند. ثانیاً راه را حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) نشان دادهاند، با آن فرمایش نورانی خود که به صورت متواتر شیعه و سنی نقل کردهاند: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی فَإِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»[۶] من برای شما دو ودیعه سنگین برای شما به ودیعه میگذارم؛ کتاب خدا و عترت و خاندانم. این دو از هم جدا نمیشوند تا در حوض کوثر بر من وارد شوند.» پس ما حق نداریم این دو را از هم جدا کنیم. این روایت جز روایات قطعی و متواتر بین شیعه و سنی است. اگر کسی گفت حَسْبُنا کِتابَ الله غلط است، اگر کسی گفت حَسْبُنا اهل بیت غلط است میفرمایند: لَن یَفتَرِقا این دو از هم جدا نمیشود حَتّی یَرِدا علَیَّ الحَوض یعنی تا قیامت با همند و شما نمیتوانید آنها را جدا کنید.
شرایع پیشین نسخ شدهاند
خب تا اینجا ما فهمیدیم که قرآن بر همه کتابها مهیمن است. طبیعتاً وقتی قرآن مهیمن و دین اسلام نازل شد کتابها و شرایع دیگر چه میشوند؟ نسخ میشوند. ضمن احترامی که به تمام این کتابها است. «ءَامَنَ الرَّسولُ بِمَا اُنْزِلَ إِلَیْهِ مِن رَبِّهِ وَالْمُؤمِنُونَ کُلٌّ ءَامَنَ بِاللهِ وِ مِلَائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ»[۷]. و به همه پیامبران و کتابها ایمان داریم یعنی ما هم تورات را قبول داریم، هم انجیل، و هم زبور و هم حضرت موسی(علیه السلام)، و هم حضرت عیسی(علیه السلام)، و هم حضرت داوود(علیه السلام)، و هم حضرت سلیمان(علیه السلام) همه را قبول داریم اما با آمدن پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) و قرآن، شریعتهای پیشین نسخ شدهاند. چون این دین اقوم و مهیمن است .
هدایت همهجانبه قرآن
حال فهمیدیم که قرآن کتاب هدایت انسان است. اینکه هدایت یک جانبه نیست یعنی اینگونه نیست که فقط بخواهد یک فرد را هدایت بکند بلکه آمده است تا جامعه بشری را هدایت کند. و جامعه هِیَ اَقْوَم بسازد. این هدایت هم هدایت علمی است طبیعتاً میبینیم یک ملت را هدایت میکند جامعه را هدایت میکند هم هدایت عملی است یعنی اگر کسی صادقانه در محضر قرآن وارد شود، هم از این کتاب بهره علمی میبرد و هم بهره عملی. بهره علمی آن که مشخص است ما وقتی وارد آیات میشویم می فهمیم که این نور ما را بالا میبرد. بهره عملیاش کجاست؟ در همان آیات اول سوره مبارکه بقره آمده است که وقتی شما با قرآن هدایت شدید هدایت ثانیه برایتان میآید که «أُؤلئِکَ عَلَی هُدًی مِن رَّبِّهِم»[۸] و بعد که هدایت دوم آمد هدایت سوم میآید یعنی روزبه روز بالاتر میرویم و انسانتر میشویم، شخصیت ما شخصیت والاتری میشود. این چند تا مقدمه را گفتم تا وارد برخی از ویژگیهای قرآن شویم.
چند ویژگی قرآن
حال چند ویژگی از قرآن را بیان میکنم.
