آذر
30
1391

ولادت امام موسی کاظم(ع) تهنیت باد

 

 

ابو الحسن موسى بن جعفر(ع)، امام هفتم از ائمه اثنى عشر علیهم السلام و نهمین معصوم از چهارده معصوم(ع) است . آن حضرت در ابواء(منزلى میان مکه و مدینه) در روز یکشنبه هفتم صفر سال ۱۲۸ یا ۱۲۹ ه.ق. متولد شد. به جهت کثرت زهد و عبادتش معروف به العبد الصالح و به جهت حلم و فرو خوردن خشم و صبر بر مشقات و آلام زمانه مشهور به الکاظم گردید.

کنیه آن حضرت ابو ابراهیم بوده ولى به ابو على نیز معروف بوده‏اند.مادر آن حضرت حمیده کنیزى از اهل بربر(مغرب) یا از اهل اندلس(اسپانیا) بوده است و نام پدر این بانو را «صاعد بربرى» گفته‏اند.حمیده به «حمیده البربریه» و «حمیده المصفاه» نیز معروف بوده است.برادران دیگر امام از این بانو اسحاق و محمد دیباج بوده‏اند.

امام موسى الکاظم(ع) هنوز کودک بود که فقهاى مشهور مثل ابو حنیفه از او مسأله مى‏پرسیدند و کسب علم مى‏کردند.بعد از رحلت پدر بزرگوارش امام صادق(ع) (۱۴۸ ه.ق.) در بیست سالگى به امامت رسید و ۳۵ سال رهبرى و ولایت شیعیان را بر عهده داشت.

حضرت امام موسى کاظم(علیه السلام) عابدترین و زاهدترین، فقیه ترین، سخى ترین و کریمترین مردم زمان خود بود، هر گاه دو سوم از شب مى گذشت نمازهاى نافله را به جا مى آورد و تا سپیده صبح به نماز خواندن ادامه مى داد و هنگامى که وقت نماز صبح فرا مى رسید، بعد از نماز شروع به دعا مى کرد و از ترس خدا آن چنان گریه مى کرد که تمام محاسن شریفش به اشک آمیخته مى شد و هر گاه قرآن مى خواند مردم پیرامونش جمع مى شدند و از صداى خوش او لذّت مى بردند.

آن حضرت، صابر، صالح، امین و کاظم لقب یافته بود و به عبد صالح شناخته مى شد، و به خاطر تسلّط بر نفس و فروبردن خشم، به کاظم مشهور گردید.

شیخ مفید درباره آن حضرت می گوید : ” او عابدترین و فقیه ترین و بخشنده ترین و بزرگ منش ترین مردم زمان خود بود ، زیاد تضرع و ابتهال به درگاه خداوند متعال داشت . این جمله را زیاد تکرار می کرد : « اللهم انی أسألک الراحه عند الموت و العفو عند الحساب »
(خداوندا در آن زمان که مرگ به سراغم آید راحت و در آن هنگام که در برابر حساب اعمال حاضرم کنی عفو را به من ارزانی دار )”.

امام موسی بن جعفر ( ع ) بسیار به سراغ فقرا می رفت . شب ها در ظرفی پول و آرد و خرما می ریخت و به وسایلی به فقرای مدینه می رساند ، در حالی که آن ها نمی دانستند از ناحیه چه کسی است . هیچکس مثل او حافظ قرآن نبود ، با آواز خوشی قرآن می خواند ، قرآن خواندنش حزن و اندوه مطبوعی به دل می داد ، شنوندگان از شنیدن قرآنش می گریستند ، مردم مدینه به او لقب ” زین المجتهدین “ داده بودند . مردم مدینه روزی که از رفتن امام خود به عراق آگاه شدند ، شور و ولوله و غوغایی عجیب کردند . آن روزها فقرای مدینه دانستند چه کسی شب ها و روزها برای دلجویی به خانه آن ها می آمده است .

امام‌ ( ع‌ ) با آن‌ کرم‌ و بزرگوارى‌ و بخشندگى‌ خود لباس‌ خشن‌ بر تن‌ مى‌کرد ، چنان که‌ نقل‌ کرده‌اند : ” امام‌ بسیار خشن‌ پوش‌ و روستایى‌ لباس‌ بود ” و این‌ خود نشان‌ دیگرى‌ است‌ از بلندى‌ روح‌ و صفاى‌ باطن‌ و بى‌اعتنایى‌ آن‌ امام‌ به‌ زرق‌ و برق هاى‌ گول‌ زننده‌ دنیا .

