مرداد
20
1396

اعتقادات ۱۳

رابطه عالم ذر با این دنیا هم همینطوره. یعنی افرادی که توی عالم ذر، حواس و توجه شون به تعلیمات عالم ارواح بیشتر از بقیه بوده و به سمت اون تعالیم، دقت نظر و کشش بیشتری داشتند، نسبت به سایر افراد، با آمادگی و شرایط بهتری جهت رشد و امتحان دادن و پیشرفت معنوی، وارد این دنیا میشند. چون این موضوع خیلی مهمه، لازمه با یک مثال بهتر توضیح داده بشه.

 

ماشینهائیکه میخاند توی پیست اتومبیل رانی، در مسابقهٔ سرعت شرکت کنند، برای اینکه مشخص بشه در خط شروع، کدوم ماشینها باید تویِ ردیف جلو و کدومها توی ردیفهای بعدی قرار بگیرند، اول در یک پیست فرعی دیگه ای، یک مسابقه کوچیکِ زمان سنجی برگزار می کنند و بعد، از رویِ نتایجِ کمترین زمانهای بدست اومده در اون پیست، جایگاه هر ماشینو در پیست اصلی و پشت خطِ شروعِ مسابقهٔ اصلی مشخص می کنند که کدوم ماشین جلوتر وایسه و کدوم ماشین عقبتر وایسه. یعنی دلبخواهی نیست. دقت کنیم که بالاخره همهٔ این ماشینها باید توی مسابقه و امتحان شرکت کنند ولی اینکه کدومشون در ابتدای مسابقه، جلوتر وایسه و کدومشون عقبتر، میتونه فاکتور مهمی باشه در نتیجهٔ نهایی مسابقه. نکته قابل توجه در مورد این مسابقه اینه که اگر در پیست مسابقه، اتومبیلی به هر دلیلی از حرکت وایسه یا حتی خلاف قانون مسابقه و طبق میل خودش بخاد که در جهت برعکسِ مسیر مسابقه یا هر جهت دیگه ای حرکت کنه، نه تنها امتیازی کسب نمی کنه، بلکه مانع حرکت بقیه و بازنده شدنِ خودش و دیگران هم میشه.

 

برای ما هم، عالم ذر در حکم همون پیست فرعی، و این دنیا در حکم پیست اصلی مسابقه است.

 

افراد بزرگی مثل حضرت ابالفضل العباس یا حضرت زینب کبری علیهم السلام، از کسانی هستند که توی عالم ذر، تمام حواس و تمایلشون به تعلیمات عالم ارواحشون بوده و دائماً فکر و ذکرشون این بوده که به هر نحوی که شده خودشونو به اون انوار مقدس نزدیک و نزدیکتر کنند و موجبات دوستی با اون انوار مقدس و خشنودیِ اونها رو فراهم کنند. لذا در عالم ذر بهترین امتیازها رو کسب کردند و به همین خاطر، در دنیا، دقیقا در پشتِ خطِ شروعِ امتحان و جلوتر از بقیه ایستادند و امتحانشونو شروع کردند.

این بزرگواران، موقع شروع، در دامان حجت الهی متولد شده و رشد کردند و لحظه لحظهٔ زندگیِ خودشونو، طبق قانونی که خدا اعلام کرده بود، وقف حجتهای خدا کردند و لذا با بهترین امتیازها، این امتحان رو تموم کردند.

 

در نقطهٔ مقابل، افرادِ گمراه و پَستی مثل ابوبکر و عمر و عثمان لعنه الله علیهم قرار داشتند. اینها همون افرادی بودند که توی عالم ذر (همون پیست فرعی)، به تعلیمات عالمِ ارواحشون کلاً بی توجهی کردند و بدنبال خواسته های خودشون بودند (همون طور که ابلیس به خواستهٔ خودش عملکرد و به حضرت آدم سجده نکرد).  لذا اینها در پیست مسابقهٔ دنیا، در خانواده ای ناپاک متولد شده و با حرکت در خلافِ مسیر و قانونی که خدا برای این امتحان تعیبن کرده بود (خلاف جهت ولایت امیرالمومنین علیه السلام )، نه تنها خودشون بازنده شدند، بلکه موجبات تصادفِ با بقیهٔ امتحان دهنده ها و سد شد راه اونها ( صَدٌّ عَن سَبِیلِ الله ) و بازنده شدن خیلی های دیگه رو فراهم کردند.

