خرداد
1
1393

برنامه اصلاح فرد و جامعه در زمان غیبت

همه می‌دانیم زعیم ما در این زمان غیبت دست بسته و زندانی است و حق ندارد در میان جمعیت خود را معرفی کند و نشان دهد.

 

آقایی گفته بود: در خواب دیدم گروهی آمدند از شهر عبور کنند مخفیانه با هم وعده گذاشتند که خود و جای خود را پنهان کنند و پس از خرید از بازار و انجام کارهایشان یکی یکی در محل و یا قهوه‌خانه‌ای خاص همدیگر را ببینند. ـنعوذُبالله ـ مثل قاچاقچی‌ها و دزد‌ها که از شهر و اهل آن در وحشتند، جدا جدا و یکی یکی در فلان محل یا قهوه‌خانه یکدیگر را ملاقات کنند.

تا این که در خواب دیدم دور هم جمع شدند، همه آدم‌های نورانی بودند به حدی که نمی‌شناختم رییس آن‌ها کدام است و مُعَمَّم نبودند جز یکی از آن‌ها ولی از بس نورانی بودند تشخیص نمی‌دادم که او رییس است. یکی از آن‌ها درباره من چیزهایی می‌گفت، خبرهایی می‌داد. یک مرتبه یکی از آن‌ها به او اشاره کرد که دیگر نگو و او ساکت شد از این جا فهمیدم که رییس همان شخص است و متوجه شدم که مُعَمَّم در میان آن‌ها فقط او بود.

بله کار صاحب ما ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف ـ نعوذ بالله به جایی رسیده که یقین داریم بسیاری از حکومت‌ها او و یارانش را مفسد و جانی و اخلالگر می‌دانند و اگر به آن‌ها دسترسی پیدا کنند اعدام می‌کنند! اگر ما او را نمی‌شناسیم، او همه ما را می‌شناسد و می‌داند و می‌بیند.

بالاخره در این عصر بین ما و زعیم ما فاصله افتاده و او گرفتار است خدا می‌داند اگر نوّاب اربعه زیادتر بودند چه بلاهایی بر سر آن‌ها می‌آوردند! اگر چه علمای بزرگی هم چون شیخ مفید ـ قدّس سره ـ بوده‌اند ولی نوّاب اربعه از جهاتی راجح بودند.

آیا با وجود این می‌شود در این زمان غیبت کاری کرد؟ آیا مقاتله و جهاد بر ضرر مسلمانان تمام نمی‌شود؟ حال اگر مقاتله نشد و یا نکردیم آیا راهی برای اصلاح خود و اصلاح دیگران و جامعه داریم یا نه؟ آیا راهی جهت حفش خود از فساد و اصلاح فاسد‌های قابل اصلاح در جامعه وجود دارد یا خیر؟

به گمان بنده این یک راهی است که هیچ کس نمی‌تواند انکار کند که نشدنی است و یا این که پیش نمی‌رود و بی‌نتیجه و بی‌فایده است و در عین حال اشکالات و معذوراتی را که راه‌های دیگر دارند ندارد.

آن راه این است که هر شخصی باید برنامه‌ی اصلاحیّه‌ای برای خود تهیه کند، به این صورت که مشخص کند این‌ها اصول اعتقاداتی است که من به آن‌ها یقین دارم، در زمینه توحید و نبوت و امامت و… و این‌ها معتقدات بنده است و از روی دلیل بدان عقیده دارم خواه اظهار بکنم یا نکنم، و خواه چیزی اتفاق بیفتد یا نیفتد حتی اگر حکومت دست سفیانی بیفتد و من مجبور شوم که از روی تقیه به او بگویم:«أَلحَقُّ مَعَک» (حق با تو است) ـ چون اگر نگویم کشته می‌شوم و یا نزدیکان و دوستانم کشته می‌شوند ـ اشکالی نداشته باشد.

پس از آن که انسان برنامه‌ی خود را درست کرد، باید اول خودش به آن التزام عملی داشته و به آن متعهّد شود تا از ناحیه‌ی آخرتی خاطر جمع گردد، و پس از آن که خود را با این برنامه‌ی اصلاحی اصلاح کرد، می‌تواند دیگران را هر چند افراد مُنصِف را با خود هم عقیده کند و تدریجاً به افراد بگوید که این عقیده‌ی من است و این هم دلیل من.

به این‌ترتیب هر کس می‌تواند کم و بیش دیگران را در برنامه‌ی صحیح خود داخل کند. آن افرادی که به این برنامه عمل می‌کنند اول خود را اصلاح می‌کنند و بعد به نوبه‌ی خود با فرد سومی مطرح می‌کنند و مانند شخص اول او را به طریقه‌ی صحیح خود دعوت می‌کنند.

بدین ترتیب، هر طالب اصلاحی از روی برنامه و ادلّه‌ی صحیحه وقتی خود را اصلاح کرد دومی و سومی و چهارمی و… را اصلاح می‌کند و کار به جایی می‌رسد که محیط و افراد جامعه همه صالح می‌شوند. آیا این مطلب قابل تشکیک است؟

با این راه، اهل ایمان و عُقلا و اهل انصاف صالح می‌شوند، و لازم نیست شمشیر به دست بگیریم و با اهل باطل محاربه کنیم و یا با اهل حق محاربه کنیم، زیرا در جنگ شروط محاربه لازم است که برای همه و همیشه میسّر نیست ولی ما با این راه می‌توانیم شرایطی را فراهم نماییم که گروه‌های بسیار و جامعه را اصلاح کنیم و شرط آن چیزی جز اصلاح خود و اصلاح غیر نیست.

