مهر
14
1395

تو گناه را ترک کن، خدا تربیتت می کند

رجبعلی خیاط می گوید: «در ایّام جوانی دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته مَنْ شد و سرانجام در خانه ای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: «رجبعلی! خدا می تواند تو را خیلی امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذّت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن. سپس به خداوند عرضه داشتم: «خدایا! من این گناه را برای تو ترک می کنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن!»
آن گاه یوسف گونه پا به فرار می گذارد و نتیجه این ترک گناه، باز شدن دیده برزخی او می شود؛ به گونه ای که آنچه را که دیگران نمی دیدند و نمی شنیدند، می بیند و می شنود و برخی اسرار برای او کشف می شود

کیمیای محبت، محمدی ری شهری، دار الحدیث، چاپ سوم، ص۷۹

اردیبهشت
6
1393

طبقات مردم

زراره بن ابی اوفی گفت: روزی به دیدن امام زین العابدین حضرت سجاد علیه السلام رفتم. وقتی به حضور ایشان شرفیاب شدم و در محضر مبارک ایشان نشستم حضرت رو به من کرد و فرمود:

ای زراره! مردم زمان ما شش گروه هستند: شیر، گرگ، روباه، سگ، خوک و گوسفند

۱. اما شیر صفتان پادشاهان و سلاطین و خلفای دنیا هستند که هر یک می‌خواهند بر دیگری پیروز و چیره شوند و غلبه کنند و دیگران بر آنها تسلطی نداشته باشند و مغلوب نگردند.

۲. اما گرگ صفتان تجار و بازرگانان هستند که به هنگام خرید از اجناس و کالای دیگران بدگویی و نکوهش می‌کنند و ارزش خرید آن را پایین می‌آورند ولی به وقت فروش متاع خود از کالا ستایش و تعریف می‌کنند و ارزش فروش آن را به دروغ بالا می‌برند و می‌خواهند سر مردم کلاه بگذارند

۳. اما روباه صفتان منافقین و تظاهر کنندگان و افراد عوام فریبند که برای سوءاستفاده و فریب مردم به ظاهر اظهار مسلمانی می‌کنند و از راه دین نان می‌خورند ولی در دل آنچه را که با زبان توصیف می‌کنند باور نداشته و در باطن به آن ایمان ندارند.

۴. اما سگ صفتان افرادی هستند هرزه گو و بد زبان که با سخنان و گفتار خود مانند سگ به مردم پارس می‌کنند و مردم از ترس نیش و زهر زبانشان به آنها احترام می‌گذارند.

۵. اما خوک صفتان نامردان بی‌غیرت و بی‌مروت و شهوت‌رانانی هستند که به هر پلیدی و کار زشتی تن در می‌دهند.

۶. و اما گوسفند صفتان افراد متدین و با ایمانی هستند که پشم‌هایشان را می‌چینند گوشت‌هایشان را می‌خورند و استخوان‌هایشان را می‌شکنند.

حال بنگر از این گوسفند بیچاره که در میان یک مشت شیر گرگ روباه سگ و خوک گرفتار و اسیر شده چه کاری ساخته است و یا چه کاری می‌تواند بکند؟

منبع: خصال شیخ صدوق باب سته ح۴۲

اردیبهشت
3
1393

ای خر! آدم نشدی؟

دانشمند معظم حاج شیخ محمد رازی در ترجمه تفسیر کبیر مجمع البیان حکایت عجیبی را نقل می‌فرماید و می‌گوید: از بعضی اهل دل و حال شنیدم که می‌گفت: یکی از بزرگان دائما ذکرش این بود: ای خر! آدم نشدی؟

یکی از دوستان و مریدان خاص او گفت: وقتی به او اصرار کردم این چه ذکری است؟ گفت: قول بده تا زمانی که من زنده‌ام این راز را فاش نکنی من نیز پذیرفتم.