عدم انحراف در قرآن و عدم امکان انحراف در آن
اولین ویژگی اینکه وقتی که قرآن دین و جامعه استوارتری را هدایت میکند در خودش هیچگونه عوجاجی نباید باشد روشن است که اگر خودش عوجاج و انحراف و کجی داشته باشد هدایت نمیکند. آیه نخست سوره مبارکه کهف را ملاحظه بفرمائید سوره هجدهم: بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم اَلْحَمدُللّهِ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیٰ عَبْدِهِ الْکِتابَ» حمد مخصوص خداست از برای خداست فقط خدا را میتوان حمد کرد. کدام خدا؟ آنکه بر بنده خودش کتاب را نازل کرد. وَلَمْ یَجْعَل لَّهُ عِوَجَا و هیچگونه انحراف و کجی هم در این کتاب راه ندارد. آیه دوم که خدمتتان عرض میکنم آیه ۲۸ سوره مبارکه زمر صفحه ۴۶۱ . ببینید آیه قبل آن آیه ۲۷ چه میگوید؟ «وَلَقَد ضَرَبْنَا لَلنّاسِ فِی هذَا الْقرآن مِن کُلِّ مَثَل» ما در این قرآن برای بشر مثلهای متعددی آوردهایم همه معارف را در آن جمع کردهایم لَعَلَّهُم یَتَذَکَّرُون تا یادشان بیاید. تذکر تعبیر خیلی زیبایی است. «قُرْءاناً عَرَبیّاً غَیْرَ ذِی عِوَج لَّعَلَّهُم یَتَّقُون» قرآنی که عربی است به زبان عربی فصیح نازل شده است. غَیْرَ ذِی عِوَج یعنی چه؟ میخواهد چه بگوید؟ یعنی شما اصلا نمیتوانید تصور کجی در آن بکنید. یعنی نفوذ پذیر نیست. در سوره مبارکه ابراهیم آیه ۳۷ صفحه ۲۶۰ این کتاب میخوانیم: «رَّبّنا إِنّی أَسُکَنتُ مِن ذُرّیّتی بِوادٍ غَیْرَ ذِی زَرْعٍ» خدایا من فرزندانم را در سرزمینی قرار دادم که هیچگونه قابل زرع نیست قابل کشت نیست. ملاحظه بفرمائید یکوقت زمینی قابل کشت است اما ۱۰ الی ۱۵ سال زمین را رها کردند در اصطلاح به این زمین موات میگوییم. این غَیْرَ ذِی زَرْعٍ نیست الان در آن زراعتی نمیشود با یک مقدار تلاش این زمین را درست میکنند و قابل زرع می شود. گاهی یک زمینی هست که اصلا در آن کشاورزی نشده و قابل کشت نبوده است، اما شما یکمقدار روی آن کار بکنید، قابل کشت میشود. بطور مثال اوایل انقلاب روی زمینهای کنار دریاچه ارومیه کار کرده بودند و در آن سیبزمینی کاشته بودند. میگفتند: زمین قابل کشت نیست، اما تلاش کرده بودند، قابل کشت شده بود. با یکسری دستگاه و زحمت فراوان توانسته بودند زمین را تبدیل به زمین کشاورزی بکنند. اما یک زمینی هست که به هیچ وجه قابل زراعت نمیشود زمین کاملا سنگلاخ. مکه که مشرف شدید می بینید اصلا همه زمین سنگلاخ است و هیچ جای زمین به درد کشت و زرع نمیخورد . حضرت ابراهیم (علیه السلام) در این دعا میفرماید: رَّبّنا إِنّی أَسُکَنتُ مِن ذُرّیّتی بِوادٍ غَیْرَ ذِی زَرْعٍ من فرزندانم را در سرزمینی اسکان دادم که هیچگونه قابل کشت نیست وقتی هیچگونه قابل کشت نیست اصلا جای زندگی نیست. عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّم نزد خانه حرام تو. رَّبّنا لِیُقیمُوا الصَّلَوٰهَ فَاجْعَلْ أَفْئِدّهً مِّنَ النّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِم حال که من اینکار را کردم برای اینکه اقامه نماز بکنم دل مردم را متوجه آنها کن. دل مردم را متوجه فرزندان حضرت ابراهیم (علیه السلام) کن. الان هم که میبینید آنقدر سادات احترام دارند به خاطر این دعایی است که حضرت ابراهیم (علیه السلام) کرد دعای پیامبران اینطور است که وقتی دعا میکنند تا انتهایش استجابت می شود. وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُم یَشْکُرُون. پس ما ذِی زَرْعٍ داریم. آیه ۲۸ سوره مبارکه زمر چه میگوید: قُرْءاناً عَرَبیّاً غَیْرَ ذِی عِوَج یعنی چیزی که منحرف نشده اما قابل انحراف هست. میتوان منحرفش کرد. با جان کندن میتوان منحرفش کرد اما این قرآن به هیچ وجه نفوذپذیر نیست. به هیچ روشی نمیتوان منحرفش کرد.