1
1393
دعای عهد بهشتی
یازدهم:شیخ طبرسى و کفعمى و دیگران از حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله روایت کرده اند که به یاران خود فرمود:آیا ناتوانید از این که هر صبح و شام،نزد خداى جهانیان عهدى بگیرید؟گفتند:چگونه عهد بگیریم؟فرمود:این دعا را بخوانید،هرکه این دعا را بخواند،بر آن مهرى مى زنند،و زیر عرش الهى مى گذارند،چون روز قیامت شود،منادى ندا سر مى دهد،که کجایند آنانکه نزد خداى رحمان عهدى دارند؟پس آن عهد را به ایشان دهند،و با آن عهد وارد بهشت شوند.
شیخ طوسى این دعا را در تعقیب نماز صبح آورده است:
اَللّهُمَّ فاطِرَ السَّمواتِ وَالاَرْضِ عالِمَ الْغَیْبِ وَالشَّهادَهِ الرَّحْمنَ الرَّحیمَ اَعْهَدُ اِلَیْکَ فى هذِهِ الدُّنْیا اَنَّکَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ وَحْدَکَ لا شَریکَ لَکَ وَاَنَّ مُحَمَّدا صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ عَبْدُکَ وَرَسُولُکَ اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَلا تَکِلْنى اِلى نَفْسى طَرْفَهَ عَیْنٍ اَبَدا وَلا اِلى اَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ فَاِنَّکَ اِنْ وَکَلْتَنى اِلَیْها تُباعِدْنى مِنَ الْخَیْرِ وَتُقَرِّبْنى مِنَ الشَّرِّ اَىْ رَبِّ لا اَثِقُ اِلاّ بِرَحْمَتِکَ فِصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّیِّبینَ وَاجْعَلْ لى عِنْدَکَ عَهْدا تُؤَدّیهِ اِلَىَّ یَوْمَ الْقِیمَهِ اِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمیعادَ.
خدایا،اى آفریننده آسمانها و زمین،داناى پنهان و پیدا،اى بخشنده مهربان،با تو در این دنیا عهد مىکنم،که به راستى تویى خدا،معبودى جز تو نیست،یگانهاى، و براى تو شریکى نیست،و محمّد(درود خدا بر او و خاندانش)بنده و فرستاده توست، خدایا بر محمّد و خاندانش درود فرست،و مرا هیچگاه،به اندازه یک چشم برهم نهادن به خویشتن و نه به هیچیک از آفریدگانت وامگذار اگر مرا به خویشتن واگذارى،از خیر دورم مىکند،و به شرّ نزدیکم مىکند،اى پروردگارم جز به رحمتت اطمینان ندارم، پس بر محمّد و خاندان پاکیزهاش درود فرست،و براى من پیش خود عهدى قرار ده،که آن را در روز قیامت به من بپردازى،به راستى که تو خلف وعده نمى کنى.
دوازهم:در کتاب«عده الداعى از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده:هر که پس از نماز صبح و پیش از آنکه سخن بگوید این دعا را بخواند: «ربّ صلى على محمّد و اهل بیته»حق تعالى او را از آتش دوزخ حفظ کند.
ابن بابویه در کتاب «ثواب الاعمال»به سند معتبر روایت کرده:پس از نماز صبح صد مرتبه بگو: «اللّهمّ صلّ على محمّد و ال محمّد»،تا حق تعالى صورت تو را از آتش دوزخ نگاه دارد،و به روایت دیگر صد مرتبه پیش از سخن گفتن بگو:یا ربّ صلّ على محمّد و ال محمّد،و اعتق رقبتى من النّار.
