تیر
10
1391

میلاد حضرت علی اکبر(ع) مبارک باد

 

حضرت علی اکبر(ع) فرزند بزرگ امام حسین (ع) در مدینه متولد شد. مادر بزرگوار ایشان لیلا دختر ابى مره می باشد. وی زمانى چند در خانه امام حسین علیه السلام به سر برد و روزگارى در زیر سایه حسین (ع) بزیست. لیلا براى امام حسین (ع) پسرى آورد، رشید، دلیر، زیبا، شبیه ترین کس به رسول خدا صلى الله علیه و آله رویش روى رسول ، خویش خوی رسول ، گفت و گویش گفت و گوى رسول خدا صلى الله علیه و آله؛ هر کسى که آرزوى دیدار رسول خدا را داشت بر چهره پسر لیلا مى نگریست تا آنجا که پدر بزرگوارش می فرماید«هرگاه مشتاق دیدار پیامبر مى شدیم به چهره او مى نگریستیم»؛ به همین جهت روز عاشورا وقتى اذن میدان طلبید و عازم جبهه پیکار شد،امام حسین(ع) چهره به آسمان گرفت و گفت:«اللهم اشهد على هؤلاء القوم فقد برز الیهم غلام اشبه الناس برسولک محمد خلقا و خلقا و منطقا و کنا اذا اشتقنا الى رؤیه نبیک نظرنا الیه»


فضایل

علی اکبر (ع)، از جوانی مجموعه ای از خوبی ها و فضیلت ها و نمونه ای روشن از فضایل عترت پاک پیامبر بود. حتی کسی چون معاویه هم که دشمن خاندان عصمت بود، به فضایل او اقرار داشت. روزی در حضور معاویه سخن از این بود که «رهبری دینی» شایسته ی کیست؟ حاضران گفتند: تو شایسته ترینی. ولی خود معاویه گفت: نه، چنین نیست. علی فرزند حسین بن علی(ع) شایسته ترین است، چرا که هم از نسل پیامبر است، هم شجاعت بنی هاشم در او جلوه گر است، هم سخاوت بنی امیه!…(۳) البته سخاوت بنی امیه ادعای بی اساس است. وقتی از زبان دشمن چنین اعترافی شنیده شود، دوستان چه خواهند گفت؟ این که معاویه در شام، درباره ی او چنین تعبیراتی را بر زبان جاری می کند، نشانه ی آن است که آوازه ی کمالات او فراتر از حجاز رفته بود.
رابطه ی سرشار از ادب و احترام علی اکبر (ع) به پدر و علاقه و محبت پدر به فرزند، در همه ی مراحل زندگی این دو الگوی فضیلت وجود داشت و نهایت و اوج آن، در صحنه ی عاشورا دیده می شود که به آن اشاره می کنیم.

در کربلا

حضرت علی اکبر در کربلا حدود ۲۵ سال داشت.برخی راویان سن ایشان را ۱۸ سال و ۲۰ سال هم گفته اند. او اولین شهید عاشورا از بنى هاشم بود. شجاعت و دلاورى حضرت على اکبر (ع) و رزم آورى و بصیرت دینى و سیاسى او، در سفر کربلا بویژه در روز عاشورا تجلى کرد. سخنان و فداکاریهایش دلیل آن است. وقتى امام حسین (ع) از منزلگاه (قصر بنى مقاتل) گذشت، روى اسب چشمان او را خوابى ربود و پس از بیدارى«انا لله و انا الیه راجعون» گفت و سه بار این جمله و حمد الهى را تکرار کرد. حضرت على اکبر (ع) وقتى سبب این حمد و استرجاع را پرسید، حضرت فرمود: در خواب دیدم سوارى مى‏گوید این کاروان به سوى مرگ مى‏رود. پرسید:مگر ما بر حق نیستیم؟ فرمود:چرا. پس گفت:«فاننا اذن لا نبالى ان نموت محقین» پس باکى از مرگ در راه حق نداریم

روز عاشورا نیز پس از شهادت یاران امام، اولین کسى که اجازه میدان طلبید تا جان را فداى دین کند او بود. اگر چه به میدان رفتن او بر اهل بیت و بر امام بسیار سخت بود، ولى از ایثار و روحیه جانبازى او جز این انتظار نبود. وقتى به میدان مى‏رفت،امام حسین(ع) در سخنانى سوزناک به آستان الهى، آن قوم ناجوانمرد را که دعوت کردند ولى تیغ به رویشان کشیدند، نفرین کرد. على اکبر چندین بار به میدان رفت و رزمهاى شجاعانه‏اى با انبوه سپاه دشمن نمود