[۹] وقتی کتابی دارید که هیچگونه نفوذی در آن نمیتوان کرد و هیچگونه انحرافی در آن ندارد وقتی در محضر چنین قرآنی هستید طبیعتاً هدایتش چه هدایتی است؟ هدایت تام. هیچگونه نقصانی در هدایتش نیست. از این آیه میتوان این بحث را استفاده کرد دعوایی که بین افراد است که قرآن را آیا پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) جمع آوری کرد یا صحابه. اهلسنت چهارنوع دسته روایت دارند. یک عده میگویند ابوبکر جمعآوری کرد یک عده میگویند عمر و یک عده میگویند عثمان و یک عده میگویند پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) جمعآوری کردند. یک اختلاف شدیدی دارند. در شیعه هم سکوت مطلق است چون ائمه(علیه السلام) به علت زمان تقیه نتوانستند صحبت کنند از این آیه میتوان استفاده کرد که چون راه نفوذی بر قرآن نیست کسی نمیتواند واردش شود و جمعآوری قرآن کار چه کسی بوده است؟ خود پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بوده خودش این کار را کرده است.
ویژگیهای ششگانه قرآن
پس ما در محضر قرآنی هستیم که اولا این قرآن هیچگونه راه نفوذی ندارد ثانیا هیچگونه کجی در آن نیست ثالثا بر تمام کتب آسمانی سلطنت دارد .این سه ویژگی مهم قرآن است. رابعا این قرآن هدایت میکند خامسا قرآن فقط فرد را هدایت نمیکند بلکه جامعه را هدایت میکند سادسا این قرآن هدایتگر چه جامعهای را میسازد؟ جامعهای که صفتش اقوم است استوارترین و مسلط ترین جامعه را میسازد. ما باید فقط دنبال این قرآن برویم. شما یک جامعه کوچک خانواده خودتان را با این قرآن بسازید میبینید چه جامعه خوبی خواهد شد حالا بتوانید یک شهر را بسازید یک کشور را بسازید این همین کاری است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در مدت ۲۳ سال نبوت خودشان به ویژه ۱۰ سال در مدینه در جامعه مدنی اینکار را انجام دادند. وقتی که سورهها را (هم در سوره بقره به ویژه در سوره توبه) نگاه میکنید میبینید که در جامعه مدینه مردم منافق بودند، یک عده که یهودی بودند، یک عده هم فی قلوبهم مرض بودند و عدهای هم ضعیف الایمان بودند و خب عدهای هم مؤمن بودند. یعنی ۵ دسته آدم. اما وقتی برآیند جامعه را نگاه میکنید میبینید کاملا جامعه اسلامی است یعنی در این جامعه جاهلی که اینجور آدمها بودند که مشرکین هم بیرون از این جامعه بودند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یک جامعه کاملا اسلامی برقرار کردند، که در آنجا پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) وقتی صبح اصحاب را میدیدند از ایشان میپرسید دیشب چه چیزی به شما الهام شده؟ یعنی مردم به سطحی رسیده بودند که وقتی خواب میدیدند به آنها الهام میشد. «عَنِ الرِّضَا علیه السلام؛ قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم کَانَ إِذَا أَصْبَحَ قَالَ لِأَصْحَابِهِ هَلْ مِنْ مُبَشِّرَاتٍ یَعْنِی بِهِ الرُّؤْیَا.»[۱۰] الان بنده و شما خواب ببینیم چه میبینیم؟ یا در داستان حارثه بن مالک انصاری جوانی از انصار که یقین خود را برای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تشریح میکند و پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم آن را تایید میفرمایند.[۱۱] این جامعه را پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با قرآن ساختند و ما هم میتوانیم به چنین جامعهای راه پیدا کنیم.