امام‌ موسى‌ کاظ‌م‌ ( ع‌ ) نسبت‌ به‌ زن‌ و فرزندان‌ و زیردستان‌ بسیار با عاطفه‌ و مهربان‌ بود . همیشه‌ در اندیشه‌ فقرا و بیچارگان‌ بود ، و پنهان‌ و آشکار به‌ آنها کمک‌ مى‌کرد .

آذر
28
1391

شهادت حضرت رقیه(ع)

بعد از اسیری خاندان اهل‌بیت (علیهم‌السلام) و سفر آنها به شام و کوفه، حضرت رقیه (ع) بعد از تحمل سختی‌‌های اسیری در شبی جانسوز در شام به شهادت رسید. * رقیه که بود اصل وجود دختری چهار ساله برای امام حسین (علیه السلام) در منابع شیعی آمده است، اما در بعضی منابع در این باره اختلاف وجود دارد. در کتاب کامل بهایی نوشته علاءالدین طبری (قرن ششم هجری) قصه دختری چهار ساله که در ماجرای اسارت در خرابه شام در کنار سر بریده پدر به شهادت رسیده، آمده است، اما در مورد نام او که آیا رقیه بوده یا فاطمه صغری و … اختلاف است.

همچنین سید بن طاووس در کتاب «لهوف» خود می‌نویسد: «شب عاشورا که حضرت سیدالشهداء (علیه ‏السلام) اشعاری در بی‌وفایی دنیا می‏خواند، حضرت زینب (س) سخنان ایشان را شنید و گریست. امام (علیه‏ السلام) او را به صبر دعوت کرد و فرمود: «خواهرم ام کلثوم و تو ای زینب! تو ای رقیه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر دارید [و به یاد داشته باشید] هنگامی که من کشته شدم، برای من گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخنی ناروا مگویید و خویشتن‌دار باشید.» *

مادر حضرت رقیه براساس نوشته‌های بعضی کتاب‌های تاریخی، نام مادر حضرت رقیه (علیها سلام)، امّ اسحاق است که پیش‌تر همسر امام حسن مجتبی (علیه السلام) بوده و پس از شهادت ایشان، به وصیت امام حسن (علیه السلام) به عقد امام حسین (علیه السلام) درآمده است. مادر حضرت رقیه (علیهاالسلام) از بانوان بزرگ و با فضیلت اسلام به شمار می‌آید. بنا به گفته شیخ مفید در کتاب الارشاد، کنیه ایشان بنت طلحه است. نام مادر حضرت رقیه (علیها سلام) در بعضی کتاب‌ها، ام جعفر قضاعیّه آمده است، ولی دلیل محکمی در این باره در دست نیست.

هم چنین نویسنده معالی السبطین، مادر حضرت رقیه (علیهاالسلام) را شاه زنان؛ دختر یزدگرد سوم پادشاه ایرانی معرفی می‌کند که در حمله مسلمانان به ایران اسیر شده بود. وی به ازدواج امام حسین (علیه السلام) درآمد و مادر گرامی حضرت امام سجاد (علیه السلام) نیز به شمار می‌آید. البته لازم به ذکر است که این مطلب از نظر تاریخ‌نویسان معاصر پذیرفته نشده است؛ زیرا در منابع تاریخی آمده است که ایشان هنگام تولد امام سجاد (ع) از دنیا رفته و تاریخ درگذشت او را ۲۳ سال پیش از واقعه کربلا، یعنی در سال ۳۷ هـ .ق دانسته‌اند. از این جهت امکان ندارد، او مادر کودکی باشد که در فاصله سه یا چهار سال پیش از حادثه کربلا به دنیا آمده باشد. این مسأله تنها در یک صورت قابل حل است که بگوییم شاه زنان کسی غیر از شهربانو مادر امام سجاد (علیه السلام) است. *

رقیه از «رقی» به معنی بالا رفتن و ترقی گرفته شده است. گویا این اسم لقب حضرت بوده و نام اصلی ایشان فاطمه بوده است؛ زیرا نام رقیه در شمار دختران امام حسین (ع) کمتر به چشم می‏خورد و به اذعان برخی منابع، احتمال اینکه ایشان همان فاطمه بنت الحسین (ع) باشد، وجود دارد. در واقع، بعضی از فرزندان امام حسین (ع) دو اسم داشته‏ اند و امکان تشابه اسمی نیز در فرزندان ایشان وجود دارد. گذشته از این، در تاریخ نیز دلایلی بر اثبات این مدعا وجود دارد. چنانچه در کتب تاریخی آمده است: «در میان کودکان امام حسین (ع) دختر کوچکی به نام فاطمه بود و چون امام حسین (ع) مادر بزرگوارشان را بسیار دوست می‏داشتند، هر فرزند دختری که خدا به ایشان می‏داد، نامش را فاطمه می‏گذاشت. همان گونه که هرچه پسر داشتند، به احترام پدرشان امام علی (ع) وی را علی می‏نامید.» *

