1
1392
چگونگی عبادت پروردگار
شیخ طبرسی رحمه الله روایت کرده:
«ابوالاسود دیلمی روایت میکند: روزی به خدمت ابوذر رفتم به من خبر داد: در اولین روزی که داخل مسجد مدینه شدم کسی را در مسجد ندیدم جز حضرت رسول(ص) و حضرت امیرالمؤمنین(ع) در کنار وی نشسته خلوت مسجد و تنهایی آن حضرت را غنیمت شمرده گفتم: یا رسول الله(ص) پدر و مادرم فدای تو باد! مرا وصیت کن و موعظه بگو، به وصیتی که خدا مرا به آن وصیت نفع دهد؛ یعنی به توفیق الهی به آن عمل نمایم . حضرت سول(ص) فرمود: بلی! تو را وصیت میکنم و تو چه بسیار گرامی و پسندیدهای نزد ما. ای ابوذر! تو از ما اهل بیتی. تو را به وصیتی عظیم وصیت میکنم. پس آن را حفظ کن و به آن عمل نما؛ جامع جمیع مسالک خیرات و طرق نجات است. اگر به خاطر داشته باشی و به آن عمل نمایی، تو را بهره عظیم از رحمت الهی خواهد بود. ای ابوذر! خدای را چنان عبادت کن، که گویا او را میبینی پس اگر او را نبینی، او تو را می بیند.»[۱]
باید دانست که کلمات معجزهآسای حضرت رسول(ص) به مقتضای حدیث اُعطیت جوامع الکلم در هر کلمه از آنها با نهایت ایجاز لفظ، انواع حِکَم و حقایق ربانی مندرج و منطویست، و همه کس در خور قابلیت و استعداد خود از آن بهره و نصیبی دارد. تا آنجایی که مقدور است شرحی از تبیین و تفصیل این معانی را بیان میداریم.
خدای را چنان عبادت کن، که گویا او را میبینی پس اگر او را نبینی، او تو را می بیند
رؤیت
رؤیت را هم بر دیدن به چشم اطلاق میکنند و هم بر نهایت انکشاف و ظهور اگر چه به چشم دیده نشود. ضروری مذهب شیعه است که خدا را به چشم نتوان دید زیرا جسم و جسمانی نیست و در حصول او در مکان محال است که به چشم دیده شود. آنچه در آیات و اخبار در شأن باریتعالی به لفظ رؤیت واقع شده مراد از آن معنی دوم است؛ چنانچه به سندهای معتبر از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده که از او پرسیدند:« یا امیر(ع)! خدای خود را دیدهای؟ فرمود: تا خدا را نمیدیدم، هرگز او را عبادت نمیکردم. سائل پرسید: خدا را به چه کیفیت دیدی؟ فرمود: خطا کردی. او را با چشم نمیتوان دید ولیکن دل او را به حقیقت ایمان و یقین دیده است.»[۲]
حضرت رسول(ص) در این عبارت به این اشارت فرمودهاند که گویا او را میبینی؛ یعنی او را نتوان دید، اما در مقام عبادت، همچون کسی باش که شخصی را میبیند و در حضورش به او خدمت میکند، و در مرتبه یقین خود را به درجه عارفان که اقوی از مشاهده و عیان است برسان.
ممکن است که معنی دوم رؤیت مراد باشد و منظور غایت مرتبه انکشاف باشد؛ اما این قسم از انکشاف مخصوص انبیا و ائمه است و از ابوذر و مثل او متصور نیست.
چگونگی عبادت
از آیات و احادیث بیشمار،ظاهر است که غرض از خلق آسمان زمین و عرش و جمیع مخلوقات، معرفت و عبادت است و هر دو به یکدیگر وابسته است. نه معرفت کامل بدون عبادت حاصل میشود و نه عبادت شایسته بدون معرفت و علم میسر میگردد. چنان که علم را به چراغ تمثیل کردهاند و عبادت را به پیمودن راه. اگه چراغ در دست داشته باشی و بر یک مقام ایستاده باشی، به غیر جند ذرع مسافت راه نمیبینی و هر چند بیشتر روی بر تو بیشتر ظاهر میگردد، بلکه عمل روغن این چراغ است؛ اگر چراغ را امداد روغن نرسد زود خاموش میشود.