اگر ما در محضر قرآن باشیم حتما قرآن ما را به بهترین راه و بهترین جامعه هدایت میکند.
قرآن همیشه تازه است
یک روایت هم من برایتان بخوانم؛ خوب دقت کنید هدایت قرآن فقط مختص زمان پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هم نبوده است یعقوب بن سکیت نحوی از امام رضا(علیه السلام) درباره تازگی و حلاوت قرآن میپرسد. اول روایت را بخوانم. مرحوم شیخ طائفه شیخ طوسی در امالیش روایت را نقل میفرمایند:
«حَدَّثَنَا یَعْقُوبُ بْنُ السِّکِّیتِ النَّحْوِیُّ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدِ بْنِ الرِّضَا (عَلَیْهِمُ السَّلَامُ): مَا بَالَ الْقرآن لَا یَزْدَادُ عَلَى النَّشْرِ وَ الدَّرْسِ إِلَّا غَضَاضَهً قَالَ: إِنَّ اللَّهَ (تَعَالَى) لَمْ یَجْعَلْهُ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَانٍ وَ لَا لِنَاسٍ دُونَ نَاسٍ، فَهُوَ فِی کُلِ زَمَانٍ جَدِیدٌ، وَ عِنْدَ کُلِّ قَوْمٍ غَضٌّ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ»[۱۲]
میگوید: قرآن چیست که ما هرچه بیشتر آن را نشر میدهیم و هر چه بیشتر درس میدهیم تازگی آن بیشتر میشود؟ حلاوتش بیشتر میشود؟ پاسخ امام علیه السلام را بشنویم:
ِانَّ اللَّهَ (تَعَالَى) لَمْ یَجْعَلْهُ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَانٍ خداوند این قرآن را برای یک زمان خاص قرار نداده است. این قرآن مثلاً فقط مختص زمان رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نبوده بلکه تا قیامت جریان دارد. وَ لَا لِنَاسٍ دُونَ نَاسٍ و برای مردم خاصی نازل نشده است، مثلا اعراب زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)؛ بلکه هر انسانی و هر جامعهای که در محضر قرآن وارد شود، قرآن برای او نازل شده است. تا قیامت اینچنین است، تا بشر در کره زمین زندگی میکند، قرآن جاری است. فَهُوَ فِی کُلِ زَمَانٍ جَدِیدٌ، این قرآن در هر زمانی جدید است، هر وقت در محضر آن وارد شویم، نو است و اصلاً کهنگی در آن راه ندارد. وَ عِنْدَ کُلِّ قَوْمٍ غَضٌّ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ و نزد هر جامعهای تازه است تا روز قیامت. تا قیامت تازه است و بشر را و جوامع بشری را هرچه پیشرفت کنند، هدایت میکند و بشر هرچه جلوتر برود، تازگی قرآن را بیشتر درک میکند. حالا ما در محضر چنین کتاب عظیمی هستیم، باید قدر بدانیم.
با این مطلبی که خدمت شما عرض کردم روشن میشود که انشاءالله اگر ما بخواهیم وارد شناخت و فهم قرآن شویم، همانگونه که در جلسه پیش عرض کردم باید هدف این قرآن را بشناسیم، مقاصد آن را کشف کنیم و در این آیات دنبال آن باشیم و بعد هم انشاءالله خودمان و حال خودمان و جامعه خودمان را با قرآن تطبیق دهیم.
شکایت از ما که از قرآن دور افتادهایم!