اسیری حضرت رقیه حضرت رقیه در واقعه عاشورا حدود سه یا چهار سال سن داشت که بعد از شهادت امام حسین(ع) و یارانش در عصر عاشورا به همراه دیگر زنان بنی‌هاشم توسط سپاه یزید به اسیری رفت. اما داستان شهادت حضرت رقیه (ع). از درون خرابه‌های شام، صدای کودکی به گوش می‌رسید. همه آنهایی که در میان اسرا بودند، خوب می‌دانستند که این صدای رقیه، دختر کوچک امام حسین (ع) است. او حالا از خواب بیدار شده بود و سراغ پدرش را می‌گرفت. انگار که خواب پدرش را دیده بود. یزید دستور داد سر امام حسین (ع) را به دختر کوچک نشان دهند و او را ساکت کنند، اما وقتی حضرت رقیه (ع) و امام حسین ع باز هم به هم رسیدند، اتفاق جانسوزی افتاد. *

این بار، پدر در سوگ رقیه نشست چقدر بی‌تابی دخترم! این همه دلشکستگی چرا؟ مگر دست‌های کوچکت در امتداد نیایش عمه، تنها از خدا آمدن بابا را طلب نکرد؟ اینک آمده‌ام در ضیافت شبانه‌ات و در آرامش خرابه‌ات. کوچک دلشکسته‌ام! پیش‌تر نیز با تو بودم و می‌دیدمت. شعله بر دامان و سوخته‌تر از خیمه آه می‌کشیدی و در آمیزه خار و تاول، آبله و اشک، صحرای گردان را به امید سر پناهی می‌سپردی. مهربان دلشکسته‌ام! صبور صمیمی! مسافر غریب و کوچک من! مگر نگفتی که بابا که آمد، آرام می‌گیرم. این همه ناآرامی چرا؟ مگر نگفتی بابا که آمد سر بر دامانش می‌گذارم و می‌خوابم؟ نه …، نه دخترکم نخواب! می‌دانم اگر بخوابی، دیگر عمه نمی‌خوابد. می‌دانم خواب تو، خواب همه را آشفته می‌کند. نه … نخواب دخترم! دخترم! بگذار لب‌های چوب خورده‌ام امشب میهمان بوسه‌ای باشد از پیشانی سنگ خورده‌ات؛ از گیسوی پریشان چنگ خورده‌ات؛ از شانه‌های معصوم تازیانه دیده‌ات؛ از صورت رنگ پریده سیلی خورده‌ات. بگذار امشب، مثل شب آرامش تنور بر زانوان زهرا آسوده بخوابم. نه دخترم! نخواب! بگذار بابا بخوابد. و چنین شد که رقیه (س)، هنگامی که سر پدر در آغوشش بود، جان سپرد.

منابع:بهایی علاءالدین طبری لهوف سید بن طاووس چهل روز عاشقانه، محمدرضا سنگری * ویژه‌نامه محرم و صفر خبرگزاری فارس/۸۵
آذر
27
1391

نشانه‌های شیعه

در روایت آمده است که:« پنج چیز نشانه و علامت شیعه یا مؤمن راستین است: خواندن پنجاه و یک رکعت نماز در طول شبانه روز، خواندن زیارت اربعین، انگشتر در دست راست کردن، نهادن پیشانی بر روی خاک هنگام سجده و بلند خواندن بسم الله الرحمن الرحیم»

اگر بنده مراقب نتوانست به زیارت مزار امام حسین(ع) برود در هر جا که بود آن حضرت را زیارت کند و لازم است که بعد از خواندن این روایت، تمام این موارد را به جای آورده و مراقب آنها باشد، و انجام این اعمال را بالاتر از مستحبات بداند تا بدان جا که هیچ گاه انگشتر در دست چپ نکند و به سخن کسانی که می‌گویند اگر در دست راستت انگشتر باشد اشکال ندارد که در دست چپت هم انگشتر باشد گوش ندهد، زیرا از روایات اینگونه مشخص شده که جایز نیست انگشتر در دست چپ کنیم و اگر در روایتی، هر چند معتبر دیدیم که انگشتر به دست چپ کردن را جایز شمرده، باید متوجه شویم که تقیه‌ای در کار بوده است.

