22
1393
فضیلت امیرالمومنین علی علیه السلام
إنّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنوا الّذینَ یُقیمونَ الصَّلوهَ وَ یُؤْتُونَ الزَکوهَ وَ هُمْ راکِعونَ
نیست صاحب اختیار و اولی به امور شما مگر خدا و رسول او و آنها که ایمان آوردهاند آنها که نماز برپا میدارند و در حالتی که در رکوعاند زکات میدهند.
ثعلبی در تفسیرش روایت کرده است که: روزی ابن عباس بر کنار چاه زمزم نشسته بود و حدیث نقل میکرد ناگاه ابوذر رضی الله عنه حاضر شد و گفت: یا ایها الناس! منم ابوذر غفاری شنیدم از رسول خدا صل الله علیه و آله به این دو گوش والّا هر دو کر شود و دیدم به این دو چشم والّا هر دو کور شود که میفرمود: علی قائد و پیشوای نیکوکاران است و کشنده کافران است، یاری کرده شده است هر که او را یاری کند و مخذول است هر که او را یاری نکند، به درستی که من نماز کردم در روزی از روزها با رسول خدا صل الله علیه و آله نماز ظهر پس سائلی در مسجد سؤال کرد کسی چیزی به او نداد.
سائل دست به سوی آسمان بلند کرد و گفت: خداوندا! گواه باش که من سؤال کردم در مسجد رسول خدا و کسی چیزی به من نداد.
و علی علیه السلام در رکوع بود پس اشاره کرد به سوی سائل به انگشت کوچک دست راستش و پیوسته انگشتر را در آن دست میکرد و سائل آمد و انگشتر را از انگشت آن حضرت گرفت.
و حضرت رسول صل الله علیه و اله نیز در نماز بود و آن را مشاهده کرد، چون از نماز فارغ شد سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت: خداوندا! برادرم موسی از تو سؤال کرد و گفت: پروردگارا! سینه مرا گشاده گردان و آسان گردان برای من کار مرا و بگشای گرهی از زبان من که بفهمند سخن مرا و بگردان از برای من وزیری از اهل من که آن هارون است، محکم گردان به آن بازوی مرا و شریک گردان او را در کار من، پس تو دعای او را مستجاب گردانیدی و به او خطاب کردی که: به زودی محکم گردانم بازوی تو را به برادر تو و برای ما هر دو سلطنتی و استیلایی بدهم.
خداوندا! منم محمد پیامبر تو برگزیده تو، پس بگشای برای من سینه مرا و آسان کن برای من کار مرا و بگردان از برای من وزیری از اهل من که او علی علیه السلام است محکم گردان به او پشت مرا.
ابوذر گفت: هنوز سخن آن حضرت تمام نشده بود که جبرئیل علیه السلام نازل شد از جانب خداوند جلیل و گفت: یا محمد! بخوان. پس این آیه را بر آن حضرت خواند.