پیکار سخت، او را تشنه‏ تر ساخت؛ به خیمه آمد. بى آنکه آبى بتواند بنوشد، با همان تشنگى و جراحت دوباره به میدان رفت و جنگید تا به شهادت رسید. قاتل او مره بن منقذ عبدى بود.پیکر حضرت على اکبر (ع) با شمشیرهاى دشمن قطعه قطعه شد.وقتى امام بر بالین او رسید که جان باخته بود. امام حسین (ع) صورت بر چهره خونین حضرت على اکبر (ع) نهاد و دشمن را باز هم نفرین کرد

قتل الله قوما قتلوک… و تکرار مى‏کرد که:على الدنیا بعدک العفا. و جوانان هاشمى را طلبید تا پیکر او را به خیمه گاه حمل کنند. حضرت على اکبر ، نزدیکترین شهیدى است که با امام حسین(ع) دفن شده است.مدفن او پایین پاى ابا عبد الله الحسین(ع) قرار دارد و به این خاطر ضریح امام،شش گوشه دارد

تیر
9
1391

عقیقه کردن رسول خدا برای امام حسین (ع)

عقیقه برای امام حسین (ع) در هفتمین روز ولادت توسط پیامبر (ص) انجام گرفت.

در نهم شعبان المعظم سال چهارم (ه. ق) که هفتمین روز ولادت امام حسین علیه السلام است، حضرت رسول صلی الله علیه واله گوسفندی را برای فرزندش به عنوان عقیقه قربانی کرد. سپس سر آن حضرت را تراشید و هم وزن موی سر او نقره صدقه داد. (۱)

ذبح گوسفند به عنوان عقیقه و دفع بلا از نوزاد، از سنت‌های حسنه اسلام است. در حدیثی از امام صادق (ع) که در مفاتیح‌الجنان ذکر شده است، حضرت می‌فرمایند: «بلا دائماً بر روی سر بچه در حال گردش است، و عقیقه، از سر او دور می‌کند.»

در رابطه با ارتباط حضرت رسول الله صلی الله علیه وآله با امام حسین علیه السلام، انس بن مالک روایت مى ‏کند:

وقتى از پیامبر پرسیدند کدام یک از اهل بیت‏ خود را بیشتر دوست مى ‏دارى، فرمود: حسن و حسین را، (۲) بار‌ها رسول گرامى حسن و حسین را به سینه مى ‏فشرد و آنان را مى‏ بویید و مى‏ بوسید. (۳)

ابو هریره که از مزدوران معاویه و از دشمنان خاندان امامت است در عین حال اعتراف مى ‏کند که: رسول اکرم (ص) را دیدم که حسن و حسین (ع) را بر شانه‏ هاى خویش نشانده بود و به سوى ما مى‏ آمد، وقتى به ما رسید فرمود: هر کس این دو فرزندم را دوست‏ بدارد مرا دوست داشته و هر که با آنان دشمنى ورزد با من دشمنى نموده است. (۴)

عالى ‏‌ترین، صمیمى‏‌ترین و گویا‌ترین رابطه‏ ى معنوى و ملکوتى بین پیامبر و حسین را مى‏ توان در این جمله‏ ى رسول گرامى اسلام (ص) خواند که فرمود:

حسین از من و من از حسینم. (۵)

پی نوشت:

۱. حیاه الامام الحسین علیه السلام: ج ۱ ص ۳۰ – ۴۳. ارشاد: ج ۲ ص ۳۲۷. اعلام الوری: ج ۱ ص ۴۲۰.

۲- سنن ترمذى، ج ۵، ص ۳۲۳.

۳- ذخائر العقبى، ص ۱۲۲.

۴- الاصابه، ج ۱۱، ص ۳۳۰.

۵- سنن ترمذى، ج ۵، ص ۳۲۴- در این قسمت روایاتى که در کتاب هاى اهل تسنن آمده است نقل شد تا براى آن‌ها هم سندیت داشته باشد.

