شهریور
28
1394

۲۶ سال تمرین سکوت

آیت الله سید محمد حسینی همدانی صاحب تفسیر «انوار درخشان» می فرمود: « در مدرسه قوام حجره داشتم، مطلع شدم مرحوم آقای قاضی تبریزی در گوشه تنگ مدرسه حجره کوچکی اختیار کرده و من از این کار تعجب کردم، بعد معلوم شد ایشان به علت تنگ بودن منزلشان و نیز کثرت عیال و اولاد، فراغت بال برای تهجد و عبادت و خلوت نداشتند؛ در طول دوران تحصیل در مدرسه قوام، شبی را ندیدم که مرحوم قاضی به آرامش و خواب و استراحت بگذارند و شبی را بدون ناله و گریه به سر بیاورد. در این مدت نزدیکی با مرحوم قاضی، حالات و جریاناتی از ایشان می دیدم که در عمرم جز در مرحوم نائینی و اصفهانی، در شخص دیگری ندیده بودم. او را چنین یافتم که در تمام رفتار و اخلاق اجتماعی و خانوادگی و تحصیلی خود غیر از همه کسانی بود که من از نزدیک در درس آنها و یا در کنار آنان تحصیل می کردم. مخصوصاً او را دائم السکوت و الصمت می یافتم. احیاناً از دادن پاسخ نیز طفره می رفت و گاهی احساس می کردم که برای او پاسخ دادن بسیار سخت است تا اینکه تصادفاً به نکته ای برخوردم که بسیار توجه مرا جلب کرد و آن هم این بود که داخل دهان مرحوم قاضی کبود رنگ بود، از استاد پرسیدم علت چیست؟
ایشان مدتها پاسخم نداد بعدها که خیلی اصرار کردم و عرض کردم که به جهت تعلیم می پرسم و قصد دیگری ندارم،باز به من چیزی نفرمود تا اینکه روزی در جلسه خلوتی فرمودند: آقا سید محمد! برای طی مسیر طولانی سیر وسلوک، سختی های فراوانی را باید تحمل کرد و از مطالب زیادی نیز باید گذشت؛ آقا سید محمد! من در آغاز این راه در دوران جوانی برای اینکه جلوی افسار گسیختگی زبانم را بگیرم و توانائی بازداری آن را داشته باشم ۲۶ سال ریگ در دهان گذارده بودم که از صحبت و سخن فرسایی خودداری کنم، اینها اثرات آن دوران است! »
آیت الله علامه قاضی

شهریور
28
1394

نکاتی از ایه و واعدنا موسی

۱-بعضی روایات همین را تایید می‌کند که اول سی شب قرار بود که وجود مبارک موسای کلیم (سلام الله علیه) مهمان ذات اقدس اله باشد و بعدا ده شب اضافه شده است

لذا فرمود ﴿وَأَتْمَمْناها بِعَشْرٍ﴾ آن ده شب را برای دریافت تورات و مکالمه مستقیم ذات اقدس اله … که آن ده شب نتیجه آن سی شب هست

شاید این روایت ناظر به این با شد که در مقام اظهار و افشا اینچنین بود وگرنه میعاد اولی همان چهل شب است

۲- اربعین لیله چهل شب تفکیک شده است به یک سی شب و یک ده شب تا مشخص بشود که چهل شب مطلق نیست .یک سی شبی است یعنی یک ماه است .

مشخص است که از اول ذی قعده است مثلاً تا پایان ذی قعده یعنی یک ماه

یک دهه‌ای هم هست که دهه فجر است و لیالی عشرا ست و همان دهه ذی حجه است که ضمیمه یک ماه ذی قعده می‌شود می‌شود چهل شب

اگر بفرماید چهل شب خب ممکن است که از دهم یک ماه شروع بشود تا بیستم ماه دیگر این هم می‌شود چهل شب. ولی این نصاب خاص و آن معیار مخصوص نیست

آن وصف مشخصی که برای اربعین گیری سودمند است همین اول ذی قعده است تا دهم ذی حجه

گرچه همیشه اربعین گیری نافع است و اما آن اربعین گیری ماثور و مجرب همین اربعین گیری موسای کلیم (سلام الله علیه) است که از اول ذی قعده شروع می‌شود تا دهم ذی حجه

۳- این مواعده چهل شبه چهل شبانه روز بود حالا شرحش آن طوری که رد روایات هست این است که وجود موسای کلیم (سلام الله علیه) در این چهل شب که ضیف الرحمان بود نه خوابی داشت و نه غذایی روزش هم شب بود شبش هم شب بود

اما تعبیر قرآن کریم این است که ما سی شب با او قرار گذاشتیم و ده شب هم اضافه کردیم شده چهل شب. نفرمود سی روز قرار گذاشتیم که او سی روز مهمان ما باشد و ده روز اضافه کردیم شده چهل روز.

