11
1393
رهِ عشق؛ تفسیر سورۀ کهف ۱۱
حجتالاسلام والمسلمین سیدسعید لواسانی:
بِسْمِالله الرَّحْمنِ الرَّحِیم
فَضَرَبْنا عَلَى آذانِهِمْ فِیالْکَهْفِ سِنِینَ عَدَداً (۱۱)
ثُمَّ بَعَثْناهُمْ لِنَعْلَمَ ای الْحِزْبَینِ أَحْصى لِما لَبِثُوا أَمَداً (۱۲)
نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیکَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْیهٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدى(۱۳)
آیه ۱۱
فَضَرَبْنا عَلَى آذانِهِمْ فِیالْکَهْفِ سِنِینَ عَدَداً
ترجمه:
پس چند سالى ـ در آن غار ـ به آرامى بر گوشهایشان نواختیم و خواب را بر آنان مسلط کردیم.
استجابت دعا
منظور از «فضربنا» «مسلطکردن خواب بر آنها» است. [مجمع البیان: ۶/۶۹۶] و در این صورت چیزی نمیشنیدند. [القاموسالمحیط: ۱/۱۲۷] و این کار با شفقت و مدارا بود. [المیزان: ۱۳/۲۴۸] آنان که به غار پناه بردند، ما به آرامی بر گوشهای ایشان نواختیم و آنها را خواباندیم، بهگونهای که در مدت
ـ ۳۰۰ سال طبق آیه ۲۵ ـ به آرامی به خواب رفتند، منتها این مدت از نظر شما شگفتانگیز است، اما نسبت به حق تعالی «سِنیِنِ عدداً» و کم است. یعنی آنان از خداوند متعال درخواست هدایت و رحمت و رشد کردند و خداوند هم دعای ایشان را اجابت کرد و زمینه استجابت دعا ۳۰۰ سال خواب آرام در غار بود.
آیه ۱۲
ثُمَّ بَعَثْناهُمْ لِنَعْلَمَ ای الْحِزْبَینِ أَحْصى لِما لَبِثُوا أَمَداً
ترجمه:
سپس از خواب بیدارشان کردیم تا آشکار کنیم کدامیک از آن دو گروه مدت درنگشان را برشمردهاند.
تفسیر
«بعث» به معنای برانگیختن است. [التحقیق: ۱/۲۹۵] و در اینجا به معنای بیدارکردن از خواب است. [کتاب العین: ۲/۱۱۲؛ المیزان: ۱۳/] «لِنعلم» به معنای آشکارکردن و مشخصکردن است، [المیزان: ۱۳/۲۴۳] «الأمد» در اصل به معنای غایت و منتهای هر چیزی [کتاب العین: ۸/۸۹] و از جمله زمان است. [التحقیق: ۱/۱۴۲] و مدت زمان محدودی است که مدت آن مجهول باشد، نیز «أمد» گفته شود که مقصود آیه این معنا است. [المیزان: ۱۳/۲۴۳]
«الحزب» گروهی از مردم هستند [مقاییساللغه: ۲/۵۵] که دارای نظر و هدفی یگانه هستند. [التحقیق: ۲/۲۰۷] آیه میفرماید: پس از این خواب ۳۰۰ ساله ما آنها را برانگیختیم، یعنی از خواب بیدار کردیم، به چه هدفی؟ تا مشخص کنیم و علم خود را درباره آنان آشکار کنیم [تفسیر ابنعربی: ۱/۴۱۸] که کدامیک از این دو گروه مدت درنگ خود را برمیشمرد.