مثال خیلی ساده بزنم، این درد دل است، از خودمان و وضع خودمان و دوریمان از قرآن شکایت کنم. دیروز صبح من در مدرسه نشسته بودم. مثلا مدرسه طلبگی است مسئول فرهنگی ما گفت حاج آقا ما با اداره مالی صحبت کردیم که پولی بگیریم و فردا شب که یلداست میوه بدهیم. چون هر شب ما میوه میدهیم به بچهها. مثلا انار هم بخریم. من نگاه کردم، گفتم خجالت نمیکشی؟ گفت یعنی چه؟ چه اتفاقی افتاده؟ گفتم شب یلدا مگر وجود خارجی دارد؟ کجای دین ما شب یلدا داریم؟ گفت: خب ما هر سال برگزار میکنیم گفت بیخود هر سال برگزار میکنید! شهادت امام سجاد(علیه السلام) است. شهادت امام سجاد(علیه السلام) شما میخواهید میوه بگیرید و جشن بگیرید که مثلا شب یلداست؟ گفت: آقا تلویزیون میگوید. گفتم غلط کرده میگوید. خب ببینید چقدر ما دوریم. تو جامعه مذهبی چقدر دوریم. این در بین طلبهها و در بین خانوادههای خودمان است. چقدر دوریم. میگفت: من شب یلدا به عروسم هدیه ندادم عقد کرده بوده پدرم را درآورد بعد از چند سال هنوز میگوید! عجب این عروس مذهبی خانواده مذهبی! فلانی اس ام اس زده که شب یلدا را پیشاپیش تبریک میگویم. آخه چه چیزی را به من تبریک میگویید؟ این نشان میدهد که ما دوریم یعنی وقتی مصداقیابی میکنیم تطبیق میدهیم چقدر فاصله داریم. نامش مسلمان و واقعیتش گبر است. به تعبیر دوستی که میگفت: «سادات ارامنه!» سید هستی اما واقعیتش ارامنهای! بگذریم، فقط میخواستم دوری خودمان و مهجوریت قرآن را بیان کنم؛ اینکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در قیامت میفرمایند: «وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقرآن مَهْجُوراً»[۱۳] «و پیامبر گفت: «پروردگارا، قوم من این قرآن را رها کردند.» قدر متیقن «قومی» جامعه مسلمانان است، یعنی من و شما. بنابراین انس با قرآن ـ یعنی فهم و عمل به آن ـ برای همگی ما لازم است که در قیامت گرفتار چنین توبیخی نشویم.
هدابیت همه بشر به شرط ایمان
از بحث خود دور نشویم. اجازه بدهید، در موضوع ویژگیهای قرآن چند آیه دیگر هم در این قضیه بخوانیم تا ببینیم تطبیقی که عرض کردم چگونه است. آیه ۹۲ سوره مبارکه انعام: «وَ هذا کِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَکٌ مُصَدِّقُ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ یُحافِظُونَ»
«وَ هَذا کِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبَارَکٌ مُّصَدّقُ الَّذی بَیْنَ یَدَیْه» این کتاب (توجه کنید که با هذا اشاره میکند ) این کتاب که شما در محضرش هستید، و ما نازل کردیم مبارک است، برکت و خیر کثیر دارد. مُّصَدّقُ الَّذی بَیْنَ یَدَیْه تصدیق میکند همه گذشتگان خودش را. وَ لِتُنذِرَ أُمُّ الْقُرَیٰ وَ مَن حَوْلَهَا. و همچنین بیم میدهد انذار میدهد مکه و شهرهای دورش را. مَن حَوْلَهَا یعنی همه جهان. چون مرکز عالم کجاست؟ أُمُّ الْقُرَیٰ است أُمُّ الْقُرَیٰ یعنی ریشه شهرها. وقتی میگوید: أُمُّ الْقُرَیٰ وَ مَن حَوْلَهَا یعنی همه عالم. دقت کنید فکر نکنید فقط طائف و جزیره العرب است، بلکه کل جهان منظور است که پیرامون مکه شکل گرفته است. پس این کتاب جهانی است، نازل شده و برای همه جوامع بشری برکت است و همه جوامع را هدایت به سوی جامعه استوار اسلامی سوق میدهد که استوارترین جامعه است. وَالّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالأخِرَهِ یُؤْمِنُونَ بِهِ. و کسانی که به آخرت ایمان دارند یعنی میدانند روز جزایی هم هست، به آن پاسخ مثبت میدهند و به آن ایمان میآورند. یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ هُمْ عَلَیٰ صَلَاتِهِمْ یُحَافِظُون. مومنان چه کسانی هستند؟ آنها اهل نمازند و از نمازشان محافظت میکنند. مهم آن است که اگر بشر یخواهد از این کتاب بهره کافی ببرد و هدایت شود، ایمان به تکتک آیات و اشارات آن است.
