اسفند
27
1393

حق همسایه

وأما حق الجار فحفظه غائبا و کرامته شاهدا و نصرته و معونته فى الحالین جمیعا لا تتبع له عوره ولا تبحث له سوء)ه( لتعرفها؛ فإن عرفتها منه عن غیر إراده منک ولا تکلف؛ کنت لما علمت حصنا حصینا وسترا ستیرا؛ لوبحثت الاسنه عنه ضمیرا لم تتصل إلیه لإ نطوائه علیه. لا تستمع علیه من حیث لا یعلم. لا تسلمه عند شدیده ولا تحسده عند نعمه. تقیل عثرته وتغفر زلته. ولا تدخر حلمک عنه إذا جهل علیک ولا تخرج أن تکون سلما له ترد عنه لسان الشتیمه وتبطل فیه کید حامل النصیحه و تعاشره معاشره کریمه؛ و لا حول ولا قوه الا بالله.
ترجمه:

اما حق همسایه پس بر تو واجب است که حافظ منافع او در غیابش و حافظ کرامت او در حضورش باشی؛ و در هردو حال )حضور و غیاب (یار و مددگار او باشی برای یافتن عیبهای او تجسس نکن و اگر ناخود آگاه و بدون قصد متوجه عیبی در او شدی؛ چون دژ محکم و پردهء زخیمی باش وعیب او را بپوشان طوریکه هیچ
کس به هیچ عنوان متوجه آن عیب از ناحیهء تو نشود. در گرفتاری تنهایش نگزار و اگر خداوند به او نعمتی عطا کرد حسد نورز؛ لغزشهایش را ببخش و از خطاهایش درگزر؛ اگر گاهی از روی نادانی حرکت نادرستی نسبت به تو انجام داد با حلم وبردباری برخورد کن و همیشه با او در صلح و صفا باش.
مگزار دیگران او را بد گویند و بدیها و عیبهای او را اینجا و آنجا نقل نمایند؛ از خیانت به او ممانعت کن و اگر کسی حرف بدی یا سخن زشتی را به او نسبت داد باور نکن. با همسایه ات معاشرت نیکو و انسانی داشته باش. و قوتی نیست مگر به خداوند متعال

دی
17
1393

حق عورت

و اما حق فرجک فحفظه مما لایحل لک و الاستعانه علیه بغض البصر؛ فانه من اعون الاعوان و کثره ذکر الموت و التهدد لنفسک بالله و التخویف لها به و بالله العصمه و التأیید و لاحول و لاقوه الا به.
ترجمه:

اما حق عورت؛ عبارت است از حفظ آن از حرام و برای آنکه بتوانی از حرام حفظش نمائی؛چشمت را از حرام برگردان که چشم بسیار کمک کننده است و هم چنین زیاد به یاد مرگ باش و خودت را تهدید به عذاب خداوند کن و از خدا بترسان و دست نیاز به سوی خالق بی نیاز بلند نما و از او طلب کمک کن زیرا که حول و قوهء نیست مگر به حول و قوهء خداوند.

دی
9
1393

حق پا

و أما حق رجلیک فأن لاتمشى بهما إلى ما لایحل لک و لاتجعلهما مطیتک فى الطریق المستخفه بأهلها فیها فإنها حاملتک و سالکه بک مسلک الدین و السبق لک و لاقوه ‘لا بالله.
ترجمه:

اما حق پاهایت برتو آنست که از آن به عنوان وسیله ای برای رفتن به طرف حرام استفاده نکنی و پا را مرکب در راهی که سبب استخفاف و زبونی تو میشود قرار
ندهی؛ زیرا که این دوپا ترا حمل میکنند و سیر میدهند در مسیر دین و سبقت گرفتن در کارهای خوب و قوتی نیست مگر به قوت پرور دگار

اردیبهشت
17
1393

بلند کردن صدای بلندگوی مساجد

بلند کردن صدای بلندگوهای مساجد و روضه خوانی‌ها اگر به اندازه‌ای باشد که هر کس بخواهد بخوابد بتواند بخوابد اشکال ندارد. در غیر اینصورت یعنی اگر بلند کردن صدای بلندگو به اندازه ای که هر کس خواست بخوابد نتواند بخوابد خلاف سیره متشرعه است زیرا ممکن است در اطراف مسجد یا تکیه افراد مبتلا به مرض قلبی باشند و یا شخصی غیر مریض در اطراف باشد که بخواهد فردای آن روز سرکار برود و نتواند بخوابد آیا مزاحمت او که می‌خواهد روزی عایله‌ی خود را تأمین کند اشکال ندارد؟!