هر عملی را روحی و بدنی است. بدن عمل، عبارت از اصل اعمالیست که نام آن عبارت را بر آن اطلاق میکنند؛ و روحش عبارت از آداب و شرایط و کیفیاتی است که کنال آن عمل به آنها است مانند: اخلاص و حضور قلب.
پس نماز بدون این شرایط مانند جسد بیروح است و همانطور که از قالب بیروح کاری بر نمیآید نماز بیشرایط نیز اثری ندارد. خداوند عالمیان فرمودند:«إنّ الصّلوه تَنْهی عَنِ الفَحْشاء وَ الْمُنکَر»« نماز از بدیهای اعمال ناشایست نهی و منع میفرماید.»[۳] پس نماز من و تو که ما را از بدیها باز نمیدارد، از نقصان شرایط و آداب است.
علم را به چراغ تمثیل کردهاند و عبادت را به پیمودن راه و عمل روغن این چراغ است؛ اگر چراغ را امداد روغن نرسد زود خاموش میشود.
شرایط اعمال
شرایط اعمال را نمیتوان در این مقاله احصا نمود لیکن به یکی از آن اشاره میشود. از جمله این شرایط نیت است.
نیت
از رسول خدا(ص) نقل شده است: «إنّما الأعمال بِالنّیات» «عمل نیست مگر به نیت»[۴].
کلینی به سند معتبر از حضرت صادق(ع) روایت تموده که رسول خدا(ص) فرمود:«نیت مؤمن بهتر از عمل اوست و هر عمل کننده موافق نیت خود عمل میکند.» [۵]
در معنی نیت اشتباه زیاد واقع شده و اکثرا به اصل حقیقت آن راه نیافتهاند. برخی گمان میکنند که نیت همان لفظی است که در هنگام شروع کردن به وضو و نماز تلفظ میشود. برخی از این درجه ترقی نموده نیت را به خاطر گذرانیدن آن الفاظ و تعقل به آن معانی میدانند. که این معانی از نیت خطاست.
نیت به دو معنی است که یکی آسان و دیگری دشوار است. آنکه آسان است این است که مقارن فعل قصد انجام دادن خصوص آن فعل را داشته باشد و از روی سهو و غفلت به جا نیاورد. مثل شخصی که به قصد غسل جنابت به حمام رود و در حمام فراموش کند که جنب است و به قصد دیگر سر در آب فرو برد ، این سر در آب فرو بردن غسل جنابت نیست.
معنی دوم نیت علت و باعثی که برای انسان محرک و داعی بر انجام فعل میشود. مثل اینکه به کسی بگویند کجا میروی؟ بگوید: به بازار میروم. این معنای اول نیت است. بعد بپرسند برای چه به بازار می روی؟ بگوید: میروم که متاع بگیرم . این نیت به معنی دوم است. زیرا چیزی که باعث حرکت او شده همین امر است. اصل این نیت مشکل نیست اما اخلاص در این نیت در غایت صعوبت است.
این اخلاص را در وقت نماز با چشم بر هم گذاشتن و حرکات وسواسی نمیتوان تحصیل نمود بلکه در مدت متمادی به ریاضات و مجاهدات و تفکرات صحیح بعد از توفیق الهی قدری از آن را میتوان به دست آورد؛ زیرا این نیت تابع حالت آدمی است. تا حال خود را متبدّل نسازی، نیت متبدّل نمیشود.
و مِن الله التوفیق
منابع:
- بحارالانوار۷۷/۷۳-۹۱.
- بحارالانوار ۴/۲۷-ح۲.
- سوره عنکبوت ۴۵.
- تهذیب شیخ طوسی ۴/۱۸۶-ح۲.
- اصول کافی ۲/۸۴ ح۲.
- عین الحیات مجلسی ثانی ۴۷/۴۱.