اگر کسی در این کار جدی باشد گمان نمی‌کنم پشیمان شود و اگر این برنامه به دست افراد منصف افتاد دیگری را اصلاح می‌کند و آن دیگری هم همین‌طور، و در نتیجه بر خلاف امراض مسری اصلاحات مسری تحقق پیدا می‌کند.

خداوند متعال می‌فرماید:

«وَ مَنْ أّحْیَاها فَکَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمیعاً»

«هر کس یکی را احیا کند گویا همه مردم را احیا کرده است»

منظور از حیات در این آیه‌‌ی شریفه نجات دادن از ضلالت و گمراهی در دین است.

این راه اصلاح را نباید نشدنی حساب کنیم و گرنه پشیمان می‌شویم از این که می‌توانستیم عادل و صالح فراهم کنیم و نکردیم، و در وُسع ما بود و قدرت داشتیم که دنیا را به امن و امان و عدالت وادار کنیم و نکردیم.

در محضر آیت الله بهجت جلد دوم ص ۲۳

اردیبهشت
17
1393

بلند کردن صدای بلندگوی مساجد

بلند کردن صدای بلندگوهای مساجد و روضه خوانی‌ها اگر به اندازه‌ای باشد که هر کس بخواهد بخوابد بتواند بخوابد اشکال ندارد. در غیر اینصورت یعنی اگر بلند کردن صدای بلندگو به اندازه ای که هر کس خواست بخوابد نتواند بخوابد خلاف سیره متشرعه است زیرا ممکن است در اطراف مسجد یا تکیه افراد مبتلا به مرض قلبی باشند و یا شخصی غیر مریض در اطراف باشد که بخواهد فردای آن روز سرکار برود و نتواند بخوابد آیا مزاحمت او که می‌خواهد روزی عایله‌ی خود را تأمین کند اشکال ندارد؟!

اگر انسان مسلمان بخواهد متمدن به تمدن اسلام باشد و دیگران را به حقایق اسلام دعوت کند یا افراد مسلمان را در اسلام برقرار و ثابت نگاه دارد که به بلاد مختلفه‌ی کفر فرار نکنند باید کاملا حقوق و حدود اسلامی را بشناسد و به آنها عمل کند. شاید ایجاد این گونه مزاحمت‌ها حتی برای فرد غیر مسلمان هم از ما جایز نباشد.

با رعایت اخلاقیات و رفتار صحیح اسلامی افراد غیر مسلمان هم به اسلام و مسلمانان گرایش پیدا می‌کنند.

منبع: در محضر آیت الله بهجت نکته ۶۲۴

اردیبهشت
13
1393

گرداندن تسبیح

در زمان اسارت اهل بیت علیهم السلام یزید دید در دست امام سجاد علیه السلام تسبیحی است که حضرت آن را می‌چرخاند، لذا به امام علیه السلام اعتراض کرد که چرا کار بیهوده انجام می‌دهی؟

امام سجاد علیه السلام فرمود: از پدرم شنیدم که جدم صل الله علیه و آله «کانَ إذا أصبَحَ وَ أمْسی یَقُولُ: أللهُمَّ أنَّی أَصْبَحتُ وَ أَمسَیْتُ أُسَبِّحُکَ وَ أُمَجِّدُکَ وَ أَحْمَدُکَ وَ أُهَلِّلُکَ وَ أُکَبِّرُکَ بِعَدَدِ ما أُدِیرُ بِهِ سَبْحَتی»(۱)

رسول خدا صل الله علیه و آله هر صبح و شام می‌فرمود: خداوندا صبح و شام کردم در حالی که تسبیح و تمجید و ستایش و تهلیل و تکبیر تو را می‌گویم به تعداد کرداندن تسبیحم.

و سپس تسبیح خود را می‌گرداند. هر کس این کار را انجام دهد برای او اجر تسبیح نوشته می‌شود و نیز برای او مایه فرج و گشایش است.

۱- بحارالانوار ج۴۵ ص ۲۰۰

در محضر آیت الله بهجت نکته ۶۱۱

اردیبهشت
12
1393

اگر می‌دانستی کافر بودی!

مرحوم سید بحرالعلوم به آقا سید جواد جبل عاملی رحمه الله صاحب مفتاح الکرامه فرمود: در همسایگی شما اهل علمی زندگی می‌کند که اهل جبل عامل و هم شهری شما است، ولی مدتی است که در خانه‌اش غذا پیدا نمی‌شود.

سید رحمه الله گفت: بله ولی من اطلاع نداشتم که ایشان در مضیقه است. سید بحرالعلوم رحمه الله گفت: اگر مطلع بودی و رسیدگی نمی‌کردی کافر بودی،ناراحتی من از این است که چرا از حال همسایه‌ات بی‌خبری! ولی اکنون سفارش می‌دهم یک سینی طعام از اندرون خانه می‌آورند و کیسه‌ای هم کنار آن می‌گذارم و به دست خادم می‌دهم، شما آن همسایه را به بیرونی خود دعوت کنید و با ایشان شام بخورید. سید رحمه الله همین کار را کرد گفت: با هم نشستیم و غذا را صرف کردیم. سید بحرالعلوم رحمه الله شصت اشرفی در کیسه گذاشته بود آن را هم به آن آقا رساندم.

حاجی نوری قدس سره می‌گوید: آن شیخ را در زمان پیری اش دیدم که می‌گفت تا آن زمان غذایی به خوبی و خوشمزگی آن ندیده و نچشیده بودم!

در محضر ایت الله العظمی بهجت نکته ۶۰۲

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031