توجه بفرمایید که آنها در خواب بودند، طبعاً شمارش برایشان امکان نداشت، مگر اینکه بدانند که خدا آنان را به خواب برده و بیدار کرده است. در آیه ۱۹ پرده از پرسش و پاسخهای این دو گروه برمیدارد. «وَ کَذلِکَ بَعَثْناهُمْ لِیتَسائَلُوا بَینَهُم» گروهی پرسید: «کَمْ لَبِثْتُم»؟ پاسخ شنید: «لَبِثْنا یوْماً أَوْ بَعْضَ یوْم» و در جواب اینکه یک روز یا کمتر از آن؛ پاسخ شنید: «رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِما لَبِثْتُم»؛ یعنی یک گروه فهمیدند که این خواب و بیداری کار خداست و خدا هم به حقیقت آن داناتر است. پس خداوند آنان را به خواب برد و وقتی بیدار شدند، گروهی چنان بیدار شدند که فهمیدند همه اتفاقات نشانه الهی است اما دیگرانی هنوز کاملاً بیدار نشده بودند و بنابراین به ذهنشان هم خطور نمیکرد که چه مدت خوابیدهاند.
چکیده داستان
آیات سهگانه دهم تا دوازدهم چکیده داستان را بیان فرمود و شنونده را آماده کرد تا از آیه سیزدهم وارد تفصیل داستان شود.
آیه ۱۳
نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیکَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْیهٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدى
ترجمه
ما گزارش آنها را به دور از هرباطلى بر تو حکایت مىکنیم. آنها جوانانى بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و ما آنان را هدایت افزودیم.
خبری حق و پرفایده
«نبأ» به معنای خبر مهم و پرفایده است که موجب دانش و چیرگی بر گمان میشود. [مفردات: ۷۸۸] ما خبر و داستان اصحاب کهف را به حق برای تو حکایت کردیم. یعنی آنچه را واقع شده است به دور از هرگونه اغراق، غلو، دروغ، افراط و تفریط و باطلی بازگو کردیم. «حقبودن» صفت برجسته قرآن است: «وَ بِالْحَقِّ أَنْزَلْناهُ وَ بِالْحَقِّ نَزَل» [اسراء: ۱۰۵] «قرآن را به حق فروفرستادیم و به حق نازل شد.» یعنی قرآن از سوی خدا با همراهی حق نازل شده و حق، قرآن را در سیر نزولش همراهی کرده، بنابراین هیچ باطلی و بیهودهگویی در آن راه ندارد.
وقتی کل قرآن را حق همراهی میکند، داستانها و اخبارش نیز حق است و باطل در آنها راه ندارد، از آن جمله است داستان اصحاب کهف که خبری مهم و پرفایده است و گمان را از مخاطب میزداید و علم و دانش به او افاضه میکند. بنابراین برای مخاطبان آن عبرت است، یعنی درسی است که میتوان از آن پند گرفت و خود را با الگوهای ارائه شده در خبر و داستان ـ که همگی نیز حقیقی هستند، نه شخصیتی اسطوره و افسانهای ساخته افسانهپردازان ـ تطبیق دهد.
جوانمردان مومن
«إِنَّهُمْ فِتْیهٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ» اصحاب کهف جوانمردانی بودند که به پروردگار خود ایمان داشتند. ایمان یعنی دلبستگی، اینان به پروردگار خود دلبسته بودند و دل از دیگران بریده بودند.
افزایش هدایت
«وَ زِدْناهُمْ هُدىً» و ما هدایت آنان را افزودیم. از این تعبیر معلوم میشود که خداوند از ایمان آنان خشنود بوده است که هدایت آنان را افزوده است و درجات ایمانی آنان را ارتقا داده است، تا جایی که نفس مطمئنه شدهاند و آنان نیز از خدا خشنود شدهاند: «یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیهً مَرْضِیهً» [فجر: ۲۷ ـ ۲۸ ]زیرا نفس مطمئنه؛ نفسی است که دلبستگی تام به خدا دارد و از دنیا و وابستگیها و زینتهای دنیایی پاک و آزاد شده است: «غلام همت آنم که زیر چرخ کبود/ ز هرچه رنگ تعلق پذیرد، آزاد است.» [حافظ] و به این دلیل هرچه خدا بر او مقدر میفرماید، خشنود است و چون به مقام بندگی خالصانه رسیده است، خدا نیز از او خشنود است.