27
1393
پنج شافی از ازل تا ابد
حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ الْهَاشِمِیُّ الْکُوفِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الْکُوفِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ الْفَضْلِ بْنِ جَعْفَرِ بْنَ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ سُلَیْمَانَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ الزَّعْفَرَانِیُّ الْبَصْرِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا سَهْلُ بْنُ یَسَارٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الطَّائِفِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ مَوْلَى بَنِی هَاشِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ عَنِ الْوَاقِدِیِّ عَنِ الْهُذَیْلِ عَنْ مَکْحُولٍ عَنْ طَاوُسٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع :
لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى ذِکْرُهُ آدَمَ وَ نَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ وَ أَسْجَدَ لَهُ مَلَائِکَتَهُ وَ أَسْکَنَهُ جَنَّتَهُ وَ زَوَّجَهُ حَوَّاءَ أَمَتَهُ فَوَقَعَ طَرَفَهُ نَحْوَ الْعَرْشِ فَإِذَا هُوَ بِخَمْسِ سُطُورٍ مَکْتُوبَاتٍ قَالَ آدَمُ یَا رَبِّ مَا هَؤُلَاءِ قَالَ تَعَالَى هَؤُلَاءِ الَّذِینَ إِذَا شفعوا [تَشَفَّعَ] بِهِمْ إِلَیَّ خَلْقِی شَفَّعْتُهُمْ فَقَالَ آدَمُ یَا رَبِّ بِقَدْرِهِمْ عِنْدَکَ مَا اسْمُهُمْ فَقَالَ أَمَّا الْأَوَّلُ فَأَنَا الْمَحْمُودُ وَ هُوَ مُحَمَّدٌ وَ الثَّانِی فَأَنَا الْعَالِی وَ هَذَا عَلِیٌّ وَ الثَّالِثُ فَأَنَا الْفَاطِرُ وَ هَذِهِ فَاطِمَهُ وَ الرَّابِعُ فَأَنَا الْمُحْسِنُ وَ هَذَا الْحَسَنُ وَ الْخَامِسُ فَأَنَا ذُو الْإِحْسَانِ وَ هَذَا الْحُسَیْنُ کُلٌّ یَحْمَدُ اللَّهَ تَعَالَى
ترجمه:
حدیث کرد ما را … از ابن عباس که گفت: رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلّم بعلى بن ابى طالب علیه السّلام میفرمود:
پس از آنکه خداوند خلق فرمود آدم علیه السّلام را و روح در بدنش دمید و امر کرد بملائکه او را سجده کردند و در بهشت منزلش داد و حوّا را باو تزویج نمود، آدم ابو البشر سر بطرف بالاى عرش بلند کرد و مشاهده نمود که پنج سطر نوشته شده، گفت: خدایا کیانند آن کسانى که نام ایشان را مىبینم، خطاب رسید: اینها آن کسانى هستند که هر گاه شفاعت مخلوق (گناهکار) مرا بنمایند (آنقدر قرب و منزلت پیش من دارند که) شفاعتشان را قبول مینمایم، آدم عرضکرد پروردگارا بحق و مقام و عزّت ایشان در پیشگاهت: بیان کن براى من چگونگى اسم آنها را، خطاب رسید: اول منم محمود و اوست محمّد، دوم: منم عالى و اینست على، سوم: منم فاطم (فاطر) و اینست فاطمه، چهارم: منم محسن و اینست حسن پنجم: منم ذو الاحسان و اینست حسین، و همه ایشان حمد و ثناى مرا بجاى مىآورند
منبع: علل الشرائع،ابن بابویه، محمد بن على، جلد اول صفحه ۱۳۵
این مطلب در کتابهای دیگر مانند بجارالانوار و النور المبین فی قصص الأنبیاء و المرسلین( للجزائری) و تعدادی از کتابهای اهل سنت نیز موجود است
27
1393
دعای مکنون وفضیلت آن
هفدهم:ابن بابویه،و شیخ طوسى و غیر ایشان، به سندهاى معتبر از حضرت امیر مؤمنان علیه السّلام روایت کرده اند:هرکه مایل است از دنیا بیرون رود درحالىکه از گناهان پاک شده باشد همچون طلایى که از ناخالصى پاک مىشود،و در قیامت هیچ کس از او بازخواست دادخواهى نکند،پس از نمازهاى پنجگانه«نسبت»پروردگار را بخواند،و آن خواندن دوازده مرتبه قل هو اللّه احد است،آنگاه دستها را به جانب آسمان بگشاید،و این دعا را بخواند،سپس فرمود:این از رازهاى مکنون است،که رسول خدا صلى اللّه علیه و آله به من تعلیم داد،و فرمود به حسن و حسین علیهما السّلام بیاموزم،و دعا این است:
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ الْمَکْنُونِ الْمَخْزُونِ الطّاهِرِ الطُّهْرِ الْمُبارَکِ وَاَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ الْعَظیمِ وَسُلْطانِکَ الْقَدیمِ یا واهِبَ الْعَطایا یا مُطْلِقَ الاُْسارى یا فَکّاکَ الرِّقابِ مِنَ النّارِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَفُکَّ رَقَبَتى مِنَ النّارِ وَاَخْرِجْنى مِنَ الدُّنْیا آمِنا وَاَدْخِلْنِى الْجَنَّهَ سالِما وَاجْعَلْ دُعآئى اَوَّلَهُ فَلاحاً وَاَوْسَطَهُ نَجاحا وَآخِرَهُ صَلاحا اِنَّکَ اَنْتَ عَلاّمُ الْغُیُوبِ
خدایا از تو مىخواهم به نامت،آن نام پوشیده محفوظ،و پاک و پاکیزه،و پربرکت،و از تو مىخواهم به نام بزرگت،و سلطنت دیرینهات،اى بخشنده عطاها،اى آزاد کننده اسیران،اى رهایىبخش بندگان از آتش،بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست،و مرا از آتش رهایى دهى،و ایمن از دنیا بیرون بر، و به سلامت وارد بهشت کن،و قرار ده آغاز دعایم را رستگارى،و میانهاش را کامیابى،و پایانش را درستى، به یقین تو داناى نهانهایى.
