شهریور
1
1393

دعای عهد بهشتی

یازدهم:شیخ طبرسى و کفعمى و دیگران از حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله روایت کرده ‏اند که به یاران خود فرمود:آیا ناتوانید از این که هر صبح‏ و شام،نزد خداى جهانیان عهدى بگیرید؟گفتند:چگونه عهد بگیریم؟فرمود:این دعا را بخوانید،هرکه این دعا را بخواند،بر آن‏ مهرى مى‏ زنند،و زیر عرش الهى مى‏ گذارند،چون روز قیامت شود،منادى ندا سر مى‏ دهد،که کجایند آنان‏که نزد خداى رحمان‏ عهدى دارند؟پس آن عهد را به ایشان دهند،و با آن عهد وارد بهشت شوند.

شیخ طوسى این دعا را در تعقیب نماز صبح آورده است:
اَللّهُمَّ فاطِرَ السَّمواتِ وَالاَرْضِ عالِمَ الْغَیْبِ وَالشَّهادَهِ الرَّحْمنَ الرَّحیمَ اَعْهَدُ اِلَیْکَ فى هذِهِ الدُّنْیا اَنَّکَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ وَحْدَکَ لا شَریکَ لَکَ وَاَنَّ مُحَمَّدا صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ عَبْدُکَ وَرَسُولُکَ اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَلا تَکِلْنى اِلى نَفْسى طَرْفَهَ عَیْنٍ اَبَدا وَلا اِلى اَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ فَاِنَّکَ اِنْ وَکَلْتَنى اِلَیْها تُباعِدْنى مِنَ الْخَیْرِ وَتُقَرِّبْنى مِنَ الشَّرِّ اَىْ رَبِّ لا اَثِقُ اِلاّ بِرَحْمَتِکَ فِصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّیِّبینَ وَاجْعَلْ لى عِنْدَکَ عَهْدا تُؤَدّیهِ اِلَىَّ یَوْمَ الْقِیمَهِ اِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمیعادَ.
خدایا،اى آفریننده آسمانها و زمین،داناى پنهان‏ و پیدا،اى بخشنده مهربان،با تو در این دنیا عهد مى‏کنم،که به راستى تویى خدا،معبودى جز تو نیست،یگانه‏اى، و براى تو شریکى نیست،و محمّد(درود خدا بر او و خاندانش)بنده و فرستاده توست، خدایا بر محمّد و خاندانش درود فرست،و مرا هیچ‏گاه،به اندازه یک چشم‏ برهم نهادن به خویشتن و نه به هیچیک از آفریدگانت‏ وامگذار اگر مرا به خویشتن واگذارى،از خیر دورم مى‏کند،و به شرّ نزدیکم مى‏کند،اى پروردگارم جز به رحمتت اطمینان ندارم، پس بر محمّد و خاندان پاکیزه‏اش درود فرست،و براى من پیش خود عهدى قرار ده،که آن را در روز قیامت به من بپردازى،به راستى‏ که تو خلف وعده نمى‏ کنى.
دوازهم:در کتاب«عده الداعى از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده:هر که پس از نماز صبح و پیش از آن‏که سخن بگوید این دعا را بخواند: «ربّ صلى على محمّد و اهل بیته»حق تعالى او را از آتش دوزخ حفظ کند.

ابن بابویه در کتاب‏ «ثواب الاعمال»به سند معتبر روایت کرده:پس از نماز صبح صد مرتبه بگو: «اللّهمّ صلّ على محمّد و ال محمّد»،تا حق تعالى صورت تو را از آتش دوزخ نگاه دارد،و به روایت دیگر صد مرتبه پیش از سخن گفتن بگو:یا ربّ صلّ على محمّد و ال محمّد،و اعتق رقبتى من النّار.

