شهریور
17
1393

ره عشق؛ تفسیر سوره کهف ۱۶

حجت‌الاسلام والمسلمین سیدسعید لواسانی
بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیم

وَکَذلِکَ أَعْثَرْنَا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا اَنَّ وَعْدَ الله حَقٌّ وَأَنَ السَّاعَه لاَ رَیْبَ فِیهَا إِذْ یَتَنَازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَیْهِمْ بُنْیَاناً رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلَی أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنّ عَلَیْهِم مسْجِداً (۲۱)

ترجمه
و بدین‌گونه مردم را بر حال‌شان آگاه ساختیم تا بدانند که وعده خدا حق است و در رستاخیز هیچ تردیدى نیست. [آرى! آنگاه اصحاب کهف را از خوابشان بیدار کردیم و مردم را از حال‌شان باخبر ساختیم که] آنان درباره حقانیت معاد با یکدیگر کشمکش مى‏کردند. [گروهی منکر معاد بودند و با این نشانه بیدار نشدند و] گفتند: دیوارى بر آنان بنا کنیم [تا از دیدگان پنهان شوند] زیرا پروردگارشان به حال ایشان آگاه‏تر است، و کسانى که در آنچه بدان باور داشتند (حقانیت معاد) پیروز شدند، گفتند: ما حتما بر آنان مسجدى بنا مى‏کنیم.

نشانه‌ای شگفت
جریان اصحاب کهف، نشانه شگفت الهی بود، گروهی جوانمرد مومن در سرزمین کفر به خدا ایمان آوردند و در ایمان خود پابرجا بودند، از خدا هدایت و رحمت خواستند و به غاری پناه آوردند و به خواب رفتند و ۳۰۰ سال بعد بیدار شدند و همه این اتفاقات با تدبیر حکیمانه الهی رخ داد تا نشانه‌ای شگرف برای همگان باشد. مردم شهری که اصحاب کهف از آن شهر بودند، در این مدت طولانی داستان آنان را شنیده بودند، و اکنون حقیقت حال آنان را برای‌شان آشکار کردیم تا بدانند که وعده خداوند حق است، مومنان در ایمان خود مستحکم شوند، و کسانی که شک داشتند، شکشان برطرف گردد و آنان که ایمان نداشتند، بینه‌ای آشکار برای‌شان اقامه شود. از این آیه شریفه برمی‌آید که در این مدت بساط کفر و شرک برچیده شده بود اما نوعی جوّ شکاکانه نسبت به معاد در شهر پراکنده بود.

وعده حق الهی
در چنین شرایطی ما مردم را بر حال اصحاب کهف آگاه کردیم تا بدانند وعده الهی حق است: «وَکَذلِکَ أَعْثَرْنَا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا.» «أعثَر» از ریشه «عثر» به معنای «آگاه‌کردن از چیزی است» [مقاییس اللغه: ۴/۲۲۸] به‌گونه‌ای که با آن علم حاصل شود. [التحقیق: ۸/۳۲] ما مردم شهر را از حال آنان باخبر کردیم، چگونه؟ یک‌نفر برای تهیه غذا رفت، و چون وضع او با حال شهر نمی‌خورد، مردم از این نشانه الهی به حال ایشان مطلع شدند. هدف این کار چه بود؟ تا مردم شهر بدانند که وعد الله حق است: «اَنَّ وَعْدَ الله حَقٌّ.» این وعده الهی چیست؟ قیامت است که روز زنده‌شدن مردگان است، روزی که در آن حسابرسی می‌شوند: «وَ أَنَ السَّاعَهَ لاَ رَیْبَ فِیهَا» از قیامت به دلیل سرعت حسابرسی به «الساعه» تعبیر می‌شود. [مفردات: ۴۳۴] بنابراین هدف این اطلاع‌رسانی آن بود تا مردم بدانند امکان ندارد در قیامت شک شود. تعبیر «لاَ رَیْبَ فِیهِ» اشعار دارد که قیامت ضرورتی است که هیچ‌گونه شک و تردیدی در آن روا نیست. منظور از «ریب» شکی است که موجب نگرانی و اضطراب می‌شود و همراه سوءظن است. در مقابل آن اطمینان قلبی قرار دارد. [تسنیم: ۲/۱۳۲] تا همه علم یقینی و اطمینان‌آور پیدا کنند که قیامت ضرورت دارد و در آن شکی نیست. و این اطمینان قلبی حالتی است که در قلب مومنان وجود دارد: «رَبَّنَا إِنَّکَ جَامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لاَ رَیْبَ فِیهِ» [آل‌عمران: ۹]