و در بعضى از نسخه هاى معتبر این دعا به این صورت است:
یا فَکّاکَ الرِّقابِ مِنَ النّارِ اَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تُعْتِقَ رَقَبَتى مِنَ النّارِ وَاَنْ تُخْرَجَنى مِنَ الدُّنْیا سالِما وَتُدْخِلَنِى الْجَنَّهَ آمِنا وَاَنْ تَجْعَلَ دُعآئى اَوَّلَهُ فَلاحا وَاَوْسَطَهُ نَجاحا وَآخِرَهُ صَلاحا اِنَّکَ اَنْتَ عَلاّمُ الْغُیُوبِ
اى رهاننده مردم از آتش،از تو مى خواهم بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى،و مرا از آتش برهانى،و از دنیا به سلامت بیرون ببرى،و در حال امنیّت وارد بهشت نمایى،و آغاز دعایم را رستگارى،و میانه اش را کامیابى،و پایانش را درستى قرار دهى،به یقین تو داناى نهان هایى.
2
1393
فضیلت تسبیحات اربعه
دهم:خواندن تسبیحات اربعه است،چنانکه شیخ طوسى و ابن بابویه و حمیرى به سندهاى صحیح از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده اند:روزى حضرت رسالتپناه به اصحاب خود فرمود اگر آنچه از جامه ها و ظرفها دارید جمع کنید،و بر روى هم گذارید،آیا به آسمان مىرسد؟گفتند:نه یا رسول اللّه،فرمود:مىخواهید به شما چیزى بیاموزم که ریشاش در زمین،و شاخه هایش در آسمان است؟ گفتند:آرى یا رسول اللّه،حضرت فرمود:پس از هر نماز سى بار بگویید:سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الاّ اللّه و اللّه اکبر که پایه هاى اینها در زمین،و شاخه هایشان در آسمان است،و از آدمى دور مى سازد:زیر آوارماندن،غرق شدن،سوختن،در چاه افتادن،دریدن درندگان،مردن به مرگهاى دردناک،و هربلایى را که در آن روز از آسمان فرود مى آید،و اینهایند باقیات صالحات که حق تعالى در قران فرموده است.
و به سندهاى صحیح دیگر،از حضرت صادق علیه السّلام روایت شده:هرکه این تسبیحات را پس از هر نماز واجب،چهل مرتبه بخواند،پیش از آنکه از جاى نماز برخیزد هر حاجتى که از خدا بخواهد روا مى گردد.
و به سند صحیح از حضرت صادق علیه السّلام روایت شده:هرکه پس از نماز واجب سى مرتبه سبحان اللّه بگوید،بر بدنش گناهى نماند جز آنکه بریزد.
و در حدیث صحیح دیگرى از آن حضرت روایت شده:ذکر کثیر،که حق تعالى در کلام مجید مدح کرده،این است که پس از هر نماز واجب سى مرتبه سبحان اللّه بگوید.
و قطب راوندى روایت کرده:حضرت امیر مؤمنان علیه السّلام به براء بن عازب فرمود:مىخواهى تو را به امرى دلالت کنم،که چون بجا آرى،به حقّ و راستى دوست خدا باشى؟عرضه داشت آرى، فرمود:پس از هر نماز هر یک از تسبیحات اربعه را ده مرتبه بگو،چون انجام دهى،هزار بلا در دنیا از تو دور شود،که یکى از آنها ارتداد در دین مىباشد،و هزار درجه در آخرت براى تو ذخیره مى کنند،که یکى از آنها قرار گرفتن در جوار حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله است.
یازدهم: کلینى به سند حسن،از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده:هرکه پس از نماز واجب سه مرتبه بگوید:
یا مَنْ یَفْعَلُ ما یَشآءُ وَ لایَفْعَلُ ما یَشآءُ اَحَدٌ غَیْرُهُ
اى کسى که آنچه بخواهد انجام مى دهد،و کسى جز او و آنچه را که بخواهد انجام نمى دهد.
هر حاجت که بخواهد روا مى شود.