اردیبهشت
1
1392

چگونگی عبادت پروردگار

شیخ طبرسی رحمه الله روایت کرده:

«ابوالاسود دیلمی روایت می‌کند: روزی به خدمت ابوذر رفتم به من خبر داد: در اولین روزی که داخل مسجد مدینه شدم کسی را در مسجد ندیدم جز حضرت رسول(ص) و حضرت امیرالمؤمنین(ع) در کنار وی نشسته خلوت مسجد و تنهایی آن حضرت را غنیمت شمرده گفتم: یا رسول الله(ص) پدر و مادرم فدای تو باد! مرا وصیت کن و موعظه بگو، به وصیتی که خدا مرا به آن وصیت نفع دهد؛ یعنی به توفیق الهی به آن عمل نمایم . حضرت سول(ص) فرمود: بلی! تو را وصیت می‌کنم و تو چه بسیار گرامی و پسندیده‌ای نزد ما. ای ابوذر! تو از ما اهل بیتی. تو را به وصیتی عظیم وصیت می‌کنم. پس آن را حفظ کن و به آن عمل نما؛ جامع جمیع مسالک خیرات و طرق نجات است. اگر به خاطر داشته باشی و به آن عمل نمایی، تو را بهره عظیم از رحمت الهی خواهد بود. ای ابوذر! خدای را چنان عبادت کن، که گویا او را می‌بینی پس اگر او را نبینی، او تو را می بیند.»[۱]

باید دانست که کلمات معجزه‌آسای حضرت رسول(ص) به مقتضای حدیث اُعطیت جوامع الکلم در هر کلمه از آنها با نهایت ایجاز لفظ، انواع حِکَم و حقایق ربانی مندرج و منطوی‌ست، و همه کس در خور قابلیت و استعداد خود از آن بهره و نصیبی دارد. تا آنجایی که مقدور است شرحی از تبیین و تفصیل این معانی را بیان می‌داریم.

خدای را چنان عبادت کن، که گویا او را می‌بینی پس اگر او را نبینی، او تو را می بیند

رؤیت

رؤیت را هم بر دیدن به چشم اطلاق می‌کنند و هم بر نهایت انکشاف و ظهور اگر چه به چشم دیده نشود. ضروری مذهب شیعه است که خدا را به چشم نتوان دید زیرا جسم و جسمانی نیست و در حصول او در مکان محال است که به چشم دیده شود. آنچه در آیات و اخبار در شأن باری‌تعالی به لفظ رؤیت واقع شده مراد از آن معنی دوم است؛ چنان‌چه به سند‌های معتبر از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده که از او پرسیدند:« یا امیر(ع)! خدای خود را دیده‌ای؟ فرمود: تا خدا را نمی‌دیدم، هرگز او را عبادت نمی‌کردم. سائل پرسید: خدا را به چه کیفیت دیدی؟ فرمود: خطا کردی. او را با چشم نمی‌توان دید ولیکن دل او را به حقیقت ایمان و یقین دیده است.»[۲]

حضرت رسول(ص) در این عبارت به این اشارت فرموده‌اند که گویا او را می‌بینی؛ یعنی او را نتوان دید، اما در مقام عبادت، همچون کسی باش که شخصی را می‌بیند و در حضورش به او خدمت می‌کند، و در مرتبه یقین خود را به درجه عارفان که اقوی از مشاهده و عیان است برسان.

ممکن است که معنی دوم رؤیت مراد باشد و منظور غایت مرتبه انکشاف باشد؛ اما این قسم از انکشاف مخصوص انبیا و ائمه است و از ابوذر و مثل او متصور نیست.

چگونگی عبادت

از آیات و احادیث بی‌شمار،ظاهر است که غرض از خلق آسمان زمین  و عرش و جمیع مخلوقات، معرفت و عبادت است  و هر دو به یکدیگر وابسته است. نه معرفت کامل بدون عبادت حاصل می‌شود و نه عبادت شایسته بدون معرفت و علم میسر می‌گردد. چنان که علم را به چراغ تمثیل کرده‌اند و عبادت را به پیمودن راه. اگه چراغ در دست داشته باشی و بر یک مقام ایستاده باشی، به غیر جند ذرع مسافت راه نمی‌بینی و هر چند بیشتر روی بر تو بیشتر ظاهر می‌گردد، بلکه عمل روغن این چراغ است؛ اگر چراغ را امداد روغن نرسد زود خاموش می‌شود.

