آذر
8
1396

زیارتى مقبول است که سبب اهمال حقوق کسى نشود


آن جوانى که با وجود نارضایتى پدر و مادرش و یا امر مهمّى که حضور آن را در شهر خود و در کنار خانواده خود ضرورى می‏نماید به حرکت و سیر به زیارت امام علیه ‏السّلام اقدام کند، باید بداند که با هر قدمى که به آن سمت برمى‏دارد یک قدم از آن حضرت دور خواهد شد!

توسّل براى رفع گرفتارى و دادن گذرنامه و شفاى از مرض جهت حرکت به سمت زیارت، تمام اینها برخلاف سیر و ممشاى ولایت است.

سیّدالشّهداء می‏گوید: اگر گذرنامه‏ات صحیح و بلااشکال است و هیچ عذر شرعى نداشتى و امور بر جَرى و روال عادى بود و مادر و پدرت نگران حال تو نبودند و عیالت احتیاج و نیاز به حضور تو نداشت و با آمدن تو مسائل تربیتى خانواده مختلّ نمى ‏گشت، حال اگر خواستى بیایى ایرادى ندارد.
و در غیر این‏صورت توسّل و دعا براى رفع اشکال و تسهیل امور و تطبیق شرایط بر وفق مراد در مکتب و مرام ما نیست؛ اینها به تخیّلات خود تو برمى ‏گردد نه به خواست و میل ما، و از امیال و لذائذ ظاهرى نشأت مى ‏گیرد نه از معرفت و شناخت حقیقت ولایت.

کتاب اسرار ملکوت، ج‏۲، ص۳۰۲

آذر
8
1396

سالروز ازدواج حضرت محمد صلی الله علیه و آله و خدیجه کبری علیها السلام

همسر محمد(صلی الله علیه و آله) و مادر فاطمه هرکسی نمی تواند باشد. باید بانویی باشد که نگاهش آرامبخش جان رسول الله بشود. باید “طاهره ای” باشد که ظرف وجود «سیده نساء العالمین» بشود. باید مثل خدیجه ای باشد که پیش از هر کس ایمان بیاورد و دار و ندارش را به پای نهال اسلام بریزد.

زیارت حضرت پیغمبر(صلی الله علیه و آله) ( از دور )
اعمال دهم ربیع الاول

   امروز به گواهی تاریخ سالروز آن اتفاق مبارک است. وقتی که نگاه پر مهر خدیجه و محمد(صلی الله علیه و آله) به هم دوخته می شود. مهری بی پایان که هرگز از قلب رسول الله(صلی الله علیه و آله) بیرون نرفت حتی سالیان سال پس از رحلت خدیجه (س). نقل است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تا پایان عمر همواره از خدیجه (س) به نیکی یاد می نمود و به حق، خدیجه (س) شایسته چنین محبتی بود.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) در وصفش فرمود: «خدا شاهد است خدیجه زنی بود که چون همه از من رومی‌‌گردانیدند، او به من روی می‌‌کرد؛ و چون همه از من می‌‌گریختند، به من محبت و مهربانی می‌‌کرد؛ و چون همه دعوت مرا تکذیب می‌‌کردند، به من ایمان می‌‌آورد و مرا تصدیق می‌‌کرد. در مشکلات زندگی مرا یاری می‌‌داد و با مال خود کمک می‌‌کرد و غم از دلم می زدود.

آذر
8
1396

حدیث روز

همنشینی با پیشوایان

امام علی سلام الله علیه

المُتَّقونَ سادَهٌ ، وَالفُقهاءُ قادَهٌ ، وَالجلوس الیهم عباده.