تیر
8
1391

تفاوت ان شاء الله با انشاءلله

آیا به کلمات و الفاظی که روزانه می نویسیم دقت کرده ایم ؟

برخی از این الفاظ رایج به دلیل عدم مشروعیت و مخالفت آنان با اعتقادات ما می تواند خطراتی به همراه داشته باشد.
از بین این الفاظ ( ان شاء الله ) در بعضی اوقات انشاء الله نوشته می شود, با کمی دقت به معانی این دو متوجه می شویم که این دو لفظ با هم تفاوت دارند .

إنشاء مصدر فعل « أنشأ » و به معنای ( ایجاد کردن ,به وجود آوردن , خلق کردن ) است.

طبق این آیه (( إِنَّا أَنشأْنَهُنَّ إِنشاءً ))(۳۵٫واقعه)ما آنان را به وصفی ناگفتنی ایجاد کردیم .

پس ابراز (انشاءالله) در مواقعی که می خواهیم کاری را انجام دهیم، معنای ایجاد و خلق از سوی ما را القاء می کند، یعنی ما خداوند را ایجاد کرده ایم.( العیاذبالله )

«إن» در (ان شاء الله) حرف شرط و به معنای « اگر » و فعل « شاء » به معنای خواستن و مقدر کردن است.
و ما با نوشتن إن شاء الله به این صورت می گوییم( اگر خداوند مقدر فرمود؛ به خواست خدا).

که در این آیه معنا مشخص است:

وَ مَا تَشاءُونَ إِلا أَن یَشاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیماً حَکِیماً(۳۰٫انسان)
و شما ( اولیای حق ) چیزی جز آنچه خدا بخواهد نمی‏خواهید ( و کار را به او تفویض می‏کنید که ) البته خدا به احوال خلق دانا و به صلاح بندگان آگاهست.

بیان لطیف قرآن

وَلَا تَقُولَنَّ لِشَیْءٍ إِنِّی فَاعِلٌ ذَلِکَ غَدًا «۲۳» إِلَّا أَن یَشَاء اللَّهُ وَاذْکُر رَّبَّکَ إِذَا نَسِیتَ وَقُلْ عَسَى أَن یَهْدِیَنِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا


«۲۴» (سوره کهف)این آیات یک دستور کلى به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى دهد که هرگز نگو من فلان کار را فردا انجام مى دهم (و لا تقولن لشى ء انى فاعل ذلک غدا). مگر اینکه خدا بخواهد (الا ان یشاء الله ) یعنى در رابطه با اخبار آینده و تصمیم بر انجام کارها، حتما جمله ان شاء الله را اضافه کن ، چرا که:

اولا: تو هرگز مستقل در تصمیم گیرى نیستى و اگر خدا نخواهد هیچ کس توانائى بر هیچ کار را ندارد، بنابراین براى اینکه ثابت کنى نیروى تو از نیروى لا یزال او است و قدرتت وابسته به قدرت او جمله ان شاء الله (اگر خدا بخواهد) را حتما به سخنت اضافه کن .

ثانیا: خبر دادن قطعى براى انسان که قدرتش محدود است و احتمال ظهور موانع مختلف مى رود صحیح و منطقى نیست ، و چه بسا دروغ از آب در آید، مگر اینکه با جمله ان شاء الله همراه باشد.

شان نزولى را که در مورد آیات فوق نقل شده است این بیان را تایید مى کند، زیرا پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) بدون ذکر ان شاء الله به کسانى که پیرامون اصحاب کهف و مانند آن سؤ ال کرده بودند قول توضیح و جواب داد، به همین جهت مدتى وحى الهى به تاخیر افتاد، تا به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در این زمینه هشدار داده شود و سرمشقى براى همه مردم باشد سپس در تعقیب این جمله ، قرآن مى گوید هنگامى که یاد خدا را فراموش کردى بعد که متوجه شدى پروردگارت را بخاطر بیاور (و اذکر ربک اذا نسیت ). اشاره به اینکه اگر بخاطر فراموشى جمله ان شاء الله را به سخنانى که از آینده خبر مى دهى نیفزائى هر موقع بیادت آمد فورا جبران کن و بگو ان شاء الله ، که این کار گذشته را جبران خواهد کرد. و بگو امیدوارم که پروردگارم مرا به راهى روشنتر از این هدایت کند (و قل عسى ان یهدین ربى لاقرب من هذا رشدا).

