دی
10
1391

پذیرایی تحسین‌برانگیز ابوذر غفاری از میهمان

روزی میهمانی بر ابوذر وارد شد. او که زندگی ساده‌ای داشت از میهمان معذرت خواست که من بر اثر گرفتاری نمی‌توانم شخصاً از تو پذیرایی کنم. من چند شتر، در فلان مکان دارم قبول زحمت کن و بهترین آنها را بیاور تا برای تو قربانی کنم.

میهمان رفت و شتر لاغری را با خود آورد.

ابوذر به او گفت:«به من خیانت کردی! مگر به تو نگفتم که از بهترین شترهایم را برای نحر بیاور؟»

او در جواب گفت:« من فکر کردم روزی به شترهای فربه دیگر نیازمند خواهی شد.»

ابوذر گفت:« نیاز من زمانی است که از این جهان چشم فرو بندم، پس چه بهتر که این شتران فربه را برای آن روز ذخیره کنم؛زیرا خداوند می‌فرماید: «لَنْ تَنالُوا البِرّ حَتی تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّون»

مجمع البیان ج ۲ ص ۴۷۴
دی
10
1391

از خاک تا فالاک ۵

زهیر بن قین بجلى مردى شجاع و شریف در قبیله خود بود و در کوفه اقامت داشت .شجاعت او در جنگ‌ها مشهور بود، در ابتداى کار از طرفداران عثمان بود و پس از ملاقات با امام حسین علیه‏السلام در اثر هدایت الهى از عقیده خود دست کشید و از شیعیان على و اهل‌بیت علیهم السلام شد و همراه امام حسین علیه‏السلام به کربلا آمد
روز عاشورا بعد ازنماز با امام دست خود را روى شانه امام گذاشت و این رجز را خواند:
اقدم هدیت هادیا مهدیاالیوم تلقى جدک النبیا و حسنا و المرتضى علیا و ذاالجناحین الفتى الکمیا و اسدالله الشهید الحیا)
سپس به میدان آمد و مبارزه سختى با سپاه کوفه کرد و یکصد و بیست نفر از آنان را به قتل رساند.
او از زمره اصحاب وفادارى بود که پیشاپیش امام علیه‏السلام شمشیر مى‏زد تا به درجه والاى شهادت نائل آمد
قاتلین او بشیر بن عبدالله شعبى و مهاجر بن اوس تمیمى بودند.
امام حسین علیه‏السلام پس از شهادت او فرمود: اى زهیر! خدا تو را از لطف خود دور مدارد و قاتلان تو را همانند لعنت شدگان مسخ شده به لعنت ابدى خود گرفتار سازد

پی نوشت:مثل زهیر باش!
بَلَد باش
چه جوری
قربان صدقه امامت بروی…

به خدا سوگند،من دوست دارم کشته شوم و زنده شوم و باز کشته شوم و دوباره زنده شوم…تا هزاربار; و خدای عزوجل با کشته شدن من مرگ را از تو و جوانان وخاندانت دور سازد

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

دی ۱۳۹۱
ش ی د س چ پ ج
« آذر   بهمن »
 1
2345678
9101112131415
16171819202122
23242526272829
30