 

در واقع عالم ذر و نحوهٔ عملکرد و روحیاتِ ما در اونجا، تعیین کننده موقعیت و کیفیت ورود ما به این دنیاست. این مسئله نکتهٔ خیلی مهمیه که میتونه پاسخگوی خیلی از سوالات اعتقادی و بنیادی ما باشه.

مرداد
19
1396

اعتقادات ۱۲

قبل از ادامه مطالب قبلی، بهتره مقداری بیشتر در مورد عالم ارواح و عالم ذر صحبت کنیم.

 

قبلا کلیت عالم ارواح و عالم ذر اینطوری بیان شد که ارواحِ بنی آدم، بعد از تعالیم عالم ارواح، وارد عالم ذر شده و بعد از اون، به مرور، از عالم ذر وارد بدنهای خاکیِِ تویِ این دنیا می شند.

 

تویِ همهٔ عوالم، انوار مقدس چهارده معصوم علیهم السلام، همیشه و همه جا به عنوان حجتهای الهی و مربیانِ ما، همراه و راهنمای ما بوده، هستند وخواهند بود.

 

ﻭَ ﺣُﺠَﺞِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻋَﻠَﻲ ﺃَﻫﻞِ ﺍﻟﺪُّﻧﻴَﺎ ﻭَ ﺍﻵﺧِﺮَﺓِ ﻭَ ﺍلأُْﻭﻟَﻲ (زیارت جامعهٔ کبیره). و حجتهای خدا بر اهل دنیا، و اهل آخرت و اهل عالم اول (عوالم قبلی).

 

توی عالم ارواح، مفاهیم هر صفت و اندوختهٔ علمی که بعدا برای کسب معرفت خدا و رشد و به کمال رسیدنِ بنی آدم لازم بود، توسط چهارده نور مقدس الهی، به ارواح بشر تعلیم داده شد که اسم این تعلیمات رو تعلیماتِ فطری یا تعلیماتِ عالم ارواح گذاشتند. مثلا میل داشتن به صداقت و درستی، زیبایی پسندی، وفاداری و … از موارد تعلیمی در اونجا بود که حتی بدترین افرادِ روی زمین هم فطرتاً گرایش به این صفات دارند. توی عالم ارواح، ما اختیاری نداشتیم که بتونیم از کسب این تعلیمات طفره بریم و اجباراً ارواح همه انسانها در معرض این تعلیمات قرار گرفتند. یعنی تعلیمات عالم ارواح، به همهٔ ارواحِ بشر به یک میزان و با یک کیفیت ارئه شد و دیگه کسی نمیتونه بعداً بهانه بیاره که من تعلیم ندیده بودم. یا کم تعلیم دیده بودم. چیزی شبیه به دانش آموزای ابتدایی که چه بخاند و چه نخاند، اونارو به مدرسه می فرستند و سرکلاس درس می نشونند و همه از معلمشون مطلبی یکسان و به یک میزان میشنوند.

 

عالم ذر و چگونگیِ گذراندن اون، یکی از عوالم مهم و اثر گذار در سرنوشت ما انسانهاست. سوای از اینکه کیفیت و نحوهٔ زندگیِ این بدنهای ذره ای توی عالم ذر چه جوریه، باید گفت که توی عالم ذر، اهالی اونجا اختیارِ اینو دارند که به اجرای تعالیمی که توی عالم ارواح کسب کردند، متمایل و مصمم باشند یا نه.

چیزی مثل تعطیلات تابستونیِ دانش آموزای دورهٔ ابتداییِ مثال قبلیمون، که در دوره سال تحصیلی همشون مجبور بودند سرِکلاس درس بشینند، ولی توی دوره بعدی یعنی سه ماههٔ تعطیلی تابستون، مختارند که سمت درسهای دورهٔ قبلشون نرند و اونها رو فراموش کنند و بجاش دنبال مطالب دیگه ای که دلشون میخاد برند، و یا هر کدوم مختارند که حواسشون به درس و مشقای سال قبلشون باشه تا هم اونا رو فراموش نکنند و هم اگه موقعیتش پیش اومد، اونها رو بکار بگیرند.

 

یادمه وقتی به دبستان می رفتیم، همینکه دوره سال تحصیلی تموم میشد و دوره تعطیلات تابستونی شروع میشد، اولین کاری که میکردیم این بود که فورا کاغذای دفتر و کتابامونو می کندیم و باهاشون موشک و کشتی و … درست می کردیم! یعنی با این کارمون نشون میدادیم که دیگه تصمیم نداریم توی تعطیلات تابستونی، درسای قبلی رو مرور کنیم تا بعدا از اونها استفاده کنیم.

