چگونگی مرگ حضرت موسی علیه السلام

حضرت موسی علیه السلام چگونه قبض روح گردید؟
حضرت موسی علیه السلام پسر عمران پسر یصهر پسر قاهث پسر لاوی پسر یعقوب علیه السلام ، بنا به روایتی از حضرت امام حسن علیه السلام در سن دویست و چهل سالگی از دنیا رفته است۱، اما به شیوه ای منحصر به فرد!
در چند حدیث معتبر از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام نقل شده است که ایشان فرموده اند: چون مدت عمر حضرت موسی علیه السلام به پایان رسید، ملک موت به نزد آن حضرت آمد و فرمود: السلام علیک ای کلیم خدا؛ و موسی جواب داد: و علیک السلام؛ کیستی تو؟
گفت: من ملک موتم و موسی پرسید: برای چه آمده ای؟
گفت: آمده ام که روح تو را قبض کنم و موسی پرسید از چه ناحیه ای می خواهی روح مرا قبض کنی؟
گفت: از دهان و موسی گفت: چگونه از دهان مرا قبض روح می کنی، در حالی که با این دهان با پروردگار خود سخن گفته ام؟
گفت: پس از دست های تو قبض روح می کنم و موسی پرسید: چگونه از دست های من قبض روح می کنی، در حالی که با این دست ها تورات را برداشته ام؟
گفت: پس از پاهای تو و موسی گفت: با این پاها به کوه طور رفته ام و با خدا مناجات کرده ام.
گفت: پس از دیده های تو و موسی گفت: با این چشمان پیوسته با امید به سوی پروردگار خود نظر کرده ام.
گفت: پس از گوش های تو و موسی گفت: به این گوش ها کلام پروردگار خود را شنیده ام.

پس خداوند به ملک الموت وحی نمود که قبض روح او انجام نده تا خود او اراده کند، و در پی آن ملک الموت از نزد موسی علیه السلام دور شد و موسی علیه السلام بعد از آن مدتی زنده ماند و از قوم خود غایب شد۲ و در ایام غیبت خود به مردی رسید که مشغول کندن قبری بود، موسی علیه السلام پس از دیدن او گفت: می خواهی که تو را در کندن این قبل کمک نمایم؟ آن مرد پاسخ داد: بلی. پس موسی علیه السلام به یاری او پرداخت تا قبر را کندند و لحد آن را درست کردند.
پس آن قبرکن تصمیم گرفت که در قبر بخوابد تا ببیند آن قبر درست کنده شده است یا خیر و در این بین موسی علیه السلام گفت: من این کار را انجام می دهم!

چون حضرت موسی علیه السلام در قبر قرار گرفت، خداوند پرده از مقابل چشم او برداشت تا جای خود را در بهشت دید، پس گفت: پروردگارا! مرا به سوی خود قبض کن. پس ملک الموت در همانجا قبض روح مطهر او نمود و در همان قبر ملائکه او را دفن نمودند و خاک بر روی او ریختند.۳ پس منادی از آسمان ندا کرد که: مُرد موسی کلیم خدا، و کدام زنده است که نمی میرد؟! و به این سبب است که قبر حضرت موسی علیه السلام معروف نمی باشد و بنی اسرائیل مکان قبر آن حضرت را نمی دانند،۴ همچنین امام صادق علیه السلام می فرمایند: شب بیست و یکم رمضان شبی است که اوصیای پیغمبران در این شب از دنیا رفته اند، و در این شب عیسی علیه السلام را به آسمان بردند و در این شب موسی علیه السلام از دنیا رفته است.۵

منابع:
۱- تفسیر قمی، ج ۲: ۲۷٫
۲- کمال الدین و تمام النعمه: ۱۵۳٫
۳- قصص الانبیاء راوندی: ۱۷۵٫
۴- تهذیب الاحکام، ج ۱: ۱۱۴٫

۵- تاریخ پیامبران (حیوه القلوب)، ج ۱: ۷۹۹٫

براى ایمنى از دزد

براى ایمنى از دزد:بر حلقه‏ ها و قفل در بخواند«قل ادعوا اللّه او ادعوا الرّحمن»تا آخر سوره اسراء.

صبح کردن امام حسین علیه ‏السلام

به امام حسین علیه ‏السلام گفته شد: اى فرزند رسول خدا چگونه صبح کردید؟ حضرت فرمودند:

اَصْبَـحْتُ وَلِىَ رَبٌّ فَوْقى، وَ النّـارُ اَمـامى، وَالْمَـوْتُ یَطْلُبُنى، وَالْحِسابُ مُحـْدِقٌ بى وَ اَنَامُرْتَهِنٌ بِعَـمَلى، لا اَجِدُ ما اُحِبُّ، وَ لا اَدْفَعُ مـا أَکْرَهُ، وَ الاُْمُورُ بِیَدِ غَیْرى، فَاِنْ شاءَ عَذَّبَنى، وَ اِنْ شـاءَ عَفـا، فَـأىُّ فَقیـرٍ اَفْقـَرُ مِنّى؛

صبح کردم در حالى که من پروردگارى دارم که بالاى سرم است و آتش (جهنم) پیش رویم، و مرگ در جستجوى من است و حساب مرا احاطه کرده و من در گرو عمل خودم هستم، آنچه را دوست دارم نمى‏ یابم و آنچه را دوست ندارم از خودم دور نمى‏ کنم، کارها دست دیگرى (یعنى خدا) است چنانچه بخواهد عذابم مى ‏کند و اگر مایل باشد مى‏ بخشد. پس چه کسى از من نیازمندتر است؟

? بحارالأنوار، ج ۷۶، ص ۱۵

براى دفع وسوسه شیطان

براى دفع وسوسه شیطان:روایت شده:به خداى تعالى استعاذه[پناه‏جویى]کند،بنابراین بگوید:امنت باللّه و برسوله مخلصا له الدین و شیخ شهید از حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله نقل کرده:شیطان بر دو قسم است:شیطان جنّى،و آن دور مى‏شود به گفتن:لا حول و لا قوّه الاّ باللّه العلى العظیم و شیطان انسى و آن دور مى‏شود به صلوات فرستادن بر محمّد و آل آن حضرت علیهم السّلام.مؤلّف گوید:در باب نمازها نماز حدیث نفس گذشت،و نیز ذکر بعضى از عوذات براى دفع وسوسه بیان شد به آنجا مراجعه کنید.