و آنچه وجه دلالتش بر امامت آن حضرت است آن است که «إنّما» کلمه حصر است و «ولیّ» در لغت به چند معنی آمده است: یاور، دوست، و صاحب اختیار و اولی به تصرف و دو معنی آخر نزدیکند به یکدیگر و دو معنی اول معلوم است که در این آیه مراد نیست زیرا که یاور و دوست مؤمنان مخصوص خدا و رسول و بضی از مؤمنان که موصوف به این صفت باشند نیست بلکه همه مؤمنان یاور و دوست یکدیگرند چنانکه حق تعالی فرموده است که: وَالمؤمِنونَ وَ المُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أوَلیاءُ بَعْضٍ» و ملائکه نیز محب و یاور مؤمنانند
منابع:
۱.سوره مائده آیه ۵۵
۲.تفسیر ثعلبی ج۴ ص۸۰
۳. احقاق الحق ج۳ ص۵۰۳
۴. حق الیقین ص ۸۶
1
1392
چگونگی عبادت پروردگار
شیخ طبرسی رحمه الله روایت کرده:
«ابوالاسود دیلمی روایت میکند: روزی به خدمت ابوذر رفتم به من خبر داد: در اولین روزی که داخل مسجد مدینه شدم کسی را در مسجد ندیدم جز حضرت رسول(ص) و حضرت امیرالمؤمنین(ع) در کنار وی نشسته خلوت مسجد و تنهایی آن حضرت را غنیمت شمرده گفتم: یا رسول الله(ص) پدر و مادرم فدای تو باد! مرا وصیت کن و موعظه بگو، به وصیتی که خدا مرا به آن وصیت نفع دهد؛ یعنی به توفیق الهی به آن عمل نمایم . حضرت سول(ص) فرمود: بلی! تو را وصیت میکنم و تو چه بسیار گرامی و پسندیدهای نزد ما. ای ابوذر! تو از ما اهل بیتی. تو را به وصیتی عظیم وصیت میکنم. پس آن را حفظ کن و به آن عمل نما؛ جامع جمیع مسالک خیرات و طرق نجات است. اگر به خاطر داشته باشی و به آن عمل نمایی، تو را بهره عظیم از رحمت الهی خواهد بود. ای ابوذر! خدای را چنان عبادت کن، که گویا او را میبینی پس اگر او را نبینی، او تو را می بیند.»[۱]
باید دانست که کلمات معجزهآسای حضرت رسول(ص) به مقتضای حدیث اُعطیت جوامع الکلم در هر کلمه از آنها با نهایت ایجاز لفظ، انواع حِکَم و حقایق ربانی مندرج و منطویست، و همه کس در خور قابلیت و استعداد خود از آن بهره و نصیبی دارد. تا آنجایی که مقدور است شرحی از تبیین و تفصیل این معانی را بیان میداریم.
خدای را چنان عبادت کن، که گویا او را میبینی پس اگر او را نبینی، او تو را می بیند
رؤیت
رؤیت را هم بر دیدن به چشم اطلاق میکنند و هم بر نهایت انکشاف و ظهور اگر چه به چشم دیده نشود. ضروری مذهب شیعه است که خدا را به چشم نتوان دید زیرا جسم و جسمانی نیست و در حصول او در مکان محال است که به چشم دیده شود. آنچه در آیات و اخبار در شأن باریتعالی به لفظ رؤیت واقع شده مراد از آن معنی دوم است؛ چنانچه به سندهای معتبر از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده که از او پرسیدند:« یا امیر(ع)! خدای خود را دیدهای؟ فرمود: تا خدا را نمیدیدم، هرگز او را عبادت نمیکردم. سائل پرسید: خدا را به چه کیفیت دیدی؟ فرمود: خطا کردی. او را با چشم نمیتوان دید ولیکن دل او را به حقیقت ایمان و یقین دیده است.»[۲]
حضرت رسول(ص) در این عبارت به این اشارت فرمودهاند که گویا او را میبینی؛ یعنی او را نتوان دید، اما در مقام عبادت، همچون کسی باش که شخصی را میبیند و در حضورش به او خدمت میکند، و در مرتبه یقین خود را به درجه عارفان که اقوی از مشاهده و عیان است برسان.
ممکن است که معنی دوم رؤیت مراد باشد و منظور غایت مرتبه انکشاف باشد؛ اما این قسم از انکشاف مخصوص انبیا و ائمه است و از ابوذر و مثل او متصور نیست.
چگونگی عبادت
از آیات و احادیث بیشمار،ظاهر است که غرض از خلق آسمان زمین و عرش و جمیع مخلوقات، معرفت و عبادت است و هر دو به یکدیگر وابسته است. نه معرفت کامل بدون عبادت حاصل میشود و نه عبادت شایسته بدون معرفت و علم میسر میگردد. چنان که علم را به چراغ تمثیل کردهاند و عبادت را به پیمودن راه. اگه چراغ در دست داشته باشی و بر یک مقام ایستاده باشی، به غیر جند ذرع مسافت راه نمیبینی و هر چند بیشتر روی بر تو بیشتر ظاهر میگردد، بلکه عمل روغن این چراغ است؛ اگر چراغ را امداد روغن نرسد زود خاموش میشود.