گفت: زمانی که در نجف اشرف تحصیل می‌کردم استادی داشتم به نام آخوند ملاحسین قلی همدانی که مربی اخلاق و معرفت و عالم ربانی و سالک حقیقی و دارای کرامات و صاحب مکاشفات و مقامات بود ایشان هر وقت به حرم مطهر آقا امیرالمؤمنین علیه السلام مشرف می‌شد با آداب خاص و خضوع و خشوع مخصوصی به زیارت می‌رفت و هنگامی که از حرم شریف خارج می‌شد عبا را بر سر انداخته و سر به زیر افکنده بدون این که به کسی نگاه کند و توجه نماید به سرعت و با عجله به منزل خود باز می‌گشت. ما از دیدن نحوه رفت و آمد و تشرف و بازگشت ایشان شگفت زده می‌شدیم و تعجب می‌کردیم و با خود می‌گفتیم: این روش و منش ایشان بی‌دلیل و حکمت نیست. تا این که یک روز در صحن مطهر که مراقب ایشان بودم وقتی با آن کیفیت بیرون آمد و به شتاب می‌رفت سر راه ایستادم و جلوی ایشان را گرفتم و او را به صاحب قبر مطهر و مقدس علوی قسم دادم و گفتم: علت اینگونه تشرف و مراجعت چیست؟

گفت: اینگونه تشرف یک وظیفه و ادب است و هر کس که عارف به مقام ولی الله الاعظم امیر المومنین علی بن ابی طالب باشد باید با کمال خضوع و خشوع و ادب و تواضع مشرف گردد و به زیارت برود.

اما علت این گونه مراجعت آن است که اثر زیارت و تشرف با شناخت و معرفت به حضور و پیشگاه حضرت علی علیه السلام عوض شدن و رنگ ولایت گرفتن و باز شدن چشم و گوش ملکوتی است و چون حقایق و بواطن اشیاء و اشخاص برایم منکشف و مکشوف و آشکار می‌گردد و صورت حقیقی اطرافیان را می‌بینم نمی‌خواهم چشمم به یکی از دوستان و نزدیکان بیفتد و او را به غیر از صورت ظاهرش ببینم. چون من با مردم زندگی می‌کنم پس اگر صورت حقیقی آنها را به شکل حیوان ببینم قهرا از دیدن آنها کدورت و تنفر و انزجار در وجودم حاصل می‌شود به همین علت سر به زیر افکند عبا را بر سر می‌کشم و با سرعت باز می‌گردم تا کسی را نبینم.

عرض کردم: استاد سوال دیگری دارم.

گفت: بگو

گفتم: شما را به حق علی بن ابی طالب علیه السلام قسم می‌دهم که جواب مرا بدهید.

گفت: بپرس.

گفتم: بگویید بدانم مرا به چه صورت می‌بینید؟

استاد از این پرسش من بسیار ناراحت شد و گفت: اگر مرا به حق امام علی علیه السلام قسم نداده بودی نمی گفتم ولی با این قسم مرا مجبور کردی تا بگویم و بعد گفت: من تو را به صورت خر می‌بینم. با دریافت این پاسخ یکه خوردم و حیرت زده به درون خویش مراجهخ کردم و اندیشه نمودم. دیدم راست می‌گوید صفت بهیمیت و خریت و حیوانیت در من موجود است. برای همین از آن تاریخ همواره به نفس حیوانی خویش خطاب می‌کنم: ای خر آدم نشدی، ای خر آدم نشدی؟ و همواره به تهذیب و تزکیه نفس خویش مشغولم و یک لحظه از آن غافل نیستم.

منبع: ترجمه تفسیر مجمع البیان ج۲۶ ص۲۳۹ ذیل سوره نبأ

شهریور
16
1392

انسان هایی که در باطن، میمون و خوکند

ابوبصیر یکى از شیعیان پاک و مخلص امام صادق علیه السلام مى گوید:من با آن حضرت در مراسم حج شرکت نمودم .هنگامى که به همراه امام علیه السلام کعبه را طواف مى کردیم،

عرض ‍ کردم :- فدایت شوم، آیا خداوند این جمعیت بسیار را که در حج شرکت نموده اند مى آمرزد؟

امام صادق علیه السلام فرمود:- اى ابا بصیر! بسیارى از این جمعیت که مى بینى، میمون و خوک هستند!

عرض کردم :- آنها را به من نشان بده!

آن حضرت دستى بر چشمان من کشید و کلماتى به زبان جارى نمود. ناگهان بسیارى از آن جمعیت را میمون و خوک دیدم ، وحشت کردم ! سپس بار دیگر دستش را بر چشمان من کشید، آن گاه دوباره آنان را همان گونه که در ظاهر بودند دیدم.

سپس فرمود:- اى ابا بصیر! نگران مباش ! شما در بهشت، شادمان هستید و طبقات دوزخ جاى شما نیست. سوگند به خدا! سه نفر، بلکه دو نفر، بلکه یک نفر از شما شیعیان حقیقى در آتش دوزخ نخواهد بود.

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031