برگرفته از المراقبات
آذر
26
1391

علت نحوست ماه صفر

اینگونه می‌گویند که ماه صفر مخصوصا آخرین چهارشنبه آن نحس می‌باشد، هر چند که در این مورد حدیث یا روایتی از امامان نقل نشده، اما شاید علت این نحسی این باشد که شهادت پیامبر خدا(ص) در این ماه واقع شده و حضرتش خود اینگونه فرمود که:« هر کس بشارت تمام شدن ماه صفر را به من بدهد، من نیز بشارت بهشت را به او می‌دهم.» و مردم به همین خاطر ماه صفر را نحس می‌دانند.

حال اگر این حدیث پیامبر خدا(ص) صحیح باشد، بنده مراقب باید با انجام یکسری اعمال شایسته و مناسب به پیشواز این ماه برود و [روزهای این] ماه را از مصائب بزرگ بشمارد و با خداوند متعال راز و نیاز کرده و به درگاه او از وفات پیامبر و فوت برکات آن حضرت و شورش و فتنه‌هایی که پس از وفات او به وقوع پیوست و از طغیان اهل نفاق و ظلم ظالمان عرض حال نموده و شکایت نماید.

برگرفته از کتاب المراقبات
آذر
25
1391

فضیلت تسبیح تربت

نگاه داشتن حساب تمام ذکرها با تسبیح ترتب حضرت حسین علیه السّلام مستحبّ است،و با خود داشتن تربت آن حضرت به طور پیوسته،مستحبّ و نگهدار از بلاها،و باعث ثواب بى‏انتهاست.

نقل شده:حضرت فاطمه علیها السّلام در ابتدا رشته‏اى از پشم تابیده،و بر آن گره‏ها زده بود،که‏ به آن تسبیح مى‏گفتند،تا حضرت حمزه بن عبد المطلّب رضى اللّه عنه شهید شد،پس حضرت فاطمه علیها السّلام از تربت قبر آن شهید بزرگوار،خاک برگرفت، و تسبیح ساخت،و به آن خدا را تسبیح مى‏کرد،مردم نیز چنان کردند.چون حضرت حسین علیه السّلام به شهادت رسید،ساختن تسبیح و ذکر گفتن با آن از تربت آن امام مظلوم مستحبّ شد.

از حضرت صاحب الامر علیه السّلام روایت شده:هرکه تسبیح تربت امام حسین علیه السّلام‏ را در دست داشته باشد،و ذکر را فراموش کند،ثواب ذکر براى او نوشته مى‏شود.

از حضرت صادق علیه السّلام نقل شده:تسبیح تربت‏ آن حضرت خود ذکر مى‏کند،بى‏آنکه آدمى بگوید:و فرمود:یک ذکر،یا استغفار،که با آن گفته مى‏شود،برابر با هفتاد ذکر است،که با چیز دیگرى گفته شود،و اگر بدون ذکر بگرداند،به هر دانه هفت تسبیح براى او نوشته مى‏شود،و به روایت‏ دیگر،اگر با ذکر بگرداند،به ازاى هر دانه چهل حسنه براى او نوشته مى‏شود،

و روایت شده:حوریان بهشت،چون فرشته ‏اى‏ را مى‏ بینند به زمین مى‏ آید،از او درخواست مى‏کنند که تسبیح و تربت حضرت امام حسین علیه السّلام براى ما بیاور.

در حدیث‏ صحیح از حضرت موسى بن جعفر علیهما‌ الاسّلام نقل شده:مؤمن مى‏ باید خالى از پنج چیز نباشد:مسواک،شانه،سجّاده‏اى که بر روى‏ آن نماز بجا آورد،و تسبیحى که در آن سى‏وچهاردانه باشد،و انگشتر عقیق.و ظاهر آن است که تسبیح خام و پخته هر دو خوب‏ است،و خام بهتر است.

از حضرت صادق علیه السّلام نقل شده:هرکه با تسبیح تربت قبر امام حسین علیه السّلام یک تسبیح بگوید،حق‏ تعالى براى او چهارصد حسنه بنویسد،و چهارصد گناه از او محو کند،و چهارصد حاجت او را برآورد،و چهارصد درجه براى او بالا برد.

و نیز روایت شده:مستحب است رشته تسبیح کبود باشد به رنگ آسمان،و از بعضى روایات استفاده مى‏شود،که اگر زنان‏ عدد ذکر را به انگشتان خود بشمارند افضل است،ولى احادیث فضیلت تربت به طور مطلق اکثر و اقوى است.

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

آذر ۱۳۹۱
ش ی د س چ پ ج
« آبان   دی »
 123
45678910
11121314151617
18192021222324
252627282930