لزوم تبعیت از قرآن
باز همین سوره مبارکه انعام آیه ۱۵۵: «وَ هذا کِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَکٌ فَاتَّبِعُوهُ وَ اتَّقُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُون» «و این، خجسته کتابى است که ما آن را نازل کردیم پس، از آن پیروى کنید و پرهیزگارى نمایید، باشد که مورد رحمت قرار گیرید» وَ هذا کِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَکٌ ببنید همان تعبیر سابق است، این کتابی که در محضرش هستید، که ما نازل کردیم و مبارک است. فَأتَّبِعُوهُ حالا چه شد؟ از این کتاب پیروی کنید. و اَتَّقُوا لَعَلَّکُم تُرْحَمُون و تقوا پیشه کنید، باشد که خدا شما را مورد رحمت خودش قرار بدهد. یعنی اگر میخواهید مورد رحمت الهی قرار بگیرید هیچ راهی ندارید الا تبعیت از این کتاب. نگویید من مسلمانم و بعد کار دیگری بکنید بگویید من مسلمانم شب یلدا برای من از شب تولد پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) مهمتر است. این اصلا به اسلام ربطی ندارد.
لزوم تدبر و تذکر
آیه بعدی سوره مبارکه ص آیه ۲۹ میفرماید: «کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْباب» «کتابى مبارک که آن را به سوى تو نازل کردهایم تا در آیات آن بیندیشند، و خردمندان پند گیرند» آیه پیشین فرمود: فَأتَّبِعُوهُ اینجا چه میفرماید؟ در آیات آن تدبر و اندیشه کنند. اینکه گفتم: هم هدایت علمی دارد هم عملی؛ ابتدا شما باید در آیاتش تدبر کنید، بعد از اینکه تدبر کردید، در مرحله بعد تبعیت میکنید. کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ این کتاب مبارک است و برای همه مردم و جوامع بشری خیر کثیر است. لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْباب؛ تا بشریت در آیات آن ـ همه و مجموع آیات آن ـ تدبر کنند و خردمندان را تذکاری باشد. اولوا الالباب کسی است که پوسته را میشکافت و به مغز آن راه مییابد. کسانی که تنها به ظاهر قرآن اکتفاء نمیکنند و تلاش میکنند که به باطن آن هم راه یابند. این آیه نشان میدهد که ما ضمن تفسیر ظاهری باید تفسیر باطنی هم داشته باشیم و برای اینکه برای ما تذکر باشد، تلاش کنیم، براساس تفسیر؛ تطبیق هم بدهیم. اما اگر دیدید کسی با این کتاب هدایت نشد، بدانید که مشکل در عقلش است و او اهل خرد نیست، لذا اگر شما معاویه را ببینید در اصطلاح دینی ما عاقل نیست او اهل شیطنت است. مخصوصاً این آیات را می خوانم و تکرار میکنم تا شما جایگاه خودمان را پیدا کنیم.