26
1391
اخلاص نیت در عزاداری امام حسین(ع)
آن چیزی که در هر عبادتی اهمیت فوق العاده دارد این است که ما باید مراقب نیتهایمان باشیم و عباداتمان را بر حسب عادت انجام ندهیم و تلاش کنیم که نیتهایمان خالص باشد، و در خلوص نیت خویش نیز صادق باشیم؛ چرا که عمل اندکی که با نیت خالص انجام پذیرد برتر و بالاتر از میلیونها عملی است که با صدق و خلوص همراه نباشد، و این موضوع به وضوح در عبادت حضرت آدم(ع) و شیطان آشکار گردید که شیطان هزار سال خداوند را پرستید، اما این عبادت هزار ساله مانع از جاودانگی او در آتش جهنم نشد، اما در مقابل حضرت آدم(ع) توبه کرد و همین توبهاش باعث شد که خداوند او را ببخشد و از اشتباهش چشم پوشی کند و او را به مقام پیامبری رسانده بلکه برگزیده خویش سازد و دربارهاش اینگونه بگوید:« إِنَّ اللهَ اصْطَفَی آدَمَ»
اخلاص راستین هم تنها با لطف خداوند لطیف در وجود بندگانش به وجود میآید؛ اما خداوند به خاطر کرم و گذشتش به اندازه توان بندهاش و حتی کمتر از آن از او راضی میشود، ولی این در شرایطی است که خود بنده هم بداند که ناتوان است و جز قدرت و توان الهی قدرتی نیست که همین شناخت او را به سوی درگاه خدا سوق میدهد و باعث میشود که به عنایت خداوند پناه ببرد و آیه «أَمَّنْ یُجِیبُ المُضطَرَّ إِذا دَعَاهُ وَ یَکْشُفُ السُّوءَ» شامل حالش گردد. در این هنگام است که درهای توجه پروردگار بر روی او گشوده میشود؛ چرا که خداوند کریم است و دوست دارد که به بندگان بیچارهای که در رحمت او را کوبیدهاند، بخشش کند و کرامت نماید.
پرهیز از خودنمایی و ریا
بعد از این چیزی که رعایت آن جزء لازمترین واجبات است این است که بنده باید مواظب دل خود باشد. مبادا که خودنمایی و ریا وارد نیتش شده و ستایش و تعریف مردم به نیت او راه پیدا کند. مثلا به جای اینکه عزاداری را در خانه خود برگزار کند در خانه دوستش برگزار کند سپس ببیند زیاد و کم خرج و مخارج عزاداری و یا شکوه و کوچکی مجلس و یا اینکه مردم بدانند که او برپاکننده مجلس عزای حسین است یا دیگری، برایش تفاوت میکند یا نه و هر کدام از اینها در حالتش تغییری به وجود میآورد یا نه. اگر دید که تمام اینها برایش یکسان است و تفاوت نمیکند، باید ببیند آیا به روضهخوانهای معروفی که در مجالس اغنیاء میخوانند بیشتر رغبت دارد یا به روضهخوانهای غیر معروف. مخصوصا اگر روضهخوانهای غیر معروف روضههای معتبری را بخوانند و از لحاظ شرعی هم بهتر باشند و ببیند که آیا دوست دارد اعضای مجلسش بیشتر اغنیاء و علما باشند یا فقیران؟
راههای دوری از ریا
هنگامی که در این مسائل دقت کند، متوجه میشود که راههای ورود ریا به مجالس عزاداری چقدر زیاد است. بنابراین برای بستن راههای ریا باید عزاداری خود را از مردم مخفی کرده و مجلس عزا را در خانه دوستش برپا کرده و به او بسپارد که مبادا به مردم بگوید که او صاحب عزا است و تلاش کند که عملش از هر جهت درست باشد، و برای نیل به این مقصود نخست باید روضهخوان صادق و پرهیزگاری را دعوت کرده و بین فقیر و ثروتمند حاضر در مجلس تفاوتی قائل نشود و ملاکهای احترام به حضار را ملاکهای شرعی و دینی قرار دهد نه ملاکهای دنیایی و آگاه باشد که اسرار زیادی در صحت و درستی اعمال است که در قبولی اعمال در پیشگاه خداوند و مضاعف شدن پاداشش نقش دارد.