تعبیر «ان شاء الله » با افزایش دادن توجه ما به خدا در کارها، به ما نیرو و قدرت مى بخشد ، و هم دعوت به پاکى و صحت عمل مى کند.

جمله ان شاء الله به هنگام بیان تصمیم هاى مربوط به آینده ، نه تنها یک نوع ادب در پیشگاه خدا است ، بلکه بیان این حقیقت مهم نیز هست که ما چیزى از خود نداریم هر چه هست از ناحیه او است، مستقل بالذات خدا است، و ما همه متکى باو هستیم، تا اراده او نباشد اگر تیغ هاى عالم از جا حرکت کنند حتى یک رگ را نخواهند برید، و اگر اراده او باشد همه چیز به سرعت تحقق مى یابد و حتى شیشه را در بغل سنگ نگه مى دارد.

این در حقیقت همان مفهوم توحید افعالى است که در عین وجود اختیار و آزادى اراده انسان، وجود هر چیز و هر کار را به مشیت خدا وابسته مى کند. این تعبیر با افزایش دادن توجه ما به خدا در کارها، به ما نیرو و قدرت مى بخشد، و هم دعوت به پاکى و صحت عمل مى کند. از پاره اى از روایات استفاده مى شود که اگر کسى سخنى را در ارتباط با آینده بدون ان شاء الله بگوید خدا او را به خودش وامیگذارد و از زیر چتر حمایتش بیرون مى برد.
در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) میخوانیم : امام دستور داده بود نامه اى بنویسند، هنگامى که نامه پایان یافت و به خدمتش دادند ملاحظه کرد، ان شاء الله در آن نبود، فرمود: «کیف رجوتم ان یتم هذا و لیس فیه استثناء، انظروا کل موضع لا یکون فیه استثناء فاستثنوا فیه» شما چگونه امیدوار بودید که این نامه (یا این کار) به پایان برسد

در حالى که ان شاء الله در آن نیست، نگاه کنید در هر جاى آن نیست بگذارید.

تنظیم و تخلیص: مهدی سیف جمالی

برگرفته از : تفسیر نمونه جلد ۵

تیر
7
1391

بهره‌های معنوی بیماری

رسول خدا (صل الله علیه و آله) فرمود: «مریض را چهار بهره باشد: قلم از وی بردارند و گناهی بر او ننویسند و فرشتگان مأمور شوند که خیراتی که در حال صحت انجام داده برای او در آن حال بنویسند و بیماری هر عضو او را جستجو کرده اثر گناهان را از آن خارج کنند پس اگر در گذرد و بمیرد آمرزیده از دنیا رفته باشد و چنانچه زنده بماند باز گناهان گذشته‌اش بخشوده شده است.»

یکی از نعمات این دنیا برای انسان مؤمن، بیماری است چه آن که مؤمن احیاناً و سهواً اگر گناه کرد، خدا دوست ندارد با بار خطا نزدش بیاید او را مریض می‌کند تا گناهانش آمرزیده شود. مریض در حال بیماری آه می‌کشد، تقاضای شفا می‌کند، خداوند این حالت مریض را دوست دارد و می‌پسندد که با او راز و نیاز می‌کند گاهی هم برای بالا رفتن درجات و مقامات معنوی خداوند او را مریض می‌کند.

بهترین بیمار آن است که در این مصیبت صبر کند و درد را کتمان کند و نزد افراد از مرضش شکوه نکند تا این که عافیت الهی و ثواب کامل نصیبش شود.

در حدیثی دیگر از رسول خدا (صل الله علیه و آله) آمده است: «اگر مؤمن بداند که خداوند چه پاداش بزرگی در برابر بلا برایش آماده کرده آرزو می‌کند که در دنیا او را با قیچی‌ها تکه تکه کنند. »

جبران دل داغدیده با صاحب عالم است، این قدر جبران می‌شود که اگر می‌فهمیدیم، اکنون آرامش قطعی نصیب می‌شد، می‌فهمیدیم که این پیشامد به نفع بوده و به خیر و صلاح تمام گردیده است.