البته تعدادی از بچه ها این کار رو نمی کردند و توی تعطیلات کتابای قبلیشونو مرور می کردند. مسلما وقتی سال تحصیلی بعدی شروع می شد، اینها با دست پُرتر و شرایط علمی بهتری نسبت به بقیه وارد مدرسه می شدند و پیشرفت سریعتر و بیشتری هم می کردند.

 

یه مثال دیگه برای اینکه نحوهٔ داشتنِ اختیار در پایبند بودن و مصمم بودن به اجرای تعلیمات رو بهتر نشون بده، اینه که همهٔ ما برای گرفتن گواهینامه رانندگی، حتما باید کتاب آئین نامه رانندگی رو تعلیم ببینیم و امتحان بدیم. خوب همه اجبارا این کار رو می کنیم (مثل تعلیم اجباری همه در عالم ارواح).

اما آیا وقتی تعلیمات تموم شد و گواهینامهٔ رانندگی گرفتیم (وارد عالم ذر شدیم) ، همه ما در ذهنمون به تعلیمات آئین نامه رانندگی پایبندیم؟ به اجرای این تعلیمات مصممیم؟ یا اینکه همش توی این فکر هستیم که وقتی پشت فرمون نشستیم (وارد دنیا شدیم) اگر موقعیتش پیش اومد، این تعلیمات و آئین نامه های رانندگی رو کنار بگذاریم و هر طور دلمون خواست رانندگی کنیم؟

 

بطور مشابه، در عالم ذر هم چون میدونیم قراره به این دنیا بیایم، می تونیم تصمیم بگیریم یا متمایل باشیم به اینکه هر وقت و هر جا (چه در عالم ذر و چه در دنیا) موقعیتش پیش اومد، تعالیم عالم ارواح رو رعایت کنیم یا نکنیم.

مسلما افراد متمایل و مصمم به اجرای تعلیمات رو، در وقت عمل ( وقت ورود به این دنیا)، در جایگاه و موقعیت عالیتر قرار می دند (مثل جایگاه حضرت ابالفضل العباس یا حضرت زینب کبری علیهم السلام در خانه اهل بیت) و افراد گریزان یا ستیزه جو با تعلیمات رو در جایگاههای پَست (مثل جایگاه عمر لعنه الله علیه با نطفه ای نامشروع).

مرداد
18
1396

اعتقادات ۱۱

بعد از اخراج حضرت آدم از اون باغ، حضرت آدم برای پذیرفته شدن توبه اش بدرگاه خدا، خیلی گریه و تلاش کرد تا اینکه نهایتا به امر خدا و بوسیله فرشتهٔ وحی و امین خدا، جناب جبرائیل، از سرگذشت و مظلومیت حضرت سید الشهداء، امام حسین علیه السلام، مطلع شد و بر مصائب ایشون خیلی گریه کرد و خدا هم بواسطهٔ گریهٔ آدم بر سید الشهداء، توبه ایشونو پذیرفت و لذا از همون ابتدای زندگی انسانها بر روی زمین، گریه بر مصائب امام حسین علیه السلام، شد کلید پذیرش توبه.

 

فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ اِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ. (البقره، ۳۷)

 

بعد از اینکه خدا به آدم و همسرش و شیطان امر کرد که از اون باغ بیرون برند، به اونها فرمود:

و اگر هدایتی از طرف من برای شما آمد، پس کسانی که از هدایتِ من پیروی کنند، خوفی برای آنها نبوده و آنها محزون نمی شوند.

قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمِیعاً فَاِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدیً فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ ( البقره ، ۳۸).

 

و اینطوری بود که زندگیِ حضرت آدم و فرزندانش روی کره زمین شروع شد و به مرور و به نوبت فرزندان آدم، از عالم ذر وارد بدنهای خاکیِ توی این دنیا می شدند و بعد از تموم شدن عمرشون، روحشون به عالَم بعدی منتقل میشد.