هر عملی را روحی و بدنی است. بدن عمل، عبارت از اصل اعمالیست که نام آن عبارت را بر آن اطلاق میکنند؛ و روحش عبارت از آداب و شرایط و کیفیاتی است که کنال آن عمل به آنها است مانند: اخلاص و حضور قلب.
پس نماز بدون این شرایط مانند جسد بیروح است و همانطور که از قالب بیروح کاری بر نمیآید نماز بیشرایط نیز اثری ندارد. خداوند عالمیان فرمودند:«إنّ الصّلوه تَنْهی عَنِ الفَحْشاء وَ الْمُنکَر»« نماز از بدیهای اعمال ناشایست نهی و منع میفرماید.»[۳] پس نماز من و تو که ما را از بدیها باز نمیدارد، از نقصان شرایط و آداب است.
علم را به چراغ تمثیل کردهاند و عبادت را به پیمودن راه و عمل روغن این چراغ است؛ اگر چراغ را امداد روغن نرسد زود خاموش میشود.
شرایط اعمال
شرایط اعمال را نمیتوان در این مقاله احصا نمود لیکن به یکی از آن اشاره میشود. از جمله این شرایط نیت است.
نیت
از رسول خدا(ص) نقل شده است: «إنّما الأعمال بِالنّیات» «عمل نیست مگر به نیت»[۴].
کلینی به سند معتبر از حضرت صادق(ع) روایت تموده که رسول خدا(ص) فرمود:«نیت مؤمن بهتر از عمل اوست و هر عمل کننده موافق نیت خود عمل میکند.» [۵]
در معنی نیت اشتباه زیاد واقع شده و اکثرا به اصل حقیقت آن راه نیافتهاند. برخی گمان میکنند که نیت همان لفظی است که در هنگام شروع کردن به وضو و نماز تلفظ میشود. برخی از این درجه ترقی نموده نیت را به خاطر گذرانیدن آن الفاظ و تعقل به آن معانی میدانند. که این معانی از نیت خطاست.
نیت به دو معنی است که یکی آسان و دیگری دشوار است. آنکه آسان است این است که مقارن فعل قصد انجام دادن خصوص آن فعل را داشته باشد و از روی سهو و غفلت به جا نیاورد. مثل شخصی که به قصد غسل جنابت به حمام رود و در حمام فراموش کند که جنب است و به قصد دیگر سر در آب فرو برد ، این سر در آب فرو بردن غسل جنابت نیست.
معنی دوم نیت علت و باعثی که برای انسان محرک و داعی بر انجام فعل میشود. مثل اینکه به کسی بگویند کجا میروی؟ بگوید: به بازار میروم. این معنای اول نیت است. بعد بپرسند برای چه به بازار می روی؟ بگوید: میروم که متاع بگیرم . این نیت به معنی دوم است. زیرا چیزی که باعث حرکت او شده همین امر است. اصل این نیت مشکل نیست اما اخلاص در این نیت در غایت صعوبت است.
این اخلاص را در وقت نماز با چشم بر هم گذاشتن و حرکات وسواسی نمیتوان تحصیل نمود بلکه در مدت متمادی به ریاضات و مجاهدات و تفکرات صحیح بعد از توفیق الهی قدری از آن را میتوان به دست آورد؛ زیرا این نیت تابع حالت آدمی است. تا حال خود را متبدّل نسازی، نیت متبدّل نمیشود.
و مِن الله التوفیق
منابع:
- بحارالانوار۷۷/۷۳-۹۱.
- بحارالانوار ۴/۲۷-ح۲.