برای آن است که کسی که کار او روزانه است مثل روز کار می‌کند این نمی‌تواند اهل مناجات با شد

روز همان است که ﴿إِنَّ لَکَ فِی النَّهارِ سَبْحًا طَویلاً﴾ روز همان است که انسان با کارهای عادی مانوس است

شب همان است که ﴿وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَهً لَکَ عَسى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقامًا مَحْمُودًا﴾ شب است و این چهل شبانه روز وجود مبارک موسای کلیم چهل شب بود نه اینکه چهل تاروز داشت چهل تا شب داشت و

حضرت شبانه روز با خدا صحبت می‌کرد روز هم با خدا صحبت می‌کرد شب هم با خدا صحبت می‌کرد

وقتیکه روز آدم کار سحر را بکند چنین روزی پر برکت است و می‌شود شب
۴-جریان اربعین موسای کلیم (سلام الله علیه) همانند اربعینهای دیگر به این معنا نیست که اگر کسی چهل شبانه روز مخلصا قیام کرد نتیجه را بعد از اربعین می‌گیرد

بلکه به این معناست هر قدمی از این قدمهای چهل گانه را که برداشت به همان اندازه نتیجه را هم می‌گیرد ولی کمال نتیجه متفرع بر اربعین است

یک وقت است که عدد اربعین نقش تعیین کننده دارد که اگر آن اربعین حاصل شد آن حکم حاصل است وگرنه اصلاً حاکم نیست

اما جریان اربعین صباحا «من اخلص لله اربعین صباحا» «من اصبح لله اربعین» معنایش این نیست که اگر کسی چهل روز مخلص بود نتیجه می‌گیرد و اگر ۳۰ روز مخلص بود اصلاً نتیجه می‌گیرد یا ۱۰ روز مخلص بود اصلاً نتیجه نمی‌گیرد این طور نیست

 

تفسیر تسنیم اقای جوادی املی

شهریور
28
1394

ترجمه و تفسیر آیه ۲۲ سوره مجادله

لا تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ کَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ أُولَئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الإیمَانَ وَأَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَیُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الأنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿٢٢﴾
هرگز قومی رانمی یابی که ایمان به خدا و روز جزا داشته باشد و در عین حال با کسانی که با خدا ورسولش دشمنی می کنند، دوستی کنند، هرچند که آنها پدران یا برادران و یا قوم و قبیله ایشان باشند، چون آنها کسانی هستند که خداوند ایمان را در دلهایشان نوشته و با روحی از جانب خود ایشان را تأیید کرده و آنها را در بهشتهایی داخل می کند که نهرها دردامنه آن جاریست و در آن جاودانه خواهند بود، خدا از ایشان راضی است و آنها هم از خدا راضی هستند، آنها حزب خدایند، بدانید که فقط حزب خدا رستگارند.

