4
1398
سبک زندگی زهرایی
حضرت فاطمه (س) میفرمایند:
{یا أباالحَسَنِ! إنّی لأَستَحیی مِن إلهی أن اُکَلِّفَ نَفسَکَ مالاتَقدِرُ عَلَیهِ.}
اى على! من از پروردگارم شرم دارم که چیزى از تو درخواست کنم که توان برآوردن آن را نداشته باشی.
?بحار الأنوار ج ۴۳ ، ص ۵۹
7
1396
نظر حضرت علی درباره مطالب فضای مجازی
و من کتاب له علیهالسلام إلى الحارث [الهمدانی] الهمذانی
لَا تُحَدِّثِ النَّاسَ بِکُلِّ مَا سَمِعْتَ بِهِ فَکَفَى بِذَلِکَ کَذِباً وَ لَا تَرُدَّ عَلَى النَّاسِ کُلَّ مَا حَدَّثُوکَ بِهِ فَکَفَى بِذَلِکَ جَهْلا[۱]
، و هر آنچه را شنیدى با مردم در میان مگذار، که همین کار بر دروغگویى کفایت مىکند، و نیز هر آنچه را براى تو مىگویند تکذیب مکن، که این گواه بر جهل است[۲]
پس وای بر ما که هرچه (در فضای مجازی و واقعی) میبینیم و میشنویم بدون هیچ تحقیقی برای دیگران بازگو (نشر) میکنیم که با توجه به کلام گوهر بار حضرت علیعلیهالسلام از دروغگویان و جاهلان هستیم.
[۱] شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ۱جلد، هجرت – قم، چاپ: اول، ۱۴۱۴ ق.
[۲] شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه / ترجمه انصاریان، ۱جلد، پیام آزادى – تهران، چاپ: دوم، ۱۳۸۶ ش.
15
1396
شقی تر از ابلیس
أسرار آل محمد علیهم السلام / ترجمه کتاب سلیم ؛ ؛ ص۲۴۴
امیر المؤمنین علیه السّلام مىفرماید: روزى به سمت بیرون کوفه خارج شدم و قنبر پیشاپیش من در حرکت بود. در این هنگام ابلیس رو به ما مىآمد. من به او گفتم: تو پیرمرد بدى هستى! گفت: یا امیر المؤمنین، چرا چنین مىگویى؟ بخدا قسم، برایت حدیثى نقل کنم که خودم از خداى عز و جل بدون واسطه شنیدهام:
آن هنگام که بخاطر گناهم به آسمان چهارم فرود آمدم چنین ندا کردم: اى خداى من و اى آقاى من، گمان نمىکنم مخلوقى شقىتر از من خلق کرده باشى. خداوند به من چنین وحى کرد: بلى، از تو شقىتر خلق کردهام، نزد مالک (خزانهدار جهنّم) برو تا به تو نشان دهد.
نزد مالک رفتم و گفتم: خداوند به تو سلام مىرساند و مىفرماید: شقىتر از مرا نشانم ده. مالک مرا به جهنم برد و در طبقه بالا را برداشت. آتش سیاهى بیرون آمد که گمان کردم مرا و مالک را در خود فرو برد. مالک به آتش گفت: «آرام باش»، و آرام گرفت.
سپس مرا به طبقه دوم برد. آتشى بیرون آمد که از اولى سیاهتر و گرمتر بود. به آن گفت: «خاموش باش»، و خاموش شد. تا آنکه مرا به طبقه هفتم برد، و هر آتشى که از طبقهاى خارج مىشد شدیدتر از طبقه قبل بود.
در طبقه هفتم آتشى بیرون آمد که گمان کردم مرا و مالک را و همه آنچه خداوند عز و جل خلق کرده را در خود فرو برد. دست بر چشمانم گذاردم و گفتم: اى مالک دستور ده تا خاموش شود و گر نه من خاموش مىشوم. مالک گفت: تو تا روز معین خاموش نخواهى شد. سپس دستور داد و آن آتش خاموش شد. دو مرد را دیدم که بر گردنشان زنجیرهاى آتشین بود و آنان را از بالا آویزان کرده بودند و بالاى سر آنان عدهاى با تازیانههاى آتش آنان را مىزدند.