30
1392
شمایل و اوصاف حضرت محمد صل الله علیه و آله
ابن بابویه رحمه الله به اسناد معتبر روایت کرده از حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام از آبای گرام عظام او علیهم السلام که حضرت امام حسن علیه السلام فرمود: از هند بن ابی هاله پرسیدم از حلیه و شمایل حضرت محمد صل الله علیه و آله. هند وصاف آن حضرت بود که بسیار بیان اوصاف شمایل حضرت میکرد. او گفت: رسول خدا صل الله علیه و آله عظیم الشأن بودند در نظرها و جلالت و فخامت ایشان در دلها و سینهها جا کرده بود. صورت آن حضرت مانند ماه شب چهارده نور میداد و میدرخشید. میانه بالا بودند نه بسیار بلند و نه بسیار کوتاه سر مبارک ایشان کوچک نبود. در موی سر ایشان شکن ها و حلقهها بود که موجب زینت میشد. اگر به ندرت بسیار بلند میشد دو حصه میکردند تا محل مسح گشاده باشد و غالب اوقات آن قدر بود در بلندی که به نرمه گوش میرسید چون میان عرب در آن زمان سر تراشیدن بد مینمود در غیر حج و عمره سر را نمیتراشیدند زیرا باید نبی و امام کاری نکند که در نظرها بد نماید. رنگ مبارکشان سفید نورانی بود موافق چند حدیث دیگر به سرخی آمیخته بود. گشاده پیشانی بودند ابروهایشان بلند و مقوّس بود و نازک گردیده تا تمام شده بود اما پیوسته نبود در بعضی از احادیث عامه و خاصه وارد شده است که ابروهای ایشان پیوسته بود اما آنچه در این حدیث است مشهورتر میباشد.
میان دو ابرویشان رگی بود که در هنگام غضب پر میشد و بلند میگردید بینی آن حضرت کشیده و بلند بود میانش اندک برآمدگی داشت و سرش نازک بود و پیوسته نور از آن میتافت. موی ریش ایشان انبوه بود و تنک نبود. در خدّ آن حضرت برآمدگی نبود و هموار بود دهانش بسیار کوچک نبود دهان خرد نزد عرب بسیار مذموم است. دندانهای منورشان بسیار سفید و نازک و از یکدیگر گشاده بود. موی نازکی از میان سینهشان روییده و تا ناف به مثابه خطی ممتد گردیده بود. گردن شریفشان به مثابه گردن صورتی بود که از نقره ساخته و جلا داده باشند در نهایت سفیدی و جلا. جمیع اجزای ترکیب بدنشان معتدل و متناسب بود نه بسیار تنومند و نه بسیار لاغر. سینه و شکمشان با هم برابر بود. میان شانههایشان گشاده و عریض بود و سرهای استخوانها قوی. بدن شریفشان در نهایت صفا و سفیدی و نور بود.
به غیر خطی از مو که میان سینهشان بود دیگر مویی بر سینه و شکم نبود. به زراعین و کتفهاشان مو روییده بود دست مبارکشان وسیع و پهن بود و کفهاشان به ضخامت مایل بود و نزد عرب دست بزرگ بسیار پسندیده است و پاهایشان نیز ضخیم بود و انگشتانشان کشیده و بلند بود و ساعد و ساق مبارکشان صاف بود و گره و ناهمواری نداشت. گود کف پای شریفشان میانه بود نه بسیار گود بود نه هموار. پشت پایشان در نهایت نرمی و همواری بود به جدی که اگر آبی بر آن میریختند هیچ بر رویش بند نمیشد. چون راه میرفتند پاها را به روش متکبران و زنان بر زمین نمیکشیدند. بلکه برمیداشتند به قوت اما به تأنّی میرفتند و گردن نمیکشیدند. در هنگام راه رفتن سر مبارک به پیش میافکندند مانند کسی که از بلندی به زیر آید. اگر با کسی سخن میگفتند به روش متکبران به گوشه چشم نظر نمیکردند. بلکه به تمام بدن میگشتند و متوجه او میشدند اغلب اوقات نظر آن حضرت بر زمین بود و به مردم کم نظر میافکندند و به آسمان کم نگاه میکردند از روی حیا. چون به کسی نظر میفرمودند چشم نمیگشودند که به تمام دیده نظر کنند بلکه به خضوع نظر میفرمودند. هر که را میدیدند مبادرت به سلام میکردند.
منبع: عین الحیات/ مجلسی/ ص۱۱۹-۱۲۱
گاهشمار تاریخ خورشیدی
ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
---|---|---|---|---|---|---|
« فروردین | ||||||
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر دی ۳۰, ۱۳۹۲
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت دی ۳۰, ۱۳۹۲
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان دی ۳۰, ۱۳۹۲
- سجده شکر دی ۳۰, ۱۳۹۲
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر دی ۳۰, ۱۳۹۲