1
1393
برخورد و معاشرت حضرت محمد صلی الله علیه و آله
در معاشرت با مردم، مهربان و گشاده رو بود. در سلام به همه حتی کودکان و بردگان پیشی می گرفت. پای خود را جلو هیچ کس دراز نمی کرد و در حضور کسی تکیه نمی نمود. غالبا دو زانو می نشست. در مجالس، دایره وار می نشست تا مجلس، بالا و پایینی نداشته باشد و همه جایگاه مساوی داشته باشند. از اصحابش تفقّد می کرد؛ اگر سه روز یکی از اصحاب را نمی دید سراغش را می گرفت، اگر مریض بود عیادت می کرد و اگر گرفتاری داشت کمکش می نمود. در مجالس، تنها به یک فرد نگاه نمی کرد و یک فرد را طرف خطاب قرار نمی داد، بلکه نگاههای خود را در میان جمع تقسیم می کرد. از اینکه بنشیند و دیگران خدمت کنند تنفر داشت؛ از جا برمی خاست و در کارها شرکت می کرد. می گفت: خداوند کراهت دارد که بنده را ببیند که برای خود نسبت به دیگران امتیازی قایل شده است.
1
1393
رفتار حضرت محمد صلی الله علیه و آله با بردگان
نسبت به بردگان فوق العاده مهربان بود. به مردم می گفت: اینها برادران شمایند؛ از هر غذا که می خورید به آنها بخورانید و از هر نوع جامه که می پوشید آنها را بپوشانید؛ کار طاقت فرسا به آنها تحمیل مکنید؛ خودتان در کارها به آنها کمک کنید. می گفت: آنها را به عنوان بنده و یا کنیز (که مملوکیت را می رساند) خطاب نکنید، زیرا همه مملوک خداییم و مالک حقیقی خداست، بلکه آنها را به عنوان فتی (جوانمرد) یا فتاه (جوانزن) خطاب کنید.
در شریعت اسلام تمام تسهیلات ممکن برای آزادی بردگان که منتهی به آزادی کلی آنها می شد فراهم شد. او شغل نخّاسی یعنی برده فروشی را بدترین شغل ها می دانست و می گفت: بدترین مردم نزد خدا آدم فروشان اند.
1
1393
امانت داری حضرت محمد صلی الله علیه و آله
حضرت محمد صلی الله علیه و آله پیش از بعثت برای خدیجه که بعد به همسری اش در آمد یک سفر تجارتی به شام انجام داد. در آن سفر بیش از پیش لیاقت، استعداد، امانت و درستکاری اش روشن شد. او در میان مردم آنچنان به درستی شهره شده بود که لقب محمد امین یافته بود. امانت ها را به او می سپردند. پس از بعثت نیز قریش با همه دشمنی ای که با او پیدا کردند، باز هم امانت های خود را به او می سپردند؛ از همین رو پس از هجرت به مدینه، علی(علیه السلام) را چند روزی بعد از خود باقی گذاشت که امانت ها را به صاحبان اصلی برساند.
1
1393
اخلاق خانوادگی حضرت محمد صلی الله علیه و آله
در خانواده مهربان بود. نسبت به همسران خود هیچ گونه خشونتی نمی کرد و این بر خلاف خُلق و خوی مکّیان بود. بدزبانی برخی از همسران خویش را تحمل می کرد تا آنجا که دیگران از این همه تحمل رنج می بردند. او به حُسن معاشرت با زنان توصیه و تأکید می کرد و می گفت: همه مردم دارای خصلت های نیک و بد هستند؛ مرد نباید تنها جنبه های ناپسند همسر خویش را در نظر بگیرد و همسر خود را ترک کند؛ چه، هر گاه از یک خصلت او ناراحت شود، خصلت دیگرش مایه خشنودی اوست و این دو را باید با هم به حساب آورد.
او با فرزندان و با فرزندزادگان خود فوق العاده عطوف و مهربان بود؛ به آنها محبت می کرد؛ آنها را روی دامن خویش می نشاند؛ بر دوش خویش سوار می کرد؛ آنها را می بوسید و اینها همه بر خلاف خُلق و خوی رایج آن زمان بود. روزی در حضور یکی از اشراف، یکی از فرزندزادگان خویش حضرت مجتبی(علیه السلام) را می بوسید، آن مرد گفت: من دو پسر دارم و هنوز حتی یک بار هیچ کدام از آنها را نبوسیده ام. فرمود: مَنْ لا یَرْحَمْ لا یُرْحَمْ؛ کسی که مهربانی نکند رحمت خدا شامل حالش نمی شود.
نسبت به فرزندان مسلمین نیز مهربانی می کرد. آنها را روی زانوی خویش نشانده، دست محبت بر سر آنها می کشید. گاه مادران، کودکان خردسال خویش را به او می دادند که برای آنها دعا کند. اتفاق می افتاد که احیانا آن کودکان روی جامه اش ادرار می کردند. مادران ناراحت شده و شرمنده می شدند و می خواستند مانع ادامه ادرار بچه شوند. او آنها را از این کار به شدت منع می کرد و می گفت: مانع ادامه ادرار کودک نشوید، اینکه جامه من نجس بشود اهمیت ندارد، تطهیر می کنم.
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر بهمن ۱, ۱۳۹۳
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت بهمن ۱, ۱۳۹۳
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان بهمن ۱, ۱۳۹۳
- سجده شکر بهمن ۱, ۱۳۹۳
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر بهمن ۱, ۱۳۹۳