22
1394
شهادت امام جواد علیه السلام تسلیت باد
معتصم، خلیفه عباسی و جعفر، پسر مأمون، سمی را در انگور تزریق کردند و برای ام فضل فرستادند. ام فضل نیز آن را در میان کاسه ای گذاشت و جلو امام جواد علیه السلام نهاد و از آن انگور بسیار توصیف کرد. سرانجام آن حضرت از انگور خورد و طولی نکشید که آثار سم را در خود احساس کرد. در همان حال ام فضل پشیمان شد و گریه کرد. حضرت به او فرمود: «چرا گریه می کنی؟ اکنون گریه تو سودی ندارد. این را بدان که به سبب این جنایت، به چنان دردی مبتلا می شوی که هرگز علاج ندارد و چنان به تنگدستی افتی که جبران پذیر نباشد». بر اثر نفرین آن حضرت، ام فضل به دردی بیمار شد که همه اموالش را در راه معالجه آن مصرف کرد، ولی سودی نبخشید و با نکبت بارترین وضع به هلاکت رسید. برادرش جعفر نیز در حال مستی به چاه افتاد و جسد بی جانش را از چاه بیرون آوردند
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر شهریور ۲۲, ۱۳۹۴
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت شهریور ۲۲, ۱۳۹۴
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان شهریور ۲۲, ۱۳۹۴
- سجده شکر شهریور ۲۲, ۱۳۹۴
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر شهریور ۲۲, ۱۳۹۴