26
1394
دوازده درهم پیغمبر صلی الله علیه و آله
پیراهن پیغمبر(صلی الله علیه و آله ) کهنه شده بود شخصی دوازده درهم به ایشان هدیه کرد، آن جناب پول را به علی علیه السلام دادند تا از بازار پیراهنی بخرد، امیرالمؤمنین علیه السلام جامه ای به همان مبلغ خرید وقتی که خدمت پیغمبر (صلی الله علیه و آله ) آورد، فرمودند این جامه پربهاست پیراهنی پست تر از این مرا بهتر است، آیا گمان داری که صاحب جامه پس بگیرد؟ عرض کرد نمیدانم فرمود به او رجوع کن شاید راضی شود.
علی علیه السلام پیش آن مرد رفت و گفت پیغمبر(صلی الله علیه و آله ) میفرماید این پیراهن برای من پربها است و جامه ای ارزان تر از این می خواهم، صاحب جامه راضی شد و دوازده درهم را رد کرد. فرمود وقتی پول را آوردم حضرت با من به بازار آمد تا پیراهنی بگیرد. در بین راه به کنیزی برخورد که در گوشه ای نشسته بود و گریه می کرد، جلو رفته و سبب گریه اش را پرسید. گفت یا رسول الله مرا برای خریداری به بازار فرستادند و چهار درهم همراه داشتم، آن پول را گم کرده ام. پیغمبر(صلی الله علیه و آله ) چهار درهم از پول جامه را به او داد و پیراهنی نیز به چهار درهم خریداری کرد در بازگشت مرد مستمندی از ایشان تقاضای لباس کرد همان پیراهن را به او دادند، باز به بازار برگشته و با چهاریمانده پیراهن دیگری خریدند وقتی که به همان کنیز رسید او را هنوز گریان مشاهده کرد، پیش رفته فرمود دیگر برای چه گریه می کنی ؟ گفت دیر شده میترسم مرا بیازارند، فرمود تو جلو برو ما را به خانه راهنمایی کن همین که به در خانه رسیدند. به صاحب خانه سلام کردند، ولی آنها تا مرتبه سوم جواب ندادند. پیغمبر(صلی الله علیه و آله) از جواب ندادن سؤال نمود صاحب خانه عرض کرد خواستیم سلام شما بر ما زیاد شود تا باعث زیادی نعمت و سلامتی گردد، حضرت داستان کنیز را شرح داده و تقاضای بخشش او را کردند. صاحب کنیز گفت چون شما تشریف آوردید او را آزاد کردم آنگاه پیغمبر( صلی الله علیه و آله) فرمود دوازده درهمی ندیدم که اینقدر خیر و برکت داشته باشد دو نفر برهنه را پوشانید و کنیزی را آزاد کرد.
ج ۲ ناسخ حضرت رسول ص ۳۳۸ تا ۳۴۱
26
1394
پدران درآخر الزمان چگونه اند؟
وای بر پدران مسلمانی که چیزی از فرایض دینی رابه فرزندان خود نمی آموزند و اگـر فـرزنـدانشان پاره ای از مسائل دینی رافراگیرند, پدران آنها,ایشان را از ادای این وظیفه باز می دارند .
در حالات پیامبر(صلی الله علیه و آله) وارد است روزی عده ای از کودکان در کوچه مشغول بازی بودند .پیامبر(صلی الله علیه و آله)در حین عبور, چشمش به آنها افتاد و خواست نقش بسیار بزرگ پدران و مسؤولیت سنگین آنها را در رشد کودک به همراهانشان گوش زدکند .
فرمود : وای بر فرزندان آخرالزمان از دست پدرانشان، اطـرافـیـان پیامبر با شنیدن این جمله به فکر فرو رفتند .لحظه ای فکرکردند شاید منظور پیامبر, فرزندان مشرکان است که در تربیت فرزندانشان کوتاهی می کنند .
عرض کردند : یا رسول اللّه , آیا منظورتان مشرکین است؟
نـه بلکه پدران مسلمانی را می گویم که چیزی از فرایض دینی رابه فرزندان خود نمی آموزند و اگـر فـرزنـدانشان پاره ای از مسائل دینی رافراگیرند, پدران آنها,ایشان را از ادای این وظیفه باز می دارند .
اطرافیان پیامبر با شنیدن این سخن , تعجب کردند که آیا چنین پدران بی مسؤولیتی نیز هستند .