مقتدای جامعه اسلامی
آیه بعدی سوره مبارکه احقاف آیه ۱۲: «وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَهً وَ هذا کِتابٌ مُصَدِّقٌ لِساناً عَرَبِیاً لِیُنْذِرَ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ بُشْرى لِلْمُحْسِنِین» «و پیش از آن، کتاب موسى، راهبر و [مایه] رحمتى بود و این [قرآن] کتابى است به زبان عربى که تصدیقکننده [آن] است، تا کسانى را که ستم کردهاند، هشدار دهد و براى نیکوکاران مژدهاى باشد.» وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتابُ مُوسى. قبل از اینکه کتاب قرآن نازل شود، کتاب حضرت موسی(علیه السلام) یعنی تورات بود. إِمَاماً و رَحْمَهً این کتاب چه بود؟ امام و مقتدای بنیاسرائیل بود و رحمت بود برای بنیاسرائیل، زیرا مایه صلاح آنها و سعادت دنیویی و اخروی آنها بود. وَ هذا کِتابٌ مُصَدِّقٌ َ این کتاب چیست؟ تصدیق کننده کتاب تورات. مُصَدّقٌ لِّسَاناً عَرَبِیّاً زبانش عربی است. لِّیُنْذِرَ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ بُشْرَیٰ لِلْمُحْسِنِین تا انذار دهد کسانی را که ظالمند و نیکوکاران را بشارت دهد. یعنی این کتاب هم مثل کتاب تورات امام و رحمت است. امام و مقتدای جامعه اسلامی کیست؟ قرآن. آنکه دست ملت مسلمان را میگیرد و جلو میبرد کیست؟ قرآن است که مایه سعادت و صلاح دنیویی و اخروی اوست و هم برای ستمکاران بیمدهنده است و هم برای اهل احساس بشارتدهنده.
کتاب توحید و هدایت
آیه بعدی هم که خدمتتان میخوانم، سوره مبارکه هود آیه اول و دوم را ملاحظه بفرمائید: «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم الر کِتابٌ أُحْکِمَتْ آیاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ خَبِیر * أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنَّنِی لَکُمْ مِنْهُ نَذِیرٌ وَ بَشِیرٌ * وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْه» ِکتابٌ أُحْکِمَتْ آیاتُهُ این کتاب کتابی است که آیاتش استوار و محکم است. ثُمَّ فُصِّلَتْ سپس آیاتش از هم جداجدا و فصلبندی شد از جانب چه کسی این کتاب آمده است؟ صاحب کتاب کیست؟ مِن لَّدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ. این از جانب خداوندی است که حکیم و خبیر است. أَلّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللهَ هدف چیست؟ برای چه نازل شده است؟ دعوتش این است که جز خدای یگانه را نپرستید إِنَّنِی لِکُم مِّنْهُ نَذِیرٌ وَ بَشِیرٌ. و منِ پیامبر از جانب خدا بشارتدهنده و بیمدهنده هستم. کار به اینجا ختم شد؟ نه! وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْه به سوی پروردگار خود باز گردید. آنچه انسانها از این کتاب محکم و مفصل دریافت میکنند، دو هدف عمده است: نخست بنده خدا باشند و مملوکیت خودشان و خضوع خودشان را نسبت به خدای سبحان نشان دهند و جز او را نپرستند دوم امر شده به استغفار و توبه. قرآن راه استغار و توبه و طریق بازگشت به سوی خدا را به ما نشان میدهد. یعنی در یک گلام کتاب توحید و هدایت است. این راه طبیعی بشر است که خداوند سبحان در جلوی بشر قرار داده است و با این دو عنصر است که جامعه اسلامی شکل میگیرد، تعبد خالصانه و دور از هرگونه شرک. مراقبت دائم برای اینکه گرفتار گناه نشویم و عمل صالح برای خدا.