برگرفته از المراقبات
8
1391
ثواب افطاری دادن
یکی از کارهای پرفضیلت در ماه مبارک رمضان، دادن افطاری به افراد روزهدار است که پاداش این کار در سخنان پیامبر اکرم(ص) آمده است و مهمتر از افطاری دادن خالص کردن نیت و به جای آوردن آداب خداوندی است و اینکه انگیزه شخص میزبان در دادن افطاری، به دست آوردن رضا و خشنودی خدا باشد، نه اظهار شرف دنیایی و آخرتی و نه تقلید یا پیروی از عادات و رسوم و باید تلاش و کوشش کند تا عمل خود را از تمامی این نیتها، خالص گرداند و با بعضی چیزها، نیت خویش را آزمایش کند تا مطمئن شود که از هر گونه هوای نفس و خواسته شیطانی به دور است و در اصل افطاری و تعیین مؤمنینی که میخواهد به آنها افطاری بدهد و در غذایی که برای افطار تدارک دیده، و نحوه برخورد با میهمانان باید از خداوند متعال کمک بخواهد و یاری بطلبد. زیرا کیفیت همه اینها بستگی به نیت شخص دارد و بیداران راههای ورود شیطان را در آن میدانند، به همین خاطر از دستورات شیطان و آن چیزی که موافق میل و خواسته اوست، دوری میورزند و در پی خشنودی خدا که مالک دنیا و آخرت است برمیآیند و کاری که مطابق خواسته خداوند است انجام میدهند و خداوند هم کار آنها را قبول کرده و آنان را به پاداشهایی بالاتر از آرزوها و خواستههایشان میرساند.
به همین شکل هم باید اگر کسی او را به افطاری دعوت میکند نیت خویش را برای قبول دعوت افطاری خالص گرداند؛ زیرا گاه شخص مخلص با قبول دعوت مؤمنی برای افطاری و حضور در سر سفره او و افطار کردن با او آنقدر بهرهمند میگردد که با سالها عبادت هم به این بهرهها نمیرسد. همت و تلاش اولیای خدا هم هماره بر این بوده است که اعمال را خالص گردانند و آنها در پی زیاد کردن اعمال نبودند. خوب است که از داستان حضرت آدم و شیطان عبرت بگیریم. زیرا شیطان بدنهاد، چند هزار سال خدا را عبادت کرد اما چون خالصانه نبود، عباداتش همگی رد شدند اما آدم(ع) با یک توبه خالص که به درگاه خدا کرد، جزو برگزیدگان شد و «صفی الله» گردید.
8
1391
تفاوت افطارکنندگان
افطار روزهداران با توجه به حالتشان فرق میکند:
- کسی که روزهاش تنها نخوردن و نیاشامیدن و عمل به احکام فقهی است و به خاطر ترس از جهنم یا شوق به بهشت روزه میگیرد، و روزه را یک نوع تکلیف برای خود میبیند، طبیعی است که افطارش هم فقط برای رفع گرسنگی و تشنگی است و این چنین کسی، افطار را یک نوع رها شدن از تکلیف میبیند.
- دسته دوم افطارکنندگان، روزهدارانی هستند که روزهشان آنان را از انجام کارهای حرام باز داشته و در پی بدست آوردن درجات والا میباشند. افطار چنین کسانی، با اجازه خداوند است و نیت اینان از افطار کردن به دست آوردن توانایی و قدرت برای انجام عبادات میباشد. این افراد، در عین اینکه از خوردن و آشامیدن لذت میبرند، معرفت و کمالات هم کسب میکنند.
- روزهدارانی که علاوه بر رعایت موارد فوق، از هر چیز که آنها را از یاد خدا غافل میسازد، نیز پرهیز میکنند. این روزهداران، از هر فکر بیارزشی، هر چند که مباح هم باشد، دوری میورزند. افطار اینان، لله و فی الله و بالله است؛ یعنی افطارشان برای خدا و در راه خدا و با خداست و برای میل نفسانی افطار نمیکنند. بلکه آنقدر افطار میکنند که آنان را از یاد خداوند غافل نسازد.
گاهشمار تاریخ خورشیدی
ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
---|---|---|---|---|---|---|
« فروردین | ||||||
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر مرداد ۸, ۱۳۹۱
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت مرداد ۸, ۱۳۹۱
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان مرداد ۸, ۱۳۹۱
- سجده شکر مرداد ۸, ۱۳۹۱
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر مرداد ۸, ۱۳۹۱