پـیامبر که تعجب آنها را از چهره شان خوانده بود ادامه داد : تنهابه این قانع هستند که فرزندانشان از مال دنیا چیزی را به دست آورند . . . . آنگاه فرمود : من از اینان و قبیل پدران بیزار و آنان نیز از من بیزارند .(۱)
مستدرک الوسائل , ج۲ , ص۶۲
26
1394
تلقین میت
و بهتر آن است با دست راست دوش راست، و با دست چپ دوش چپ او را بگیرند، و وى را حرکت دهند و تلقین کنند.
و دیگر زمانی که از دفن او فارغ شدند، پس از آن که مردم رفتند، مستحبّ است ولىّ میّت نزدیک ترین خویشان او نزد سر میّت بنشیند، و به صدای بلند به او تلقین کند، و خوب است دو کف دستش را روى قبر گذارد، و دهان را نزدیک قبر ببرد، و اگر دیگرى را هم نایب کند خوب است.
و در اخبار وارد شده: چون میّت را این گونه تلقین کنند منکر به نکیر گوید: بیا برویم تلقین حجّتش کردند احتیاج به پرسیدن نیست، پس باز میگردند و دیگر سال نمیکنند.
علاّمه مجلسى رحمه اللّه فرموده: اگر تلقین کننده به این صورت بگوید جامع تر است:
اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا فُلانَ بْنَ فُلانٍ
هَلْ اَنْتَ عَلَى الْعَهْدِ الَّذى فارَقْتَنا عَلَیْهِ مِنْ شَهادَهِ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَبْدُهُ وَ رسُولُهُ وَ سَیِّدُ النَبِّییّنَ وَ خاتَمُ الْمُرْسَلینَ وَ اَنَّ عَلِیّاً اَمیرُ الْمُؤْمِنینَ وَ سَیّدُ الْوَصِیّینَ وَ اِمامٌ افْتَرَضَ اللَّهُ طاعَتَهُ عَلَى الْعالَمینَ وَ اَنَّ الْحَسَنَ وَالْحُسَیْنَ وَ عَلِىَّ بْنَ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ وَ عَلِىَّ بْنَ مُوسى وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی وَ عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنَ بْنَ عَلِىٍّ وَالقآئِمَ الْحُجَّهَ الْمَهْدِىَّ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ اَئِمَّهُ الْمُؤْمِنینَ وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى الْخَلْقِ اَجْمَعینَ وَ اَئِمَّتُکَ اَئِمَّهُ هُدَىً اَبْرارٌ یا فُلانَ بْنَ فُلانٍ اِذا اَتاکَ الْمَلَکانِ الْمُقَرَّبانِ رَسُولَیْنِ مِنْ عِنْدِاللَّهِ تَبارَکَ وَ تعالى وَ سَئَلاکَ عَنْ رَبِّکَ وَ عَنْ نَبِیِّکَ وَ عَنْ دینِکَ وَ عَنْ کِتابِکَ وَ عَنْ قِبْلَتِکَ وَ عَنْ اَئِمَّتِکَ فَلا تَخَفْ وَ قُلْ فى جَوابِهِما:
اى فلان بن فلان، هنگامى که دو فرشته مقرّب، و دو فرستاده خداى تبارک و تعالی نزد تو آیند، از پروردگارت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبله ات و امامانت از تو سؤال کنند نترس، و در جواب آنها بگو:
اَللَّهُ جَلَّ جَلالُهُ رَبّى وَ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ نَبِیّى وَالاِْسْلامُ دینى وَ الْقُرْآنُ کِتابى وَالْکَعْبَهُ قِبْلَتى وَ اَمیرُالْمُؤْمِنینَ عَلِىُّ بْنُ اَبیطالِبٍ اِمامى وَالْحَسَنُ بْنُ عَلِی الْمُجْتَبى اِمامى وَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِی الشَّهیدُ بِکَرْبَلاءَ اِمامى وَ عَلِىُّ زَیْنُ الْعابِدینَ اِمامى وَ مُحَمَّدٌ باقِرُ عِلْمِ النَّبِیّینَ اِمامى وَ جَعْفَرٌ الصّادِقُ اِمامى وَ مُوسَى الْکاظِمُ اِمامى وَ عَلىُّ الرِّضا اِمامى وَ مُحَمَّدٌ الْجَوادُ اِمامى وَ عَلِىُّ الْهادى اِمامى وَ الْحَسَنُ الْعَسْکَرىُّ اِمامى وَالْحُجَّهُ الْمُنْتَظَرُ اِمامى هؤُلاءِ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ اَجْمَعینَ اَئِمَّتى وَ سادَتى وَقادَتى وَ شُفَعآئى بِهِمْ اَتَوَلّى وَ مِنْ اَعْدآئِهِمْ اَتَبَرَّءُ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَهِ،
اینان که درودهاى خدا بر همگى آنان باد امامان من و آقایانم و پیشروانم و شفیعان من هستند.