- سوره عنکبوت ۴۵.
- تهذیب شیخ طوسی ۴/۱۸۶-ح۲.
- اصول کافی ۲/۸۴ ح۲.
- عین الحیات مجلسی ثانی ۴۷/۴۱.
30
1392
کیفیت اسلام ابوذر غفاری
محمد بن یعقوب کلینی به اسناد معتبر از امام جعفر صادق(ع) روایت کرده است که آن حضرت به شخصی از اصحاب خود فرمود:« میخواهم شما را خبر دهم که مسلمان شدن سلمان و ابوذر چگونه بود. آن شخص گفت: کیفیت اسلام سلمان را میدانم. مرا به کیفیت اسلام ابوذر خبر بده! خطا کرد که هر دو را از حضرت نپرسید. پس فرمود: به واقع ابوذر در بطن مر که محلیست در یک منزلی مکه معظمه، گوسفندان خود را به چرا میداد. گرگی از جانب راست متوجه گوسفندان او شد؛ با عصای خود آن را راند. سپس از جانب چپ متوجه شد ابوذر عصا بر وی حواله نمود و گفت: من گرگی از تو خبیثتر ندیدهام! آن گرگ به اعجاز حضرت رسول(ص) به سخن آمد و گفت: اهل مکه از من بدترند! خداوند عالم به سوی ایشان پیغمبری فرستاد، او را به دروغ نسبت میدهند و نسبت به او دشنام و ناسزا میگویند.
ابوذر چون این سخن را شنید، به زن خود گفت: توشه و عصای مرا بیاور. پس اینها را برگرفت و به پای خود، به جانب مکه روان شد، تا خبری که از گرگ شنیده معلوم نماید. طی مسافت نموده در ساعتی بسیار گرم داخل مکه شد. تعب بسیار کشیده و تشنگی بر او غالب گردیده؛ نزد چاه زمزم آمد و دلوی از آن آب برای خود کشید. چون نظر کرد دید آن دلو پر از شیر است. در دل او افتاد که این گواه آن خبریست که گرگ مرا از آن خبر داده و این نیز از معجزات آن پیغمبر است. پس بیاشامید و کنار مسجد آمد، دید جماعتی از قریش بر گرد یکدیگر نشستهاند. نزد ایشان نشست؛ دید ناسزا به حضرت رسول(ص) میگویند، به نحوی که گرگ به او خبر داده بود. پیوسته در این کار بودند تا آخر روز.
ناگاه حضرت ابوطالب آمد. چون نظر ایشان بر او افتاد به یکدیگر گفتند: خاموش شوید که عمویش آمد. پس زبان از مذمت آن حضرت کوتاه کردند. چون ابوطالب آمد. تا آخر روز با او مشغول سخن گفتن شدند.
ابوذر میگوید: چون ابوطالب از نزد ایشان برخاست من از پی او روان شدم. رو به جانب من کرد و گفت: حاجت خود را بگو! گفتم: به طلب پیغمبری آمدهام که میان شما مبعوث شده است. گفت: با او چه کار داری؟ گفتم: میخواهم به او ایمان آورم و آنچه میفرماید، به راستی او اقرار نمایم و خود را منقاد او گردانم. و آنچه میفرماید او را اطاعت نمایم. گفت: البته چنین خواهی کرد؟ گفتم: بلی! گفت: فردا در این وقت نزد من بیا، تا تو را به او برسانم. من شب را در مسجد به روز آوردم چون روز شد در مجلس آن کفار نشستم. ایشان بر منوال روز گذشته زبان به ناسزا گشودند و چون ابوطالب آمد، زبان از آن قول ناشایست برگرفتند و با او مشغول سخن شدند. چون از نزد ایشان برخاست، از پی او روان شدم. باز سوال روز گذشته را اعاده فرمود و من همان جواب گفتم. تاکید فرمود که: البته آنچه میگویی خواهی کرد؟ گفتم: بلی! پس مرا به خانهای برد که در آن جا حضرت حمزه بود. بر او سلام کردم از حاجت من پرسید، همان جواب را گفتم. فرمود: گواهی میدهی که خدا یکیست و محمد فرستاده اوست؟ گفتم: أشهد أن لا اله الّا الله و أنّ محمدا رسول الله. پس حمزه مرا با خود به خانهای برد که حضرت جعفر طیار در آن جا بود. سلام کردم و نشستم. از مطلب من سوال کرد، همان جواب را گفتم. تکلیف شهادتین نمود بر زبان راندم. سپس جعفر مرا به خانهای برد که حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب(ع) در آن جا بود. بعد از سوال شهادتین، آن حضرت مرا به خانهای بردند که حضرت رسول(ص) تشریف داشتند.