تفسیر
در این آیه شریفه می خواهد بفرماید، ایمان راستین به خدا و روز جزا با دوستی بادشمنان خدا و رسول نمی سازد و کسی که واقعا به خدا و روز جزا ایمان دارد، ممکن نیست با دشمنان خدا دوستی کند، هر چند که همه قسم اسباب مودت و انگیزه برای دوستی موجود باشد، مثلا آن دشمنان پدر یا پسر یا برادر او بوده و یا از قوم وقبیله اوباشند، چون این عمل با ایمان به خدا منافات دارد، زیرا رابطه عقیدتی بر همه روابط دیگر مقدم است ، (و بعضی عقیده دارند این آیه در باره کسانی است که باسلطان همنشینی می کنند) اینکه در اینجا از بیان همه اسباب مودت فقط قرابت را ذکر کرد به جهت آنست که مودت خویشاوندی قویترین و باثبات ترین مودتهاست که زوال آن به آسانی ممکن نیست .در ادامه برای تعلیل این مطلب می فرماید: خداوند ایمان را در قلبهای چنین کسانی نوشته ، بنابراین هرگز ایمانشان متغیر و زایل نمی شود و نیز خداوند آنها را با روحی ازجانب خود تقویت نموده ، یا با روحی از جنس ایمان آنها را تأیید کرده و دلهایشان را باآن روح زنده ساخته (روح ) عبارتست از مبداء حیات ، که قدرت و شعور از آن نشأت می گیرد، بنابراین آیه شریفه این معنا را افاده می کند که در مؤمنین به غیر از روح بشری که در کافر و مؤمن موجود است ، روحی دیگر وجود دارد که از آن حیات و قدرت وشعور جدیدی ناشی می شود که همان حیات طیبه است و آثار این حیات طیبه ، عقیده طیب و عمل صالح خواهد بود و سعادت ابدی را برای انسان به ارمغان خواهد آورد وهمین حیات سبب برتری مؤمن و حزب الله بر کافر و حزب شیطان است .در ادامه به این مؤمنان وعده جمیلی می دهد که خداوند آنها را وارد بهشتهایی می کند که تا ابد درآن جاودانه خواهند بود، بدلیل آنکه خدا از ایشان راضی بوده است و رضایت خدا همان رحمت اوست که مخصوص افرادیست که در ایمان به خدا خالص باشند، و آنها نیز از خدا راضیند، چون با نیل به آن زندگی طیب و آن بهشت ، شادمان وخرسند می شوند، سپس در مقام بزرگداشت و احترام افراد مخلص در ایمان می فرماید:اینها حزب خدا هستند،(به خلاف منافقان که از حزب شیطان و زیانکار بودند)و بدانیدکه حزب الله رستگارند، و این جماعت حزب الله همیشه افعالشان در زمین تجسم منهج و راه الهی است ، انسان لامحاله عضو یکی از این دو حزب خواهد بود یا حزب الله و یاحزب شیطان .
تفسیر المیزان

شهریور
28
1394

فصل چهارم :ادعیه قبل از نماز و بعد از آن

و آن پنج دعا است
اوّل:از حضرت صادق علیه السّلام نقل شده:حضرت امیر مؤمنان علیه السّلام فرمود:هرکه این دعا را به هنگام‏ قیام براى نماز،پیش از شروع نماز بگوید با محمّد و آل محمّد خواهد بود:

اَللّهُمَّ اِنّى اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اُقَدِّمُهُمْ بَیْنَ یَدَىْ صَلَواتى وَ اَتَقَرَّبُ بِهِمْ اِلَیْکَ فَاجْعَلْنى بِهِمْ وَجیهاً فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَهِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبینَ مَنَنْتَ عَلَىَّ بِمَعْرِفَتِهمْ فَاخْتِمْ لى بِطاعَتِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِمْ وَ وِلایَتِهِمْ فَاِنَّهَا السَّعادَهُ وَ اخْتِمْ لى بِها فَاِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْئٍ قَدیرٌ

خدایا به محمّد و خاندان محمّد به تو رو مى‏کنم،و آنان را پیش روى نمازم پیش مى‏اندازم،و به آنان به تو تقرّب مى‏جویم،مرا در دنیا و آخرت با آنان آبرومند قرار ده،و از مقرّبان محسوب فرما،بر من به شناختن آنان منّت نهادى، پایان ده برایم به اطاعت و معرفت و ولایتشان،که خوشبختى آن است،و به آنها برایم پایان ده،به درستى‏ که تو بر هرچیز توانایى.
آنگاه نماز را به جاى مى‏آورى،و چون فارغ شدى مى‏گویى:

اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فى کُلِّ عافِیَهٍ وَ بَلاَّءٍ وَاجْعَلْنى مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فى کُلِّ مَثْوىً وَ مُنْقَلَبٍ اَللّ هُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیاهُمْ وَمَماتى مَماتَهُمْ وَاجْعَلْنى مَعَهُمْ فىِ الْمَواطِنِ کُلِّها وَلاتُفَرِّق بَیْنى وَ بَیْنَهُمْ اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَى ءٍ قَدیرٌ