 

از اون زمان تا حالا هم، هدایتها و هدایت کننده های زیادی از طرف خدا، برای بیداری و تذکر انسانها اومده (علی الخصوص ۱۲۴۰۰۰ نبی و کُتُب آسمانی قبلی). البته به جز آیات و نشانه های خدا که همیشه در زندگی تک تکِ انسانها و برابر چشم و گوششون قرار داره، آخرین، برترین و ماندگار ترین هدایتِ رسمی خدا، دین اسلام (قرآن)، و خاتم النبیین صلی الله علیه و آله، و سبزده معصومِ بعدی (اهل بیت و عترت رسول خدا، علیهم السلام) بوده.

مرداد
16
1396

اعتقادات ۹

بعد از این قضیه، خداوند از ملائکه خواست که به حضرت آدم سجده کنند. همهٔ ملائکه هم اطاعت کردند و به آدم سجده کردند. ابلیس (شیطان) که از اجنه بود و به پاداش عبادتهایی که کرده بود، اجازه داشت تا همراه ملائکه باشه، در اون موقع همراه ملائکه بود و از سجده کردن به آدم سرپیچی کرد.
خدا به ابلیس گفت: چرا به آدم سجده نکردی؟
قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا لَکَ أَلَّا تَکُونَ مَعَ السَّاجِدِینَ (الحجر، ۳۲).

ابلیس به خدا گفت: من از جنس آتش آفریده شده ام و آدم از جنس خاک و چون آتش برتر از خاک است، پس من برتر از آدم هستم و به او سجده نمی کنم و اینطور بود که تکبر کرد و رسما نشون داد که از کافرین بود.
وَ اِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا اِلاَّ اِبْلِیسَ أَبی وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرِینَ (البقره، ۳۴).

خداوند هم به سبب این تکبر ورزیدن، به شیطان گفت: از این جایگاه و مقام بیرون برو که رانده شده هستی.
قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّکَ رَجِیمٌَ (الحجر، ۳۴).

و خداوند شیطان رو تا روز قیامت مورد لعنت خودش قرار داد.
وَإِنَّ عَلَیْکَ اللَّعْنَهَ إِلَىٰ یَوْمِ الدِّینِ (الحجر، ۳۵).
ابلیس که حالا همه چیز خودشو بخاطر تکبر کردنش از دست داده بود و می دید دیگه چیزی برای از دست دادن نداره، بجای اینکه به سمت خدا برگشت کنه تا شاید مورد عفو خدا قرار بگیره، باز هم راه خودشو ادامه داد و از خدا خواست تا روز قیامت به اون مهلت بده.
قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِی إِلَىٰ یَوْمِ یُبْعَثُونَ. ﮔﻔﺖ : ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﭘﺲ ﻣﺮﺍ ﺗﺎ ﺭﻭﺯﻯ ﻛﻪ [ ﻫﻤﮕﺎﻥ ]ﺑﺮﺍﻧﮕﻴﺨﺘﻪ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ، ﻣﻬﻠﺖ ﺩﻩ (الحجر، ۳۶).

خدا هم به اون مهلت داد. اما تا وقت معلوم. یعنی تا وقت ظهور امام زمان علیه السلام.
قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنظَرِینَ. إِلَىٰ یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ (الحجر، ۳۷_۳۸).

و در اینجا بود که شیطان قسم خورد و به خدا گفت: چون تو موجب گمراهی من شدی!!!، من هم تمام بندگان تو را اغوا و جهنمی می کنم.
قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَلَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ (الحجر، ۳۹).

مرداد
15
1396

اعتقادات ۸

خداوند به ملائکه گفت: من چیزی میدونم که شما نمی دونید. بعد خدا اون انوار مقدس چهاردهگانه رو به حضرت آدم معرفی کرد و در مورد اونها و عظمتشون مطالبی به حضرت آدم یاد داد.

وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها (البقره، ۳۱).

بعد اون انوار مقدس رو به ملائکه نشون داد و گفت: اسامی (نشونه های) اینها رو به من بگید اگر میدونید.

ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلائِکَهِ فَقالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ اِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ (البقره، ۳۱).

در این هنگام ملائکه اعتراف کردند که نمی دونند.

قالُوا سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا اِلاَّ ما عَلَّمْتَنا (البقره، ۳۲).

و خدا هم به حضرت آدم گفت که ملائکه را از نام و نشان این انوار مقدس آگاه کنه.

حضرت آدم هم مطالبی را که در مورد اون چهارده نور الهی میدونست، برای ملائکه بیان کرد و بعد خدا به ملائکه گفت: مگر نگفته بودم که از همه چیز اطلاع دارم؟

قالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ اِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ (البقره، ۳۳).

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031