هر عملی را روحی و بدنی است. بدن عمل، عبارت از اصل اعمالی‌ست که نام آن عبارت را بر آن اطلاق می‌کنند؛ و روحش عبارت از آداب و شرایط و کیفیاتی است که کنال آن عمل به آنها است مانند: اخلاص و حضور قلب.

پس نماز بدون این شرایط مانند جسد بی‌روح است و همانطور که از قالب بی‌روح کاری بر نمی‌آید نماز بی‌شرایط نیز اثری ندارد. خداوند عالمیان فرمودند:«إنّ الصّلوه تَنْهی عَنِ الفَحْشاء وَ الْمُنکَر»« نماز از بدی‌های اعمال ناشایست نهی و منع می‌فرماید.»[۳] پس نماز من و تو که ما را از بدی‌ها باز نمی‌دارد، از نقصان شرایط و آداب است.

علم را به چراغ تمثیل کرده‌اند و عبادت را به پیمودن راه و عمل روغن این چراغ است؛ اگر چراغ را امداد روغن نرسد زود خاموش می‌شود.

شرایط اعمال

شرایط اعمال را نمی‌توان در این مقاله احصا نمود لیکن به یکی از آن اشاره می‌شود. از جمله این شرایط نیت است.

نیت

 از رسول خدا(ص) نقل شده است: «إنّما الأعمال بِالنّیات» «عمل نیست مگر به نیت»[۴].

کلینی به سند معتبر از حضرت صادق(ع) روایت تموده که رسول خدا(ص) فرمود:«نیت مؤمن بهتر از عمل اوست و هر عمل کننده موافق نیت خود عمل می‌کند.» [۵]

در معنی نیت اشتباه زیاد واقع شده و اکثرا به اصل حقیقت آن راه نیافته‌اند. برخی گمان می‌کنند که نیت همان لفظی است که در هنگام شروع کردن به وضو و نماز تلفظ می‌شود. برخی از این درجه ترقی نموده نیت را به خاطر گذرانیدن آن الفاظ و تعقل به آن معانی می‌دانند. که این معانی از نیت خطاست.

نیت به دو معنی‌ است که یکی آسان و دیگری دشوار است. آنکه آسان است این است که مقارن فعل قصد انجام دادن خصوص آن فعل را داشته باشد و از روی سهو و غفلت به جا نیاورد. مثل شخصی که به قصد غسل جنابت به حمام رود و در حمام فراموش کند که جنب است و به قصد دیگر سر در آب فرو برد ، این سر در آب فرو بردن غسل جنابت نیست.

معنی دوم نیت علت و باعثی که برای انسان محرک و داعی بر انجام فعل می‌شود. مثل اینکه به کسی بگویند کجا می‌روی؟ بگوید: به بازار می‌روم. این معنای اول نیت است. بعد بپرسند برای چه به بازار می روی؟ بگوید: می‌روم که متاع بگیرم . این نیت به معنی دوم است. زیرا چیزی که باعث حرکت او شده همین امر است. اصل این نیت مشکل نیست اما اخلاص در این نیت در غایت صعوبت است.

این اخلاص را در وقت نماز با چشم بر هم گذاشتن و حرکات وسواسی نمی‌توان تحصیل نمود بلکه در مدت متمادی به ریاضات و مجاهدات و تفکرات صحیح بعد از توفیق الهی قدری از آن را می‌توان به دست آورد؛ زیرا این نیت تابع حالت آدمی است. تا حال خود را متبدّل نسازی، نیت متبدّل نمی‌شود.

و مِن الله التوفیق

 

منابع:

  1.      بحار‌الانوار۷۷/۷۳-۹۱.
  2.      بحارالانوار ۴/۲۷-ح۲.
  3.      سوره عنکبوت ۴۵.
  4.      تهذیب شیخ طوسی ۴/۱۸۶-ح۲.
  5.     اصول کافی ۲/۸۴ ح۲.
  6.     عین الحیات مجلسی ثانی ۴۷/۴۱.

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031