مهر
21
1395

حضرت سلیمان علیه السلام در کربلا

پیامبری و سلطنت داوود، به اراده‌‏ی خداوند، به سلیمان انتقال یافت، در حالی که او از تمام فرزندان داوود خردسال‏تر بود. پادشاهی سلیمان از پدرش هم عظیم‏تر بود، زیرا خداوند متعال، باد را مسخر او گردانید تا بساط او را به هر جا بخواهد حمل کند، جنیان را تحت فرمان او قرار داد که خدمتگزار او باشند، پرندگان را مطیع او فرمود که با پر و بال خود بر او سایه افکنند، منطق پرندگان را هم به وی آموخت و فهم و ذکاوت خارق العاده‏ای نیز به او عطا کرد و این مزایا موجب شد که سلطنت سلیمان به صورت بی‏نظیری درآید و تمام قدرتها در او متمرکز گردد. سالیان درازی، سلیمان در میان مردم به عدل و داد سلطنت کرد، مردم از روش عادلانه‏ی او در مهد آسایش و خوشی بودند و به بهترین وجه از مزایای زندگی برخوردار می‏شدند تا آن گاه که آفتاب عمر سلیمان بر لب بام رسید.
یکی از روزها سلیمان در کاخ بلور خود تنها ایستاده و تکیه بر عصای خود داده و به تماشای مناظر و عمارتهای کشور پهناور خود مشغول بود که ناگاه جوانی ناشناس را در کاخ خود مشاهده کرد، از آن جوان پرسید تو کیستی و چرا بدون اجازه قدم در قصر من گذاشتی؟! گفت من آن کسی هستم که برای ورود به خانه‏ها و کاخها، از کسی اجازه نمی‏گیرم، من ملک الموت و فرشته‏ی مرگم که برای قبض روح تو آمده‏ام، سلیمان از شنیدن نام او و احساس مأموریتش بر خود لرزید و گفت: ممکن است مهلتی بدهی تا به کار خود رسیدگی کنم؟ گفت: نه و در همان حال بدون اینکه حتی اجازه‏ی نشستن به او بدهد جانش را گرفت.
جسد بی‏جان سلیمان مدتها به همان حال که ایستاده و تکیه به عصا داده بود باقی ماند و سپاهیانش از دیوارهای بلوری قصر او را می‏دیدند و گمان می‏کردند که سلیمان زنده است و به آنها می‏نگرد، از بیم سطوت او کسی جرأت وارد شدن به قصر را نداشت تا آن که خداوند موریانه‏ای را فرستاد، عصای سلیمان را خورد و سلیمان بر زمین افتاد.
هنگامی که حضرت سلیمان علیه‏السلام با خدم و حشم، جن و انس و طیور از هوا وارد مقتل سیدالشهدا علیه‏السلام شد، آنگاه باد، بساط او را دو سه بار پیچاند و به سوی زمین آورد، سپس سلیمان علیه‏السلام باد را بواسطه‌‏ی این حرکت مؤاخذه نمود، در آن هنگام باد، مصائب حسین علیه‏السلام را بیان کرد و گفت: یا نبی الله اینجا زمین شهادت اوست، پس سلیمان علیه‏السلام گریان گشت و بر قاتل او لعن فرستاد سپس از آن محل گذشتند.

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031