خدایا مرا عافیت‏ و بلا با محمّد و خاندان محمّد قرار بده،و در هر اقامتگاه و بازگشتگاهى با محمّد و خاندان محمّد همراه‏ کن،خدایا زندگى‏ام را زندگى آنان،و مرگم را مرگ آنان قرار ده،و مرا همه جا با ایشان همراه فرما، و بین من و آنان جدایى مینداز،به درستى که تو بر هر کار توانایى.
دوّم:از صفوان جمّال[شتربان]روایت‏ شده:امام صادق علیه السّلام را دیدم پیش از تکبیر رو به قبله کرد و گفت:

اَللّهُمَّ لا تُؤْیِسْنى مِنْ رَوْحِکَ وَلاتُقَنِّطْنى مِنْ رَحْمَتِکَ وَلا تُؤْمِنّى مَکْرَکَ فَاِنَّهُ لا یَاْمَنُ مَکْرَاللَّهِ اِلا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ

خداى از نسیم جان‏بخشت مأیوسم مکن، و از رحمتت ناامیدم مفرما،و از مکرت ایمنم منما،زیرا از مکر خدا خویش را ایمن نمى‏شمارند مگر مردم زیانکار
سوم:از امام صادق علیه السّلام روایت شده:حضرت امیر مؤمنان علیه السّلام پس از فارغ شدن از نماز ظهر مى‏گفت:

اَللّهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ وَ اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ بِمَلاَّئِکَتِکَ الْمُقَرَّبینَ وَ اَنْبِیاَّئِکَ الْمُرْسَلینَ وَ بِکَ اللّهُمَّ اَنْتَ الْغَنِىُّ عَنّى وَ بِىَ الْفاقَهُ اِلَیْکَ اَنْتَ الْغَنِىُّ عَنّى وَ اَنَا الْفَقیرُ اِلَیْکَ اَقَلْتَنى عَثْرَتى وَ سَتَرْتَ عَلَىَّ ذُ نُوبى فَاقْضِ الْیَوْمَ حاجَتى وَ لا تُعَذِّبْنى بِقَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنّى بَلْ عَفْوُکَ وَ جُودُکَ یَسَعُنى

خدایا به بخشش و کرمت به تو تقرّب مى‏جویم،و به محمّد بنده و فرستاده‏ات به تو تقرّب مى‏جویم،و به فرشتگان مقرّب و پیامبران مرسلت و به حقیقتت به تو تقرّب مى‏جویم.خدایا تو از من بى‏نیازى، و من به تو نیازمند،تو بى‏نیازى و من به تو نیازمند،لغزشم را نادیده گرفتى،و گناهانم را پوشاندى، امروز حاجتم را برآور،به زشتى آنچه که از من خبر دارى عذابم مکن،بلکه گذشت و بخشش تو مرا فرا گیرد.
سپس آن حضرت به سجده مى‏افتاد و مى‏گفت:

یا اَهْلَ التَّقْوى وَ یا اَهْلَ الْمَغْفِرَهِ یا بَرُّ یا رَحیمُ اَنْتَ اَبَرُّبى مِنْ اَبى وَ اُمّى وَ مِنْ جَمیعِ الْخَلایِقِ اِقْلِبْنى بِقَضآءِ حاجَتى مُجاباً دُعائى مَرْحُوماً صَوْتى قَدْ کَشَفْتَ اَنْواعَ الْبَلاَّءِ عَنّى

اى اهل تقوا و آمرزش اى نیکوکار،اى مهربان،تو از پدر و مادرم و همه خلایق به من نیکوکارترى،مرا با برآمدن حاجت،و دعاى اجابت شده،و صداى‏ مورد رحمتت قرار گرفته بازگردان،به حقیقت تو انواع بلاها را از من برطرف کردى
چهارم:از امام جواد علیه السّلام نقل شده:زمانى که از نماز واجب‏ فارغ شدى بگو:

رَضیتُ بِاللَّهِ رَبّاً وَ بِمُحَمَّدٍ نَبِیّاً وَ بِالاِْسْلامِ دیناً وَ بِالْقُرْآنِ کِتاباً وَ بِفُلانٍ وَ فُلانٍ اَئِمَّهً اَللّهُمَّ وَلِیُّکَ فُلانٌ فَاحْفَظْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ یَمینِهِ وَ عَنْ شِمالِهِ وَ مِنْ فَوْقِهِ وَ مِنْ تَحْتِهِ وَامْدُدُ لَهُ فى عُمْرِهِ واجْعَلْهُ الْقآئِمَ بِاَمْرِکَ وَالْمُنْتَصِرَ لِدینِکَ وَ اَرِهِ ما یُحِبُّ وَ ما تَقِرُّ بِهِ عَیْنُهُ فى نَفْسِهِ وَ ذُرّیَّتِهِ وَ فى اَهْلِهِ وَ مالِهِ وَ فى شیعَتِهِ وَ فى عَدُوِّهِ وَ اَرِهِمْ مِنْهُ ما یَحْذَرُونَ وَ اَرِهِ فیهِمْ ما یُحِبُّ وَ تَقِرُّبِهِ عَیْنُهُ وَاشْفِ صُدُورَنا وَ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنینَ

راضى شدم به خدا که پروردگارم باشد،و به محمّد براى پیامبرى و به اسلام براى دینم،و به قرآن براى کتابم و به فلان و فلان[به جاى فلان و فلان بگو:و به على و الحسن و الحسین و على و محمّد و جعفر و موسى و على و محمد و على و الحجّه]پیشوایانم،خدایا ولىّ‏ات فلان[به جاى فلان بگو:القائم الحجّه]را حفظ کن از پیش‏رو و پشت سر،و از جانب راست و چپ و از بالاى سر و پایین‏ پایش،و بر عمرش بیفزا،و او را قیام کننده به امرت،و پیروز کننده دینت قرار ده،و آنچه دوست دارد به او بنمایان،و آنچه نسبت به خودش و ذریه و اهل مال و شیعه‏اش چشمش را روشن مى‏کند و به او نشان بده.و از جانب او درباره دشمنانش از آنچه‏ حذر مى‏کنند به آنان بنما،و درباره آنها آنچه را دوست دارد،و چشمش به آن روشن مى‏شود به او بنمایان، و سینه‏هاى او،و سینه‏هاى مردم مؤمن را شفا بده
و فرمود:چون رسول خدا صلى اللّه علیه و آله از نماز فارغ مى‏شد مى‏گفت:

اَللّهُمَّ اغْفِرْلى ما قَدَّمْتُ وَ ما اَخَّرْتُ وَ ما اَسْرَرْتُ وَ ما اَعْلَنْتُ وَ اِسْرافى عَلى نَفْسى وَ ما اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّى اَللّهُمَّ اَنْتَ الْمُقَدِّمُ وَ الْمُؤَخِّرُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ بِعِلْمِکَ الْغَیْبَ وَ بِقُدْرَتِکَ عَلَى الْخَلْقِ اَجْمَعینَ ما عَلِمْتَ الْحَیوهَ خَیْراً لى فَاَحْینِى وَ تَوَفَّنى اِذا عَلِمْتَ الوَفاهَ خَیْراً لى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ خَشْیَتَکَ فِى السِّرِّ وَ الْعَلانِیَهِ وَ کَلِمَهَ الْحَقِّ فِى الْغَضَبِ وَ الرِّضا وَالْقَصْدَ فِى الْفَقْرِ وَالْغِنا وَ اَسْئَلُکَ نَعیماً لایَنْفَدُ وَ قُرَّهَ عَیْنٍ لاتَنْقَطِعُ وَ اَسْئَلُکَ الرِّضا بِالْقَضآءِ وَ بَرَکَهَ الْمَوْتِ بَعْدَ الْعَیْشِ وَ بَرْدَ الْعَیْشِ بَعْدَ الْمَوْتِ ،

خدایا آنچه پیش فرستادم،و از پى مى‏فرستم،و آنچه پنهان کردم،و آنچه آشکار نمودم، و اسراف بر خودم و آنچه را تو به آن از من داناترى،برایم بیامرز،خدایا تویى پیش‏انداز و پس‏انداز،معبودى جز تو نیست، به حق دانشت به غیب،و به توانایى‏ات بر همه خلق،تا زندگى را برایم خیر مى‏دانى،پس زنده‏ام بدار،و زمانى که مرگ را برایم خیر مى‏دانى،جانم را بگیر،خدایا هراس از خود را در نهان و آشکار،و سخن‏ حق را در خشم و خشنودى،و میانه‏روى را در ندارى و دارایى از تو مى‏خواهم و نعمتى را از تو مى‏خواهم که تمام نشود،و نور چشمى که قطع نگردد،و از تو مى‏خواهم:خشنودى به قضا و برکت مرگ پس از زندگى،و گوارایى زندگى‏ پس از مرگ،