پرسیدم: اى مالک، این دو نفر کیانند؟ گفت: آیا آنچه بر ساق عرش بود نخواندهاى- و من قبلا یعنى دو هزار سال قبل از آنکه خداوند دنیا را خلق کند خوانده بودم- «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، ایّدته و نصرته بعلىّ (یعنى محمد را به على مؤید نموده و یارى کردم)».
مالک گفت: این دو نفر دشمن آنان و ظالمین بر ایشان هستند.[۱]
[۱] هلالى، سلیم بن قیس، أسرار آل محمد علیهم السلام / ترجمه کتاب سلیم بن قیس هلالی، ۱جلد، نشر الهادی – ایران ؛ قم، چاپ: اول، ۱۴۱۶ ق.
9
1392
جوان قانون شکن
روزى علی علیه السلام در شدت گرما بیرون از منزل بود سعد پسر قیس حضرت را دید و پرسید:
– یا امیرالمؤ منین! در این گرماى شدید چرا از خانه بیرون آمدید؟ فرمود:
– براى اینکه ستمدیده اى را یارى کنم ، یا سوخته دلى را پناه دهم . در این میان زنى در حالت ترس و اضطراب آمد مقابل امام علیه السلام ایستاد و گفت :
– یا امیرالمؤ منین شوهرم به من ستم مى کند و قسم یاد کرده است مرا بزند. حضرت با شنیدن این سخن سر فرو افکند و لحظه اى فکر کرد سپس سر برداشت و فرمود:
نه به خدا قسم! بدون تاءخیر باید حق مظلوم گرفته شود!
این سخن را گفت و پرسید:
– منزلت کجاست؟
زن منزلش را نشان داد.
حضرت همراه زن حرکت کرد تا در خانه او رسید.
على علیه السلام در جلوى درب خانه ایستاد و با صداى بلند سلام کرد. جوانى با پیراهن رنگین از خانه بیرون آمد حضرت به وى فرمود:
از خدا بترس ! تو همسرت را ترسانیده اى و او را از منزلت بیرون کرده اى .
جوان در کمال خشم و بى ادبانه گفت :
کار همسر من به شما چه ارتباطى دارد. «والله لاحرقنها بالنار لکلامک». بخدا سوگند بخاطر این سخن شما او را آتش خواهم زد!
على علیه السلام از حرف هاى جوان بى ادب و قانون شکن سخت بر آشفت! شمشیر از غلاف کشید و فرمود:
من تو را امر بمعروف و نهى از منکر مى کنم، فرمان الهى را ابلاغ مى کنم ، حال تو بمن تمرد کرده از فرمان الهى سر پیچى مى کنى ؟ توبه کن والا تو را مى کشم.
در این فاصله که بین حضرت و آن جوان سخن رد و بدل مى شد، افرادى که از آنجا عبور مى کردند محضر امام علیه السلام رسیدند و به عنوان امیرالمؤ منین سلام مى کردند و از ایشان خواستار عفو جوان بودند.
جوان که حضرت را تا آن لحظه نشناخته بود از احترام مردم متوجه شد در مقابل رهبر مسلمانان خودسرى مى کند، به خود آمد و با کمال شرمندگى سر را به طرف دست على علیه السلام فرود آورد و گفت:
یا امیرالمؤمنین از خطاى من درگذر، از فرمانت اطاعت مى کنم و حداکثر تواضع را درباره همسرم رعایت خواهم نمود. حضرت شمشیر را در نیام فرو برد و از تقصیرات جوان گذشت و امر کرد داخل منزل خود شود و به زن نیز توصیه کرد که با همسرت طورى رفتار کن که چنین رفتار خشن پیش نیاید.
