20
1392
داستان راهب بلیخ
چون على در رقّه فرود آمد، در جایى بر ساحل فرات که آن را بلیخ میخواندند منزلگاه گرفت [در آنجا] راهبى از دیر خویش پایین آمد و به على گفت: نزد ما نوشتهاى است که از پدران خود به میراث بردهایم و آن را [یاران حواریّون] عیسى بن مریم نوشتهاند، به تو عرضه میدارم. على گفت: بسیار خوب، چه نوشته است؟ راهب گفت:
«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
به نام خداوند بخشنده مهربان که قضایش را چنین راند و بر (لوح) مسطور چنین رقم زد که در میان مردمى ناخوانده درس، پیامبرى از خودشان بر میانگیزد که کتاب و حکمت را بدیشان میآموزد و آنان را به راه خدا رهنمون آید، (پیامبرى) که درشتى نمیکند، و در بازارها عربده نمیکشد (و غوغا نمیکند)، و بدى را به بدى پاداش نمیدهد، ولى (در عوض)[۱] میبخشاید و در میگذرد. امّت او خداوند را بر هر پشتهاى ستایشگرند، و در هر فراز و نشیبى میستایند، زبانشان به تهلیل[۲] و تکبیر[۳] و [تسبیح] رام و هموار است. خداوند او را بر هر چه آهنگش کند یارى دهد، و چون خدایش بمیراند امّتش اختلاف کنند و سپس به اتحاد باز آیند، و چندان که خدا خواهد بر آن (همبستگى) بمانند تا (به حشر) پراکنده شوند، پس مردى از امّت او بر ساحل این آب (رود فرات) بگذرد، امر به معروف و نهى از منکر میکند، داورى به حق میراند و در حکمرانى رشوه نمیستاند[۴]. دنیا به دیده او از (مشتى) خاکستر (در معرض تندباد) به روزى طوفانزاى، پستتر و ناچیزتر است، و مرگ براى او از نوشیدن آب به گاه تشنگى شدید[۵] آسانتر و گواراتر، در نهان از خدا میترسد و در عیان خیرخواه اوست، در راه خدا از سرزنش هیچ ملامتگرى بیم ندارد. هر کس از مردم این سرزمین آن پیامبر صلى اللّه علیه و سلم را باز یابد و به او ایمان آرد خرسندى و بهشت من پاداش اوست، و هر کس این بنده صالح را دریابد باید به او یارى دهد زیرا کشته شدن در کنار او شهادت است.» [آنگاه گفت]: پس من همراه تو هستم و از تو جدا نمیشوم تا آنچه به تو میرسد به من نیز رسد.»
راوى گوید:
پس على بگریست و سپس گفت: سپاس خدایى را که مرا نزد خود فراموش شده نگذاشته[۶]، سپاس خدایى را که مرا در نگاشته نیکان و صالحان یاد کرده است.
آن راهب با وى همراه شد- و چنان که آوردهاند- روز و شب با على به سر میبرد تا روز صفّین کشته شد. چون کسان به دفن کشتگان خود پرداختند على گفت: او را بجویید. چون یافتندش بر او نماز خواند و به خاکش سپرد و گفت:
این از ما، و از اهل بیت ماست. و بارها براى او آمرزش طلبید.
منبع: پیکار صفین / ترجمه وقعه صفین / نصر بن مزاحم / اتابکى پرویز
[۱] متن «و لکن یعفو» و در شنهج (۱: ۲۸۹) [بل یعفو و یصفح].
[۲] گفتن کلمه توحید: لا اله الّا اللّه.- م.
[۳] «اللّه اکبر» گفتن.- م
[۴] متن «و لا یرتشى فى الحکم» و در شنهج [و لا یرکس الحکم حکم خلاف حق و نابجا نمىدهد].
[۵] متن «على الظماء» و در شنهج [على الظمآن بر تشنه لب]
[۶] متن «لم یجعلنى عنده منسیّا» و در شنهج [الذى لم اکن عنده منسیا کسى که نزدش از یاد رفته نیستم] (یعنى: مرا از یاد نبرده است.- م.)
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر مرداد ۲۰, ۱۳۹۲
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت مرداد ۲۰, ۱۳۹۲
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان مرداد ۲۰, ۱۳۹۲
- سجده شکر مرداد ۲۰, ۱۳۹۲
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر مرداد ۲۰, ۱۳۹۲