با آنان دوستى میکنم و از دشمنانشان در دنیا و آخرت بیزارى میجویم،
ثُمَّ اعْلَمْ یا فُلانَ بْنَ فُلانٍ اَنَّ اللَّهَ تَبارَکَ وَ تَعالى نِعْمَ الرَّبُّ وَ اَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّه عَلَیْهِ وَ آلِهِ نِعْمَ الرَّسُولُ وَ اَنَّ اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ عَلِىَّ بْنَ اَبى طالِبٍ وَ اَوْلادَهُ الاْئِمَّهَ الاَْحَدَ عَشَرَ نِعْمَ الاَْئِمَّهُ وَ اَنَّ ما جآءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَقُّ وَ اَنَّ الْمَوْتَ حَقُّ وَ سُؤالَ مُنْکَرٍ وَ نَکیرٍ فِى الْقَبْرِ حَقُّ وَالْبَعْثَ حَقُّ وَالنُّشُورَ حَقُّ وَ الصِّراطَ حَقُّ وَالْمیزانَ حَقُّ وَ تَطائُرَ الْکُتُبِ حَقُّ وَالْجَنَّهَ حَقُّ وَ النّارَ حَقُّ وَ اَنَّ السّاعَهَ آتِیَهٌ لارَیْبَ فیها وَ اَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ
اَفَهِمْتَ یا فُلانُ
ثَبَّتَکَ اللَّهُ بِالْقَوْلِ الثّابِتِ هَداکَ اللَّهُ اِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ عَرَّفَ اللَّهُ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اَوْلِیائِکَ فى مُسْتَقرٍّ مِنْ رَحْمَتِهِ
اَللّهُمَّ جافِ الاَْرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ وَاصْعَدْ بِرُوحِهِ اِلَیْکَ وَلَقِّهِ مِنْکَ بُرْهاناً اَللّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ
و کان ذلک فى آخر یوم الجمعه التّاسع عشر من شهر محرّم الحرام سنه ۱۳۴۵ الف و ثلثمائه و خمس و اربعین فى جوار امامنا المسموم مولینا الغریب المظلوم ابى الحسن علىّ بن موسى الرّضا علیه و على آبائهُ السّلام من الحىّ القیّوم والحمدللّه اوّلاً و آخراً وَ صَلَّى اللَّهُ عَلى مُحمّد و آلهِ کتبه بیمناه الوازره عبّاس بن محمّد رضا القمىّ عفى عنهما.
26
1394
دعا برای میت
اَللّهُمَّ انِسْ وَحْشَتَهُ وَارْحَمْ غُرْبَتَهُ وَاَسْکِنْ رَوْعَتَهُ وَصِلْ وَحْدَتَهُ وَاَسْکِنْ اِلَیْهِ مِنْ رَحْمَتِکَ رَحْمَهً یَسْتَغْنى بِها عَنْ رَحْمَهِ مَنْ سِواکَ وَ احْشُرْهُ مَعَ مَنْ کانَ یَتَوَلاّهُ
26
1394
احکام دفن اموات
چون بیرون آمدن از قبر را اراده کند از طرف پاى میّت بیرون آید، بعد قبر را پر کند، و به اندازه چهار انگشت از زمین بلند کند، و در قبر غیر از خاک قبر نریزد، و ابتدا کند در ریختن آب از جانب سر و آب را در چهار طرف قبر دور دهد، تا بازگردد آنجایى که شروع کرده، اگر چیزى از آب اضافه آمده وسط قبر بریزد، پس وقتى که قبر را پوشانید، هرکسیکه میخواهد دست خود را بر قبر بگذارد، و انگشتان خود را بگشاید و در خاک قبر فرو ببرد
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر اسفند ۲۶, ۱۳۹۴
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت اسفند ۲۶, ۱۳۹۴
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان اسفند ۲۶, ۱۳۹۴
- سجده شکر اسفند ۲۶, ۱۳۹۴
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر اسفند ۲۶, ۱۳۹۴