11
1391
نفس اماره
از حکیمی پرسیدند: تا بهشت چقدر راه است؟
گفت: یک قدم.
پرسیدند: چطور؟
گفت: یک پایتان را روی نفس اماره بگذارید و پای دیگرتان را در بهشت.
11
1391
فیش حقوقی حضرت علی (ع)
” ای مردم! با این لباسی که بر دوش دارم و این مرکبی که بر او سوار هستم، داخل شهر شما شدم. پس اگر من از شهرتان خارج شدم و به غیر از چیزهایی که با آن وارد شدم، چیز دیگری داشتم، پس بدانید من ازخیانتکاران هستم.”
امیرالمؤمنین علی علیه السلام المناقب ج ۲ ص ۹۸
10
1391
پذیرایی تحسینبرانگیز ابوذر غفاری از میهمان
روزی میهمانی بر ابوذر وارد شد. او که زندگی سادهای داشت از میهمان معذرت خواست که من بر اثر گرفتاری نمیتوانم شخصاً از تو پذیرایی کنم. من چند شتر، در فلان مکان دارم قبول زحمت کن و بهترین آنها را بیاور تا برای تو قربانی کنم.
میهمان رفت و شتر لاغری را با خود آورد.
ابوذر به او گفت:«به من خیانت کردی! مگر به تو نگفتم که از بهترین شترهایم را برای نحر بیاور؟»
او در جواب گفت:« من فکر کردم روزی به شترهای فربه دیگر نیازمند خواهی شد.»
ابوذر گفت:« نیاز من زمانی است که از این جهان چشم فرو بندم، پس چه بهتر که این شتران فربه را برای آن روز ذخیره کنم؛زیرا خداوند میفرماید: «لَنْ تَنالُوا البِرّ حَتی تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّون»
مجمع البیان ج ۲ ص ۴۷۴
10
1391
از خاک تا فالاک ۵
زهیر بن قین بجلى مردى شجاع و شریف در قبیله خود بود و در کوفه اقامت داشت .شجاعت او در جنگها مشهور بود، در ابتداى کار از طرفداران عثمان بود و پس از ملاقات با امام حسین علیهالسلام در اثر هدایت الهى از عقیده خود دست کشید و از شیعیان على و اهلبیت علیهم السلام شد و همراه امام حسین علیهالسلام به کربلا آمد
روز عاشورا بعد ازنماز با امام دست خود را روى شانه امام گذاشت و این رجز را خواند:
اقدم هدیت هادیا مهدیاالیوم تلقى جدک النبیا و حسنا و المرتضى علیا و ذاالجناحین الفتى الکمیا و اسدالله الشهید الحیا)
سپس به میدان آمد و مبارزه سختى با سپاه کوفه کرد و یکصد و بیست نفر از آنان را به قتل رساند.
او از زمره اصحاب وفادارى بود که پیشاپیش امام علیهالسلام شمشیر مىزد تا به درجه والاى شهادت نائل آمد
قاتلین او بشیر بن عبدالله شعبى و مهاجر بن اوس تمیمى بودند.
امام حسین علیهالسلام پس از شهادت او فرمود: اى زهیر! خدا تو را از لطف خود دور مدارد و قاتلان تو را همانند لعنت شدگان مسخ شده به لعنت ابدى خود گرفتار سازد
پی نوشت:مثل زهیر باش!
بَلَد باش
چه جوری
قربان صدقه امامت بروی…
به خدا سوگند،من دوست دارم کشته شوم و زنده شوم و باز کشته شوم و دوباره زنده شوم…تا هزاربار; و خدای عزوجل با کشته شدن من مرگ را از تو و جوانان وخاندانت دور سازد
9
1391
اصلاح یاران
مردی گرد کعبه طواف می کرد و می گفت: «الهی! تو برادران مرا اصلاح فرما».
به او گفتند: چرا در این مکان شریف، خود را دعا نمی کنی؟
گفت: مرا یارانی است، اگر ایشان را در صلاح یابم، من به صلاح ایشان اصلاح شوم و اگر به فسادشان یابم، من به فساد ایشان مفسد شوم.
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر دی ۹, ۱۳۹۱
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت دی ۹, ۱۳۹۱
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان دی ۹, ۱۳۹۱
- سجده شکر دی ۹, ۱۳۹۱
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر دی ۹, ۱۳۹۱