نتیجه بحث
بنابراین قرآن که ما در خدمتش هستیم، کتاب هدایت است. نه تنها فرد انسانی را میسازد بلکه جامعه انسانی را هم میسازد.نه تنها میسازد بلکه در استوارترین حالت هم میسازد. این مطلب اول، ابزار هدایتش چیست؟ تدبر و تبعیت و مراقبت و عمل صالح است. جامعه را به چه سمتی هدایت میکند؟ جامعه را با چه چیزی میسازد؟ أَلّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللهَ با بندگی خدا، یعنی با قرب الی الله میسازد وقتی اینطور است میبینید تمام موضوعاتی که در این کتاب جمع شده (چون موضوعات قرآن را دستهبندی که میکنید چند دسته است) این کتاب کتابی است که تمام موضوعاتی که دارد و ما گفتیم از مسائل علمی و عملی و مسائل مربوط به جامعه همه یک محور دارد و میخواهد انسان را به سمت خدا هدایت کند. یعنی وقتی از اقوام گذشته میگوید هدایت انسان است، آنگاه که از معارف سخن میگوید هدایت انسان است؛ عمل را میگوید هدایت انسان است. همه را به کدام سمت هدایت میکند؟ أَلّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللهَ به سمت خداوند تبارک و تعالی . این کتابی است که ما در محضر آن هستیم و انشاءالله اگر قرار شد تفسیر کار کنیم باید توجه داشته باشیم که ما در محضر چنین کتابی هستیم و باید با این دید هم نگاه کنیم که انشاءالله از این کتاب بهره ببریم و با این کتاب هدایت ما بیشتر شود و از ظلمات و گمراهی ما کسر شود هر روزی که ما در محضر قرآن هستیم، باید هدایت ما یک درجه بالاتر رود و ظلالتمان یک درجه پایینتر بیاید . این معنای همان روایت معروف است که میگوید: در قیامت میگویند: «ارْقَأْ وَ اقْرَأْ»[۱۴] بالا برو و بخوان. هر آیهای که خوانیم و در آن تدبر کردیم و به آن عمل کردیم، ـ این معنای درست خوانند و تلاوت قرآن است ـ به همان اندازه یک درجه بالاتر میرویم. و اینگونه است که ما تربیت میشویم و جامعه اسلامی ایجاد میشود. و انشاءالله در قیامت هم خود صاحب قرآن و خود قرآن شفیع ما باشد و ما بتوانیم در محضرش باشیم
اَلْحَمدُللّهِ الرَّبِّ الْعالَمین
[۱] اسراء: ۹
[۲] اسراء: ۷
[۳] آلعمران: ۱۹
[۴] عنکبوت: ۴۱
[۵] حجر:۲۹
[۶] دعائم الاسلام؛ ج: ۱؛ ص: ۲۸؛ ایشان حدیث را ۱۸۰ تن از بزرگان و دانشمندان نامی اهلسنت با سندهای درست و استوار نقل کردهاند/ برای توضیح بیشتر نگا: الغدیر؛ ج: ۶؛ ص: ۳۳۰ و جامع الاحادیث الشیعه؛ ج: ۱؛ ص: ۲۰
[۷] بقره: ۲۸۵
[۸] بقره: ۵
[۹] این آیه یکی از ادله عدم تحریف قرآن است. متاسفانه در عامه و شیعه برخی روایاتی درست کردهاند و برخی کم عقل هم به آنها استناد میکنند که قرآن تحریف شده است. اینها روی شاخه نشستهاند و شاخه را میبرند.
[۱۰] الکافی؛ ج: ۸؛ ص: ۹۰
[۱۱] الکافی؛ ج: ۲؛ ص: ۵۳ ـ ۵۴؛ بال حقیقت ایمان و یقین روایات ۲ و ۳
[۱۲] امالی شیخ طوسی؛ ص: ۲۸۰؛ همچنین بحارالانوار؛ ج: ۲؛ ص: ۲۸۰
[۱۳] فرقان: ۳۰
[۱۴] بحارالانوار؛ ج: ۸۹؛ ص: ۲۲؛ متن کامل روایت چنین است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم: عَدَدُ دَرَجِ الْجَنَّهِ عَدَدُ آیِ الْقرآن فَإِذَا دَخَلَ صَاحِبُ الْقرآن الْجَنَّهَ قِیلَ لَهُ ارْقَأْ وَ اقْرَأْ لِکُلِّ آیَهٍ دَرَجَهٌ فَلَا تَکُونُ فَوْقَ حَافِظِ الْقرآن دَرَجَهٌ» «شماره درجات بهشت به اندازه شمارههاى آیات قرآن است. پس چون یکى از اهل قرآن وارد بهشت شود، به او گفته مىشود: بالا بیا و بخوان، براى هر آیه یک درجه. پس بالاتر از جایگاه حافظ قرآن درجهاى نیست.»
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر بهمن ۲, ۱۳۹۰
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت بهمن ۲, ۱۳۹۰
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان بهمن ۲, ۱۳۹۰
- سجده شکر بهمن ۲, ۱۳۹۰
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر بهمن ۲, ۱۳۹۰