مرداد
30
1392

وفاداری اصحاب امام حسین علیه السلام

در شب عاشورا اصحاب باوفاى امام حسین علیه السلام هر کدام با زبانى ، وفادارى خود را اعلام کردند.
به محمد بن بشر خضرمى – یکى از یاران ایشان تازه خبر رسید که پسرش در مرز رى به دست کافران اسیر شده است ، محمد گفت :- اجر و ثواب خود و پسرم را از خداوند مى خواهم . من دوست ندارم که پسرم گرفتار باشد و من بعد از او زنده بمانم !

امام حسین علیه السلام که سخن او را شنید، فرمود:- بیعتم را از تو برداشتم . آزادى ، برو براى آزادى پسرت کوشش کن !

محمد بن بشر گفت :- درندگان مرا بدرند و زنده بخورند، اگر از تو جدا گردم !

امام حسین علیه السلام پنج لباس برد یمانى – که قیمت آنها هزار دینار بود – به او داد و فرمود:- اینها را به پسر دیگرت بده تا با دادن این لباس ها به دشمن (به عنوان هدیه ) برادرش را از اسارت آزاد سازد.

مرداد
30
1392

زیارت چهارم (زیارت امیرالمؤمنین علی علیه السلام)

زیارت چهارم:در کتاب«مستدرک الوسائل»از«مزار قدیم»نقل کرده که از مولاى ما امام باقر علیه السّلام روایت شده با پدرم به زیارت قبر جدّم امیر المؤمنین در نجف رفتیم،پدر نزد قبر مطهّر ایستاد و گریست و گفت:
السَّلامُ عَلَى أَبِی الْأَئِمَّهِ وَ خَلِیلِ النُّبُوَّهِ وَ الْمَخْصُوصِ بِالْأُخُوَّهِ السَّلامُ عَلَى یَعْسُوبِ الْإِیمَانِ وَ مِیزَانِ الْأَعْمَالِ وَ سَیْفِ ذِی الْجَلالِ السَّلامُ عَلَى صَالِحِ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَارِثِ عِلْمِ النَّبِیِّینَ الْحَاکِمِ فِی یَوْمِ الدِّینِ السَّلامُ عَلَى شَجَرَهِ التَّقْوَى السَّلامُ عَلَى حُجَّهِ اللَّهِ الْبَالِغَهِ وَ نِعْمَتِهِ السَّابِغَهِ وَ نِقْمَتِهِ الدَّامِغَهِ السَّلامُ عَلَى الصِّرَاطِ الْوَاضِحِ وَ النَّجْمِ اللائِحِ وَ الْإِمَامِ النَّاصِحِ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ آنگاه گفت أَنْتَ وَسِیلَتِی إِلَى اللَّهِ وَ ذَرِیعَتِی وَ لِی حَقُّ مُوَالاتِی وَ تَأْمِیلِی فَکُنْ لِی شَفِیعِی إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی الْوُقُوفِ عَلَى قَضَاءِ حَاجَتِی وَ هِیَ فَکَاکُ رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ وَ اصْرِفْنِی فِی مَوْقِفِی هَذَا بِالنُّجْحِ وَ بِمَا سَأَلْتُهُ کُلَّهُ [کُلِّهِ‏] بِرَحْمَتِهِ وَ قُدْرَتِهِ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی عَقْلا کَامِلا وَ لُبّا رَاجِحا وَ قَلْبا زَکِیّا وَ عَمَلا کَثِیرا وَ أَدَبا بَارِعا وَ اجْعَلْ ذَلِکَ کُلَّهُ لِی وَ لا تَجْعَلْهُ عَلَیَّ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
سلام بر پدر امامان و دوست نبوّت،و خاصّ به برادرى،سلام‏ بر رئیس ایمان،و ترازوى اعمال،و شمشیر خداى داراى بزرگى،سلام بر شایسته‏ اهل ایمان،و وارث دانش پیامبران،حاکم در روز جزا،سلام بر درخت تقوا، سلام بر حجّت رساى خدا،و نعمت کامل او،و انتقام کوبنده‏اش،سلام بر راه روشن،و ستاره فروزان،و پیشواى خیرخواه،و رحمت و برکات خدا بر او باد.سپس گفت‏ تویى وسیله و سببم به سوى خدا،و مراست حق دوستى و آرزومندى به درگاه خداى عزّ و جل،پس شفیع من باش‏ در ایستادگى در بر آوردن حاجتم،و آن حاجت آزادى‏ام از آتش است،و مرا از این‏ جایگاه با موفّقیّت بازگردان،و بدست آوردن همه آنچه خواسته‏ام،به حق رحمت و قدرتش.خدایا عقلى کامل‏ و مغزى ممتاز،و دلى پاک،و عملى بسیار،و ادبى برتر نصیبم کن،و همه اینها را به سود من قرار ده‏ نه بر زیانم،به مهربانى‏ات اى مهربان‏ترین مهربانان.