انقلاب اسلامی و جوانمردان آن
در این آیه سه صفت برای اصحاب کهف ذکر شده است:
نخست آنان جوانمردان بودند.
دوم به پروردگار خود ایمان داشتند.
سوم خداوند بر هدایت ایشان افزود و مدارج ایمان آنان را تا یقین ارتقا داد به گونهای که نور ایمان در قلب آنان درخشید اما قلبی که صاف شد و غیرخدا را از درون خود بیرون راند، موصوف به فتوت است و ایمان نیز هدایت الهی است و موجب زیادت در هدایت میشود.
جوانمردانی که دستورات الهی را که فرمان محبوب آنان است، بر هواهای نفسانی و خواستههای دیگران برتری میدهند در حقیقت جانشان لبریز از ایمان به پروردگار عالم است که آنان را مستحکم میکند و خداوند نیز هدایت آنان را افزون میکند و تعلقات مادی را از دل آنان میزداید. ما در انقلاب اسلامی از این جوانمردان بسیار دیدیم. اصولاً پیروزی انقلاب اسلامی مدیون مردان و زنانی بود که به پروردگارشان ایمان داشتند و خدا هم بر هدایتشان افزود.
دفاع مقدس ما هم بر گرده آنان استوار شده بود و اگر بخواهیم دولت اسلامی را تحقق بخشیم و جامعه اسلامی را ایجاد کنیم که هدف و ماموریت انقلاب اسلامی است، باید ابتدا چنین ایمانی در قلب و دل کارگزاران نظام ایجاد شود و سپس در بطن و متن جامعه گسترش یابد و صدافسوس که ما از چنین ایمانی بیبهره هستیم. چه بگویم از تکتک رادمردان انقلاب اسلامی در ایران و لبنان و دیگر سرزمینهای خدا که هرچه داریم از برکت وجود آنهاست و چرا تاسف نخورم که هنوز چنین ایمانی در دل و جان ما خانه نگرفته تا تعلقات دنیوی را از صحنه جان ما بزداید و بندگی در وجود ما جای گیرد.
11
1393
دعای روز چهارم ماه رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ قوّنی فیهِ على إقامَهِ أمْرِکَ واذِقْنی فیهِ حَلاوَهَ ذِکْرِکَ وأوْزِعْنی فیهِ لأداءِ شُکْرَکَ بِکَرَمِکَ واحْفَظنی فیهِ بِحِفظْکَ وسِتْرِکَ یـا أبْصَرَ النّاظرین.
خدایا نیرومندم نما در آن روز به پا داشتن دستور فرمانت و بچشان در آن شیرینى یادت را و مهیا کن مرا در آنروز راى انجام سپاسگذاریت به کـرم خودت نگهدار مرا در این روز به نگاهداریت و پردهپوشى خودت اى بیناترین بینایان.
11
1393
ثواب گریستن از ترس خدا
ثواب گریستن از ترس خدا چشم پوشی از حرام خدا و شب زنده داری در راه خداوند عزوجل
پیامبر خدا صل الله علیه و آله فرمود: هر چشمی در روز قیامت گریان است به جز سه چشم: چشمی که از ترس خداوند گریه کند، چشمی که شبها در راه خداوند بیدار بماند و چشمی که از حرامهای الهی چشم بپوشد.
و نیز فرمود: خوشا به صورتی که خداوند هرگاه به آن نگاه میاندازد گریان باشد به خاطر گناهی که انجام داده و جز خداوند از آن خبردار نیست.
ثواب الاعمال و عقاب الاعمال شیخ صدوق ص ۳۲۹
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر تیر ۱۱, ۱۳۹۳
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت تیر ۱۱, ۱۳۹۳
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان تیر ۱۱, ۱۳۹۳
- سجده شکر تیر ۱۱, ۱۳۹۳
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر تیر ۱۱, ۱۳۹۳