نزاع مشرکان و مومنان
قرآن در ادامه صحنه را توضیح می‌دهد که مردم درباره حال آنان با هم نزاع داشتند: «إِذْ یَتَنَازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ» مردم شهر از وضع شگفت آنان مطلع شدند و همین باعث نزاع شد، منشأ نزاع اختلاف قبلی مردم درباره قیامت بوده است که آیا قیامت حق است یا باطل؟ از این بخش آیه روشن می‌شود که حاکمیت شرک برداشته شده بود و شهر در اختیار مومنان بود اما هنوز بساط شرک به طور کامل برچیده نشده بود و گروهی مشرک بودند یا لااقل گروهی در اصل معاد تشکیک می‌کردند و همین باعث نزاع شده بود که با آنان- که نشانه‌ای برای حقانیت معاد است- چه باید کرد. روایات می‌فرمایند: وقتی اصحاب کهف از حال خود باخبر شدند که ۳۰۰ سال در خواب بودند و خداوند آنان را نشانه‌ای برای مردم قرار داده، از خدا خواستند که مجدد به خواب فرو روند و زنده نباشند. [المیزان: ۱۵/۲۷۶] این نشان می‌دهد وقتی مردم به نزد آنان آمدند، ایشان را مرده یافتند و چون چنین دیدند، نزاع درگرفت.

کلام مشرکان
گروهی که بنا نداشتند این معجزه فاش شود و حق روشن شود، گفتند: بر درِ کهف دیواری بکشیم «فَقالُوا ابْنُوا عَلَیْهِمْ بُنْیاناً» تا آنان پشت دیوار قرار گیرند و از دیدگان پنهان باشند. [المیزان: ۱۵/۲۶۲] تا روی این حقیقت روشن پوشیده و به تدریج محو شود، تا هم شک درباره قیامت در جان مردم تثبیت شود و هم تفکر و اندیشه توحیدی اصحاب کهف در جامعه ترویج نشود. استدلال آنان هم این بود که «رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِم» خدا به حال آنان آگاه‌تر است، یعنی ما که از این نشانه به قیامت یقین پیدا نکردیم و خدا به حال آنان داناتر است. چرا دین را به امری غمناک و خشک تبدیل می‌کنید؟!

سخن مؤمنان
اما گروه دیگر که حق را با این نشانه، تثبیت‌شده دیدند، «قالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلى‏ أَمْرِهِم» گفتند: در این مکان مسجدی بنا کنیم تا محل عبادت خدا شود و اندیشه دینی ترویج شود: «لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِداً» این نشان می‌دهد گروه دوم از مومنین بودند که با این معجزه الهی بر امر مورد نزاع یعنی حقیقت قیامت و بعثت مردگان، غلبه یافته بودند و اکنون می‌گفتند مسجدی بنا کنیم که محل عبادت خدا شود.

نتیجه حرکت مؤمنانه
داستان اصحاب کهف با این آیه پایان می‌یابد و در ادامه آیات به امور دیگر داستان می‌پردازد. اصحاب کهف به مقصدی که می‌خواستند، رسیدند و هدایت شدند و رحمت خدا را درباره خودشان دیدند که وقتی برای خدا استقامت کردند، خداوند نه‌تنها بساط کفر را برچید بلکه آنان را نشانه خود قرار داد. مردم با آنان هدایت شدند و از امری که مدت ۳۰۰ سال در ابهام بود، باخبر شدند و مشکل آنان درباره معاد هم حل شد و مومنان بر مشرکان و کسانی که شک را در دل مردم پخش می‌کردند، پیروز شدند و همه این امور با عنایت و هدایت و رحمت خاص الهی بود بنابراین داستان نشان می‌دهد که اگر کسانی جوانمردانه در راه خدا قیام کنند و در راه خدا استقامت ورزند، خداوند هم آنان را به هدف می‌رساند و هم نشانه قدرت خود قرارشان می‌دهد و مشکل دیگران را به وسیله ایشان برطرف می‌کند.