سلام کردم و نشستم از حاجت من سوال نمودند و کلمه شهادتین را تلقین فرمودند. چون شهادتین گفتم فرمودند: ای ابوذر! به جانب وطن خود برو. تا رفتن تو، پسر عمّی از تو فوت خواهد شد که غیر از تو وارثی نداشته باشد. مال او را بگیر و نزد اهل و عیال خود باش تا امر نبوت ما ظاهر گردد، سرانجام نزد ما بیا! چون ابوذر به وطن خود بازگشت، پسر عمّش فوت شده بود مال او را به تصرف درآورده مکث نمود. تا هنگامی که حضرت به مدینه هجرت فرمود و امر اسلام رواج گرفت. سپس در مدینه به خدمت حضرت مشرف شد.
حضرت صادق(ع) فرمود: این بود خبر مسلمان شدن ابوذر؛ خبر اسلام سلمان را هم که شنیدهای. آن شخص از اظهار دانستن اسلام سلمان پشیمان شد. استدعا کرد که آن را نیز بفرمایند. لیکن حضرت نفرمود.»
منبع: بحارالانوار ج ۲۲. ص ۴۲۱/۴۲۳. ح ۳۲
7
1391
دعای امن و امان ابوذر غفاری
پیامبر گرامی اسلام (ص) به یار گرانقدر خود ابوذر غفاری فرمودند : جبرئیل به من خبر داده که دعایی داری که نزد اهل آسمان ها معروف است ، آن را برای من بخوان .
ابوذر عرضه داشت یا رسول الله همواره می گویم :
بسم الله الرحمن الرحیم
اللّهمَ انی اسئلکَ الامنَ و الایمانَ بکَ وَ التصدیقَ بنبیکَ و العافیهَ من جمیعِ البلاء وَ الشکرَ عَلَی العافیه وَ الغنی عن شرارِ الناس .
اصول کافی ج ۴ . صفحه ۳۸۱ باب الدعا .
معنی : بار خدایا ! از تو امان و ایمان به خودت را درخواست می کنم و توفیق تصدیق و دنباله روی از پیامبرت را آرزومندم و عافیت از جمیع بلایا را از پیشگاهت طلب مینمایم و روحیه شکر و سپاسگزاری از عنایاتت را خواهانم و مرا از مردم بد و آزاررسان بینیاز کن .
9
1389
ابوذر غفاری
بنا بگفته برخی از علمای اهل سنت چهارمین نفر و بگفته دیگران پنجمین شخصی است که به رسول خدا (ص) ایمان آورده و مسلمان شده است.
جهت بهره مندی بیشتر به ادامه مطلب مراجعه فرمایید
(بیشتر…)
گاهشمار تاریخ خورشیدی
ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
---|---|---|---|---|---|---|
« فروردین | ||||||
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر فروردین ۹, ۱۳۸۹
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت فروردین ۹, ۱۳۸۹
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان فروردین ۹, ۱۳۸۹
- سجده شکر فروردین ۹, ۱۳۸۹
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر فروردین ۹, ۱۳۸۹