اگر انسان مسلمان بخواهد متمدن به تمدن اسلام باشد و دیگران را به حقایق اسلام دعوت کند یا افراد مسلمان را در اسلام برقرار و ثابت نگاه دارد که به بلاد مختلفه‌ی کفر فرار نکنند باید کاملا حقوق و حدود اسلامی را بشناسد و به آنها عمل کند. شاید ایجاد این گونه مزاحمت‌ها حتی برای فرد غیر مسلمان هم از ما جایز نباشد.

با رعایت اخلاقیات و رفتار صحیح اسلامی افراد غیر مسلمان هم به اسلام و مسلمانان گرایش پیدا می‌کنند.

منبع: در محضر آیت الله بهجت نکته ۶۲۴

دی
16
1391

حق بدی‌کننده

وَ أَمّا حَقّ مَنْ سَاءَکَ الْقَضَاءُ عَلَى یَدَیْهِ بِقَوْلٍ أَوْ فِعْلٍ فَإِنْ کَانَ تَعَمّدَهَا کَانَ الْعَفْوُ أَوْلَى بِکَ لِمَا فِیهِ لَهُ مِنَ الْقَمْعِ وَ حُسْنِ الْأَدَبِ مَعَ کَثِیرِ أَمْثَالِهِ مِنَ الْخَلْقِ فَإِنّ اللّهَ یَقُولُ وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِکَ ما عَلَیْهِمْ مِنْ سَبِیلٍ إِلَى قَوْلِهِ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ وَ قَالَ عَزّ وَ جَلّ وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِلصّابِرِینَ هَذَا فِی الْعَمْدِ فَإِنْ لَمْ یَکُنْ عَمْداً لَمْ تَظْلِمْهُ بِتَعَمّدِ الِانْتِصَارِ مِنْهُ فَتَکُونَ قَدْ کَافَأْتَهُ فِی تَعَمّدٍ عَلَى خَطَإٍ وَ رَفَقْتَ بِهِ وَ رَدَدْتَهُ بِأَلْطَفِ مَا تَقْدِرُ عَلَیْهِ وَ لا قُوّهَ إِلّا بِاللّهِ

و اما حق آن کس که (دست) قضا به وسیله او، به گفتار یا کردارى، با تو بد کرده این است که اگر به عمد بوده بهتر آن باشد که از او درگذرى تا (ریشه کدورت) کنده شود و با چنین مردمى به ادب (الهى) رفتار کرده باشى؛ زیرا خداوند مى‏فرماید: «و لمن انتصر بعد ظلمه فأولئک ما علیهم من سبیل – الى قوله – لمن عزم الامور و هر کس بعد از ستمى که دیده است، انتقام گیرد، اینانند که بر آنان ایرادى نیست… – تا آنجا که فرماید – و هر کس که شکیبایى و گذشت پیشه کند؛ بیگمان این از کارهاى سترگ است.»(شورى (۴۲): ۴۱ – ۴۳) و نیز خداى عزوجل فرماید: «و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به و لئن صبرتم لهو خیر للصابرین و اگر خواستید کسى را مکافات کنید، نظیر آنچه مکافات دیده‏اید، مکافات دهید و اگر شکیبایى (و خویشتندارى) ورزید، بدانید که این شیوه براى شکیبایان بهتر است.»(نحل (۱۶): ۱۲۶) این، در مورد عمد است و اگر به عمد نباشد به قصد انتقامگیرى از او بر وى ستم مکن تا او را به عمد بر خطایى که‏ کرده است کیفر داده باشى (بلکه) با او مهربانى کن تا به نرمترین صورتى که توانى به او پاسخ داده باشى. و لا قوه الا بالله (و نیرویى نیست جز به خدا)

رساله حقوق امام سجاد(ع)

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031