مرداد
30
1392

زیارت سوم (زیارت امیرالمؤمنین علی علیه السلام)

زیارت سوم:سیّد عبد الکریم بن طاووس از صفوان جمّال روایت کرده:چون با امام صادق علیه السّلام در زمانى‏که نزد ابو جعفر دوانیقى مى‏رفتند وارد کوفه شدیم،فرمود:اى صفوان شتر را بخوابان که منطقه نزدیک قبر جدّم امیر المؤمنین علیه السّلام‏ است،پس پیاده شدند،و غسل کردند،و جامه را تغییر دادند،و پاى مبارک را برهنه نمودند،و فرمودند:تو نیز چنین‏ کن،پس به جانب نجف روانه شدند،و فرمودند:گامها را کوتاه بردار،و سر را به زیر انداز،که خدا براى تو به عدد هرگامى که بر مى‏دارى،صد هزار حسنه مى‏نویسد،و صد هزار گناه محو مى‏کند،و صد هزار درجه برایت بالا مى‏برد،و صدهزار حاجت از تو برمى‏آورد،و براى تو ثواب هر صدیق و شهید که بوده باشد،یا به قتل رسیده باشد،ثبت‏ مى‏نماید،پس حضرت مى‏رفتند و من نیز با آن حضرت مى‏رفتم،با آرامش دل و تن،و تسبیح و تنزیه و تهلیل‏ خدا مى‏نمودیم،تا به تلها رسیدیم،پس به جانب راست‏وچپ نظر کردند،و به چوبى که در دست داشتند خطى‏ کشیدند و فرمودند:جستجو کن،جستجو کردم اثر قبرى یافتم،پس اشک دیده به چهره مبارکش جارى شد و گفت‏ «انا للّه و انا الیه راجعون»و چنین ادامه داد:
السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْوَصِیُّ الْبَرُّ التَّقِیُّ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّبَأُ الْعَظِیمُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الصِّدِّیقُ الرَّشِیدُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْبَرُّ الزَّکِیُّ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَصِیَّ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا خِیَرَهَ اللَّهِ عَلَى الْخَلْقِ أَجْمَعِینَ أَشْهَدُ أَنَّکَ حَبِیبُ اللَّهِ وَ خَاصَّهُ اللَّهِ وَ خَالِصَتُهُ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللَّهِ وَ مَوْضِعَ سِرِّهِ وَ عَیْبَهَ عِلْمِهِ وَ خَازِنَ وَحْیِهِ
سلام بر تو اى جانشین‏ نیکوکار با تقوا،سلام بر تو اى خبر بزرگ،سلام بر تو اى صدّیق رشید، سلام بر تو اى نیکوکار پاک،سلام بر تو اى جانشین رسول پروردگار جهانیان،سلام‏ بر تو اى برگزیده خدا بر همه خلق،شهادت مى‏دهم که تو محبوب و بنده خاصّ و خالص‏ خدایى،سلام بر تو اى ولى خدا،و جایگاه راز و گنجینه علم و خزانه دار وحى خدا.
پس خود را به قبر چسبانده و گفتند:
بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا حُجَّهَ الْخِصَامِ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا بَابَ الْمَقَامِ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا نُورَ اللَّهِ التَّامَّ أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ بَلَّغْتَ عَنِ اللَّهِ وَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَا حُمِّلْتَ وَ رَعَیْتَ مَا اسْتُحْفِظْتَ وَ حَفِظْتَ مَا اسْتُودِعْتَ وَ حَلَّلْتَ حَلالَ اللَّهِ وَ حَرَّمْتَ حَرَامَ اللَّهِ وَ أَقَمْتَ أَحْکَامَ اللَّهِ وَ لَمْ تَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصا حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلَى الْأَئِمَّهِ مِنْ بَعْدِکَ .
پدر و مادرم فدایت اى امیر مؤمنان،پدر و مادرم فدایت اى حجّت قاطع بر دشمنان،پدر و مادرم فدایت اى‏ دروازه مقام،پدر و مادرم فدایت اى نور کامل خدا،شهادت مى‏دهم که تو آنچه را از خدا و رسول خدا(درود خدا بر او و خاندانش)بر عهده داشتى به طور کاملى رساندى،و آنچه نگهدارى‏اش از تو خواسته شده بو رعایت کردى،و آنچه به تو سپرده‏ شده بود حفظ نمودى،و حلال خدا را حلال کردى،و حرام خدا را حرام ساختى،و احکام خدا را بپا داشتى،و از حدود خدا تجاوز نکردى،و خدا را خالصانه بندگى کردى،تا مرگت فرا رسید،درود خدا بر تو،و بر امامان بعد از تو.
آنگاه حضرت صادق علیه السّلام برخاست و بالاى سر آن حضرت چند رکعت نماز گذارد، و فرمود:اى صفوان هرکه به این زیارت،امیر مؤمنان علیه السّلام را زیارت کند،و این نماز را بجا آورد،به سوى اهلش بازگردد درحالى‏که گناهانش آمرزیده و عملش مقبول و پسندیده شده باشد،و براى او ثواب هرکه از ملائکه آن حضرت را زیارت‏ کرده باشد نوشته شود،صفوان با تعجّب گفت:ثواب هرکه از ملائکه آن حضرت را زیارت کند؟!!فرمود:آرى‏ در هر شبى هفتاد قبیله از ملائکه آن حضرت را زیارت مى‏کنند.پرسید:هر قبیله چه تعدادند؟فرمود:صد هزار ملک،پس آن‏ حضرت رو به قبر به پشت خارج شدند،و در اثناى بیرون آمدن گفتند:
یَا جَدَّاهْ یَا سَیِّدَاهْ یَا طَیِّبَاهْ یَا طَاهِرَاهْ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْکَ وَ رَزَقَنِی الْعَوْدَ إِلَیْکَ وَ الْمَقَامَ فِی حَرَمِکَ وَ الْکَوْنَ مَعَکَ وَ مَعَ الْأَبْرَارِ مِنْ وُلْدِکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلَى الْمَلائِکَهِ الْمُحْدِقِینَ بِکَ
اى جدّم،اى‏ آقایم،اى پاکیزه و پاکم،خدا این زیارت را آخرین زیارت من از تو قرار ندهد،و روزى من کند،بازگشت به سویت‏ و ماندن در حرمت،و بودن با تو،و با نیکان از فرزندانت را،درود خدا بر تو و بر فرشتگانى که تو را دربر گرفته‏اند.
صفوان گفت:به حضرت عرض کردم اجازه مى‏دهید اصحاب خود را از اهل‏ کوفه خبر کنم،و این قبر را به ایشان نشان دهم،فرمود:آرى،و درهمى چند به من عنایت کردند،که قبر را با آن مرمّت و اصلاح نمودم.

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

مرداد ۱۳۹۲
ش ی د س چ پ ج
« تیر   شهریور »
 1234
567891011
12131415161718
19202122232425
262728293031