مرداد
22
1396

اعتقادات ۱۵

خوب، حالا وقت اون رسیده که این بدنِ ذره ای با عالم ذر خداحافظی کنه و وارد این دنیا بشه.

وقتی که جنینی در رحم مادر به چهارماهگی میرسه، به اذن خدا، اون روحی که در عالم ذر هست و باید از طریق این مادر متولد بشه و نوبتشه که به این دنیا بیاد، در قالب همون بدن ذره ای خودش، توسط ملائکه وارد مغز این جنین شده و کنترل و فرماندهی این بدنِ جدید رو در اختیار می گیره.

 

مسلما این روح درک میکنه که دچار یه محدودیتی شده و دیگه اون آزادی عمل و آزادی حرکت قبلی رو نداره. همینطور دیگه نمیتونه مثل قبل با اون ارواحی که توی عالم ذر همراهش بودند، رابطه داشته باشه. به همین خاطر، از این زمان تا بعد از تولدش و تا وقتیکه درست نتونسته با انسانهای اطرافش رابطه برقرار کنه، ملائکه با اون در ارتباط هستند و تنهائیهای اونو پر می کنند. به هر حال ما انسان هستیم و نیازمند به اُنس گرفتن.

 

در دوران جنینی، که یک جور دوران برزخ هست، روح تغییرات یا رشد خاصی نداره و در واقع این جسم جدیدشه که دارای رشد و تغییر هست.

بعد از دوران جنینی و متولد شدن انسان، مراحل تغییر و تحول جسمی و فکری و روحی انسان شروع میشه.

 

کودکی که تازه متولد شده، عملاً عاری از رذیله و بیماری روحیه. بعد از ترک عالم ذر، چیزی از اون عالم رو به یاد نداره. لذا تنها اندوختهٔ روحی اون برای مواجه شدن با مسائل این دنیا، همون تعلیماتِ الهیِ عالم ارواحه. این کودک نه از چیزی می ترسه، نه حسادت می کنه، نه دروغ میگه، نه خسیسه نه عجوله و نه…. . اصلا هیچ کدوم از اینها رو نمیدونه که چی هستند. چون اینها جزء تعلیمات عالم ارواحش نبوده. متاسفانه این انسانهای اطرافِ اون هستند که با روحیات و رفتارهای اشتباهشون، به مرور مفاهیم و مواردِ کاربرد تعالیم عالم ارواح رو در ذهنش تحریف کرده و این رذایل روحی رو به روحش وارد کرده و اونو آلوده می کنند. مثلا معنی نظافت و تمیزی رو با اَعمالِ اشتباهشون به نحوی در ذهنش تغییر میدند که به مرور به وسواس دچار میشه. یا معنی احتیاط رو در ذهنش تغییر داده و اونو ترسو و بُزدل می کنند. معنی اعتماد به نفس داشتن رو در ذهنش تحریف می کنند و اونو جسور و خود رأی می کنند و غیره و غیره.

در واقع این دنیا برای این کودکِ پاک و معصوم، حکم یه تونل پُر از دود رو داره که این کودک با یه لباس روحی سفید و تمیز واردش میشه و از اون طرف موقع مرگ، با یه لباس تیره و کثیف بیرون میاد.

مرداد
9
1396

اعتقادات ۲

چون قبلا مقیاس زمان وجود نداشت، برای ما قابل درک نیست که از چه زمانی خدا تصمیم به خلقت گرفت ولی میشه گفت که بالاخره لحظه ای رسید که خدا اراده کرد خلق کنه تا شناخته بشه . در حدیث، خدای تعالی فرموده: من گنجی پنهان بودم، دوست داشتم که شناخته شوم، پس خلق را آفریدم تا مرا بشناسند.

خدای تعالی تعبیر خیلی جالبی کرده. گفته گنجی پنهان بوده. این خدای مهربون و این گنج پنهان، بالاخره اراده میکنه خلق کنه تا به یه معنا، مخلوقش اونو بشناسه و با شناخت این گنج، از این گنج بهره ببره.

از طرف دبگه، خدایی که هیچ نقصی و کمبودی نداره و از هر حیث کامله، اگر بخاد چیزی خلق کنه، مسلماً کاملترین چیز رو خلق میکنه.

در واقع در شأن خدا نیست که مخلوقاتِ ناقص بیافرینه. انسانها چون نقص دارند، اون چیزی که دفعه اول درست می کنند، کامل نیست و به مرور در دفعات بعدی علم و تجربشون زیادتر میشه و کاملترش رو درست می کنند.

ولی خدا اینطور نیست که کم کم علم و تجربش زیاد بشه و موجودی بهتر خلق کنه . برای همین هم وقتی بخاد خلقتی انجام بده، از اول و از هر چیزی، کاملترینش رو خلق میکنه. یعنی موقع خلق کردن، تاجایی که ذاتِ مخلوق ظرفیت و امکانش رو داره، خدا کاملترینش رو خلق میکنه.

ما یه تیکه سنگ رو می تونیم با سرعت زیاد و مثلا تا  30 متری با دست پرتاب کنیم. ولی با وجودیکه قدرت دست ما تغییری نکرده، نمی تونیم یه تیکه پنبه یا یه پَر پرنده رو همون اندازه پرتاب کنیم. چون خلقت پنبه طوریه که چنین چیزی از اون بر نمیاد.

 

لذا خداوند هم تا جائیکه ذات مخلوق ظرفیتش رو داره، کاملترین مخلوق و شاهکار خلقتش رو خلق کرد.

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031