وَ لَذَّهَ الْمَنْظَرِ اِلى وَجْهِکَ وَ شَوْقاً اِلى رُؤْیَتِکَ وَ لِقآئِکَ مِنْ غَیْرِ ضَرّآءَ مُضِرَّهٍ وَلافِتْنَهٍ مُضِلَّهٍ اَللّهُمَّ زَیِّنّا بِزینَهِ الاْیمانِ وَاجْعَلْنا هُداهٍ مُهْتَدینَ اَللّهُمَّ اهْدِنا فیمَنْ هَدَیْتَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ عَزیمَهَ الرَّشادِ وَالثَّباتَ فِى الاَْمْرِ وَ الرُّشْدَ وَاَسْئَلُکَ شُکْرَ نِعْمَتِکَ وَ حُسْنَ عافِیَتِکَ وَ اَداءَ حَقِّکَ وَاَسْئَلُکَ یا رَبِّ قَلْباً سَلیماً وَ لِساناً صادِقاً وَاَسْتَغْفِرُکَ لِما تَعْلَمُ وَ اَسْئَلُکَ خَیْرَ ما تَعْلَمُ وَ اَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ ما تَعْلَمُ فَاِنَّکَ تَعْلَمُ وَلانَعْلَمُ وَ اَنْتَ عَلاّمُ الْغُیُوبِ

و لذت تماشاى زیبایى‏ات،و شوق دیدار و لقایت،بدون سختى و زیان‏بخشى، و فتنه گمراه‏کنندگى،خدایا ما را به زینت ایمان بیاراى،و ما را راهنمایان ره‏یافته قرار بده،خدایا ما را در ضمن آنان‏که‏ هدایت کردى هدایت کن،خدایا تصمیم استوار و پایدارى در کار و رشد بسیار از تو مى‏خواهم،و شکر نعمتت و خوبى عافیتت و اداى حقّت را از تو درخواست دارم،پروردگارا،دل سالم،و زبان راستگو،از تو مى‏خواهم و از تو براى‏ آنچه مى‏دانى طلب آمرزش مى‏کنم،و خیر آنچه را مى‏دانى از تو درخواست دارم،و از شرّ آنچه مى‏دانى به تو پناه مى‏آورم،زیرا تو مى‏دانى، و ما نمى‏دانیم،و تو داناى نهانهایى.
پنجم:از حضرت صادق علیه السّلام روایت شده:هرکس نزد هر نماز واجب، این کلمات را بگوید،خود و خانه و دارایى و اولادش محفوظ بماند.

اُجیرُ نَفْسى وَ مالى وَ وَلَدى وَ اَهْلى وَ دارى وَ کُلَّ ما هُوَ مِنّى بِاللَّهِ الْواحِدِ الاَْحَدِ الصَّمَدِ الَّذى لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ وَ اُجیرُ نَفْسى وَ مالى وَ وَلَدى وَ کُلَّ ما هُوَ مِنّى بِرَبِّ الْفَلَقِ مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ

خودم و دارایى‏ام و فرزندم و خاندانم و خانه‏ام و هرچه از من است پناه مى‏دهم به خداى واحد یگانه بى‏نیاز،که نزاده و زاده‏ نشده،و هیچ همتایى ندارد،و خودم و دارایى‏ام و فرزندم،و هرچه از من است را پناه دادم به پروردگار سپیده‏دم‏ از شرّ آنچه آفرید…
تا آخر سوره،

وَ اُجیرُ نَفْسى وَ مالى وَ وَلَدى وَ کُلَّ ما هُوَ مِنّى بِرَبِّ النّاسِ

و خودم و دارایى‏ام و فرزندم و هرچه از من است را پناه مى‏دهم به پروردگارم مردم، فرمانرواى مردم…
تا آخر سوره،

وَ اُجیرُ نَفْسى وَ مالى وَ وَلَدى وَ کُلَّ ما هُوَ مِنّى بِاللَّهِ لا اِلهَ اِلا هُوَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ لا تَاْخُذُهُ سِنَهٌ وَلانَوْمٌ .

تا آخر سوره،و خودم و دارایى‏ام و فرزندم و هرچه از من است را پناه مى‏دهم به خدا،معبودى جز او نیست، زنده و پا برجاست او را چرت و خواب درنگیرد…
تا پایان ایه الکرسى.

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

شهریور ۱۳۹۴
ش ی د س چ پ ج
« مرداد   مهر »
 123456
78910111213
14151617181920
21222324252627
28293031