8
1392
ملازم بودن نفس امّاره به صورت شیطان با انسان
این شیطان،در حقیقت ظهور و بروز نفس امّاره و موجودیّت اوست که در دنیا بواسطهء پردهها و حجابها دیده نمىشد و اینک که در برزخ حُجُب کنار رفته است مشاهده میشود و انسان آرزوى دورى از او را میکند.و اگر مؤمن باشد و عملش زیبا باشد،آن قرین و ملازم به صورت انسان نیکو و خوش بو و خوش لباس در برابر انسان جلوه میکند. ١
قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکّٰاهٰا*وَ قَدْ خٰابَ مَنْ دَسّٰاهٰا. ٢
«فلاح و رستگارى از آنِ کسى است که نفس خود را رشد و نموّ دهد،و خَیبت و پشیمانى از آن کسى است که با نفس خود دسیسه و خدعه بازى کند.»
از اوّل«نهج البلاغه»تا به آخر،أمیر المؤمنین علیه السّلام انسان را راجع به مرگ و عواقب آن هشدار میدهد و راجع به توحید و معاد و تقوى توصیه میکند.
خداوند به انسان دو رسول عنایت فرموده:یکى عقل که رسول باطن است و همیشه با انسان است،و دیگر رسول ظاهر که پیامبر اوست و انسان را به دعوت رسول باطن وا میدارد و ترغیب مىنماید.
بنابراین،اگر انسان راه حقّ را طىّ ننمود و سرپوش روى رسول باطن گذارد و رسول ظاهر را هم ردّ کرد،تقصیر خود اوست.
ذٰلِکَ بِمٰا قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ وَ أَنَّ اَللّٰهَ لَیْسَ بِظَلاّٰمٍ لِلْعَبِیدِ. ۳
«این نتائج عمل،همان است که دستهاى شما پیش فرستاده است،و خداوند نسبت به بندگان خود ستم نمىکند.»
انسان میگوید:بار پروردگارا چرا جزاى مرا این چنین مقرَّر داشتى؟
در پاسخ میگوید:این اعمال خود شماست که قبلاً فرستادهاید و در دستگاه منظّم و دقیق ما ثبت و ضبط شده؛این واکنش و عکس العمل خود شماست،نفسِ عمل شماست که در این عالم بدین صورت در آمده است،نه آنکه من ظلم نمودم و شما را به عقوبتى بیش از عمل شما مبتلا ساختم؛نفسِ عمل شما در دنیا خراب بود حالا آن خرابى ظهور کرده؛و اعمال صالحهء مؤمن در دنیا خوب بود حالا آن خوبى ظهور نموده است.
وقتى چیزى بسیار کوچک است انسان با این چشمهاى عادى نمىتواند آنرا ببیند؛میکرب را با چشم غیر مسلّح به سلاح میکروسکوپ نمىتوان دید،ولى وقتى که در زیر ذرّه بینهاى قوى آن را یک هزار برابر یا بیشتر بزرگ مىنمایند قابل رؤیت میشود.
کتاب معادشناسی-جلد ۳ (محمدحسین حسینی طهرانی)
———————
۱-شیطان مانند مَلک موجودى مستقلّ از بشر و غیر بشر است؛و مراد ما از این کلام،نفى شیطان و تأویل آن به نفس امّاره نیست؛بلکه مراد این است که نفس امّاره موجب اطاعت انسان از شیطان و پذیرفتن تسویلات اوست.
۲-آیهء ٩ و ١٠ ،از سورهء ٩١ :الشّمس
۳-آیهء ١٨٢ ،از سورهء ٣ :ءَال عمران؛و آیهء ۵١ ،از سورهء ٨ :الانفال
گاهشمار تاریخ خورشیدی
ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
---|---|---|---|---|---|---|
« فروردین | ||||||
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر اردیبهشت ۸, ۱۳۹۲
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت اردیبهشت ۸, ۱۳۹۲
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان اردیبهشت ۸, ۱۳۹۲
- سجده شکر اردیبهشت ۸, ۱۳۹۲
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر اردیبهشت ۸, ۱۳۹۲