مسجد و حرم
نکته پایانی اینکه از تعبیر «لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِم مَسْجِداً» روشن می‌شود که اگر جایی مقبره مردان الهی باشد، می‌توان آن را به مسجد تبدیل کرد و سخن وهابیون که ساختن حرم برای ائمه اطهار علیهم‌السلام را نهی می‌کنند، مردود است. زیرا اگر این کار اشکال داشت، قرآن آن را نهی می‌فرمود. بله! نماز خواندن در قبرستان مکروه است اما «لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِم مَّسْجِداً» نشان می‌دهد مومنان کهف را مسجد قرار دادند، یعنی مثلاً بقعه‌ای روی قبور آن جوانمردان ساختند و آن را تبدیل به حرم کردند و حکم مسجد بر آن بار کردند تا عبادتگاه خدا شود. زیرا در عرف قرآن مسجد نامی است بر عبادتگاه مومنان و فقط ویژه عبادت خداست: «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّه» [جن: ۱۸] وقتی قبور و خوابگاه جوانمردان مومن، مسجد و عبادتگاه الهی می‌شود که نام خدا در آن برده می‌شود: «وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ الله» [حج: ۴۰] پس ساختن حرم روی قبور بزرگان دین بویژه ائمه معصومین علیهم‌السلام و در کنار آن ساختن مسجد، هیچ اشکال و منعی ندارد بلکه برای ترویج دین خدا و بندگی خدا امری مطلوب است.

شهریور
17
1393

آداب نماز ظهر

در بیان مختصرى از اعمال و امورى که متعلق به مابین طلوع آفتاب و غروب آن است. در زمانى که آفتاب طلوع مى‏کند،دعاهایى را که «ان شاء الله تعالى»در فصل پنجم خواهد آمد مى‏خوانى.سزاوار است در ابتداى روز صدقه‏ بدهى،هر چند مقدار کمى باشد،و پیش از فرا رسیدن ظهر براى نماز ظهر آماده شوى،و خواب قیلوله را مقدّم بدارى،و خواب قیلوله براى عبادت‏ شبانه و روزه روز کمک خوبى است،و نیز سعى کن از خواب قیلوله براى ظهر بیدار شوى،بعد وضو مى‏گیرى و به جانب مسجد میروى،و نماز تحیّت ‏مسجد را بجاى مى‏آورى و اگر وقت نماز نرسیده بود منتظر دخول وقت میشوى،و مستحبّ است نماز در اول وقت خوانده شود،

شهریور
17
1393

راز صله رحم و طول عمر

شعیب عقر قوفى مى گوید:
… من با یعقوب (اهل مغرب ) که براى زیارت به مکه آمده بود، محضر امام کاظم علیه السلام رسیدیم . امام نگاهش که به یعقوب افتاد، فرمود:
– اى یعقوب ! تو دیروز به اینجا وارد شدى و میان تو و برادرت اسحاق در فلان محل درگیرى پیش آمد و کار به جایى رسید که همدیگر را دشنام دادید. شما نباید مرتکب کار زشت و قبیحى شوید. فحش دادن و ناسزا گفتن به برادران دینى ، از آیین ما و پدران و نیاکان ما بدور است و ما به هیچ یک از شیعیان خود اجازه نمى دهیم که چنین رفتارى را داشته باشند. از خداى یگانه بپرهیز و تقوا داشته باش . اى یعقوب ! به زودى مرگ بین تو و برادرت (به خاطر قطع رحم )، جدایى خواهد افکند.
برادرت اسحاق در همین سفر پیش از آنکه به نزد خانواده خود برگردد خواهد مرد و تو نیز از رفتارت پشیمان خواهى شد.
شما قطع رحم کردید و نسبت به یکدیگر قهر هستید، بدین جهت خداوند عمر شما را کوتاه نمود.
یعقوب گفت : فدایت شوم ! اجل من کى خواهد رسید؟
امام فرمود: اجل تو نیز رسیده بود ولى چون تو در فلان منزل به عمه ات خدمت کردى و بواسطه هدیه او را خوشحال نمودى ، بخاطر این صله رحم خداوند بیست سال بر عمر تو افزود.
شعیب مى گوید: پس از مدتى یعقوب را در مکه دیدم . احوالش را پرسیدم . او گفت :
– برادرم ، همانطور که امام علیه السلام گفته بود، پیش از آنکه به خانه خود برسد وفات یافت و در همین راه به خاک سپرده شد

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

شهریور ۱۳۹۳
ش ی د س چ پ ج
« مرداد   مهر »
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031