 
 

پرهیزگاران، سروَرند و دین شناسان ، پیشوا و همنشینى ، با آنان مایه فزونى است

امالی طوسی: ص ۲۲۵ ح ۳۹۲ / حکمت نامه پیامبر اعظم: ج۷ ص ۴۶۶

آذر
8
1396

اهمیت آبروی مومن

زمانی‌ در بچگی باغ انار بزرگی داشتیم، اواخر شهریور بود، همه فامیل اونجا جمع بودن .اون روز تعداد زیادی از کارگران بومی در باغ ما جمع شده بودن برای برداشت انار، ما بچه ها هم طبق معمول مشغول بازی کردن و خوش گذروندن بودیم! بزرگترین تفریح ما در این باغ، بازی گرگم به هوا بود اونم بخاطر درختان زیاد انار و دیگر میوه ها و بوته ای انگوری که در این باغ وجود داشت، بعضی وقتا میتونستی، ساعت ها قائم شی، بدون اینکه کسی بتونه پیدات کنه! 

بعد از نهار که تصمیم به بازی گرفتیم، من زیر یکی از این درختان قایم شده بودم که دیدم یکی از کارگرای جوونتر، در حالی که کیسه سنگینی پر از انار در دست داشت، نگاهی به اطرافش انداخت و وقتی که مطمئن شد که کسی اونجا نیست، شروع به کندن چاله ای کرد و بعد هم کیسه انارها رو اونجا گذاشت و دوباره این چاله رو با خاک پوشوند، دهاتی ها اون زمان وضعشون خیلی اسفناک بود و با همین چند تا انار دزدی، هم دلشون خوش بود!با خودم گفتم، انارهای مارو میدزی! صبر کن بلایی سرت بیارم که دیگه از این غلطا نکنی، بدون اینکه خودمو به اون شخص نشون بدم به بازی کردن ادامه دادم، به هیچ کس هم چیزی در این مورد نگفتم!

غروب که همه کار گرها جمع شده بودن و میخواستن مزدشنو از بابا بگیرن، من هم اونجا بودم، نوبت رسید به کارگری که انارها رو زیر خاک قایم کرده بود، پدر در حال دادن پول به این شخص بود که من با غرور زیاد با صدای بلند گفتم: بابا من دیدم که علی‌ اصغر، انارها رو دزدید و زیر خاک قایم کرد! جاشم میتونم به همه نشون بدم، این کارگر دزده و شما نباید بهش پول بدین!پدر خدا بیامرز ما، هیچوقت در عمرش دستشو رو کسی بلند نکرده بود، برگشت به طرف من، نگاهی به من کرد، همه منتظر عکس العمل پدر بودن، بابا اومد پیشم و بدون اینکه حرفی بزنه، یه سیلی زد تو صورتم و گفت برو دهنتو آبغ بکش، من خودم به علی اصغر گفته بودم، انارها رو اونجا چال کنه، واسه زمستون!

بعدشم رفت پیش علی اصغر، گفت شما ببخشش، بچس اشتباه کرد، پولشو بهش داد، ۲۰ تومان هم روش، گفت اینم بخاطر زحمت اضافت! من گریه کنان رفتم تو اطاق، دیگم بیرون نیومدم!کارگرا که رفتن، بابا اومد پیشم، صورت منو بوسید، گفت میخواستم ازت عذر خواهی کنم! اما این، تو زندگیت هیچوقت یادت نره که هیچوقت با آبروی کسی بازی نکنی… علی اصغر کار بسیار ناشایستی کرده اما بردن آبروی انسانی جلو فامیل و در و همسایه، از کار اونم زشت تره! شب علی اصغر اومد سرشو انداخته پایین بود و واستاده بود پشت در، کیسه ای دستش بود گفت اینو بده به حاج آقا بگو از گناه من بگذره! کیسه رو که بابام بازش کرد، دیدیم کیسه ای که چال کرده بود توشه، به اضافه همه پولایی که بابا بهش داده بود…      

‍ امام علی (علیه السلام) :
به مالک اشتر فرمود: ای مالک! اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش مکن شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی.

‍ استاد فاطمی نیا :
از صبح که پا میشی, فلان کس چی گفت, فلان کس چی کرد.., فلان روزنامه چی نوشت.. ول کن.
امیرالمومنین به حارث همدانی فرمودند: اگر هرچه را که می شنوی بگویی , دروغگو هستی!

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

آذر ۱۳۹۶
ش ی د س چ پ ج
« آبان   دی »
 123
45678910
11121314151617
18192021222324
252627282930