منابع:

ثواب الاعمال ص ۴۳۰

مسکن الفؤاد شهید ثانی ص ۲۹

ایمان، شهید دستغیب ج۱ ص۵۵

تیر
6
1391

در فضیلت شب نیمه شعبان

در کتاب «اقبال سید بن طاووس» روایتی آمده است که: پیامبر خدا (صل الله علیه و آله و سلم) فرمودند: شب نیمه ماه شعبان بود و من در خواب بودم که جبرئیل پیشم آمد و عرضه داشت: ای محمد! آیا در چنین شبی خوابیده‌ای؟! گفتم: ای جبرئیل! مگر امشب چه شبی است؟

گفت: ای محمد! امشب، شب نیمه ماه شعبان است از جای برخیز.

سپس مرا از جای بلند کرد و به سوی قبرستان بقیع برد. هنگامی که به بقیع رسیدیم گفت: سر خود را بلند کن، زیرا امشب تمامی درهای آسمان، درِ رحمت و درِ خشنودی و درِ مغفرت و آمرزش و درِ فضل و درِ توبه و درِ بخشش و درِ احسان باز هستند و خداوند به اندازه موها و پشم‌های چهارپایان مردم را از آتش دوزخ نجات می‌دهد. امشب زمان مرگ مردم معلوم شده و رزق و روزی‌شان تا سال آینده تقسیم می‌شود و تمامی اتفاقاتی که قرار است در طی سال رخ بدهد در این شب وارد می‌گردد.

ای محمد! هر کس شب نیمه ماه شعبان احیاء گرفته و آن را با تکبیر (الله اکبر) و تسبیح (سبحان الله) و تهلیل ( لا اله الا الله) و دعا و نماز و قرائت قرآن و خواندن نماز‌های مستحبی و استغفار به صبح برساند، بهشت جایگاه او خواهد بود و گناهان گذشته و آینده‌اش بخشیده می‌شود.

ای محمد! هر کس در شب نیمه ماه شعبان، صد رکعت نماز بخواند در هر رکعت یک بار سوره «حمد» و ده مرتبه سوره «قل هو الله احد» و بعد از خواندن نماز ده مرتبه «آیه‌الکرسی» و ده مرتبه سوره «حمد» و صد مرتبه «سبحان الله» بگوید خداوند صد گناه کبیره که موجب سقوط او به آتش دوزخ می‌گردد را می‌بخشد و به‌ازای هر سوره‌ای که می‌خواند و هر تسبیحی که می‌گوید یک قصر بهشتی به او عطا می‌کند و شفاعت او را در حق صد نفر از بستگانش قبول کرده و او را در پاداش شهیدان راه حق شریک می‌نماید و تمامی پاداشی که به روزه‌داران این ماه و عبادت‌کنندگان این شب داده به او می‌دهد بدون اینکه از پاداش آنها چیزی بکاهد.

بنابراین ای محمد! امشب را به شب زنده داری و گرفتن احیاء سپری کن و به امت خود فرمان بده که امشب را بیدار مانده و آن را به عبادت بگذرانند و با انجام عبادات خود را به خداوند نزدیک سازند؛ چرا که شب نیمه ماه شعبان شب شریفی است.

ای محمد! به درستی که من در حالی پیش تو آمدم که تمامی فرشتگان آسمان پاهای خود را جفت کرده و مشغول اقامه نماز و گفتن تسبیح و رکوع و سجود و خواندن ذکر بودند.

ای محمد! شب نیمه ماه شعبان شبی است که خداوند درآن تمامی دعا‌های دعا‌کنندگان را اجابت می‌کند و اگر کسی در این شب از خداوند چیزی بخواهد خداوند خواسته‌اش را به او می‌دهد و اگر کسی در این شب از خداوند طلب آمرزش کرده و استغفار کند خداوند او را می‌بخشد و اگر کسی در این شب با حالِ توبه به درگاه خداوند بیاید خداوند توبه‌اش را می‌پذیرد.

ای محمد! هر کس از خیر و برکت شب نیمه شعبان محروم شود از خیر بزرگی محروم شده است.

در روایتی دیگر از رسول خدا(صل الله علیه و آله و سلم) بعد از ذکر فضایل این نماز و شب زنده داری آمده است که فرمودند: کسی جز انسان بدبخت، از شب‌زنده داری و عبادت در شب نیمه شعبان سستی و کوتاهی نمی‌کند.

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

خرداد ۱۳۹۱
ش ی د س چ پ ج
« اردیبهشت   تیر »
 12345
6789101112
13141516171819
20212223242526
2728293031